مردم سیستانوبلوچستان به گواه آمار موجود همواره جزو کمدرآمدترین و محرومترین اقشار در کشورمان بودهاند و رتبه اول بیکاری نیز متعلق به این استان است اما ماجرا آنجا غمانگیزتر میشود که بدانیم به دلیل شرایط جوی این استان، بلایای طبیعی نیز دست از سر مردمانشان برنمیدارد و سیل و خشکسالی به صورت مداوم آنها را آزار میدهد و البته کمتر مسوولی در تمام این سالها به فکرشان بوده است.
بسیاری از روستاهای سیستانوبلوچستان از امکانات اولیهای همچون برق، آب لولهکشی، تلفن و حتی آنتندهی موبایل بیبهرهاند و مرکز این استان یعنی شهر زاهدان هم جزو شهرهایی است که لولهکشی گاز شهری هنوز به آنجا نرسیده است. سیستانوبلوچستان که با وسعت حدود ۱۸۰۷۲۶ کیلومتر مربع پهناورترین استان کشور است، ۱۱۰۰ کیلومتر با کشورهای پاکستان و افغانستان مرکز مشترک دارد و ۳۰۰ کیلومتر هم مرز آبی با دریای عمان که همین اهمیت امنیتی، راهبردی و ترانزیتی این استان، باعث میشود بیشتر از بیتوجهی مسوولان و تصمیمگیران اصلی مملکت نسبت به سیستانوبلوچستان در تمام این سالها تعجب کنیم. چرا در برخی نقاطسیستانوبلوچستان شهروندان باید برای دستیابی به آب آشامیدنی ۵۰ کیلومتر راه را طی کنند تا بتوانند از آب شرب استفاده کنند؟
منطقه بلوچستان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهرهگیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارد. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصههای اساسی اقلیم منطقه است و با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی، اکثر جریانات رودخانهای هم موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آبهای زیرزمینی تنها امکانات تامین آب به شمار میآیند.
حال با همین مختصاتی که از منطقه بلوچستان در استان سیستانوبلوچستان ارائه شد، به یکی از دهها مشکلی که مردمان بیبضاعت منطقه با آن درگیرند میپردازیم. شهروندی از روستای سوراب شهرستان ایرانشهر در تماسی با روزنامه «جهان صنعت» از مشکلی جدید گفت که ادامه حیات تمام ساکنان آن روستا را به خطر میاندازد. سال ۱۳۸۵ بود که یکی از سیلهای همیشگی آن منطقه به روستای سوراب سرازیر شد و تمام خانهها را ویران کرد.
در تصمیمی که یک سال بعد توسط مقامات محلی گرفته شد، قرار شد وام پنج میلیون تومانی برای ساخت خانههای کوچک به روستاییان داده شود. البته این مبلغ در اختیار پیمانکاری قرار داده میشود تا پروژه ساخت خانهها را آغاز کند و اقساط آن را نیز روستاییان پرداخت کنند.
«صیداملک» نام بانویی است که در گفتوگو با ما اینطور ادامه میدهد: «اکثر ساکنان روستای ما تحت پوشش کمیته امداد هستند و البته حقوق ناچیز این کمیته یکدهم خرج خانواده چهار نفره نمیشود و عملا هیچ کاری هم وجود ندارد که به آن مشغول شویم. تنها امیدمان به یارانه واریزی از سوی دولت است که به خاطر عقب افتادن پرداخت اقساط همین وام از سوی بانک تهدید شدیم و اگر تا یک ماه آینده مبلغ پنج میلیون تومان را به حسابشان واریز نکنیم یارانه ما را قطع میکنند.
بعد هم اینکه گفتهاند اگر بخواهیم اقساط ۵۰۰ هزار تومانی را هم پرداخت کنیم باید علاوه بر آن پنج میلیون تومان، چهار میلیون تومان دیگر بابت دیرکرد به بانک پرداخت کنیم و واقعا دریافت مبلغ ۹ میلیون از ما که به نان شبمان محتاجیم ظالمانه است. با قطع یارانهمان دیگر چگونه زندگی کنیم؟ آبی که وجود ندارد تا کشاورزی کنیم و کارخانه یا صنعتی هم در این منطقه وجود ندارد، پس سرمان را روی زمین بگذاریم و بمیریم؟ مگر خراب شدن خانههایمان تقصیر خودمان بوده که حالا پرداخت اقساطش به گردن ما بیفتد؟
برای کنکاش بیشتر در این باره با فرماندار شهرستان ایرانشهر تماس گرفتیم. داودی در پاسخ به «جهانصنعت» و اینکه چرا مردم روستای سوراب باید برای سیلی که خانهشان را خراب کرده پولی پرداخت کنند، گفت: «آن زمان چنین تصمیمی گرفته شد و همه مردم این روستا و روستاهای دیگر قبول کردهاند که اقساط را پرداخته کنند، حالا هم آن بانک طبق قانون اقساطش را طلب کرده و روستاییان موظف به پرداخت اقساط هستند!»
