بیماری افسردگى دارای دو ویژگى اختصاصى است که براى تشخیص آن حتما یکى از آنها باید وجود داشته باشد، یکى خلق ناشاد (غم، اندوه، ناراحتى یا نگرانی) و دیگرى فقدان علاقه و لذت تقریبا در همه فعالیتهاى عادى و سرگرمیهاى فرد میباشد. هر دو این علایم باید در اکثر مواقع روز وجود داشته باشند. سایر نشانههاى افسردگى شامل از دست دادن توجه و سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال و تغییر عمده دراشتها و وزن بدن، اختلال در خواب به صورت کمخوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر و تمرکز فکر، وجود اضطراب و کندى حرکات، احساس بى ارزشى و یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى و خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ و یا خودکشى میباشند.
علل شیوع بیماری افسردگی در زنان چیست؟
در تمامی جوامع دنیا، زنان بیش از مردان دچار افسردگی میشوند. این اختلاف میتواند ناشی از عوامل گوناگون زیستی، روان شناختی، محیطی، فرهنگی و یا ترکیبی از آنها باشد.
آنها را برایمان شرح دهید.
به لحاظ زیستی این اختلاف ممکن است به علت مصرف داروهای رژیمی، آرام بخشها، قرصهای ضد بارداری، مصرف دخانیات باشد که میزان ترشح انتقال دهندههای عصبی را مختل میکند. از طرف دیگر، زنان ممکن است به دلیل ایجاد تداخل درعملکرد برخی هورمونها در بدن شان مستعد ابتلا به افسردگی باشند. به لحاظ روان شناختی نیز این احتمال وجود دارد که زنان تمایل بیشتری دارند که مشکلات خود را بپذیرند و درصدد درمان آنها برآیند. به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز زنان بیشتر از مردان میکوشند تا ارتباط خود را با دیگران توسعه دهند وحفظ کنند، اما از لحاظ فرهنگی نیز به استقلال و خودکفایی بها میدهد، تمایل به دلبستگی نوعی ضعف تلقی میشود و همین امر، یعنی ناهماهنگی بین رفتارهای زنان و ارزشهای فرهنگی منجر به کاهش عزت نفس و حس ارزشمندی در زنان میشود. در برخی موارد نیز این طور به نظر میرسد که زنان بیش از مردان علایم و شکایات خود را از افسردگی بیان میکنند و یا آنکه مردان در برابر مشکل افسردگی خود بیشتر مقاومت میکنند و راه حلهای دیگری غیر از مراجعه به پزشک برای درمان خود برمی گزینند. به لحاظ محیطی نیز، زنان بیش از مردان در معرض انواع استرسها و اضطرابهایی قرار میگیرند که تاثیر خود را بر سیستم عصبی آنان و هورمونهای بدن شان میگذارد. تجربههای روزمره نیز میتوانند همچون شوکها و فشارهای عصبی مولد استرس باشند و موجب ابتلای افسردگی بیشتر در زنان- نسبت به مردان- شوند.
بیماری افسردگی چه تاثیری بر روی فرد میگذارد؟
افسردگی بر جسم و ذهن فرد تاثیر میگذارد. فرد افسرده احساس درماندگی، ناامیدی و یاس فراوان میکند. او علاقه اش را به تمامی فعالیتهایی که موجب شادمانی اش میشود به تدریج از دست میدهد؛ میل به خوردن در او کاهش مییابد، دچار بی خوابی میشود، تمرکز حواس و توجهاش را نسبت به امور عادی روزانه از دست میدهد و در بدترین حالت به مرگ و نیستی فکر میکند. افسردگی دارای طیف وسیعی از خلق پایین تا افسردگی مزمن است. افسردگی مزمن دارای علایمی از کمبود انرژی و توان جسمانی، بدبینی، حس عدم ارضاء و احساس ناامیدی شدید است. فردی که از افسردگی شدید در رنج است، ممکن است در طول یک سال دوبار تجربه افسردگی کوتاهمدت داشته باشد. پژوهشگران دریافته اند، زنانی که دچار افسردگی مزمن میشوند، بیشتر در معرض خطر پوکی استخوان قرار میگیرند، زیرا مجبور به مصرف داروهایی هستند که بر بافت استخوانی آنها تاثیری منفی میگذارد. علاوه بر آن، افسردگی میتواند عاملی برای ابتلا به بیماری مزمنی مثل دیابت، ناراحتیهای قلبی- عروقی و... شود.
