شواهد تاریخی نشان میدهد كه تا قبل از سال ١٨٠٠میلادی جمعیت جهان به سرعت افزایش مییافت.جمعیت جهان درسال ١٨٠٤میلادی تنها یكمیلیارد نفر بود. پس از ١٢٣سال، این جمعیت دو برابر شد و ٦٠سال بعد یعنی درسال ١٩٨٧میلادی به ٥میلیارد نفر رسید.
اكنون پس از گذشت چند سال، جمعیت كرهزمین از مرز ٦میلیارد نفر گذشته است و چنانچه متوسط افزایش جمعیت جهان را سالانه فقط ٢درصد فرض كنیم، حدود یك قرن آینده یعنی سال ٢١٠٠میلادی با جمعیت ٤٨میلیارد نفری روبهرو خواهیم شد كه تصور آن هم، كرهزمین را به لرزه درمیآورد.
از اینرو در ژوئن ١٩٨٩میلادی، مجمع كنترل برنامه توسعه ملل، روز یازدهم ژوییه (مطابق با ٢١تیرماه) را بهعنوان روز جهانی جمعیت اعلام كرد تا جمعیت بیش از ٦میلیاردی جهان، این روز را گرامی بدارند و افكار عمومی جهان را به خطر افزایش جمعیت و تدابیر و برنامههای توسعه و نیاز به حل مشكلات ناشی از افزایش جمعیت جهان جلب كنند.
در ایران نیز سیاستهای کلی جمعیت در ۱۴بند از سوی مقام معظم رهبری به رؤسای قوای سهگانه و همچنین مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد. این سیاستها توسط دکتر جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری به دستگاهها به منظور اجراییشدن، ابلاغ شد.
در این سیاستهای کلی جمعیت به مواردی مانند ارتقای پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی، رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج، اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بهویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمهای هزینههای زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان، تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزشهای عمومی درباره اصالت کانون خانواده و فرزندپروری و با تاکید بر آموزش مهارتهای زندگی و... اشاره شده است.
ترویج و نهادینهسازی سبک زندگی اسلامی-ایرانی، ارتقای امید به زندگی، تامین سلامت و تغذیه سالم جمعیت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، فرهنگسازی برای احترام و تکریم سالمندان، توانمندسازی جمعیت در سن کار، باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیت، حفظ و جذب جمعیت در روستاها و مناطق مرزی و کمتراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیتی، مدیریت مهاجرت به داخل و خارج، تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایهگذاری، تقویت مولفههای هویتبخش ملی (ایرانی، اسلامی و انقلابی) و ارتقای وفاق و همگرایی اجتماعی و رصد مستمر سیاستهای جمعیتی از دیگر مفاد سیاستهای کلی جمعیت است.
در حالحاضر بسیاری از کشورهای صنعتی و توسعهیافته با وجود امکانات بیشتر و بهتر میل کمتری به فرزندآوری دارند و حتی در خیلی از مواقع به ازدواج نیز رغبت نشان نمیدهند و این میتواند پیری را در آینده نزدیک به جمعیت این کشورها تحمیل کند و چرخه اقتصاد را از حرکت بازدارد.
بهطور مثال کشورهای اروپایی درسال ١٩٥٠ حدود ٧/٢١ درصد از جمعیت جهان را در اختیار داشتند که این مقدار درسال ١٩٩٩ به ٢/١٢ درصد رسید و اگر آهنگ رشد جمعیت در این کشورها به این منوال ادامه داشته باشد، طبق پیشبینیها درسال ٢٠٥٠ به ٧درصد و درسال ٢١٥٠ به ٣/٥ درصد خواهد رسید.
