«بحران را باید پذیرفت و انکارش نکرد.» شاید این مهمترین بخش از صحبتهای مطرحشده در نشست تاثیر بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در گرایش به اعتیاد و کاهش سلامت روان بود؛ نشستی را که جمعیت امامعلی(ع) با حضور سعید مدنی جامعهشناس، محمد قهرمانی روانشناس و مریم کیانی از اعضای جمعیت امداد دانشجویی امامعلی(ع) برگزار کرد. در این نشست راهکارهای خروج از بحران مطرح شد، جایگاه ایران مورد بررسی قرار گرفت و پیامدهای ناشی از بحرانها عنوان شد. به اعتقاد جامعهشناسان و روانشناسان، بحران نتیجه ناکارآمدی است و دولتها برای خروج از بحران نیاز به اصلاحات ساختاری دارند. نظام آموزشی هم در این نشست مورد انتقاد قرار گرفت که در تمام دوران تحصیل، مهارتهای خروج از بحران را به افراد آموزش نمیدهد و درنهایت منجر به ایجاد احساس ناامیدی، افسردگی و گرایش به اعتیاد میشود.
مریم کیانی، شروعکننده این نشست بود: «در چند سال گذشته با بحرانهای زیادی مواجه بودیم و در ماههای اخیر بشدت به این بحرانها اضافه شده، مثل کمبود برخی کالاهای اساسی، نبود ثبات در بازار، افزایش جیببری و سرقت تلفن همراه، نوسانات ارزی، تعدیل نیرو و تعطیلی کارخانهها و بیکاری.» به گفته کیانی این بحرانها را باید به بحرانهای پیش از این مثل زلزله کرمانشاه و کرمان، اعتصاب معلمان، بازماندگی تحصیلی بسیاری از کودکان، آلودگی هوای خوزستان، کمبود آب در کشور، طوفان شن در سیستانوبلوچستان، جاریشدن سیل در شمال کشور و ... اضافه کرد. کیانی میگوید تجمع این بحرانها منجر شده تا برخی جوانان نسبت به دنیا و زندگیشان ناامید شوند: «ما شاهدیم که بحرانهای اخیر منجر به ایجاد و تشدید هیجانهای افسارگسیخته، افسردگی و خشم شده است، متاسفانه در ماههای اخیر همزمان با نوسانات ارزی دیدیم که افراد بدون داشتن دانش اقتصادی شروع به خرید و فروش دلار کردند و در همین زمینه هم ضرر زیادی را به خود و دیگران وارد کردند.» به گفته این عضو جمعیت امامعلی(ع)، مردم در شرایط فعلی احساس ناتوانی در تاثیرگذاری بر مسائل اقتصادی و اجتماعی پیدا کردهاند و براساس شواهد موجود گرایش به اعتیاد در چنین شرایطی بالا رفته است.
بحران نتیجه ناکارآمدی است
اینکه چرا در کشور دچار بحرانهای پیدرپی شدهایم و چه راهی برای خارجشدن از این وضع وجود دارد، سوالهایی است که سعید مدنی، جامعهشناس به آن پاسخ میدهد: «همه ما میدانیم که در شرایط خوبی قرار نداریم، به همدیگر که میرسیم میگوییم وضع خراب است و این خراب بودن شرایط، زمانی استفاده میشود که دچار بحرانی شدهایم. وقتی میگوییم بحران، یعنی در جامعه مشکلاتی داریم.»
«بحران برای نابسامانی شدید یک پدیده به کار میرود، اگر یک موسسه یا سازمانی نتواند کارآمدی داشته باشد، میگویند وضعیتش دچار بحران است.» مدنی با این توضیح ادامه میدهد: «بحران میتواند دو وجه داشته باشد، یکی بنیادی و دیگری کاربردی. وجه بنیادی آن به محتوای سیاسی جوامع برمیگردد. بهطورکلی بحث بحران در علوم اجتماعی به دولتها گره خورده، چرا؟ چون میگویند دولتها دایم در معرض بحران قرار دارند. از جنبه نظری وقتی وقایعی پیش میآید که نظریههای قبلی نمیتواند آنها را توجیه و تحلیل کند و ادعا میشود که نظریههای بدیلی باید مطرح شود، بحران ایجاد میشود.»