انواع مختلف افسردگی در زنان را برایمان بگویید.
افسردگی در زنان انواع مختلفی دارد که عبارتند از افسردگی پس از زایمان، افسردگی فصلی، افسردگی دو قطبی، افسردگی میانسالی و...
افسردگی پس از زایمان را برایمان شرح دهید
افسردگی پس از زایمان یکی از رایج ترین احساسهایی است که اغلب زنان بعد از تولد نوزاد در خود حس میکنند. اختلالات افسردگی، نوسانات خلقی و هیجانهای مکرر و استرس آور این دوران کاملا طبیعی و عادی و البته موقت است. هر چند برای برخی از زنان این علایم قدری پایدارتر، جدی تر و طولانی تر است، اما معمولا بین ۶ - ۳ هفته بعد از زایمان به تدریج کاهش مییابد و به ندرت طولانی مدت (برای مثال یکسال) میشود. تقریباً ۱۵ درصد از زنانی که زایمان دارند، علایمی از افسردگی بعد از زایمان از خود نشان میدهند. چنانچه این اختلال در مادر ماندگار بماند، میتواند تاثیری بسیار منفی بر روابط با کودک و توانایی نگهداری از او بگذارد، در نتیجه علایم باید هر چه زودتر برای بررسی دقیق تر با پزشک معالج، درمیان گذاشته شود.
علایم اختلالات روانی پس از زایمان را برایمان بگویید.
اختلالات روانی پس از زایمان شامل غم دیدگی زایمان، سایکوز پس از زایمان و افسردگی پس از زایمان است. افسردگی پس از زایمان در ۱۵-۱۰ درصد زنان اتفاق میافتد و خستگی، تحریک پذیری و اضطراب بارزتر از خلق افسرده هستند، گاهی نیز نشانههای فوبیا (ترس بیمورد) نیز دیده میشود.
علائم بالینی افسردگی پس از زایمان را برایمان بازگو کنید؟
علائم بالینی مختلفی افسردگی پس از زایمان دارد که عبارتند از :احساس غمگینی، ناامیدی و دلتنگی،کاهش اشتها و کاهش وزن، بیانرژی بودن؛ خستگی،کندی در تکلم و تفکر، بروز مکرر سردرد و سایر ناراحتیهای فیزیکی، سردرگمی درباره توانایی بهبود زندگی، فقدان پیوند عاطفی بین مادر و کودک، که برای هر دو زیانآور است و در مواقعی که افسردگی شدید میباشد ممکن است با احساسات تهاجمی نسبت به کودک، از دست دادن احساس عزت در ظاهر و منزل، بیاشتهایی یا غذا خوردن اجباری، دوری کردن از دیگران یا تمایلات خودکشی همراه باشد.
دلایل بروز بیماری افسردگی پس از زایمان را برایمان بگویید.
علت این اختلال انطباق روان شناختی لازم پس از تولد، کمبود خواب و مراقبت از نوازد میباشد. البته این احتمال هم وجود دارد که افسردگی پس از زایمان ناشی از تغییرات هورمونی باشد که بر حالات روحی روانی فرد تاثیر میگذارد. پذیرفتن مسئولیت ۲۴ ساعته مراقبت از یک نوزاد شیرخوار تطابق عمدهای را از نظر روانی و شیوه زندگی در اکثر مادران میطلبد، حتی اگر نوزاد فرزند اول نباشد. این استرسهای فیزیکی و روانی معمولا با استراحت ناکافی تا هنگام ثبات یافتن نیازهای معمول کودک همراه است، بنابراین خستگی و افسردگی در مادران غیرمعمول نیست. استرس، کمبود خواب، تغذیه نامطلوب، فقدان حمایت مادر از سوی همسر و سابقه اختلالات روانی قبلی در مادر از عوامل تشدید کننده بیماری میباشد.