حالا دیگر شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» در هیچ جای دنیا کاربردی ندارد و رهبران کشورها با تبلیغات بسیار و وضع قوانین مختلف سعی در تشویق خانوادهها به فرزندآوری دارند تا بتوانند چرخه اقتصادشان را همچنان روی پا نگه دارند. این سیاستها بسته به فرهنگ و وضع اجتماعی کشورها با هم متفاوت است. جالبترین سیاستهای تشویقی دولتها برای فرزندآوری را بخوانید:
روسیه: خانهای برای فرزند سوم
جمعیت کشور روسیه ١٤٣میلیون نفر و رشد جمعیت آن منفی است. بعد از روی کار آمدن پوتین در کشور روسیه سیاستهای تشویقی برای افزایش جمعیت بیش از پیش قوت گرفت. خانوادههایی که دارای فرزند میشوند از پرداخت ماهانه تا سقف معینی معاف میشوند و مورد حمایتهای مالی برای تربیت و رشد فرزندشان قرار میگیرند. دولت این کشور برای تولد فرزند اول ١٥هزار دلار و برای تولد فرزند سوم یک خانه به پدر و مادر نوزاد هدیه میدهد. همچنین مادری که دارای فرزند میشود میتواند ٩هزار و ٦٠٠ دلار کمک هزینه دریافت کند.
ژاپن: خوشبختی با کودوموتیت
ژاپن یکی از پیرترین کشورهای جهان است که نرخ رشد جمعیت آن ٠٣/٠-درصد است. به گفته کارشناسان اگر این روال ادامه داشته باشد، در سال ٣٠١١ دیگر در ژاپن کودک زیر ١٥سالی وجود ندارد. برای همین برای بهبود وضع هرم جمعیتی در این کشور، قانونی به نام «کودوموتیت» وضع شد که طبق این قانون، خانوادههایی که فرزند تا سن ١٥سال دارند، ماهانه تا ١٣هزار ین کمک مالی دریافت میکنند. همچنین پدر و مادر یکبهیک میتوانند با دریافت نصف حقوق خود تا سقف تعیینشده به مرخصی بروند و این درحالی است که بعد از آن میتوانند بدون هیچ تغییری به کار قبلی خود بازگردند.
فرانسه: سالی هزار یورو و البته سبد کالا
جمعیت کشور فرانسه حالا از مرز ٦٧میلیون گذشته است و میزان موالید آن بیشتر از باقی کشورهای اروپایی است. در فرانسه نرخ باروری بهازای هر زن ٢/٠٨ است. با این حال، دولت فرانسه امکانات رفاهی زیادی را برای بچهدارشدن خانوادهها در نظر گرفته است. مادران فرانسوی درصورت بچهدارشدن ١٦هفته مرخصی با حقوق و مزایای کامل دارند. پس از این دوره والدین میتوانند به مرخصی سه ساله و بدون حقوق بروند و بعد از آن بدون هیچ محدودیتی به شغل قبلیشان بازگردند.
در فرانسه خانوادهها در صورت داشتن فرزند سوم مبلغ هزاریورو دریافت میکنند. همچنین دولت تضمین میکند که از خانواده برای تامین مخارج فرزندان از سنین کودکی برای پیشدبستانی تا مدرسه و دانشگاه حمایت مالی کنند. اگر خانوادهها برای تولد فرزندشان خدمتکار استخدام کنند، دولت بخشی از این هزینه را میپردازد. از دیگر سیاستهای افزایش جمعیت در کشور فرانسه میتوان به اختصاص سبد کالا و کاهش مالیات اشاره کرد.
ایرلند: تا ١٤٢٢ یورو حقوق ماهانه
ایرلند کشوری با جمعیت ٤میلیون نفر است که با نرخ رشد جمعیت ٢٥/٢ درصدی و نرخ موالید ٢٠/٢ فرزند بهازای هر زن در شمالغرب اروپا قرار دارد. از سیاستهای جمعیتی این کشور میتوان به اختصاص حقوق ماهانه به والدین براساس تعداد فرزندان اشاره کرد که برای تکفرزند١٥٠یورو، دو فرزند ٣٠٠یورو، سه فرزند ٤٨٧یورو، چهار فرزند ٦٧١یورو، پنج فرزند ٨٦١یورو، شش فرزند ١٠٤٨یورو، هفت فرزند ١٢٣٥یورو و هشت فرزند ١٤٢٢یورو است.البته این مقدار به فرزندان زیر ١٦سال یا ١٩سالی که به صورت تمام وقت تحصیل میکنند، تعلق میگیرد.
سوئد: ماهی ٢١میلیون تومان برای فرزند چهارم
سوئد کشوری کمجمعیت است که نرخ باروری بهازای هر زن در آن حدود ٦٧/١ نفر است. در این کشور مرخصی والدین ١٥ماه است و آنها اجازه دارند بعد از این مدت تا ٨سالگی کودکشان بهطور متناوب مرخصی بگیرند و در زمان مرخصی از ٨٠درصد حقوق خود معادل ٤٨٠روز کاری بهرهمند شوند.
