«مختار کلانتری» پس از ادغام کمیتههای انقلاب اسلامی با شهربانی و ژاندارمری مدتی در وزارت راه و ترابری مشغول کار شد و اینک عضو هیات امنا و رییس هیاتمدیره خیریه صاحبکوثر است از خاطراتش در مبارزه با مواد مخدر هم میگوید و اینکه دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر خود دوربینی از خارج از کشور تهیه کرد و در اختیار کارگردانی قرار داد و در نتیجه سریال «آینه عبرت» ساخته شد.
کلانتری همچنین میگوید: «در سالهای ۶۷ و ۶۸ که تقریبا اوج اقدامهای ما بود، آمارهای دقیق آن زمان نشان داد که ۸۰ درصد هم توزیع و هم مصرف مواد مخدر کاهش پیدا کرد؛ حتی برای نخستین بار من پیشنهاد دادم که معتادان کار اجرایی انجام دهند. طرح حرم تا حرم را مطرح کردم که کنار جادهها درخت بکارند و ما به آنان در ازای این کار پول پرداخت کنیم.»
او همزمان با مسوولیتش به عنوان دبیر ستاد مواد مخدر در اواخر دهه ۶۰ و دوران نخستوزیری میرحسین موسوی، قائم مقام فرمانده کل کمیتههای انقلاب اسلامی بود. کلانتری در سال ۱۳۶۹ به پیشنهاد حجتالاسلام نوری، وزیر کشور و موافقت رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده کل کمیته انقلاب اسلامی منصوب شد. آنچه پیش رو دارید تحلیل او درباره آثاری است که اگر تحریمها ادامه پیدا کرده و ایران نتواند با ترانزیت موادمخدر مبارزه کند چه اتفاقی برای اروپاییان خواهد افتاد.
شما در سالهای جنگ تحمیلی مسوولیت مبارزه با مواد مخدر داشتید. اگر بخواهید زمان جنگ تحمیلی و عصر حاضر را مقایسه کنید چه مشابهتها و تفاوتهایی را در مبارزه با مواد مخدر شاهد هستید و کدام دوره اوضاع سختتر بوده است؟ وضعیت دوره حاضر به سبب تحریمهای ظالمانه امریکا علیه ایران است که عملا اقتصاد ما را هدف قرار داده است یا آن زمان؟
به دلیل موقعیت سوقالجیشی منطقه ما و جغرافیای قرارگرفتن کشورمان در این منطقه همواره مساله موادمخدر، ترانزیت و عرضه آن به همراه اعتیاد و مبارزه با مواد مخدر مطرح بوده است.
بنابراین به تبع آن اعتیاد جوانان سبب شده این معضل از دغدغههای مهم مسوولان جمهوری اسلامی ایران باشد. البته این مهم به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص نداشته است و قبل از انقلاب اسلامی هم مبارزه با موادمخدر مساله کشور بوده است. اما در زمان جنگ تحمیلی هم که تمامی هم و غم مسوولان رسیدگی به جنگ بود و اولویت تمامی ارگانها به جبهههای جنگ معطوف بود هم در مبارزه با مواد مخدر غافل نشدیم و سعی کردیم که این مساله را دنبال بکنیم و میتوان گفت اولویت بعد از جنگ مبارزه با موادمخدر بود.
در هر صورت موادمخدر به دلیل گرفتاریای که برای جوانان رقم میزند و تاثیری که بر خانوادهها میگذاشت و میگذارد مسوولان را به فکر وا میداشت که بتوانند با این معضل اجتماعی به نحو احسن برخورد کنند. نتیجه آنکه چه آن زمان که بنده مسوولیت داشتم و چه بعد از آن تا الان یکی از دغدغههای اصلی کشور و به ویژه نیروی انتظامی مبارزه مطلوب با مواد مخدر است. حتما میدانید که بیشترین تعداد زندانیانمان هم مربوط به موادمخدر یا متاثر از آن است.
خب شما به این موضوع اشاره کردید که اولویت بعد از جنگ مبارزه با موادمخدر بود. الان شرایط با توجه به فشارهای امریکا چه تغییراتی داشته است. آیا شرایط مشابه همان سالهای جنگ است یا وضعیت نسبت به آن زمان بهتر یا بدتر است؟
در موضوع موادمخدر ما با تغییراتی در نوع آن مواجه بودهایم. در آن زمان که مسوولیت و ماموریت ما مبارزه با مواد مخدر بود عمدتا با موادی چون تریاک، هرویین و حشیش مواجه بودیم. الان شرایط از نظر تنوع موادمخدر تغییر کرده است و علاوه بر این نوع مواد شاهد شیوع موادشیمیایی هم هستیم؛ موادی که با ترکیبات شیمیایی تولید میشود. این وضعیت سبب تغییر در نوع مبارزه شده است.