راههای پیشگیری از ابتلا به افسردگی پس از زایمان چیست؟
مادران نباید از اینکه احساسات پیچیدهای در مورد مادر بودن خود دارند، احساس گناه کنند. ایجاد تطابق و ایجاد پیوندی عاطفی طبیعی نیاز به درمان دارد. در نظر گرفتن برنامههای مکرر خارج از منزل نظیر قدم زدن و دیدارهای کوتاه با دوستان و اقوام برای مادران مفید است. این برنامهها به مادران کمک میکند تا دچار احساس انزوا از دیگران نشوند. مادران باید کودک خود را در اتاق جداگانهای بخوابانند. در این صورت مادران راحتتر استراحت خواهند کرد. مادران میتوانند برای کارهای روزانه نظیر خرید کردن و مراقبت از کودک در هنگام استراحت خود از خانواده یا دوستان کمک بگیرند. مادر در صورت احساس افسردگی بهتر است احساسات خود را با همسر یا یک دوست که شنونده خوبی برای حرفهای اوست در میان بگذارد. صحبت کردن با سایر مادران امکان استفاده از همفکری و تجربه آنان را فراهم میکند و در صورت تداوم افسردگی، روان درمانی یا مشاوره با متخصص مربوطه به مادران توصیه میشود.
راههای درمان این بیماری چیست؟
برای درمان این بیماری راههای مختلفی وجود دارد که شامل کمک به مادر در مراقبت از نوزاد، حمایتهای روانی فرد و مشاوره و تجویز داروهای ضد افسردگی میباشد. افسردگی خفیف پس از زایمان با حمایت خانواده و دوستان معمولا به سرعت برطرف میشود. اگر افسردگی شدید شود ممکن است مادر دیگر قادر به مراقبت از خود و کودک نباشد و بستری در بیمارستان ممکن است ضرورت یابد (به ندرت). اگر افسردگی شدید شده و بستری در بیمارستان را ایجاد نماید، توصیه میشود که مادر در یک مرکز نزدیک منزل بستری شود تا رابطه نزدیک وی با کودک حفظ شود. حتی در موارد شدید افسردگی با داروها، مشاوره با متخصص مربوطه و حمایت اطرافیان معمولا قابل علاج است. داروهای ضد افسردگی اغلب هنگامی موثرند که ۴-۳ هفته مصرف شوند. اگر مادر به کودک خود شیر میدهد هرگونه داروی تجویزی از این بابت باید به دقت در نظر گرفته شود. البته معمولا در صورت استفاده از داروهای ضد افسردگی شیردهی به کودک باید قطع شود.
چگونه افسردگی فصلی در زنان بروز میکند؟
افسردگیهای فصلی نیز گاهی به صورت غمگینی، ناامیدی و در خود فرورفتگی گروهی از زنان را به خود مبتلا میکند. حدود یک الی سه درصد از زنان در فصل زمستان دچار افسردگیهای کوتاهمدت و گذرا میشوند. پژوهشگران بر این باورند که تغییرات هورمونی و بیوشیمیایی مغز در بدن برخی زنان در فصل زمستان موجب بروز اختلال افسردگی در آنها میشود که به تدریج نیز با پایان فصل زمستان و آغاز فصل بهار از بین میرود. این افراد بیش از سایرین در معرض ابتلا به افسردگی بالینی هستند.
اختلال افسردگی دو قطبی در زنان را برایمان بگویید.
اختلال افسردگی دو قطبی نیز یکی دیگر از انواع اختلالات افسردگی است که علایمی از شیدایی - افسردگی حاد در طول دوره ای مشخص دارد. زمانی که فردی در چرخه افسردگی به سر میبرد، تمامی علایم خلق پایین (مثل کمبود اشتها، بی خوابی، احساس درماندگی و عدم لذت) را دارد و زمانی که در چرخه شیدایی به سر میبرد، تمامی علایم شیدایی را (مثل پرحرفی، هجوم افکار، افزایش توان جسمی، فعالیت زیاد و پرانرژی بودن) از خود نشان میدهد. زنانی که دچار اختلال دوقطبی میشوند، معمولا چرخه افسردگی طولانیتری دارند.