همچنین خانوادههایی که بعد از ٣٠ ماه برای فرزند بعدی اقدام میکنند، از امکانات ویژهای برخوردار میشوند. دولت سوئد بهازای هر کودکی که متولد میشود تا ١٦ سالگی کمک هزینه مشخص و بلاعوضی به خانواده پرداخت میکند. میزان این مبلغ ماهانه برای یک کودک حدود یکهزار و ٥٠کرون، دو کودک ٢هزار و ٢٠٠ کرون، سه کودک ٣هزار و ٦٠٠ کرون و چهارکودک ٥هزار و ٥٠٠ کرون (حدود ٢١میلیون تومان) تعیین شده است.
آلمان: وزارت خانواده و ١٤ ماه مرخصی
زنگ هشدار جمعیتی در آلمان خیلی وقت است که بهصدا درآمده، از اینرو آلمان دروازههای کشورش را رو به مهاجران باز کرده تا بتواند اقتصادش را روی پا نگهدارد. چندسال پیش که میانگین تعداد بچههای خانواده در این کشور به ٣/١ فرزند برای هر خانواده رسید. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان حقوق قابلملاحظهای را برای مادرانی که خودشان مسئولیت مراقبت از فرزندشان را برعهده میگیرند، در نظر گرفت.
همچینی وزیر امور خانواده آلمان چندی قبل دنبال طرحی بود که به پدربزرگها و مادربزرگها اجازه دهد برای نگهداری از نوههایشان مرخصی بدون حقوق بگیرند و در خانه بمانند. همچنین پدر و مادر میتوانند تا ١٤ماه به مرخصی بروند و بعد از آن بدون هیچ مشکلی به شغلشان بازگردند. دولت آلمان برای افزایش نسل، به مهاجرانی که فرزندشان تا ١٧سالگی در این کشور تحصیل کردهاند، کمک هزینههای تحصیلی پرداخت و با سبدهای حمایتی خود به این خانوادهها کمک مالی میکند.
انگلستان: ٣سال مرخصی با حقوق برای مادران
این کشور جمعیتی ٥٣ میلیونی دارد و میانگین موالید بهازای هر زن در آن ٩/١ نفر است. از سیاستهای این کشور در راستای افزایش جمعیت، اختصاص ٥٢هفته مرخصی زایمان برای زنان است که ٣٩ هفته آن با حقوق است، به این صورت که ٦ هفته نخست مرخصی با ٩٠درصد حقوق است و مابقی آن حداقل دستمزد برای پرداخت است. در انگلستان برای خانواده دارای فرزند حقوق هفتگی درنظر گرفته شده که برای فرزند نخست ٣/٢٠ پوند و برای هر فرزند اضافهتر٤/١٣ پوند پرداخت میشود.
نروژ: بچهدارها در اولویت خدمات
این کشور با جمعیتی ٥ میلیونی و نرخ رشد ٣/١ درصدی است. میانگین نرخ موالید بهازای هر زن در این کشور هم ٧٧/١ نفر است. نروژ مدتهاست به فکر افزایش جمعیت است و از اینرو سیاستهای اجتماعی را مبتنیبر این موضوع طراحی کردهاست. سیاستهای این کشور نه فقط درخصوص افزایش جمعیت بلکه بیشتر حمایت از کودکان تازه متولد شده و وضع رفاهی آنان است.
تخفیف ساعات کاری به همراه دریافت مزایای شغلی برای والدین، تصویب قوانینی در زمینه ایجاد مراکز رفاهی و حمایتی برای مراقبت روزانه از کودکان، از سیاستهای کشور نروژ برای افزایش جمعیت و میل هرچه بیشتر خانوادهها به فرزندآوری است.
در کشورهای اروپایی در دهههای اخیر با کاهش نرخ رشد و پدیده پیری جمعیت مواجه بودهاند.
این کشورها همگام با رشد اقتصادی، افزایش اشتغال زنان و رشد نظریهها فمینیستی که فرزندآوری زیاد را بهرهکشی از زنان و تهدید سلامت آنان میشمردند، با کاهش نرخ موالید مواجه شدند و در بسیاری از کشورها نظیر ایتالیا و آلمان نرخ رشد حتی منفی شد.