مسیرهای تولید، توزیع و مصرف تغییراتی کرده است. بنابراین ما الان به تناسب نوع مواد دو مبارزه در دستور کار داریم. نخست مبارزه با مواد شیمیایی که امکان تولید آن هر جایی حتی در یک خانه وجود دارد و پلیس مجبور است در هر جایی دنبال مواد شیمیایی که عمدتا روانگردانها هستند بگردد و با عوامل آن مبارزه کند. نوع دیگر همان مواد سنتی شامل تریاک، هرویین و حشیش است. در زمینه مبارزه با موادمخدر سنتی موضوع فرق میکند زیرا در جای خاصی باید کشت شود و پس از برداشت و استحصال برای تبدیل به هرویین نیازمند ملزومات و تجهیزات خاص است.
بنابراین پلیس و دستگاههای مسوول علاوه بر مبارزه سختافزاری باید مبارزه نرمافزاری را هم در دستور کار داشته باشند و به لحاظ فرهنگی روی مردم کار کنند که مصرف نکنند و مدیریت تقاضا صورت گیرد. پس شرایط نسبت به دوره جنگ تحمیلی به مراتب سختتر هم شده است زیرا از یک سو ما در همسایگی تولیدکننده اصلی مواد مخدر سنتی هستیم و در مسیر ترانزیت و این خود هزینه گزافی برای ما در پی دارد و دیگر مبارزه با موادصنعتی که در هر جایی ممکن است تولید شود. آنچه از گذشته بوده و الان هم هست موقعیت جغرافیایی ما در کنار تولیدکننده اصلی و آنچه از قدیم به «هلال طلایی» مشهور بوده است. مرور این موضوع خالی از لطف نیست که مواد مخدر نوع اول از قدیم در مراکز مشخصی تولید میشده است. «مثلث طلایی» و «هلال طلایی» و «امریکای لاتین و جنوبی».
عمده تولید امریکای لاتین و جنوبی کوکایین بوده که بیشتر در امریکا مصرف میشد و کمتر به اروپا راه مییافت. عمده جوانان در اروپا به هرویین و حشیش اعتیاد داشته و دارند. از آنجا که در «مثلث طلایی» و «هلال طلایی» کشت خشخاش و به تبع آن تولید تریاک و هرویین انجام میشده و میشود مصرف اروپا عمدتا از طریق ترانزیت مواد از مسیر ایران تامین میشد. به دلیل همین ترانزیت موادمخدر ایران از قدیم ناچار بوده با سوداگران مرگ مبارزه کند و هم هزینه اقتصادی بپردازد و هم هزینههای دیگر از جمله تلفات انسانی که غیرقابل جبران است. ما مجبور بودیم همواره هزینه بدهیم تا مواد مخدر به اروپا نرود بدون اینکه هزینهای از اروپاییان مطالبه کرده باشیم.
در آن زمان که فرمانده کمیتههای انقلاب اسلامی بودم خاطرم هست بابت مسوولیتی که داشتم در مجامع بینالمللی روی این موضوع کار کردم و تقریبا موفق شدم آنها را متقاعد کنم که هزینههای مبارزه را پرداخت کنند اما آنها تا این لحظه و تا امروز هزینهای پرداخت نکردهاند. ما در حالی داریم با ترانزیت مواد مخدر مبارزه میکنیم که هیچ لزومی و هیچاجباری نداشتهایم و حتی در قوانین هم وظیفهای برای ما تبیین نشده است که خودمان را فدا کنیم تا جوانان اروپایی معتاد نشوند. یا موادمخدر به اروپا منتقل نشود. ولی به لحاظ انسانی و اخلاقی این کار را کردیم. بازهم خاطرم هست وقتی مسوولیت داشتم در ستاد چندبار این مساله مطرح شد که چرا ما باید جلوی انتقال مواد مخدر به اروپا را بگیریم و صرفا کافی است نگذاریم در داخل ایران توزیع شود. اما مسوولان عالی کشور گفتند نه؛ به لحاظ انسانی و اسلامی نباید اجازه دهیم مواد مخدر ترانزیت شود و حتی جوانان اروپا را هم گرفتار کند.