علل افسردگی در زنان میانسال را برایمان بیان کنید.
افسردگیهای دوران میانسالی ؛ در اغلب زنان، میتواند همراه با علایمی ازجمله تغییر خلق و خو، حساسیتهای بیش از حد، تزلزل روحیه و خستگی باشد. این نوع از افسردگی میتواند ناشی از تغییرات غدد داخلی در میانسالی و یا باورهای منفی و درونی شده زنان درباره عدم باروری آنان باشد. در مطالعات گوناگونی مشخص شده است که افسردگی ناشی از یائسگی در قشر تحصیلکرده زنان و آنهایی که ازدواج نکرده بودند، کمتر مشاهده میشود.
افسردگی در زنان دارای چه علایمی میباشد؟
تاکنون پژوهشگران نتوانسته اند علت اصلی بروز افسردگی را در افراد شناسایی کنند. نارساییهای هورمونی (عدم تعادل هورمونهای مترشحه از قسمتهای مختلف مغز مثل سوتونین، دوپامین، نوراپی نفرین)، عوامل ژنتیکی و سابقه خانوادگی، عوامل محیطی و عوامل فرهنگی گوناگونی میتوانند علت افسردگیهای زنانه باشند. از آن جایی که افسردگی تا حدی رایج است، هر فردی ممکن است علایم اولیه افسردگی را بشناسد و یا خود شخصا آن را تجربه کرده باشد. متاسفانه فقط حدود ۵۰ درصد از علایم اولیه افسردگی قابل شناسایی و درمان هستند و زنان در این بین شاید نتوانند این علایم را در خود به وضوح تشخیص دهند.در اینجا به علایم عمده افسردگی اشاره میکنیم که شامل؛ جنبههای عاطفی (خلق غمگین و احساس بی ارزش بودن)، جنبههای شناختی (کاهش احترام به خویشتن و منفی نگری نسبت به خود و آینده خود)، جنبههای انگیزشی (عدم تحرک و بی انگیزگی برای انجام دادن کارها و فعالیتهای روزمره)، جنبههای رفتاری (اختلالات مربوط به خوردن مثل پرخوری، بی اشتهایی و اختلالات خواب مثل بی خوابی، خواب آلودگی، احساس خستگی و عدم تمرکزو...) است.
در صورت مشکوک شدن به بیماری افسردگی چه باید کرد؟
زمانی که پزشک عمومی در مرحله اول نسبت به اختلال افسردگی شخصی دچار شک شود، ابتدا از او میخواهد با یک روانپزشک یا روانشناس بالینی مشاوره ای داشته باشد و زمانی که علایم افسردگی در فرد به صورت پایدار مشاهده شود، او را مستعد ابتلا به افسردگی میدانند و اگر حداقل ۵ نشانه از این علایم در فرد به مدت حداقل دو هفته مشاهده شود، میتوان او را افسرده بالینی تشخیص داد. این علایم عبارتند از؛۱) داشتن خلق افسرده در طول روز و یا بیشتر اوقات روز۲) عدم توانایی از لذت بردن اوقات شادی بخش زندگی۳) افزایش و یا کاهش قابل توجه اشتها، وزن و یا هر دو۴) اختلال در خواب مثل بی خوابی، خواب آلودگی در طول روز و یا پرخوابی۵) داشتن علایم جسمانی مثل سردرد، سرگیجه و دل درد که هیچ علامت بهبودی نیز در قبال خوردن داروهای مسکن نشان نمی دهد.۶) احساس بی علاقگی، بی حوصلگی و کسالت شدید۷) فقدان انرژی "خستگی ممتد در طول روز" ۸) احساس گناه و بی ارزش بودن در تمام شرایط ۹) گریه کردنهای طولانی مدت۱۰) عدم توانایی در تمرکز حواس "تقریبا در تمام طول روز"۱۱) داشتن افکار منفی درباره مرگ و نیستی.
روشهای درمان افسردگی را برایمان شرح دهید.
