یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۶:۳۷ - ۰۸ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۲۰۰۰
زنان، جوانان و خانواده

مایا، نازو و دیگر زنان تراجنسی که به‌دست خانواده کشته می‌شوند

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان
خانواده نازو پذیرشِ جنازه دخترشان را کسر شأن می‌دانستند، برای همین جسد در گورستان پلیس در پیشاور دفن شد. اما خانواده وقتی که زمانِ دریافتِ خون‌بها فرا رسید، احساس کردند که نازو دخترشان است. آن‌ها در ازای بخشیدنِ قاتلانِ نازو از آن‌ها خون‌بها دریافت کردند.

اوایل سال ۲۰۱۹ مایا در حال فرار، اما خوشحال بود. او اهلِ نوشرا در شمال پاکستان بود؛ جاییکه جامعه سنتی است و تحمل اندکی در قبال افرادِ متفاوت وجود دارد؛ و مایا متفاوت بود. او یک تراجنسی بود، مرد متولد شده بود، اما خودش را زن می‌دانست و مانند یکی زن زندگی می‌کرد.

او سه بار به دلیل آزار و اذیت‌های خانگی از خانه فرار کرد و بسیار دور شد. او شادی و یک جامعه جدید پیدا کرده بود؛ اما بعد توانست به خانواده‌اش که در پیشاور زندگی می‌کردند، نزدیکتر شود. دوست دوران کودکی‌اش، ماهک خان، می‌گوید: «ای کاش او را بهتر می‌شناختم.» زیرا خانوادۀ مایا او را تعقیب کردند و یکماه بعد از فرار او مرده بود.

پلیس به برادر و عموی مایا مظنون شد، اما آن‌ها دخالت در این قتل را انکار کردند. فعالان حقوق‌بشری می‌گویند پلیس بسیاری از ابهامات را درباره این پرونده بی‌پاسخ گذاشته است؛ که یعنی عدالت هرگز برای مایا اجرا نخواهد شد؛ همانطور که برای بسیاری از زنانِ تراجنسی که در این کشور به قتل رسیده‌اند، اجرا نشده است.

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان نوشرا

در ایالتِ خیبر پختونخوا که مایا در آن متولد و بزرگ شده است، زنانِ تراجنسی را به عنوانِ یک جنسِ سوم می‌شناسند. این زنان خودشان را «شی-میل» یا پسرِدخترنما معرفی می‌کنند. جنسِ سوم از سال ۲۰۰۹ و به دنبال برگزاری مجموعه‌ای از دادگاه‌ها به صورت قانونی در پاکستان به رسمیت شناخته شده است؛ اما اجرای قانون مسئله‌ساز است.

به لحاظ اجتماعی، افرادِ تراجنسی همچنان به عنوان موجودیت‌هایی کم ارزش‌تر از بقیه نگریسته می‌شوند که حق ندارند حریم خصوصی، کرامت شخصی یا حتی امنیت مطالبه کنند. مرگِ مایا سویه تاریک این واقعیت‌ها را برجسته می‌کند.

ماهک می‌گوید: «ما از ابتدای آشنایی احساسِ خاصی به هم داشتیم. شاید به این دلیل بود که داشتیم از مشاهبت جنسی‌مان آگاه می‌شدیم.» ما‌ها و ماهک در دو سوی یک جاده در روستایی در نوشرا  بزرگ شدند. ماهک می‌گوید، هر دو پسر متولد شدند، اما همیشه احساسی زنانه داشتند. ماهک همیشه روسری سرش می‌کرد و ناخن‌هایش را لاک می‌زد.

پدر و عموی ماهک او را مایه ننگ می‌دانستند.

«آن‌ها من را کتک می‌زدند، در اتاق حبسم می‌کردند... اما نمی‌توانستند من را متوقف کنند. اعضای مرد خانواده مایا هم وقتی می‌دیدند او لباس زنانه می‌پوشد، با او همین رفتار را می‌کردند.» ماهک می‌گوید: «پسرانِ-دخترنما با رسیدنِ به سن نوجوانی و دریافتن این موضوع که با آنچه دیگران از آن‌ها توقع دارند، متفاوتند، سختی‌های بیشتری را متحمل می‌شوند.»

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان ماهک

«وقتی این اتفاق می‌افتد، زندگی با خانواده هر روز سخت‌تر می‌شود و تو منتظر فرصتی تا از این وضعیت خالص شوی.» هر دو سال‌ها رویای فرار از خانه را در سر می‌پروراندند تا اینکه ماهک بالاخره تصمیمش را عملی کرد. او به پیشاور فرار کرد و توانست در یک کارخانه تولید لباس مشغول به کار شود.