من از چند کشور اروپایی در همین راستا بازدید کردم و از نزدیک آلمان و هلند را دیدم و دیدم که موادمخدر چه در ایران و چه در هرجای دیگری چه وضع رقتانگیزی را رقم میزند. بنابراین ما تاکنون با لحاظ این نکته که هر انسانی انسان است خواه مسلمان باشد خواه مسلمان نباشد با تزانزیت موادمخدر مبارزه کردیم. اما الان این پرسش جدی شده است که آیا اساسا ما در شرایط تحریم و در حالی که نمیتوانیم هیچدرآمدی داشته باشیم میتوانیم به این مبارزه ادامه دهیم؟ تحریمها مانع از حصول درآمدهای ما شدهاند و اگر درآمدی نداشته باشیم نیروی انتظامی نمیتواند مبارزه کند. اعتباری ندارد تا مبارزه کند. برای مبارزه بودجه و اعتبار لازم است. من فکر میکنم جمهوری اسلامی ایران در آینده نزدیک قادر نباشد اصلا جلوی ترانزیت مواد مخدر را بگیرد.
اتفاقا چند روز قبل بحثی در مورد مهاجران مطرح شد که حاشیههای بسیاری رقم زد در حالی که به نظر میرسد شرایط به گونهای پیش برود که ما قادر نباشیم؟
من هم میخواستم به فرمایشات برادر گرامیام آقای عراقچی اشاره کنم و مطلب ایشان را با این کیفیت اصلاح کنم که ما دنبال این نیستیم و همانطور که در ملاقات مقام معظم رهبری هم مشهود بود، مسوولان جمهوری اسلامی به هیچ عنوان بر این نیستند که برادران افغانی را بیرون بریزند. ما جمعیتی حدود ۳ میلیون مهاجر افغان را میزبانیم که مسلمانند و انسانهای دوستداشتنی و وفاداری هستند. یکی از افتخارات ایران این بوده که میزبان این عده باشند اما شرایط به سمتی پیش میرود که به دو دلیل آنها خود بیرون خواهند رفت. اگر نگاه کنیم میبینیم اولا ارزش ریال پایین آمده است و دیگر برای این برادران ارزش ندارد با این رقم کار کنند. دوم اینکه خیلی از اینها کارگرند و عده کمی خودشان کسب و کاری دارند.
کارگرند و روزمزد هستند وقتی دیگر کاری وجود نداشته باشد که آنها کارگری کنند با پایین آمدن ارزش ریال و با این دستمزدها آنها قادر نخواهند بود در ایران بمانند. بنابراین اگر ما اجازه خروج به آنها ندهیم به آنها ظلم کردهایم زیرا شاید آنها بتوانند به اروپا بروند و برای خود کار بهتری پیدا کنند و خانواده خود را سامان دهند. اصلا بحث بیرون کردن مطرح نیست. آنها مهمان ما هستند، عزیز ما هستند، دوستشان داریم ولی شرایط مناسب ماندن آنها نخواهد بود و طبیعی است اروپاییان هم باید تاوان این وضعیت را بدهند. جالب است که امریکا که به هیچ عنوان هزینهها را تقبل نمیکند در همین جنگ سوریه چند نفر به امریکا مهاجرت کردند؟ همه به سمت اروپا مهاجرت کردند.
واقعیت این است که همه بدبختیها را امریکا ایجاد میکند ولی هزینهها را کشورهای آسیایی یا خاورمیانه یا نهایتا کشورهای اروپایی پرداخت میکنند. پس اگر به جد اروپاییها در این کار بیتفاوت باشند و نخواهند در برابر تحریمهای ایران واکنشی نشان دهند دود این قضیه به چشم اروپاییها هم خواهد رفت. اروپاییها تصور میکنند تحریمها تاثیری بر آنها نخواهد داشت اما هم مقوله مهاجرت و هم مقوله موادمخدر میتواند اروپا را تحتتاثیر قرار دهد. باز هم تاکید میکنم جمهوری اسلامی ایران راهی نخواهد داشت نه اینکه نخواهد بلکه راهی برایش باقی نخواهد ماند و نمیتواند با موادمخدر مبارزه کند و طبیعی است که تزانزیت دامن اروپاییان را آلوده خواهد کرد.