اولین اقدامی که پزشک متخصص در زمینه درمان افسردگی انجام میدهد، تشخیص بین افسردگی مزمن (شدید) و خلق افسرده (خفیف) است. اگر افسردگی فرد در حد پایینی باشد، احتمال دارد با تجویز داروهای ضدافسردگی، روان درمانی و مشاورههای روانشناسی افسردگی او بهبود یابد و اگر افسردگی او شدید تشخیص داده شود، ممکن است پزشک متخصص یک دوره درمانهای روانپزشکی و روانشناسی را توام با بستری شدن فرد در بیمارستان تجویز کند. پژوهشها نشان میدهند که بیمارانی که در مراحل ابتدای ابتلا به مراکز روان درمانی مراجعه کرده اند تا
۷۰ درصد بهبودی کامل داشتهاند. متاسفانه گروهی از بیماران به پزشک متخصص مراجعه نمی کنند و همین امر موجب میشود تا افسردگی آنها درست تشخیص داده نشود. علاوه بر آن، برخی از افراد، داروهایی دریافت میکنند که گاه عوارض جانبی آنها موجب بروز اختلالهای دیگری در بدن شان میشود. بسیار مهم است، زمانی که بیمار برای درمان مشکلش به پزشک مراجعه میکند علایم بیماری خود را درست برای پزشک بازگو کند تا پزشک نیز بتواند تشخیصی درست بدهد. اغلب بیمارانی که به افسردگی مزمن مبتلا هستند، به دارو درمانی و روان درمانی پاسخ مثبت میدهند و طی ۴-۳ ماه درمان تا ۸۰-۷۰ درصد بهبودی پیدا میکنند. روان درمانی به تنهایی برای افسردگیهای خفیف میتواند موثر باشد. دو روش روان درمانی (درمانهای شناختی - رفتاری و درمانهای فردی) به همراه داروهای ضدافسردگی میتوانند اثرات درمانی بالایی بر بیماران افسرده بالینی گذارند.
راههای پیشگیری از ابتلا به افسردگی چیست؟
از جمله روشهای موثر مقابله با بروز افسردگی و حفظ بهداشت روانی افراد، شیوههای خودیاری هستند که عبارتند از؛۱) انجام ورزشهای ایروبیک (هوازی) مثل قدم زدن، آهسته دویدن، کوهنوردی و... است که میتواند خلق و خوی فرد را تا حد چشمگیری افزایش دهد. انجام این ورزشها به ویژه به زنانی که از افسردگی خفیف و ملایمی در رنج هستند، توصیه میشود.ورزشهای دیگری مثل برداشتن وزنههای یک کیلوگرمی موجب تنفس بهتر، افزایش اشتها، خواب، کاهش خلق گرفته و احیای احساسات و هیجانات شادی بخش در فرد میشود. لازم به توضیح است که قبل از آغاز هر گونه ورزش جدیدی بهتر است با پزشک معالج تان مشورتی انجام دهید.۲)مشورت کردن؛ مشکلات عادی و روزمره خود را با کمک یک دوست، همسر و یا مشاور بررسی کنید. سعی کنید منابع استرس آور خود را بشناسید و درصدد رفع آنها برآیید. چنانچه احساسات و هیجانهای درونی خود را مورد موشکافی قرار دادید و توانستید عامل اصلی نگرانیها و ناراحتیهای خود را شناسایی کنید، از شیوههای مختلفی که برای کاهش خلق و خوی افسرده پیشنهاد میشود، استفاده کنید.۳) صحبت کردن با خود؛ در برخی موارد:گفتگوهای درونی فرد با خودش میتواند به او در شناخت مشکل اصلی کمک کند (تنها باید توجه داشته باشید که لحنی انتقادآمیز، غیرواقع بینانه و منفی نسبت به خود و رفتارهایتان نداشته باشید). سعی کنید بر نقاط قوت خود، تواناییها و اهدافی که قصد دارید به آنها برسید تمرکز داشته باشید. ۴ ) نوشتن و به تحریر درآوردن؛ درباره مشکلات و آنچه که موجب ناراحتی تان میشود، بنویسید. در خیلی از موارد نوشتن احساسات دردناک و آزرده کننده موجب آرامش روحی افراد میشود. برای شروع میتوانید ابتدا وقایعی را که در طول روز و یا هفته شما را افسرده و غمگین میکند، بنویسید. اگر تجربه احساسی منفی و یا مثبتی داشته اید، سعی کنید جزئیات مختلف آن را و تاثیری که بر شما گذاشته است بررسی کنید و سپس با تجزیه و تحلیل نوشتههای خود و مفاهیمی که به کار برده اید، علت اصلی ناراحتی و یا شادی خود را مشخص کنید. ۵ ) خودیاری و کمک گرفتن از گروههای حمایتی؛ درباره مشکل خود با دیگر افرادی که مشابه شما هستند صحبت کنید. در این گونه گروههای حمایتی سعی میشود با صحبت کردن با افراد و بررسی دقیق مشکل شان، شرایطی را که موجب ناراحتی و افسردگی آنان میشود شناسایی و موجب کاهش تاثیرات آن بر فرد را فراهم آورد.۶ ) مراجعه به مشاور؛ اگر فردی از بودن شرایط و موقعیت خاصی دچار علائم آشکار افسردگی میشود، میتواند قبل از آنکه اوضاع وخیم تر شود، درباره مشکلش با یک مشاور و یا روانشناس صحبت کند.