یکسال قبل بود که او شنید مایا هم قصد فرار از خانه دارد. ماهک می‌گوید: «از خوشحالی گریه کردم.» مایا و ماهک با هم به کارما در استانِ پنجاب رفتند تا تحتِ حمایت یک معلم مخصوص  قرار بگیرند.

زنانِ تراجنسیِ پاکستان به دلیل ترس از آزار و اذیت‌های اجتماع، اجتماعِ کوچک خودشان را به هدایتِ یک زنِ مسن‌ترِ تراجنسی تشکیل می‌دهند. این زن، زنانِ دیگر تراجنسی را در ازای دریافتِ نیمی از درآمد آن‌ها، تحتِ حمایت و پوشش خود قرار می‌دهد.

این زن که زنانِ تراجنسی او را مرشد و معلم خود می‌دانند به آن‌ها یاد می‌دهد چطور مانند یک زن لباس بپوشند تا بتوانند به یکی از معدود شغل‌هایی که برای آ‌ن‌ها فراهم است، یعنی رقاصی در عروسی‌ها، دست پیدا کنند.

خیانت و بازگشت به خانه

ماهک می‌گوید: «سالی که هر دو به آرزوی خود رسیدیم، بهترین سال زندگی‌مان بود.»

رقصیدن در عروسی‌ها یکی از معدود گزینه‌های این افراد برای اجتناب از تکدی‌گری یا تن‌فروشی است. این درحالیست که این افراد پولِ کمتری از سایرین دریافت می‌کنند.

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان معلم‌های تراجنسی به زنان تراجنسی یاد می‌دهند چطور مانند زنان لباس بپوشند تا بتوانند شغلی به دست آورند

ماهک می‌گوید: «ما به سراسر مناطق پیشاور رفتیم و در عروسی‌ها و مهمانی‌ها رقصیدیم و بیشتر از همیشه پول درآوردیم.» اما عمر شادی آن‌ها کوتاه بود. دو پسری که به آن‌ها ابراز علاقه کرده بودند، به آن‌ها خیانت کردند و آن‌ها را فریب دادند و در اختیار خانواده‌هایشان قرار دادند. هر دو را کشان کشان به خانه بازگرداندند.

ماهک می‌گوید، هر دو را مجبور کردند موهایشان را کوتاه کنند و شکنجه‌شان دادند. مایا به شدت کتک خورده بود و برادرش او را با زنجیر به تخت بسته و روز‌ها در زیرزمین خانه زندانی کرده بود. آن‌ها که هنوز مصمم بودند، در ماه مارس دوباره فرار می‌کنند و هر طور شده خودشان را به پیشاور می‌رسانند. در آنجا یک زن تراجنسی به نام ناینا خان مرشد جدیدشان می‌شود. ناینا خان از مایا و اینکه چطور توانست خودش را با شرایط جدید وفق دهد صحبت می‌کند.

او می‌گوید: «مایا دختر آرامی بود، شجاع بود و اعتماد به نفس بسیار بالایی داشت.» ناینا که در آپارتمانِ ۹-خوابه خود با ۲۰ مریدِ جوان زندگی می‌کند، می‌گوید: «اما بعد روز شنبه، صدای زنگ خانه آمد و یک آشنای قدیمی با تلفنی که دستش بود وارد شد. مایا روی یکی از تخت‌ها نشسته بود و با تلفنش حرف می‌زد. این فرد نیز روی تخت دیگر نشست و گاهی به مایا و گاهی به تلفنی که در دستش بود، نگاه می‌کرد.»

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

«الان می‌فهمم که احتمالاً آن لحظه به تصویری از مایا که در گوشی‌اش داشته نگاه می‌کرده تا مطمئن شود حتماً تصویرِ مایاست.» بعد به سرعت از خانه خارج شد. چند دقیقه بعد دوباره صدای زنگ خانه آمد و ۳ مرد داخل شدند.

«دیدم مایا آشفته شد. او به سرعت گوشواره‌ها و حلقه‌های بینی‌اش را درآورد، گوشی‌اش را خاموش کرد، همه را داخل کیف دستی‌اش گذاشت و به من داد. او وحشت کرده بود. او گفت که برادر و عمویش آمده‌اند تا او را ببرند.»

یک مرد قدبلند به زور وارد اتاق شد، بالای سر مایا رفت و او را زد.

ناینا و شاگردانش وارد می‌شوند. مرد سلاحش را به روی ناینا نشانه می‌گیرد، اما ناینا مقاومت می‌کند و به همراه سایرین مرد را از آپارتمان بیرون می‌کند. اما نیم‌ساعت بعد، پلیس از راه می‌رسد و از مایا می‌خواهد با او برود. وقتی ناینا مداخله می‌کند، پلیس می‌گوید مایا از خانه‌اش طلا دزدیده و باید با پلیس برود.