این موضوع که زنگخطر را مخصوصا در بخش اقتصاد این جوامع بهصدا درآورد باعث شد متولیان امور اجتماعی را به فکر چارهای بیندازد که جبران کمبود نیروی کار در آینده را در برنامهریزیهای خود لحاظ کنند.
کشورهای اروپای غربی و شمالی همزمان دو سیاست جمعیتی را مدنظر قرار دادند:
١- حمایت مالی از فرزندآوری و دادن تسهیلات چشمگیر نظیر مقرری ماهانه در حد حقوق یک کارمند تمام وقت، حمایتهای بهداشتی رایگان یا ارزانقیمت و ارایه خدمات اجتماعی مانند فرستادن بیبیسیتر برای آموزش صحیح مراقبت از کودک.
٢- بازکردن مرزها به روی نیروی کار جوان خارجی که جایگزین نیروی کار درحال نقصان داخلی شود.
اما در اجرای سیاست دوم کشورهای اروپایی قید فرهنگپذیری را به این سیاست افزودند. فرهنگپذیری به این معناست که مهاجران خارجی که اکثرا از کشورهای محروم و اصطلاحا جهان سوم وارد این کشورها میشوند، الزاما باید با فرهنگ جامعه مقصد همگن شوند و ارزشهای دموکراتیک و فرهنگ جامعه مدرن را درونی کنند.
در این راستا آموزش رایگان در مدارس و تحت پوشش قرار گرفتن حمایتهای اقتصادی از فرزندان مهاجران هم در برخی از کشورها اعمال شد تا کودکان این مهاجران بهعنوان یک شهروند به وظایف خود در شبکه روابط اجتماعی جامعه مقصد آشنا باشند و بهعنوان یک آلمانی یا هلندی بتوانند در آینده کشور بهعنوان یک شهروند نقش ایفا کنند.
چشمانداز جمعیت جهان در آینده دور
مطالعات علمی نشان میدهد که جمعیت جهان در طول تاریخ و نیز ادوار مختلف شکلگیری و توسعه زمین، بهطور قابلملاحظهای تغییر کرده است. زمانی رشد جمعیت زمین آرام و ثابت بود، اما طی قرن گذشته، این میزان با چنان افزایشی روبهرو شده که نگرانیهای زیادی را برانگیخته است.
انسانهای عهد باستان
محققان بر این باورند که جمعیت بشری حدود ۳میلیون سال قبل شروع به رشد کرد، اما با حضور «شکارچیان گردآورنده»، میزان جمعیت در همان مقدار کم، باقی ماند. جامعه شکارچیان گردآورنده یا Hunter-gatherer، جامعهای است که اصلیترین روش معیشت آن تغذیه مستقیم از گیاهان خوراکی و حیوانات حیاتوحش است.
این جامعه در جستوجوی گیاه و در پی شکار حیوان است و تلاش مهمی در پدید آوردن کشتزار یا اهلیکردن حیوانات نمیکند. بیش از ٨٠درصد از غذای این جامعه از طریق جمعآوری فراهم میشود. درواقع، حدودا ۱۳۰هزارسال پیش از میلاد مسیح، جمعیت بشر، قریب به ۲۰۰هزار نفر بود که عمدتا ساکن قاره آفریقایی بودند که اکنون میشناسیم.
نخستین انقلاب کشاورزی
تا ۶۵۰۰سال پیش از میلاد مسیح، جمعیت بشر به ۱۰میلیون نفر رسیده بود که دلیل اصلیاش، وقوع نخستین انقلاب کشاورزی عنوان میشود. این دوره، دورهای است که انسانها توانستند کنترل محصولات کشاورزی و حیوانات را در دست گیرند. آنان بهتدریج توانستند سبک زندگی «شکار و گردآوردی» را کنار گذاشته و در روستاها و دیگر مناطق ثابت، سکنی گزینند. این دوره، درست پس از تجربه سخت عصر یخبندان فرا رسیده بود. طبق شواهد، نخستین انقلاب کشاورزی در حوالی «هلال حاصلخیز» شکل گرفت.