فرض کنیم دیگر قادر نباشیم با مواد مخدر و ترانزیت آن مبارزه کنیم. اگر جلوی مرز را نگیریم این ترانزیت چقدر برای خودمان آسیبزاست؟ به عبارت دیگر اگر نتوانیم مبارزه کنیم تا چه اندازه خودمان آسیب میبینیم.
اتفاقا برعکس است. اگر ما با ترانزیت موادمخدر مبارزه نکنیم نه تنها خطری ندارد که هزینههای ما را کاهش میدهد. آن بخش که در ایران میخواهد مواد توزیع کند مشخص است و با منابع مشخصی باید مبارزه کنیم و دیگر لازم نیست با همه سوداگران مرگ مبارزه کنیم. بنابراین آنها که میخواهند مواد مخدر را ببرند ترکیه میتوانند آن را ببرند ترکیه. واقعیت این است که ما چنان سد و مانع ترانزیت موادمخدر شدهایم که سوداگران مرگ راه انتقال از دریا و ترانزیت به آفریقا را انتخاب کردهاند.
خب آیا خودمان هم باید نگران باشیم که تحریمها توان مالیمان را کاهش میدهد و بعد نتوانیم در برابر قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کنیم خودمان هم آسیب میبینیم.
ببینید، اگر تحریمها نبود ما جلوی ترانزیت موادمخدر را میگرفتیم. اما اگر تحریم ادامه پیدا کند و ما نتوانیم نفت بفروشیم پولی هم نداریم که به همان کیفیت با سوداگران مرگ مبارزه کنیم. قطعا در آن صورت تزانزیت به اروپا از راه ایران محسوس میشود.
الان ایران همانطور که شما گفتید سد و مانع مستحکمی در برابر تزانزیت موادمخدر به اروپا است. اگر به هر دلیل نتوانیم یا نخواهیم با تزانزیت موادمخدر مبارزه کنیم چه مدت طول خواهد کشید تا اروپاییان یا سایر کشورها آثار آن را تجربه کنند و بفهمند ایران برایشان چه نعمتی بوده است؟
حداکثر ۶ ماه دیگر. به نظر من در فاصله ۶ماه کاملا اثر عدم مبارزه ایران برای اروپاییان محسوس خواهد شد. به محض اینکه جمهوری اسلامی ایران نتواند سختگیریهای لازم را اعمال کند یا نخواهد این کار را بکند و باندها و سوداگران مرگ متوجه شوند قطعا مسیر ایران را برای ترانزیت انتخاب میکنند. توجه داشته باشید که ما با گروههایی سرو کار داشته و داریم که همواره سلاحها و امکانات نظامی کامل و به روزی داشته و دارند. بنابراین آنها به محض اینکه بفهمند مشکلات کمتری در ایران دارند به سراغ این مسیر خواهند آمد.
کدام کشورهای اروپایی بیشتر آسیبخواهند دید؟
آلمان و هلند. در مجموع بازار تغییر خواهد کرد و چه بسا خیلی دیگر از کشورهای اروپایی هم تحت تاثیر قرار بگیرند.
وظیفه ستاد مبارزه با مواد مخدر ما یک نهاد هماهنگکننده در مبارزه با مواد مخدر بوده است. اما الان به نظر میرسد ستاد مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی میتوانند به عنوان بازوهای دیپلماتیک عمل کنند و با تشریح وضعیت اروپاییان را متوجه وضعیت نابسامانی که در حال وقوع است، بکنند.
برای اینکه بتوانیم یک دیپلماسی جدیدی را ایجاد کنیم باید با کشورهای اروپایی تعامل کرده و خطر را گوشزد کنیم، باید نیروهای ما شرایط خود را اعلام کنند. حتی موضوع را مشخص کنند که حتی اگر بخواهیم مبارزه کنیم هم با این وضعیت دیگر نخواهیم نتوانست و آن تصمیمات امریکا گریبان اروپاییان را خواهد گرفت.
پس دو انتظار جدید باید از ستاد مبارزه با موادمخدر داشته باشیم که کشورهای اروپایی را متوجه وضعیت ایران پس از تحریمها بکند؟
هم باید با بخش موادمخدر سازمان ملل وارد تعامل شویم و هم با کشورهای اروپایی در این زمینه به طور مشخص صحبت کنیم. ما تاکنون نظیر یک سد در برابر سیل برای اروپا عمل کردهایم. حالا این سد به خطر افتاده است.
- 10
- 7