در کمال بهت و تعجب از او پرسیدیم که کجای این اتفاق عادلانه است و این مردم مستضعف که از امکانات اولیه زندگی هم بیبهرهاند، این پول را از کجا بیاورند و وظیفه او به عنوان فرماندار ایرانشهر در قبال آنها چیست، پاسخ اینگونه بود: «اصلا هیچ فردی از اهالی روستای سوراب تا به حال از ما تقاضای بخشیده شدن بدهکاریاش را نکرده و فکر نمیکنم که چنین ماجرایی صحت داشته باشد. ضمنا بنده از کجا بدانم که شما روزنامهنگارید و برای اهدافی مشخص با من تماس نگرفتهاید...»
او تلفنش را قطع کرد و ما سپس با یکی از خبرنگاران محلی در آن منطقه که پیگیر ماجرا بود تماس گرفتیم و او تصویری از دستور همین فرماندار به بانک مذکور درباره پیگیری مشکل خانم «صیدا ملک» را برایمان ارسال کرد که در همین صفحه مشاهده میکنید. دلیل حرفهای کذب این فرماندار در گفتوگو با ما مشخص نیست. چرا چنین افرادی که نسبت به هموطنانشان اینچنین بیمسوول هستند، همچنان این پستهای مهم و کلیدی را بر عهده دارند؟
باز هم برای اطمینان بیشتر از صحت این ماجرا و کنکاش بیشتر، از طریق دوست خبرنگارمان و به سختی با یکی دیگر از اهالی روستای سوراب تماس گرفتیم.
«جوانین ملک» نام بانویی بود که ضمن تایید صحبتهای صیدا ملک تصریح کرد: «تمام روستای ما درگیر این مساله شدهایم و هیچکس به داد ما نمیرسد. اسفندماه سال قبل و شب عید حساب یارانه ما را بستند و یک ماه قبل به این شرط آن را باز کردند که کل مبلغ چند ماه یارانهمان را به حساب بانک بریزیم که ماهم مجبور شدیم چهار ماه یارانه را دودستی تقدیمشان کنیم. شما نمیدانید آن چهار ماه را به چه سختی زندگی کردیم...
حالا هم همین چند روز پیش ما را به دادگاه کشاندهاند و قاضی به ما گفت که اگر تا چند روز دیگر پنج میلیون به حساب بانک نریزیم دوباره یارانه ما را قطع میکنند و آن را به حساب بانک واریز خواهند کرد. چه زمانی قرار است کسی به داد برسد؟ نماینده ما در مجلس دقیقا چه کار میکند؟ باید بابت خراب شدن خانهمان بر اثر سیل، یارانه ما را قطع کنند و او هیچ کاری نکند؟ در بسیاری از روستاهای این منطقه وام و سودش را بخشیدهاند، ولی گویی فقط مردم روستای سوراب هستند که هیچ فریادرسی ندارند و آقایان تنها به فکر منفعت خودشان هستند.
ما برای ساخته شدن خانههایمان مجبور شدیم با ارائه سفته ضامن همدیگر شویم و حالا همه بیچاره شدهایم. بسیاری از جوانان روستا به دلیل بیکاری درگیر مواد مخدر شدهاند و مسوولان نه تنها برای اشتغال جوانان کاری نمیکنند که اینچنین ما را تحت فشار هم میگذارند و لقمه را از دهانمان برمیدارند.»
پس از شنیده شدن صحبتهای دردناک این بانو با امینیفر، نماینده مردم ایرانشهر در مجلس که اتفاقا سخنگوی کمیسیون بهداشت هم هست، تماس گرفتیم که متاسفانه به هیچ عنوان پاسخگوی ما نبود و رییس دفترش اعلام کرد که درگیر جلسات با وزیر بهداشت برای رایگیری کابینه دوازدهم است. حال سوال این است که چنین مشکل عجیبی که شهروندان حوزه انتخاباتی این نماینده درگیر آن هستند مهمتر است یا جلساتی با وزیر بهداشت که بدون شک رای کافی را از مجلس دریافت خواهد کرد.
ای کاش کسی پیدا شود تا به داد این مردم مستضعف برسد و مدیرانی همچون فرماندار شهرستان ایرانشهر نیز کمی به خود بیایند. بیشک آن حقوق و مزایایی که هر ماه به حساب مدیران و مسوولان واریز میشود، برای خدمت به مردم است و دلیل خالی شدن بسیاری از روستاهای سیستانوبلوچستان از سکنه را میتوان به حضور چنین مدیرانی مرتبط دانست.
امیرحسین میراسماعیلی
- 14
- 4