انقلاب صنعتی
با وجود بیماریهایی مانند آبله و طاعون خیارکی، جمعیت بشر تا سال ۱۸۰۴ به یکمیلیارد نفر رسید. این اتفاق چگونه به وقوع پیوست؟ ظهور امپراتوری روم، همزمان با طلوع مسیحیت، زمینه را برای رشد و نمو ساختار سیاسی و اقتصادی و نیز رشد و ادامه حیات بشر در پی آن را فراهم کرد. بیگاری کشیدن از انسانها در این دوره، برای منافع عدهای خاص یا طبقه ممتاز جامعه که عمدتا به منابعی مانند غذا دسترسی داشتند، بسیار معمول شد.
این روال تا زمان انقلاب صنعتی ادامه داشت، البته برخی بر این باورند که کار اجباری هنوز هم در برخی کشورها دیده میشود. انقلاب صنعتی بین سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۲۰ به وقوع پیوست که نحوه اشتغال انسان را بهکلی تغییر داد. این انقلاب، شیوه تولید دستی را به تولید ماشینی تغییر داد. انسانها شروع به بهرهگیری از قدرت آب و استفاده از آن برای تهیه نیروی بخار مورد نیاز ماشینهای خود کردند. کارخانههای بسیاری ساخته شدند که عمدتا به تولید پارچه و منسوجات میپرداختند.
بهبود بهداشت همگانی و علم پزشکی
جمعیت جهان تا سال ۱۹۲۷ به ۲میلیارد نفر رسید و این افزایش جمعیت، عمدتا ناشی از رشد سطح بهداشت همگانی بود. شیوع بیماریهای مختلف طی انقلاب صنعتی موجب پیشرفت و بهبود وضع بهداشت عمومی شد.
در این میان، فراگیرشدن بیماری وبا، نقشی اساسی در توسعه بهداشت و علم پزشکی ایفا کرد. شیوع بیماری وبا در دوران انقلاب صنعتی موجب شد توجهات به سمت بهبود شرایط تنفسی جلب شود. همچنین تصمیم بر این شد که قبرستانها را به دور از محل زندگی افراد بسازند. با امضای «لایحه بهداشت همگانی» در سال ۱۸۴۸، تعبیه سیستم فاضلاب نیز در خانهها و شهرها رواج یافت. این موضوع، وضع بهداشت شهرها را بهبود بخشید.
مصرف بیرویه منابع و ذخایر
اندازه زمین دیگر پاسخگوی جمعیت انسانها نیست. محیطزیست، میزان محدودی از منابع شامل غذا، مکان و انرژی برای استفاده بشر دارد. هماکنون نیز رشد جمعیت، صدمات زیادی بر این منابع وارد آورده است. تا اواسط دهه ۹۰ قرن بیستم، ٨٠درصد از خشکیهای زمین توسط انسان احاطه شده بود.
انقراض گونههای مختلف حیوانات، ۴۸برابر بیشتر از حد طبیعی خود شده و ٧٠درصد از آب شیرین موجود، در مصارف آبیاری استفاده شده است. امروزه، دنیا با کمبود آب و غذا مواجه است. بشر در گذشته، هرگز با این میزان کمبود، مواجه نشده بود. آب و غذا هر دو به یکدیگر وابستهاند و بدون وجود آب نمیتوان غذا تهیه کرد.
رشد جمعیت در آینده
انتظار میرود، بخش عمده رشد جمعیت آینده، در کشورهای کمتر توسعهیافتهای مانند کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقا صورت گیرد. این پیشبینی بدین سبب است که انتظار میرود سطح زندگی در مناطق یادشده در آینده بهبود یابد. طبق برآوردهای انجام شده، جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰، به ۹میلیارد نفر خواهد رسید. این افزایش بسیار بالای جمعیت، سوالاتی را در زمینه گنجایش زمین برای انسانها ایجاد میکند.
منظور از گنجایش، توانایی زمین در پاسخگویی به نیاز بشر و گونههای خاص دیگر در تهیه منابع است. در این میان، یک چیز قطعی است؛ ظرفیت و گنجایش زمین رو به اتمام است و طی مدت زمانی کوتاه، دیگر پاسخگوی نیازهای بشر نخواهد بود. اگر بشر میخواهد نسلش منقرض نشود، این رشد نامحدود جمعیت باید متوقف شود.
- 17
- 5