مدنی میگوید: «گفته میشود بحران در علم، اتفاق خوبی است، چراکه منجر به اکتشافات جدید میشود، اما مهم بحرانی است که به لحاظ عینی و کاربردی ایجاد میشود. شرایطی که اکنون در کشور داریم، مورد تایید همه است و از آن گریزی نیست.» به گفته این جامعهشناس، بحران جنبههای مختلفی دارد، یک جنبه آن این است که میتواند نقادانه باشد و موجی از نقد اجتماعی ایجاد کند و جنبه دیگر آن هم بسیجگرایانه است و با خودش نیروی اجتماعی میآورد. از نظر این جامعهشناس، وقتی صحبت از بحران میشود، بیشتر منظور بحران در نظام سیاسی است، آنچه در کشور ما دیده میشود این است که قبلا با مطرحشدن این موضوع در کشور برچسبهای رادیکالی به افراد زده میشد، اما الان همه آن را تایید میکنند: «برخی معتقدند میشود از این بحران خارج شد و عدهای میگویند نمیشود. اما همه بر وجود بحران اتفاقنظر دارند. بحران جزیی از نظامهای سیاسی است، اما برخی نظامها قابلیت کنترل و خارجشدن از آن را دارند و یکسری ندارند.» به گفته مدنی، بحران، شب امتحان نظامهای سیاسی است، اینکه دولتها میتوانند بحران را حل کنند یا خیر، خودش مسأله مهمی است. مدنی میگوید: «نظامهای سیاسی همواره با این مسائل در ارتباط هستند، یا به تغییرات تن میدهند یا مقاومت میکنند. اگر نظامی بهطور دایم دچار بحران شود و راهحل ساختاری برای خروج از آن نداشته باشد، نتیجه، توالی بحرانها خواهد بود و هر مسألهای میتواند تبدیل به یک بحران شود.»
نخست باید بحران را حل کرد سپس به سراغ پیامدهایش رفت
به گفته این جامعهشناس، باید مطالبات را مدیریت کرد و به آن پاسخ داد: «در حال حاضر، در جامعه ما وضعیتی پیش آمده که از یکطرف سرمایهداری دلالی پولی ایجاد شده و از طرف دیگر، سرمایهداری صنعتی ضعیف شده. برای حل مشکل اشتغال باید به آن سرمایهداری صنعتی توجه کرد و از آن طرف، کنترل سرمایه پولی باید محدود شود، اما قدرت در دست سرمایهداری پولی است. تغییر چنین وضعیتی نیاز به تحولات ساختاری دارد.»
مدنی در ادامه به موضوع نشست، یعنی تأثیر شرایط اقتصادی بر گرایش به اعتیاد، میپردازد: «٤٠سال پیش، اعتیاد در کشور یک مشکل بود، حالا تبدیل به بحران شده، یعنی دیگر در نقطهای قرار دارد که نمیتوان آن را کنترل کرد. ما اگر بخواهیم از شرایط بحران خارج شویم، اول باید بحران را حل کنیم و بعد از آن به سراغ پیامدهایش برویم. دولت میتواند کارگزار حل بحران باشد و ساختار را اصلاح کند.» به اعتقاد این جامعهشناس، فقر، نابرابری، تنش، بیثباتی و ... پیامدهای بحران موجود است. مدنی میگوید یکی از مهمترین نشانههای بحران، وسیعبودن ابعاد نابرابری است؛ همین نابرابری سلامت روان را تحت تأثیر قرار میدهد. در اینباره او به مطالعهای که ارتباط آمار کشتههای تصادفات با نابرابری اقتصادی را بررسی کرده، اشاره میکند: «هر سال نزدیک به ١٧هزار نفر در تصادفات جانشان را از دست میدهند که قربانیان این حادثه از سال ٧٠ تاکنون نزدیک به ٥٠٠هزار نفر است. مطالعه انجامشده نشان میدهد مرگ افراد پایینترین گروه درآمدی کشور ٢,٣ برابر افراد در گروههای بالای درآمدی است. براساس این مطالعه، معلولیتهای ناشی از تصادفات و مصدومیت در دهکهای پایین جامعه از نظر درآمدی، به ترتیب ١١.٧ تا ١٢ برابر و یک و نیم برابر است.» این مطالعه نشان میدهد، اگر تمام گروههای درآمدی ایران را به چهار بخش ٢٥درصدی تقسیم کنیم و معیار درآمد را بر سومین ٢٥درصد یعنی متوسط به بالا قرار دهیم، ٥١درصد مرگ و میرهای ناشی از رانندگی کاهش پیدا میکند، یعنی از ١٧هزار کشته به ٨هزار نفر میرسد و ٨٢درصد معلولیتهای ناشی از تصادفات از میان میرود.
به گفته این جامعهشناس، نابرابریها تأثیر مستقیمی بر کاهش سلامت روان و افزایش گرایش به اعتیاد دارد و در مقابل امکان درمان و کنترل آن هم سختتر میشود: «هیچ راهی برای خروج از بحران وجود ندارد، جز اینکه به آن پاسخ داده شود.» مدنی میگوید مشکل اعتیاد ساختاری است و تا زمانی که مسأله حل نشود، ترک اعتیاد و ... اقداماتی بیفایده به شمار میرود: «باید یک جراحی جدی از نظر ذهنی و عینی در ساختارها ایجاد شود تا منجر به بهبود شرایط شود.»
مهارت خروج از بحران نداریم
محمد قهرمانی، روانشناس، سخنران بعدی این نشست بود. او به این سوال پاسخ میدهد که چرا در بحرانها مردم به اعتیاد گرایش پیدا میکنند: «این مسأله به مهارتهای افراد در جامعه برمیگردد، اما سوال اینجاست که این مهارتها باید از کجا بیاید؟ سازمان بهداشت جهانی از دهه ٩٠، ١٠ مهارت اساسی که هر شهروند باید به آن آگاه باشد را اعلام کرد. این مهارتها، همدلی، تفکر خلاق، تفکر انتقادی، مهارت حل مسأله در بحران، مهارت ارتباط موثر و ... است. نکتهای که امروز درباره آن صحبت میکنیم، مهارت کنترل هیجانات منفی و استرس در بحرانهاست.
اگر ساختار جامعه ما بهگونهای بود که افراد از دوره ابتدایی تا دانشگاه با این مهارتها آشنا میشدند، امروز شاهد بحرانهای فعلی نبودیم. نبود همین مهارتها باعث شده تا مردم در شرایط بحران، دچار ناامیدی و حتی بخواهند از کشور خارج شوند. همین الان سری به سفارتخانهها بزنید. ماهها و حتی چندین سال طول میکشد تا نوبت مصاحبه برسد؛ حتی کسانی که میخواهند در یک کنفرانس علمی شرکت کنند هم باید بیش از یکسال در نوبت مصاحبه منتظر بمانند.» به گفته او، گروهی از افراد هستند که در مواجهه با بحران دچار نگرانی و استرس میشوند: «در شرایط بحران گروهی آن را انکار میکنند، یعنی میگویند اصلا چنین مشکلی نداریم که بیشتر شامل مسئولان میشود. گروهی از مردم هم به سمت مُسکنها و داروهای ضد اضطراب میروند. به گروهی توصیه میشود چیزی بخورند، چیزی بکشند و درنهایت همین توصیهها میتواند منجر به اعتیاد افراد شود.
جالب اینجاست که با نوسانات ارز، قیمت مواد مخدر تغییر زیادی پیدا نکرده. چرا؟ به این دلیل که مافیای مواد مخدر میداند در بحرانهاست که افراد بیشتر به سمت اعتیاد کشیده میشوند و از این شرایط هم سوءاستفاده میکند.» او نسبت به برخی رفتارها در فضای مجازی انتقاد میکند: «ما شاهد تزریق ناامیدی در جامعه هستیم و این اتفاق گاهی از سوی روشنفکران ما رخ میدهد.»
این روانشناس میگوید که مقصر تمام این اتفاقات دولت نیست، مردم هم مسئولند: «سازمانهای مردمنهاد چقدر تلاش کردهاند تا مردم در شرایط بحران، هیجانهایشان را کنترل کنند. هیچ انسانی آگاهانه به خودش آسیب نمیزند. در شرایط بحرانی وقتی فردی به سمت اعتیاد کشیده میشود، نشان میدهد او در فراگیری برخی مهارتها مشکل داشته است. متاسفانه آنچه در جامعه ما مورد اغفال قرار گرفته، آموزش مهارت خروج از بحران است. ما باید به جامعه آگاهی دهیم. اگر بحرانی هست آن را انکار نکنیم، بپذیریم.» به گفته او، اگر مردم کمک کنند، میتوانند جلوی ناامیدی و اضطراب را بگیرند و فضای جامعه را آرام کنند.
- 16
- 1