در صورت ابتلا به افسردگی چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
در صورت بروزافسردگی، به مواردی که ممکن است ناشی از احساس غم، ناراحتی و حتی خشم باشد و بتواند موجب افسردگی در شما شود، خوب فکر کنید. برخی از این موارد عبارتند از؛ بی خوابی، بی اشتهایی، بدغذایی، استرس، غم و اندوه، سوگواری، مصرف سیگار و برخی داروها. سعی کنید تغییراتی در برنامه روزانه خود بدهید و عواملی که موجب سلامت و بهداشت روانی تان میشود (مثل تغذیه سالم، خواب کافی، ورزش و فعالیت بدنی) را جایگزین عوامل استرس آور و ملال انگیز (مثل انزواطلبی، مسئولیت پذیری بیش از اندازه و بی تحرکی) کنید. اجازه دهید اعضای خانواده و دوستان و آشنایان به شما کمک کنند.
راههای مختلف درمان افسردگی را برایمان بیان کنید.
برای درمان افسردگی دو راه را پیش روی خود داریم که عبارتند از درمان دارویی و دیگری درمان غیر دارویی .
نظرتان را در مورد درمان دارویی بگویید.
اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن است که ترکیب روان درمانى و دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى است. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده و تاثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده و هزینه اجتماعى این بیماریها را کاسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده است.
در مورد درمانهای غیردارویی بیماری افسردگی برایمان بگویید.
درمان غیر دارویی بیماری افسردگی دارای راههای مختلفی است که عبارتند از نور درمانى: این نوع درمان براى معالجه افسردگى فصلى بهکار برده میشود. اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.شوک درمانى: این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده بهکار میرودکه شامل: افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد، بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نباشد، بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد میکنند و یک حمله تشنجى ایجاد میشود.ECTبیخطر و بدون درد بوده و میزان عارضه آن کم و در حافظه کوتاهمدت میباشد.روان درمانى: این نوع درمان شامل درمانهایى است که از دارو استفاده نمیشود. موارد زیر از جمله موفق ترین شیوههاى روان درمانى در درمان افسردگى است: شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى و روان درمانى خانواده.
آیا درمان بیماری افسردگی مراحل مختلفی دارد ؟
بله،درمان افسردگی دارای مراحل مختلفی میباشد که عبارتند از: ١- در مرحله حاد بیماری، هدف از درمان تسکین دادن علائم افسردگی است. این مرحله معمولاً ١٢-۶ هفته طول میکشد، اما ممکن است بسته به نوع درمان و پاسخی که به آن داده میشود بیش از این نیز به طول بیانجامد. ٢- در ادامه بیماری، درمان برای بهبودی انجام میگیرد. در این مرحله درمان متعادل میشود مثلاً میزان مصرف دارو تنظیم میشود. این مرحله ممکن است ۵-۴ ماه طول بکشد.در مرحله آخر درمان نگهدارنده صورت میگیرد و هدف از آن جلوگیری از عود بیماری است. اگر با وجود درمان چند دوره، افسردگی ایجاد شده باشد یا فرد به صورت مزمن بی حوصله و افسرده باشد و یا در مواردی که عوامل مستعد کننده برای فرد وجود داشته باشد درمان مداوم مورد نیاز است چون در این افراد احتمال عود بیماری بیشتر است.
برای درمان افسردگی چه نکاتی را باید در نظر داشت؟
در سیر درمانی، پزشک عمومی نقش مهمی ایفا میکند چرا که در اولین قدم علائم شما را ارزیابی میکند و ممکن است یک علت زمینه ای طبی برای افسردگی پیدا کند که با درمان آن مشکل برطرف شود. وقتی مشخص شد که مشکل اصلی افسردگی است، ممکن است برای شما داروی ضد افسردگی تجویز شود. برخی اوقات پاسخ به این درمان خوب است و به درمان بیشتری نیاز نیست. اما اگر درمان اولیه کافی نباشد پزشک ممکن است شما را به متخصص روانپزشکی ارجاع دهد. چون معمولا پزشک عمومی به جزئیات درمان مانند روان درمانی و درمانهای تخصصی نمی پردازد، برای انتخاب روانپزشک باید دقت کنید و به او اعتماد داشته باشید. ممکن است روانپزشکی که فرد دیگری آن را به شما معرفی و توصیه میکند، برای شما مناسب نباشد و با او نتوانید به راحتی ارتباط برقرار کنید.
چرا باید افسردگی را درمان کرد؟
هر کسی در هر سن، جنس، نژاد یا وضعیت اجتماعی ممکن است به افسردگی مبتلا شود. از هر ۱۰ نفری که به پزشکان مراجعه میکنند یک نفر افسردگی دارد. در نیمی از موارد بیماری این افراد تشخیص داده نمی شود و درمان نشده باقی میماند. اگر افسردگی درمان نشود کیفیت زندگی بسیار پائین آمده و خطر خودکشی همواره وجود دارد. ممکن است شما تشخیص ندهید که افسرده هستید و یا به دنبال درمان آن نباشید. اما هر چه زودتر به فکر علائم و به دنبال درمان باشید شانس درمان کامل، سریعتر و بیشتر است.
پیشگیری از عود بیماری نیز بسیار مهم است.افسردگی در هیچ سنی طبیعی تلقی نمی شود و درمان آن اهمیت زیادی دارد. افسردگی در بچهها معمولا به سختی تشخیص داده میشود. در نوجوانی ممکن است افسردگی به علت تغییرات هورمونی ایجاد شود. برخی اوقات والدین این بچهها نیز افسرده هستند و باید درمان شوند. همچنین افراد مسن ممکن است تصور کنند که احساس افسردگی آنها طبیعی است. درمان در این افراد از ناتوانی زودرس آنها جلوگیری میکند و از خطر مرگ مربوط به افسردگی میکاهد. حمایت خانواده در درمان افسردگی نقش مهمی دارد. داروها را نباید خودسرانه مصرف کرد. مصرف برخی داروها باهم ممکن است کشنده باشد. ترکیبات گیاهی نیز با برخی داروها تداخل دارند و ممکن است عوارض جدی ایجاد کنند. در برخی موارد حتی بعضی از غذاها ممکن است با دارو تداخل داشته باشند. بر اساس تاریخچه بیماری، شدت و ماهیت افسردگی نوع دارو توسط پزشک انتخاب میشود و در مورد رژیم غذایی، و تداخلات دارویی توضیحات لازم داده میشود.
آیا تغذیه هم در درمان بیماری افسردگی موثر است ؟
تغییرات در رژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى تحقیقات دانشمندان میباشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى بهطور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظهاى دارد) بهکار میرود، میتوان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى و روغن ماهى نقش بازدارندهاى در ایجاد افسردگى دارند.
- 18
- 1