ناینا و سایر دوستانِ مایا که چاره دیگری ندارند، او را تا اداره پلیس همراهی می‌کنند. آن‌ها دو ساعتِ تمام در اداره پلیس سرو‌صدا راه می‌اندازند و از پلیس می‌خواهند توضیح دهد چرا مایا که فردی بالغ و بزرگسال است باید خلافِ خواسته‌اش به خانه، جایی که دوست ندارد، بازگردد.

رئیس پلیس به آن‌ها اطمینان می‌دهد آن‌ها فقط می‌خواهند مایا با پدرش که آن‌وقت در راه آمدن به پیشاور بود، صحبت کند و بعد از آن مایا آزاد است هرجایی که می‌خواهد، برود. ناینا و سایرین که مجبور بودند سر کار بروند، پلیس را ترک می‌کنند، اما وقتی روز بعد به اداره پلیس برمی‌گردند مایا دیگر آنجا نیست.

قانونی که می‌تواند قاتلان را مبرا کند 

معلوم نیست آن شب چه اتفاقی برای مایا افتاده و شاید هرگز مشخص نشود. رئیس‌پلیسِ شهر پیشاور، ظهور آفریدی، به بی‌بی‌سی ورلد، گفته که مایا رضایت داده با پدر، عمو و خویشاوندانِ مردِ دیگرش برود. اما برگه‌ای که به خبرنگار بی‌بی‌سی نشان داده شده فقط حاوی امضای پدر و عموی اوست، نه خودِ مایا.

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان مایا و ماهک

تحقیقاتی که توسط پلیس نوشرا انجام شده نشان می‌دهد ماشینی که مایا را حمل می‌کرده در یک پمپ بنزین که متعلق به عموی مایا بوده توقفی کوتاه داشته است. در آنجا، مایا به ماشین دیگری که عمو و برادرش در آن بودند، منتقل می‌شود. از بقیه خانواده درخواست می‌شود به خانه برگردند.

روز بعد جسدِ مایا درحالیکه غرق خون بوده در جنگل‌های نزدیک پیشاور پیدا می‌شود. ده‌ها نفر شامل پدر مایا، برادر و عمویش و چند عضو دیگر خانواده‌اش، به جرم مشارکت در قتل او دستگیر شده‌اند. همه در دادگاه کشتنِ مایا را تکذیب کرده‌اند. همگی به قرار وثیقه آزادند.

تیمور کمال، یک فعالِ حمایت از حقوق تراجنسی‌ها، می‌گوید شواهد بسیار قوی است، اما پلیس «تمایلی به درج برخی مسائل مرتبط در این پرونده نشان نمی‌دهد که همین به جنایتکاران کمک می‌کند از عدالت بگریزند.»

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان ناینا (سمت چپ)

برطبق یک سنتِ قدیمی در پاکستان که ریشه آن به عرب‌ها برمی‌گردد، بازماندگان ِ. مقتول این حق را دارند که با دریافتِ خون‌بها از قاتل او را ببخشند. اما در سالِ ۲۰۱۶، به منظور محدود کردنِ قتل‌های ناموسی و جلوگیری از اینکه خانواده مقتول از قاتل پول بگیرد و او را ببخشد، پارلمان این حق را در موردِ تمامِ «قتل‌های ناموسی» باطل اعلام کرد.

او دختر ما نیست، اما خون‌بهایش مال ماست

گروه حقوق بشریِ «ترنسَکشن» که در زمینه حقوقِ تراجنسی‌ها فعالیت می‌کند، می‌گوید از سال ۲۰۱۵ حداقل ۷۰ زن تراجنسی در استان خیبر پختونخوا کشته شدند. یکی از مواردِ اخیر قتل نازو در پیشاور است. او در ماه جولای سال گذشته توسط دو دوستش کشته شد. آن‌ها بدنِ این زن را قطعه‌قطعه کرده و در کیسه‌های پلاستیکی قرار داده بودند و می‌خواستند جایی آن را رها کنند که پلیس دستگیرشان کرد.

مایا و ماهک,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان مایا

خانواده نازو پذیرشِ جنازه دخترشان را کسر شأن می‌دانستند، برای همین جسد در گورستان پلیس در پیشاور دفن شد. اما خانواده وقتی که زمانِ دریافتِ خون‌بها فرا رسید، احساس کردند که نازو دخترشان است. آن‌ها در ازای بخشیدنِ قاتلانِ نازو از آن‌ها خون‌بها دریافت کردند.

دو مرد دو ماه پیش تبرئه و آزاد شدند. یک زن تراجنسی دیگر نیز اخیراً توسط خانواده‌اش در مردان کشته شد. تصاویرِ جنازه این زن توسط گروه‌های حقوق‌بشری در فضای مجازی منتشر شد، اما هیچ کسی برای شکایت از قتل او به پلیس مراجعه نکرد، حتی پلیس هم خودش را به دردسر نینداخت.

  • 16
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش