جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۲۲:۵۸ - ۲۵ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۶۰۱۱
سایر حوزه های اجتماعی

چالش‌ها و چشم‌اندازهای اکوسیستم کارآفرینی کشور

کارآفرینی,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

حکایت کارآفرین‌ها و اکوسیستم کارآفرینی کشور حکایت مرغانی است که شرط شان برای لانه گزینی وجود تالاب‌ها و دریاچه هاست، جایی با حداقل‌هایی از حیات. پرنده‌های مهاجر اگرچه جان سخت‌اند و در برابر طوفان و رعد و برق و باد و باران مقاوم و آستین شان پر از شگردهای جان سالم به در بردن اما از آن سو نمی‌شود این جان سختی را تا بدانجا پیش برد که بیابان را به عنوان محل پذیرایی به این موجودات مقاوم تعارف کرد!

 

شاید بتوان یکی از مهم ترین فرازهای میزگرد «ایران» با حضور متخصصان، صاحبنظران و کارآفرینان درباره چالش‌ها، ظرفیت‌ها و حال و فردای اکوسیستم کارآفرینی کشور را آنجا دانست که افراد شرکت‌کننده در این نشست متفق القول بودند که اگرچه خوی و خصلت و ذات کارآفرینی، حضور افرادی با قدرت ریسک‌پذیری بالاست اما این خوی و خصلت نافی مسئولیت‌های دولت و نهادهای حاکمیتی برای به وجود آوردن فضای مساعدتر جهت بارور کردن ایده‌های نوآورانه کارآفرین‌ها نیست. آنچه در ادامه می‌آید مباحثه  مدعوین میزگرد، دکتر حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران، دکتر پریسا ریاحی، مدیرکل دفتر توسعه کارآفرینی وزارت کار، مریم خاوازی، کارآفرین حوزه IT،  پرویز کرمی، مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان و سیدمحمد امامی نژاد، کارآفرین عرصه  IT است.

 

جهت حمایت از کارآفرینی و فضای کسب و کار سخن می‌گوییم علی‌الظاهر درباره پدیده واحدی حرف می‌زنیم. ظاهر ماجرا این است که همه ما روی آن توافق داریم اما چالش دقیقاً از نقطه‌ای شروع می‌شود که ما می‌خواهیم این مقوله را تفسیر ذهنی و تفسیر به رأی کنیم و در گام بعد این تفاسیر را اجرایی کنیم. اینجاست که ما با طیف متنوعی از تفاسیر و روش‌های اجرایی متکثر مواجه می‌شویم که گاه نه تنها سنخیتی با هم ندارند بلکه در تلاقی و تقابل با هم هستند، یعنی آن چیزی که دولت - منظورم از دولت در مفهوم کلی آن است نه دولت مصداقی - اسمش را می‌گذارد حمایت، فعالان کارآفرینی و کسب و کار برداشتی در نقطه مقابل  آن دارند. پرسش من این است که آیا ما می‌توانیم در تفسیر سیاست‌ها و اجرای آن به توافقی جمعی برسیم یا دست کم به آن نزدیک شویم؟

دکتر پریسا ریاحی - مدیرکل دفتر توسعه کارآفرینی وزارت کار: شما بحث را از سیاستگذاری شروع کردید. به نظر من بسته به اینکه سیاستگذار چه نوع کسب و کاری را مد نظر دارد نحوه حمایت او متفاوت خواهد بود، چون سیاست صنعتی با سیاست کارآفرینی فرق دارد. سیاست‌های SME(بنگاه‌های کوچک و متوسط) هم با سیاست کارآفرینی متفاوت است، مطمئناً انواع این حمایت‌ها لازم است اما باید یک تقسیم و تفسیر درستی از قضایا با نوعی بازتعریف یا طراحی مجدد صورت بگیرد که سیاست‌ها در تضاد و تقابل با یکدیگر نباشند و بتوانند فضای مناسبی را به وجود بیاورند که هم کسب و کارهای کوچک و هم کسب و کارهای بزرگ و همین‌طور کسب و کارهای کارآفرینانه که ویژگی‌های متفاوتی از هم دارند، بتوانند در کنار هم رشد کنند و به فضای کسب و کار کشور شکل دهند، در غیر این صورت ممکن است سیاستی که طراحی می‌شود کارآیی مورد نظر را نداشته باشد. به طور مثال بد نیست از یک ماده قانونی شروع کنیم که در سال ۹۴ تصویب شد. ماده ۳۱ قانون رفع موانع تولید ماده جالبی است با معافیت مالیاتی ۵ ساله برای بنگاه‌های تولیدی که بهره‌برداری‌شان از سال ۹۵ شروع می‌شود، البته این معافیت در مناطق محروم به ۱۰ سال می‌رسد، اما نکته اینجاست که بعداً در تبصره ۶ ماده دو آیین نامه اجرایی ماده ۱۳۲ برای ادامه این معافیت یک شرط می‌گذارد که این واحدهای تولیدی و معدنی باید در زمان بهره‌برداری بیش از ۵۰ نفر نیروی شاغل داشته باشند یعنی توجه این ماده قانونی به شرکت‌های متوسط و بزرگ است و شرکت‌های کوچک را از موضوع خارج کرده است. شرط بعدی این است که بنگاه در دوره معافیت هر سال نیروی شاغل خود را نسبت به سال قبل حداقل ۵۰ درصد افزایش داده باشد، یعنی مخاطب قانون، بنگاه‌های پر رشد است.

 

ظاهر موضوع این‌گونه است که این ماده قانونی، در جهت حمایت از کارآفرینی است چرا که به بنگاه‌های پررشد اشاره می‌کند اما در کنار آن می‌بینیم که قضیه را به بنگاه‌های بزرگ و متوسط محدود کرده و نوعی تناقض در آن حس می‌شود. مسأله بر سر این است که قانونگذار قانون را وضع کرده اما مطالعه و بررسی کافی برای آن انجام نداده است. من برای اینکه کارآیی این قانون را بسنجم، اطلاعات بنگاه‌ها را از ۹۱ تا ۹۴ گرفتم تا ببینم این ماده قانونی چه تعداد بنگاه را پوشش می‌دهد.

 

دکتر حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران: ببخشید خانم دکتر! تعریف بنگاه رشد سریع را هم می‌فرمایید؟

دکتر پریسا ریاحی: استاندارد جهانی، بنگاه پررشد را بنگاهی می‌داند که طی سه سال آخر فعالیت خودش سالانه حداقل ۲۰ درصد رشد داشته باشد. این رشد با روش‌های متفاوتی سنجیده می‌شود. یک روش رشد اشتغال را در نظر می‌گیرد و راحت قابل اندازه‌گیری است.

 

ما مشاهده می‌کنیم در همین ماده قانونی مورد بحث ما هم از این تعریف استفاده شده منتها ملاک رشد را ۵۰ درصد افزایش سالانه اشتغال در نظر گرفته، یعنی بالاتر از استاندارد جهان! لابد شرایط بهتری داشته‌ایم که این قانون را وضع کرده‌ایم! من بررسی کرده‌ام با فرض اینکه قانون مذکور سه ساله باشد در کل کشور فقط ۲۱ بنگاه را یافتم که متوسط و بزرگ بوده و رشد بالای ۵۰ درصد داشته باشند، یعنی عملاً ما اگر رشد طی پنج سال را بررسی کنیم شاید بنگاه‌های دارای شرایطی که قانون مذکور گفته به تعداد انگشتان یک دست در کل کشور هم نرسد.

«ایران»: اما در صورت مسأله، ما می‌گوییم حمایت می‌کنیم.

 

دکتر پریسا ریاحی: حمایت باید معنادار باشد. ماده قانونی می‌گوید من حمایت می‌کنم اما در عمل نمی‌کند. چرا؟ من فکر می‌کنم علت این است که قانونگذاری که ماده را می‌نویسد احتمالاً رویکرد سیاست‌های صنعتی دارد و با این نگاه می‌خواهد از کارآفرینی حمایت کند. سیاست صنعتی به بنگاه‌های متوسط و بزرگ توجه دارد. از طرفی چون واقعیت‌ها را بررسی نکرده فکر می‌کند ۵۰ درصد رشد اشتغالزایی در سال کار ساده‌ای است. اتفاقاً بیشترین تعداد بنگاه‌های پر رشد ما براساس استاندارد ۲۰ درصد در سال، در بنگاه‌های کوچک و خرد است یعنی چنین رشدی در بنگاه‌های بزرگ ما خیلی کم است، متوسط‌های پررشد هم تعدادشان زیاد نیست. در مجموع فقط ۶۵ صدم درصد از کل بنگاه‌های ما پررشد هستند و این نشان می‌دهد وضعیت کارآفرینی در کشور ما اصلاً خوب نیست، متوسط این شاخص در جهان ۳ درصد است که در کشورهای پیشرفته به ۶ درصد هم می‌رسد. نکته دیگر اینجاست که فقط ۳ درصد از این ۶۵ صدم درصد دانش بنیان است. یعنی دانش بنیان‌های ما هم کارآفرین‌های خوبی نشده‌اند. اگر می‌خواهیم سیاست کارآفرینی داشته باشیم باید تلاش کنیم رشد شرکت‌ها را تسهیل کنیم.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: نکته‌ای که خانم دکتر در مورد سیاست‌ها گفتند ما در دولت‌های قبل از یازدهم مشکل کالیبره شدن تعاریف در حوزه کارآفرینی را داریم. در گذشته تعریف کارآفرینی را به اشتغالزایی تنزل داده بودند و قوانین را هم بر اساس همین تعریف اشتباه وضع می‌کردند و جوایزی را هم برای کارآفرینانی با این تعریف اختصاص داده بودند اما دولت یازدهم در این زمینه تغییراتی ایجاد کرد و خدمات جدیدی را ارائه داد اما من باز هم با این موضوع مشکل دارم که ته ذهن قانونگذاران موضوع کارآفرینی مترادف با اشتغالزایی است. اواخر سال ۸۴ بود که بحث بنگاه‌های زودبازده کارآفرینی داغ شد. در آن زمان مد شده بود که پسوند یا پیشوند هر شرکت، کلمه «کارآفرینی» را می‌گذاشتند. من یک بار از دانشجویان پرسیدم تعریفشان از کارآفرینی چیست؟ در خلال تعریف‌ها یکی از دانشجویان گفت کارآفرینی یعنی یکی کاری بکند تا بقیه بگویند آفرین! در یک جلسه‌ای با آقای جهرمی، وزیر کار دولت وقت این تعریف را ارائه دادم که ایشان هم دلخور شد، آنجا گفتم معتقدم وزارت کار تعریفش از کارآفرینی همین است و هنوز هم معتقدم مشکل از همین نقطه یعنی تعاریف آغاز می‌شود.

 

با توجه به گفته‌های خانم دکتر درباره شرکت‌های پررشد خوب است بدانید سایت «اینوست پدیا» شرکت رشد سریع را این‌طور تعریف می‌کند: شرکت‌هایی که درآمدشان حداقل سالی بیست درصد به صورت ۴ سال مداوم افزایش می‌یابد با این شرط که حداقل درآمدشان یک میلیون دلار باشد یعنی ما حتی از استانداردهای جهانی هم بیشترین مقدار را گرفته‌ایم، یعنی اگر دولت با تأکید بر نوآورانه و فناورانه بودن بنگاه‌ها سیاست‌های حمایتی وضع کند به خودی خود به سمت کارآفرینی حرکت می‌کنیم. همان‌طور که خانم دکتر در قوانین رفع موانع تولید گفتند هیچ جا نمی‌گویند برای اینکه کسب و کار نوآورانه است این یارانه‌ها را در نظر می‌گیریم همین امر ما را از کارآفرینی دور می‌کند و باعث نادیده گرفتن بنگاه‌های خلاق نوآور و فناور می‌شود.

«ایران»: چرا احساس می‌کنیم فضای کارآفرینی ما هنوز مه زده و مبهم است؟ المان‌ها و متغیرها مشخص نیست و هنوز دید اشتغال به جای کارآفرینی در دولت هم وجود دارد؟ چرا ما نتوانسته‌ایم به تصویر واضحی در این باره برسیم؟

دکتر حسین سلاح ورزی: نخستین دلیلش این است که در فرهنگستان واژه‌ای که معادل Entrepreneurship گذاشته‌ایم کارآفرینی، مناسب نبوده است. دوم اینکه بالاخره از ابتدا یک مقدار دچار انحراف شده‌ایم اینکه مفهوم را در اقتصاد و توسعه‌مان درست به کار بندیم بسیار کلیدی است. سوم دولت‌ها به دلیل اینکه شمشیر بیکاری بالای سرشان است همیشه به صورت شتابزده دنبال تصمیماتی هستند که اشتغال‌های سریعی ایجاد کنند بنابراین از ماهیت نوآوری و تقویت خلاقیت فاصله گرفته‌اند.

 

پرویز کرمی،‌مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان: معاونت علمی یک دستگاه هماهنگ‌کننده سیاستگذاری بین سایر سازمان‌های دولتی است و خودش در ابتدا قانون مخصوصی ندارد. در حال حاضر معاونت با اجرایی کردن یک قانون شروع کرده و آن تأسیس، احیا و حمایت از شرکت‌های دانش بنیان است. در گذشته اکثر فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و کارآفرینان با تکیه بر نوآوری و فناوری امکان و فرصت حضور در بازار کار فناورانه را نداشتند، پیرو مصوبه‌ای برای معاونت علمی موظف شدیم که محصولات دانش بنیان شرکت‌ها را مورد حمایت قرار دهیم، یعنی ما شرکت را دانش بنیان نمی‌دانیم بلکه محصول تولیدی را دانش بنیان می‌دانیم. این تعریف برای اجرای قانون با کارمطالعاتی انجام شده بود یا توافق به این موضوع رسیده بودند کاری نداریم اما محصول اگر دارای فناوری پیچیده یا خلاقیت و نوآوری باشد دانش بنیان است و از حمایت‌های عرضه شده دانش بنیانی بهره‌ می‌گیرد. با این تعریف ۶هزار شرکت در سامانه دانش بنیان ثبت‌نام کرده‌اند و ۳ هزار و ۱۰۰ شرکت از فیلتر بررسی و نظارت عبور کرده‌اند، بنابراین وقتی می‌گوییم شرکتی دانش بنیان است یعنی شرکت مذکور از بررسی و نظارت کارگروه عبور کرده است و تأییدیه دانش بنیانی را اخذ کرده اما آیا شرکت‌های دیگر هم دانش بنیان هستند؟ بله احتمال دارد اما هنوز از سیستم عبور نکرده و مورد بررسی و تعیین صلاحیت قرار نگرفته.

 

فکر می‌کنم کاری که معاونت در فضای کسب و کار انجام داده و می‌دهد این است که با حمایت‌های جانبی در کل به هدف اصلی‌اش یعنی دانش بنیانی‌ها و استارتاپ و کارآفرینان فناورانه کمک نماید. در حال حاضر حدود ۱۱۰ خدمت به شرکت‌هایی که تأیید صلاحیت دانش بنیانی داشته باشد ارائه می‌شود، یک تعدادی ذیل قانون دانش بنیان تعریف شده و تعدادی از این حمایت‌ها ذیل تفاهمنامه‌هایی است که معاونت با دیگر سازمان‌ها دارد.

 

«ایران»: جناب امامی نژاد! شما بیشترین تماس را با حوزه فناوری یعنی همان حوزه‌ای که معاونت علمی رئیس جمهوری دارد حمایت می‌کند دارید از تجربیات خود و مشکلاتی که وجود دارد بگویید.

 

سیدمحمدامامی‌نژاد، کارآفرین IT:من در حوزه‌ آی تی از شرکت‌های مختلف این موضوع شروع کردم و دو سالی است که بیزینس خودم را در آی تی راه‌اندازی کرده‌ام. می‌خواهم از تجربه‌ام در دانشگاه استنفورد و سیلیکون‌ولی بگویم تا به تعبیر شما آن گپ‌ها آشکار شود. در یکی از کلاس‌ها به نام «برنامه تجارت‌های کوچک» جوانان بیست و چند ساله در حوزه‌های مختلف اعم از کفش و طلا و خوراکی و حتی ورزش آمدند و طرح‌هایشان را در حضور دیگران بازگو کردند و در آخر جلسه یک مشاور کسب و کارهای کوچک دولت امریکا رو به حاضرین کلاس گفت این سازمان بدون طرح تجاری تا ۱۰۰هزار دلار به افراد وام می‌دهد؛ یعنی به همین راحتی افراد را در سن بیست و چند سالگی مورد هدف کارآفرینی قرار دادند و اگر هم این صدهزار دلار سوخت دولت کالیفرنیا پشت ماجراست و آن را حمایت می‌کند.

 

یا مثلاً در کتابخانه دانشگاه نشسته‌ای در مانیتور اعلام می‌شود جک دورسیی مدیرعامل سابق توییتر سخنرانی دارد و شما می‌توانید به صورت رایگان از سخنرانی او استفاده کنید. یعنی می‌خواهم بگویم افراد بزرگ خیلی راحت در دسترس هستند و به اشتراک تجربیات می‌پردازند. یا در یک جای دیگر دیدم علاوه بر مستندات همایش، پیشنهاد سرمایه‌گذار روی میز است که از شرکت‌کنندگان خواسته شده اگر طرحی دارند بازگو کنند تا در جلسه‌ای جداگانه به مشاوره بپردازند و سرمایه‌گذار جذب و استارتاپشان را راه‌اندازی کنند به همین سادگی. اما در ایران کاملاً برعکس است. به طور مثال همین فرآیند دانش بنیانی ده هزار سؤالی که پرسیده می‌شود و نحوه پاسخگویی کارشناسان همه و همه برای کارآفرینان سختگیرانه محسوب می‌شود.

 

پرویز کرمی: آقای امامی‌نژاد با این سرگذشت به معنای واقعی کلمه کارآفرین هستند اما سیلیکون ولی با پول و بخشنامه به وجود نیامده است بلکه آن روح تاجر گونه امریکایی است که در سیلیکون ولی جریان دارد وگرنه دبی خیلی قبل‌تر از ما به فکر این افتاد که فضای سیلیکون ولی را در کشورش اجرایی کند اما نشد.

سیدمحمد امامی نژاد: یک نکته در فضای کارآفرینی می‌گویم. ببینید من فکر می‌کنم اساساً مشکل ما در ایران کارآفرینی نیست بلکه توسعه کسب و کار است. به نظر من همه چیز در ایران هست، خودروسازی، آی تی، زمین کشاورزی و... اما ما قبل از کارآفرینی به توسعه کسب و کار نیاز داریم که پیش نیاز کارآفرینی است. یعنی ما ابتدا کسب و کارهایی که موجود هستند اما به هر دلیل در حال از بین رفتن، توسعه‌شان دهیم و به آنها روش‌های صادراتی شدن را بیاموزیم، بعد از آن به فکر کارآفرینی باشیم، حال آنکه در کشور ما کسب وکارها بنیان خود را روی بازار داخلی بسته‌اند و به جهان فکر نکرده‌اند.

 

«ایران»: شما به تجربه خود در سیلیکون‌ولی اشاره کردید. استارتاپ‌های ایرانی چقدر با الگوهای جهانی مطابقت دارد؟ ما احساس می‌کنیم انگار فقط بازار کلمه داغ شده است.

 

سیدمحمد امامی نژاد: صادقانه بگویم خیلی خوب است که ما چنین شرکت‌هایی را داریم و در فضای استارتاپ قرار گرفته‌ایم. حداقل این است که در خارج از کشور تعجب نمی‌کنیم که چنین فضاهایی برای کسب و کار وجود دارد پس الان در حال کار هستیم و این خوب است اما من فکر می‌کنم الان بیشتر تبلیغ می‌شود و به اصل ماجرا به طور درست پرداخته نمی‌شود و تنها عده‌ای که توانسته‌اند به رشد برسند تمام فضا را در دست می‌گیرند و به جای الگوسازی دست به تبلیغات و شوآف می‌زنند.

 

پرویز کرمی: البته باید به سابقه و زمان تشکیل سیلیکون ولی در امریکا توجه داشت و به پیشینه شکل‌گیری این موضوع در ایران - که من فکر می‌کنم در همین زمینه با توجه به زمان کم هم پیشرفت‌های خوب و جهش مهمی داشتیم - هم نگاه کرد به طور مثال سال‌ها انحصار خاصی در ناوگان حمل و نقل شهری بود که دولت ورودی در آن نداشت و از طرفی سازمان عریض و طویلی بود که یارانه‌های مختلف طلب می‌کرد اما دیدیم که در بستر رشد آی تی و فناوری نوین و بازگشت نخبگان ایرانی از خارج از کشور تعدادی جوان ایرانی با نوآوری و خلاقیت توانستند معادلات را در عرض شش ماه بر هم بزنند، ضمن اینکه باعث نوسازی ناوگان حمل و نقل شهری شدند کسب وکار جدیدی ایجاد کردند، این کار یعنی نوآوری و خلاقیت.

 

ایران»: می‌خواهم از خانم خاوازی که تجربه زیستی‌شان کاملاً عجین با کارآفرینی است بپرسم یک کارآفرین در مواجهه با دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلف چقدر احساس می‌کند که فضای کارآفرینی از سوی ارکان مختلف اداری کشور درک شده است؟

مریم خاوازی - کارآفرین IT: ما نخستین شرکت در کشور بودیم که تجهیزات ATM و تلفن بانک را راه‌اندازی کردیم و همان‌طور که آقای کرمی گفتند ما محصول شرکت‌مان دانش بنیان است و برای رسیدن به این نقطه سختی‌های زیادی را تحمل کردیم. به طور مثال نخستین بار که تلفن بانک را برای رئیس بانک ملی توضیح دادیم گفت یعنی هر ایرانی یک رایانه زیر بغل بزند و مانده و موجودی بگیرد؟ یا سختی‌هایی که برای دریافت مجوز ATM کشیدیم. من به عنوان کارآفرین عاشق کارم هستم. من عاشق نوآوری هستم و می‌خواهم کاری برای مملکتم انجام دهم. اگر این عشق‌ها و توانایی‌ها را تجمیع کنیم می‌توان افق‌های روشن‌تری را پیش رو دید.

 

در حال حاضر کارآفرینی در کشور متولی ندارد و شما در هر وزارتخانه‌ای که می‌روی یک واحد کارآفرینی دارد اما عملاً می‌بینید صوری است چون کارآفرینی درست تعریف نشده است. به طور مثال من در فهرست وزارت کار می‌بینم که خیاط را به عنوان کارآفرین دسته‌بندی کرده است. ما دائم در حال فریاد هستیم که تعاریفمان را درست کنیم، ارتباط میان کارآفرینان و دولت و بخش خصوصی یک حلقه گمشده است. ما واقعاً بخش خصوصی نداریم و بخش خصولتی، نفس کارآفرینان را گرفته است، کارآفرینانی که کسب و کار کوچک و خرد دارند زیر دست و پای بخش خصولتی له می‌شوند. به طور مثال بانک‌ها چقدر شرکت تأسیس کرده‌اند؟

 

به جای آنکه به فکر بانکداری باشند به فکر بنگاهداری هستند. ما سال ۸۲ با هزار سختی مجوز گرفتیم و نخستین شرکت خصوصی بودیم که به شبکه شتاب وصل شدیم و مثل مار پوست کندیم، اینکه می‌گویم مثل مار پوست انداختیم اغراق نمی‌کنم چون این اتفاق برای ما افتاد ولی دیدیم و می‌بینیم شرکت‌های مختلف وابسته به بانک براحتی از رانت استفاده می‌کنند و کار را می‌گیرند و جالب اینکه شرکت‌های مستقلی مثل ما نوآوری را انجام می‌دهند، مسیر را هموار می‌کنند و آنها راحت ادامه مسیر را با رانت می‌روند. ما هم می‌گوییم ایرادی ندارد، بروید، سرمایه دارید، رابطه دارید، آدم‌های متخصص و دانش هم دارید اما قرار نیست ما را له کنید. خیلی جالب است بدانید من تأیید یک طرحی را از نهاد ریاست جمهوری گرفتم و به تمام بانک‌ها ابلاغ شد، بعد توجه کنید که یکی از بانک‌ها در تماس با من می‌گوید طرح امضا شده شما از سوی حراست رد شده است. می‌پرسم چرا؟ ما تأییدیه ریاست جمهوری را داریم و کار را برای ارگان‌های مختلف انجام داده‌ایم، حراست یک بانک چطور می‌تواند قرارداد ما را فسخ کند. اینجاست که متوجه می‌شوم چون یک زن هستم و چون به شبکه‌های رانتی متصل نیستم باید با مشکلات اینچنینی دست و پنجه نرم کنم. پس من به عنوان یک کارآفرین به جای اینکه روی کارم متمرکز شوم باید دغدغه جنسیتم را هم داشته باشم که یک زن هستم و چون خودم هستم بدون هیچ نقابی باید جواب پس بدهم. ما سال‌ها هزینه پرداخت کردیم که خودمان باشیم.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: اجازه بدهید من این نکته را بگویم چون به نوعی با همین بحث در ارتباط است. یکی از ایرادات جدی ما در فضای کارآفرینی این است که الگوهای جهانی می‌آوریم و می‌خواهیم ایرانیزه‌اش کنیم، آن وقت ماحصل می‌شود شیر بی‌یال و دم و اِشکم، دیگر اینکه در دنیا BenchMarking - الگوبرداری - هست. سهولت فضای کسب و کار را هر ساله با یک متد اندازه‌گیری می‌کنند، همه دنیا هم می‌دانند که برای قرار گرفتن در رنک جهانی باید این استانداردها را رعایت کنند و تجربه هم نشان داده هر زمان که ما این شاخص‌ها را رعایت کردیم و در چارچوب بوده‌ایم امتیازات قابل توجهی کسب کرده‌ایم اما در غیر این صورت از دور خارج شده‌ایم. ما در اتاق بازرگانی اخیراً مصوبه‌ای برای بهبود فضای کسب و کار داشتیم که می‌تواند کمک‌کننده باشد.

 

ما برای کارآفرینی یک سری تعاریف جهانی داریم که شاخص‌ها و زیرشاخص‌هایی در آن وجود دارد مثلاً در بحث ادراک ارزش‌های اجتماعی زیرشاخصی به نام منزلت اجتماعی کارآفرینان و جنبه‌های رسانه‌ای کارآفرینان مطرح می‌شود. در اینجا از فرمایشات آقای امامی‌نژاد بهره می‌گیریم درباره Breakfast meeting در استنفورد که در ایران درست برعکس آن وجود دارد. مثلاً من در همین اتاق بازرگانی دیده‌ام که در تریبون، برچسب‌های آب معدنی را کنده‌اند و استدلالشان این است که تبلیغ می‌شود و نمی‌توانیم اخبار را پوشش دهیم. حال این سؤال را می‌پرسم پس کارآفرینان ما کجا فرصت بروز و ظهور داشته باشند. واقعاً چقدر از جوانان جامعه ما از تجربیات کاری کارآفرینان خبر دارند برای اینکه در صدا و سیما اگر کسی بخواهد حاضر شود باید از هزار فیلتر رد شود تا بتواند فرصت بازگویی حقایق موفقیت خود را داشته باشد. یا در فیلم‌ها و سریال‌ها چقدر منزلت کارآفرین را نگه داشته‌ایم؟ در اکثر فیلم‌ها شخصیت منفی فیلم حالا نگوییم کارآفرین اما یک کارفرما و صنعتگر و سرمایه‌دار است و این نشان می‌دهد ما هنوز در موضوع زیرساخت‌ها مشکل داریم و این زیرساخت‌ها شاخص‌های جهانی است. ما باید بتوانیم به صورت همزمان، همگن و متوازن موضوعات را جلو ببریم.

 

«ایران»: آقای دکتر! چقدر شاخک‌های بخش خصوصی ما برای درک تحولات سریع دنیای کارآفرینی تیز است و شما این را در اتاق بازرگانی می‌بینید؟

دکتر حسین سلاح ورزی: ببینید اتفاقی در جریان است و تبی مردم را درگیر کرده است. من البته این تب را تقلیدی می‌دانم اما هیچ اشکالی ندارد که از پلتفرم‌های روز دنیا استفاده کنیم چنانچه اتاق بازرگانی هم جریان نو کارآفرینی را درک و احساس کرده و حتی حمایت از شرکت‌ها در دستورکار است و تشکل‌هایی برای حمایت ایجاد شده است. می‌خواهم بگویم این ساختار سنتی که درباره اتاق متصور هستیم که عده‌ای بازاری بر سر تجارت گرد هم آمده‌اند نه چنین نیست و یکی از برنامه‌های سال ۹۵ ما حمایت از استارتاپ‌ها بود. سال گذشته جلسات متعددی با معاونت علمی درباره موضوع دانش بنیانی‌ها و استارتاپ‌ها داشتیم، همچنین تفاهمنامه‌ای با جهاد دانشگاهی امضا کردیم برای ایجاد دفتر مشترک سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها و رویدادهای کارآفرینی ولی در مجموع در کشور باید به سمتی حرکت کنیم که همان رویه‌ای را که کل دنیا رفته پیگیری کنیم اما به شرط اینکه راه‌های رفته را خام دستانه تغییر ندهیم و ایرانیزه نکینم . من در بخش قبل گفتم ایراد این است که ما الگو را برمی‌داریم و می‌خواهیم براساس استانداردهای داخلی بومی کنیم خب این موضوع چیز خوبی از آب در نمی‌آید. البته بومی‌سازی تا جایی که شیر بی‌یال و دم نشود خوب است اما در غیر این صورت نه جواب نخواهد داد.

 

پرویز کرمی: از نظر من مهم این است که اتاق پذیرفته است کسب و کارهای نو در حال کار و توسعه حضور دارند و به این موضوع ورود کرده و این اتفاق کمی نیست.

 

دکتر پریسا ریاحی: واقعیت این است که در بحث کارآفرینی دستگاه‌ها و نهادهای مختلف هر کدام از ظن خودشان یار این فضا شده‌اند. سازمان‌های حمایتی مثل کمیته امداد و بهزیستی از ظن خود به موضوع کارآفرینی وارد می‌شوند چون وظیفه‌شان در یک حیطه خاص است. به طور مثال در میان مددجویان به دنبال کارآفرین می‌گردند. وزارت صنعت و معدن در شرکت‌های بزرگ و کلان به دنبال کارآفرین می‌گردد. معاونت علمی - فناوری خواه ناخواه کارآفرینی را در دانش بنیان‌ها جست‌و‌جو می‌کند اما واقعیت کارآفرینی چیست؟ ما سال ۹۳ برای اینکه تعارضی میان دستگاه‌ها پیش نیاید با مشورت گرفتن از ۲۰ دستگاه به تعریفی واحد از کارآفرینی رسیدیم.

 

کارآفرینی موضوع و ماهیت وجودی‌اش تغییر است. کسانی که از تغییر استفاده می‌کنند برای اینکه ارزش جدید به وجود بیاورند کارآفرینند و برای این کار متکی به نوآوری هستند. خب مطابق با این رویکرد یک خیاط هم می‌تواند کارآفرین باشد، به شرط اینکه رفتار کارآفرینانه داشته باشد. کارآفرینی یک بینش و نگرش است. کارآفرین تغییر را می‌پذیرد و به این فکر می‌کند که اگر بخواهم تغییر کنم چه کارهایی را باید انجام دهم، باید فرصت‌ها را ببیند و فناوری یکی ازاین فرصت‌هاست. بازار هم می‌تواند منشأ فرصت باشد و نهاد و تغییر نهادی هم می‌تواند فرصت آفرین باشد. یکی ممکن است صرفاً از تغییر سبک زندگی جامعه فرصت‌ها را پیدا و کارآفرینی کند. پس اجازه بدهید همین جا نیاییم آن‌هایی را که به دانش‌های نوین وابسته نیستند از موضوع و جرگه کارآفرینی کنار بگذاریم. از دید وزارت کار بحث فناوری تنها یکی از منابع فرصت است بنابراین الزاماً کارآفرین نباید فناور باشد. ما خیلی دنبال این مسأله بودیم که چطور می‌توانیم شاخصی برای کارآفرین مطرح کنیم که با توسل به آن بتوانیم مشوق‌ها و حمایت‌هایی را تعریف کنیم. دانش‌بنیان‌ها چون تعریف قانونی برایشان ایجاد شد توانستند از بقیه تمیز داده بشوند و در نتیجه حمایت بگیرند. ما برای شاخص بنگاه کارآفرین رسیدیم به رشد بالا. چرا؟ چون اگر کسی با نوآوری تغییر ایجاد کند انتظار می‌رود به رشد بالا برسد. البته نوآوری که من می‌گویم مفهوم عام و گسترده دارد. فقط به اختراع برنمی‌گردد. شما می‌توانید با تغییر مدل کسب و کار به رشد بالا برسید و اتفاقاً اکثریت استارتاپ‌ها بیشتر نوآوری‌هایشان روی مدل کسب و کار است، پس از این منظر یک خیاط می‌تواند مدل کسب و کار را تغییر بدهد و نوآوری داشته باشد، از نظر ما این خیاط چون نوآوری دارد رشد بالا هم می‌تواند داشته باشد.

 

مریم خاوازی: من خوشحالم که دیدگاه مرا نسبت به این موضوع باز کردید اما توجه کنید ما این جا پنج نفریم و در «کسب و کار و کارآفرینی» مشترک هستیم آن وقت ما در این جمع تعریف یکسانی از موضوع نداریم. بزرگ‌ترین چالش ما همان طور که آقای سلاح ورزی گفتند این است. ممکن است کسی گمان کند خیاط نوآور یعنی مثلاً مانتو یا پوشش سبک اسلامی تولید کند. خب این تعریف با تعریفی که ما از کارآفرینی داریم متفاوت است.

 

دکتر پریسا ریاحی: ببینید نوآوری بخشی از شروع رفتار شماست. شما شروع کردید کارآفرین شوید. بینش و نگاهت به این سمت است اما باید این در وجود یک کارآفرین نهادینه شود، یعنی در همه کارهایش دیده شود. حالا خروجی‌اش را کجا می‌بینید؟ در رشد بنگاه می‌بینید. برای همین است که امروزه وقتی دولتی می‌خواهد بسنجد و ببیند کارآفرین‌های موفقش چه کسانی هستند با همین نوآوری و رشد بالا می‌سنجد. تعریفی که جناب سلاح‌ورزی از رشد بالا کردند تعریف خیلی سختگیرانه‌ای است که کشورهای اسکاندیناوی از آن استفاده می‌کنند، به دلیل اینکه خیلی توسعه یافته هستند. اما تعریفی که ما از ‌آن استفاده می‌کنیم تعریف OECD و امریکا است که باز هم توسعه یافته‌تر از ما هستند. OECD برای بنگاه‌های از ۱۰ نفر به بالا این تعریف را اعمال می‌کند و هر ساله گزارش می‌دهد چون موضوع برایشان مهم است. امریکا اگر شرکت خرد هم طی سه سال ۸ نفر افزایش اشتغال داشته باشد آنها را هم در آمار پررشدها به حساب می‌آورد. آن محاسبه‌ای که من خدمت‌تان گفتم براساس تعریف امریکاست.

 

خانم خاوازی مسأله متولی را مطرح کردند که کاملاً بجا و درست است. جنس سیاست‌های کارآفرینی بیشتر از جنس توانمندسازی و مشاوره و کمک به جوان‌ها است. یعنی بحث توانمندسازی در آن خیلی خیلی مهم است. سیاست‌های حمایتی کارآفرینی هم معمولاً وقتی که بنگاه شروع به کار کرده و می‌خواهد رشد سریع داشته باشد مطرح می‌شود. پس ببینید سیاست‌های کارآفرینی جنس خاصی از سیاست‌ها است که در شرح وظایف هیچ کدام از دستگاه‌ها و سازمان‌های دولتی ما نیست. اگر بخواهیم کارآفرینی رشد کند لازم است جایی متولی آن بشود. در سال ۸۴ مصوبه‌ای را دولت وقت ایران ابلاغ کرد که همه دستگاه‌های مرتبط یک دفتر توسعه کارآفرینی داشته باشند و وزارت کار به عنوان ناظر مصوبه ارتباط خود را با این دفاتر حفظ کند، اگر جلو می‌رفت خوب بود. اما اتفاقی که افتاد این بود که دفاتر یکی پس از دیگری تعطیل شدند الان تقریباً هیچ سازمانی در حوزه کارآفرینی به طور مستقیم عمل نمی‌کند.

 

«ایران»: آقای امامی نژاد! خانم دکتر ریاحی به رشد بالا به عنوان شاخص شناسایی و حمایت از بنگاه‌های نوآور و کارآفرین اشاره کردند. به هر حال بخشی از اقتصاد ایران، اقتصاد غیر شفاف یا خصولتی است. شاید بد نباشد بپرسیم این اقتصاد غیر شفاف چه سایه‌اندازی می‌تواند روی رشد بالا داشته باشد؟

سید محمد امامی نژاد: یکی از مواردی که نیاز به بررسی دارد این است که در اتاق‌های بازرگانی دید صنعتی و بازرگانی حکمفرما است و شرکت‌های خارجی بیشتر به دنبال فرصت‌هایی برای ارائه محصولات صنعتی در ایران هستند و شرکت‌های آی تی جای خیلی اندکی در این فضا دارند. پس اگر امروز شرکت‌های آی تی به اتاق راه دارند خیلی خوشحالم. اگر راه داریم و می‌خواهیم این دانش را در اتاق بازرگانی توسعه بدهید خیلی خوشحالم.

 

البته ایراد بزرگی هم این‌ور هست. مجموعه‌های فناوری اطلاعات از آن کاسب بازار که ۴۰ سال است سابقه دارد و توانسته پول دربیاورد دعوت نمی‌کنند که بیاید در استارتاپ‌ها شرکت کند. دقیقاً همان حرفی که خانم دکتر زدند. ما باید مدل ایرانی را درست کنیم نه اینکه نقطه به نقطه کپی کاری انجام بدهیم. بحث این است که آن کاسب بازار توانسته که آن جنگ را از سر بگذراند، از آن بلبشوها و بحران‌ها به سلامت عبور کند و به یک محیط استیبل برسد. منِ امامی‌نژاد بارها شکست خوردم که فهمیدم پرسنل نباید زیاد کنم در این دو سال. تا آن جایی که می‌شود مدل Business partnership را اضافه کنم یعنی کسب و کارم را شریکی کنم، به جای اینکه هی نفر جدید بیاورم. البته دولت دوست دارد که من مرتب نیرو استخدام کنم اما آن طرف جواب حقوق و بیمه و مالیات را می‌دهد؟

 

من فکر می‌کنم اگر بخواهیم رشد بالایی را داشته باشیم باید ببینیم مثلاً یک شرکت از سال ۹۴ تا ۹۶ کجا رفته است؟ رفته با اپراتورها تعامل و کار کرده، با دولت تعامل کرده. رفته شرکت‌های دیگر را آورده. ما نمی‌توانیم صرفاً روی اعداد مانور بدهیم یا حتی سال را معیار قرار دهیم. در فرم‌های دانش بنیان از من پرسیده بودند شما چقدر فروختی؟ من فقط یک سال روی امنیت یک طرح دولتی کار می‌کردم. زمان زیادی را صرف کردم که سیستم‌ام را پیاده‌سازی کنم، این‌ها کجا باید دیده شود. ما فقط نمی‌توانیم روی فروش دست بگذاریم. هنوز من نفروخته‌ام چون این چند سال داشتم بستر ارائه خدمات را آماده می‌کردم، بنابراین نیاز به ایجاد ارزیابی‌ها بر مبنای intellectual property است، یعنی هم بحث مالکیت‌های معنوی، هم مادی و هم عددهای اشتغال.

 

دکتر پریسا ریاحی: من فکر می‌کنم تا نپذیریم که موضوع به همه سازمان‌ها و نهادهای تخصصی ارتباط دارد و با هم هماهنگ جلو نرویم هیچ وقت در حوزه کارآفرینی به نتیجه نخواهیم رسید. الان بیشتر وقت‌ها وقتی از یک کارآفرین می‌پرسید بزرگ‌ترین مشکل شما چیه می‌گوید مشکل مالی. چرا؟ چون ما فکر می‌کنیم اگر پول داشته باشیم ایده‌مان حتماً به نتیجه می‌رسد.

 

پرویز کرمی: در صورتی که کارآفرین‌های واقعی و موفق کمتر مشکل مالی دارند و در ابتدا پول هم نمی‌خواهند. الان شرکت‌های نوآوری که در تهران هستند می‌گویند دولت (منظور قوانینی مزاحم) پایت را از سر راه ما بردار، ما ورود تو را نمی‌خواهیم. ببینید ما یک صندوق نوآوری و شکوفایی داریم با ۳هزار میلیارد بودجه اما مشکل آنها صرفاً پول نیست. انگشت اشاره آنها به سمت قوانین دست و پاگیر و مزاحم است، موضوع این است که قانون کسب و کار سال ۱۳۴۰، ۵۰، ۵۳ و جدیدترین قانون ۶۲ با فضای کسب و کار این شرکت‌ها همخوانی ندارد. اگر این شرکت‌ها بخواهند یک مجوز بگیرند از ۱۵ جا باید اجازه استعلام و مهر و امضا بگیرند.

 

«ایران»: خانم خاوازی! شما می‌خواستید نکته‌ای    بگویید؟

مریم خاوازی: ما در سفرهای فصلی انجمن زنان کارآفرین به شهرستان‌ها و روستاها با هدف ترویج و توسعه کارآفرینی و انتقال تجربه و شناسایی زنان توانمند و کارآفرین بر اساس رسالتی که داریم نشست‌هایی را با زنان، دختران، دانشجویان و نوکارآفرینان منطقه برگزار می‌کنیم. واقعیت این است که غالباً از مسیر طولانی دریافت مجوز‌ها و تسهیلات، عدم آشنایی به قوانین کار و مالیات، عدم مشاوره در حوزه بازاریابی و فروش و..... گلایه دارند. در شرایط فعلی که کمبود نقدینگی از معضلات اساسی است طبیعی است که کارآفرینان هم نیاز به حمایت مالی دارند. آقای کرمی می‌فرمایند کارآفرینان واقعی و موفق اصلاً مشکل مالی ندارند و پول نمی‌خواهند. شاید در حوزه فناورانه به دلیل ارزانی فکر و نیروی انسانی و فرآیند تولید این‌گونه باشد. اما کارآفرینان واقعی و موفقی هستند که نیاز به حمایت مالی دارند. وقتی یک مجموعه در این رکود اقتصادی و کمبود نقدینگی با ۱۰درصد سود، سال خود را به پایان می‌رساند - تازه جزو خوشبخت‌های حوزه کسب و کار محسوب می‌شود – آن وقت از بانک تسهیلات ۱۸ تا ۲۸ درصدی دریافت می‌کند یقیناً این کارآفرین نمی‌تواند به رشد اقتصادی کمک کند. حالا خود را با کشورهای اسلامی مقایسه کنیم. سه سال پیش در یک کنفرانس بین‌المللی با حضور کارآفرین‌های کشورهای اسلامی نماینده مالزی از اکوسیستم کارآفرینی و نقش حمایتی و تسهیلگری دولتشان صحبت می‌کرد که در زمان ورشکستگی دولت با وام بلاعوض به کارآفرینان فرصت دوباره بلند شدن می‌دهد چرا که شکست جزو جدایی‌ناپذیر کارآفرینی است. حالا به خودمان نگاهی بیندازیم. کارآفرینانِ در معرض ورشکستگی و نابودی حمایت مالی که نمی‌شوند هیچ، برای تجربه‌های شکستشان گوش شنوا هم وجود ندارد.

 

«ایران»: شما می‌گویید وقتی مثلاً تاکسی اینترنتی می‌آید حواس‌مان به آژانس‌های سنتی هم باشد؟

دکتر پریسا ریاحی:  اساساً کار کارآفرینی ایجاد و تخریب بازار است. جلوی تخریب کارآفرینانه را نه می‌شود و نه باید گرفت. ما بحث سازمان کارآفرینی را هم مطرح کردیم و گفتیم حالا که نمی‌شود تصمیم گرفت که کدام دستگاه متولی باشد سازمان کارآفرینی به وجود بیاید.

 

مریم خاوازی: معاونت علمی و فناوری رئیس جمهوری که خوب عمل کرده بیاید در حوزه کارآفرینی مسئولیت این سازمان را بپذیرد.

 

پرویز کرمی: نه ما نمی‌پذیریم و مخالف شرکت‌داری در معاونت هستیم.

 

مریم خاوازی: چرا؟

پرویز کرمی: خب اینجا باز ما داریم دولتی فکر می‌کنیم. در موضوع تصدیگری به معاونت علمی رئیس جمهوری هر زمان که می‌گویند شما بیا متولی این بخش باش خودش را کنار می‌کشد چرا؟ چون کار معاونت، سیاستگذاری، حمایت، هدایت و بستر‌سازی است. دولت باید تسهیلگر، ناظر و حمایت‌کننده باشد. این - VC - Venture Capital (سرمایه گذار خطرپذیر) است که می‌گوید من پول دارم و نمی‌خواهم روی دلار و سکه و ارز ببرم، می‌برم پای طرح و طرحی فناورانه که ریسک دارد و در سود و زیانش هم شریک می‌شوم. اتفاقاً بحث وام‌های غیر ربایی و اصلاح نظام مالی و پولی هم این جا شکل می‌گیرد، چون بانک‌ها، هنوز VC نیستند.

 

دکتر پریسا ریاحی: VC زمانی شکل می‌گیرد که مردم وارد سرمایه‌گذاری شوند. اصل قضیه به فرهنگ مردم برمی‌گردد. اگر شما شاخص کارآفرینی فردی و نهادی را در محیط و اکوسیستم کارآفرینی ما در نظر بگیرید می‌بینید فرهنگ پشتیبانی کارآفرینی در کشور ما وجود ندارد.

 

«ایران»: جناب سلاح ورزی! آقای کرمی فرمودند شرکتی گفته ما حمایت تسهیلاتی نمی‌خواهیم، فقط با ما کاری نداشته باشید. شما این رخداد را در فعالان اتاق بازرگانی چطور می‌بینید؟

دکتر حسین سلاح ورزی: این یک واقعیت است. ما معضلی که در کشور داریم تعدد و تکثر مقررات و بار مقرراتی است که روی دوش کارآفرینان سنگینی می‌کند. توجه کنید که ما حدود ۱۱ هزار قانون و حدود ۱۸۰ هزار مقرره در کشور داریم و در این زمینه در دنیا اول هستیم. همین الان در دولت یازدهم یک جایی هست به عنوان کمیسیون ماده یک که قانونگذار در نظر گرفته روی تعرفه‌های واردات و صادرات کار کند. نماینده بخش خصوصی و جاهای مختلف هم هستند که روی حمایت از تولید و تنظیم بازار و تعرفه‌های بازرگانی کار می‌کند. این‌ها می‌نشینند دو سه ماه کار تحقیقی و جمعی می‌کنند آن وقت وزیر بزرگواری هست یک لیستی را می‌برد خانه مثلاً شب جمعه ساعت دو سه نصف شب می‌نشیند خط می‌زند که این عدد، این قدر بالا برود این یکی این قدر پایین. ما این‌ها را داریم. من اعتقادم این است، یکی از کارهای مهمی که در این مملکت می‌تواند صورت بگیرد همین نهضت مقررات زدایی است.

پرویز کرمی: پالایش را هم اضافه کنید.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: بله درباره همین پالایش که شما فرمودید هفته گذشته قانونی در مجلس تصویب شد درباره قوانین منسوخ مالیاتی. البته من این را بگویم که این‌ها کار اتاق است. اتاق مطالعات تطبیقی و پیگیری می‌کند، به عنوان مثال کارهایی که در کره و انگلیس شده است. در انگلیس آمدند گفتند هر مقرره جدیدی که وضع می‌شود دو مقرره قبلی باید از دور خارج شود. ما در این مدت گام‌هایی در این زمینه برداشته‌ایم. در دو ماه گذشته معاون اول رئیس جمهوری در رابطه با ماده دو و سه قانون بهبود مؤثر محیط کسب و کار، بخشنامه‌ای صادر کرد که مطابق با آن هیچ دستگاهی نمی‌تواند بخشنامه و مقررات و دستورالعمل صادر کند مگر اینکه نظر تشکل تخصصی ذی‌ربطش را بگیرد. به هر حال این‌ها موضوعاتی بوده که پیگیری می‌شود اما مهم‌ترین معضل ما همچنان در فضای کسب و کار است. اشاره کردند به قانون ورشکستگی. در همه جای دنیا ورشکستگی یک موضوع معمول است. می‌گویند کارآفرین‌ها باید از تجارب شرکت‌های ورشکسته استفاده کنند. اصلاً این‌هایی که قابلیت رقابت ندارند باید خارج شوند. این یک موضوع جدی است که اتاق یک کمیته مشترک با قوه قضائیه تشکیل داده و به طور مرتب پیگیر است. یکی از مهم‌ترین مشکلات ما در شرکت‌های دانش بنیان بحث کپی رایت است، ضمن اینکه ما باز با پیگیری اتاق زمینه تصویب قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار را فراهم کردیم.

 

پیش‌نویس این قانون توسط اتاق تهیه شده، این قانون خیلی جامع بود اما متأسفانه مصادف شد با روی کار آمدن دولت دهم که معتقد بودند اتاق بازرگانی، حزب ثروتمندان است و می‌خواهد در حاکمیت ورود کند بنابراین قانون را قلع و قمع کردند اما به هر حال آنچه باقی ماند، کف خواسته‌های ماست. ما در این قانون، شورای گفت‌و‌گو دولت و بخش خصوصی را داریم که به شناسایی و رفع قوانین مخل کسب و کار می‌پردازد، همچنین ماده ۷۶ قانون برنامه پنجم که در دائمی شدن برخی از احکام در قالب ماده ۱۲ نقش ایفا می‌کند و به نمایندگان سه قوه این اختیار داده شده که بنشینند و قوانین و مقررات مخل کسب و کار را شناسایی و رفع کنند. این موضوع در حال حاضر با حضور معاونین قوا دارد پیش می‌رود. من فکر می‌کنم یکی از راهکارهایی که لازم است ما برای حمایت از کارآفرینی انجام دهیم کاهش بار مقرراتی است.

 

دکتر پریسا ریاحی: من یک سؤال دارم و می‌خواهم از منظر اکوسیستمی بپرسم. شکی در اینکه محیط کسب و کار باید اصلاح شود نیست، ولی حالا فرض کنید محیط کسب و کار عالی شد، اگر این محیط عالی، بازیگر نداشته باشد چه؟ آیا واقعاً کارآفرینی اتفاق می‌افتد؟

 

دکتر حسین سلاح ورزی: نه.

 

دکتر پریسا ریاحی: می‌خواهم عرض کنم این یک بخش قضیه است که دولت و بخش خصوصی بیایند روی محیط کسب و کار، کار کنند. مشکل من جای دیگری است. من می‌گویم ذخیره افراد ما به عنوان بازیگران اکوسیستم کارآفرینی کجاست؟

 

دکتر حسین سلاح ورزی: پیشنهاد مشخص شما چیست؟

 

دکتر پریسا ریاحی: پیشنهاد من این است که دولت در گام اول سیاست کارآفرینی را به عنوان یکی از اولویت‌های خودش بداند. و به حساب آورد.

 

«ایران»: منظورتان تربیت کارآفرین است؟

دکتر پریسا ریاحی: دقیقاً! توانمندسازی آدم‌ها. شما نگاه کنید به ۲۰ سال گذشته. الان ۲۰ سالی می‌شود از زمانی که بحث کارآفرینی وارد ادبیات ما شد. اگر آن زمان توجه کافی به سیاست کارآفرینی کرده بودیم الان معضل بیکاری را به این صورت نداشتیم.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: تشویق و ترغیب را چطور باید اجرا کرد؟

 

دکتر پریسا ریاحی: من کارآفرینی را رفتاری می‌دانم که باید در آدم‌ها نهادینه شود. حتی در من دولتی یعنی من که کارمند دولت هستم باید کارآفرین نهادی باشم که بتوانم نهادها را تغییر دهم و سیاستگذاری درستی انجام بدهم. پس موضوع فقط به بخش خصوصی و اقتصاد برنمی‌گردد، من این موضوع را مثل سوادآموزی می‌بینم و از این منظر نگاه می‌کنم: شما آموزش ابتدایی اجباری برای تمام افراد دارید. چرا؟ به این امید که یک زمانی دانشمندانی داشته باشید که تولید علم و فناوری کنند و اقتصاد کشور را بچرخانند. ما این را به عنوان یک اصل در قانون اساسی پذیرفته‌ایم، دولت هم روی سیاست‌های آموزش رسمی تمرکز می‌کند و آن را جلو می‌برد. البته شاید یکی بپرسد چرا بحث کارآفرینی نیاز ضروری جامعه است؟ برای اینکه مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی هر دو را راحت‌تر حل می‌کند. اما پرسش این است که چرا به این موضوع ریشه‌ای بها نمی‌دهیم؟ ما با کمک سازمان‌های مختلف سند اولیه‌ای هم تهیه کرده‌ایم که بر آموزش و ترویج کارآفرینی تمرکز دارد.

 

من برخی معضل‌ها را در برخوردهایی که با کارآفرین‌ها داشتم سؤال کردم. معضل اصلی ایده است، تفکر و نوآوری است. طبق گزارش رقابت پذیری، کشور ما در شاخص نوآوری از میان۱۳۶ کشور، رتبه ۸۹ را دارد. در جذب فناوری ۱۲۴ هستیم. در رتبه آمادگی فناوری ۹۷ هستیم، یعنی همه زیر متوسط جهانی. در این شرایط فرض کنید ما آمدیم و مقررات‌زدایی هم کردیم، نوآوران را از کجا می‌خواهیم بیاوریم؟ روی آدم‌ها باید کار کنیم. در آموزش و پرورش از کوچک‌ترین فرد جامعه باید سرمایه‌گذاری کنیم تا بیاید بالا.

 

سید محمد امامی نژاد: من اجازه می‌خواهم کمی علمی‌تر صحبت کنم. محتواهای کارآفرینی نشان می‌دهد پیش نیاز رشد اقتصاد کشور، اشتغال است. پیش نیاز اشتغال؟ توسعه کارآفرینی. پیش نیاز توسعه کارآفرینی چیه؟ توسعه انواع کسب و کار. پیش نیاز کسب و کار؟ برقراری محیط مناسب با فضای کسب و کار. پیش نیاز محیط کسب و کار چیه؟ تعریف فرصت‌های کسب و کار. پیش نیاز فرصت چیه؟ تعیین استراتژی. این تکه را دولت باید ورود کند، یعنی استراتژی توسعه را بنویسد. از طرف دیگر شما می‌بینید خانواده بخش مهمی برای تربیت کارآفرین است. مهم است که ما رئیس جمهوری کارآفرین داشته باشیم. من از فرانسه مثال می‌زنم. یک اقتصاددان و کارآفرین را گذاشته‌اند بر مسند ریاست جمهوری، برای اینکه او گره‌های اقتصادی را حس کرده است. مدرسه هم بسیار مهم است. چقدر در مدرسه‌های ما درباره کارآفرینی صحبت می‌شود؟  یک محتوای کارآفرینی کشورها را از حیث استراتژی کارآفرینی با هم مقایسه کرده است.

 

در تایوان و سنگاپور بیشتر روی - SME -Small & Medium Enterprises (بنگاه‌های کوچک و متوسط) کار می‌کنند به خاطر اینکه ماهیت آن کشورها چنین رویه‌ای را می‌پذیرد. در کره و ژاپن روی کسب و کارهای بزرگ متمرکز هستند، برای اینکه تعهد و روحیه تیم ورکینگ دارند. در روسیه، هند و چین دولت دارد توسعه متمرکز را دنبال می‌کند، مدل امریکا مختلط است و همه را دارد پشتیبانی می‌کند. پس ما باید ببینیم که خوراک ما در ایران چیست و کدام یک از این‌ها را ما باید در ایران شروع کنیم. مختلط را باید شروع کنیم؟ کسب و کار کوچک یا بزرگ؟ یا متمرکز دولتی را؟

 

دکتر حسین سلاح ورزی: من نکته‌ای در رابطه با آموزش می‌خواهم بگویم. من یادم است دولت اصلاحات سال ۸۳ یا ۸۴ در دانشگاه «طرح کاراد» را اجرا کرد، بعد سیلابس - درس نامه‌ای - که به دانشگاه می‌آوردند و می‌خواستند با آن کارآفرین تربیت کنند، حداکثر این بود که چه جور یک بیزینس پلن بنویسید؟ قوانین ما در حوزه کسب و کار مثل مالکیت معنوی چیه؟ تأمین اجتماعی همین طور. اما شما نگاه کنید در هیچ کجای دنیا این جوری نیست. ببینید دو سه ویژگی در افراد کارآفرین وجود دارد. می‌گوییم خلاقیت، نوآوری و ریسک‌پذیری اما هیچ کجا نمی‌رویم روی این قضیه.

 

من عرضم این است که ما در بحث آموزش در دانشگاه همه دانشجوهایمان عادت به کار روتین دارند. اگر می‌خواهند بیزینس پلن را هم بنویسند سراغ چیزهای موجود و روتین می‌روند. ما به آنها یاد نداده‌ایم که فکر کنید روش خلاقانه برای حل مسائل پیدا کنید. من اعتقادم این است که ما دنبال آموزش‌هایی از این سبک باشیم.

 

دکتر پریسا ریاحی: کشور استرالیا رتبه هفتم کارآفرینی در دنیا را دارد. یعنی اکوسیستم کارآفرینی پویا و مناسبی دارد. قاعدتاً اگر اکوسیستم پویا باشد پس مداخله دولت باید حداقلی باشد و اجازه دهد که اکوسیستم خودش جلو برود با این حال، استرالیا یک ایالت کوچک به نام تاسمانی دارد که ۵۰۰ هزار نفر بیشتر جمعیت ندارد. این ایالت از سال ۲۰۱۶ یک برنامه چهارساله برای آموزش و پرورش کارآفرین را شروع کرده و بحث‌های شتابدهندگی و مشاوره و غیره را نیز دنبال می‌کند. حدود دو میلیارد دلار برای این برنامه بودجه گذاشته. توجه می‌کنید؟ اگر سرانه حساب کنید می‌شود سالانه به ازای هر نفر ۱۰۰۰ دلار که با توجه به اینکه سرانه GDP -تولید ناخالص داخلی - استرالیا ۴۰ هزار دلار است، می‌شود یک چهلم. اگر همین نسبت را برای ایران حساب کنید ما باید چیزی حدود ۱۰۰ دلار به ازای هر نفر بودجه بگذاریم، یعنی بودجه‌ای حدود ۲۸ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان در سال برای آموزش کارآفرینی و توانمندسازی. در حالی که سر جمع برای همه دستگاه‌ها در سال ۹۶، کمتر از ۲۰۰ میلیارد بودجه گذاشته‌ایم.

 

پرویز کرمی:  ما یک بازار بزرگ ۸۰میلیونی هستیم. علی بابا و آمازون صبر نمی‌کنند تا مثلاً فلان سایت اینترنتی ما بزرگ شود. ما باید کمک کنیم. خانم خاوازی گفتند کسب و کارهای سنتی را باید داشته باشیم، نکته درستی است اما اگر این کسب و کارها باشد و ما به نوآوری و فناوری توجه نکنیم دولت تا کی می‌تواند ایران خودرو و سایپا را نگه دارد؟

 

ما باید به بازیگران این زیست بوم توجه کنیم. ببینید VC در فرهنگ ما بوده، حالا اسمش عوض شده است. ما بُنه و همیاری و وقف را در جامعه روستایی داشتیم اما همین‌ها وقتی در جامعه شهری آمده گره خورده با چالش‌های این نوع زندگی و بانک‌ها به ناقص‌ترین شکل ممکن اجرا شده است. پس اینجا هم باید به نوآوری توجه کنیم. اگر نکنیم فین تک‌ها دارند می‌آیند و بانک‌های بزرگ را کنار می‌زنند و این جا دولت اصطلاحاً نمی‌تواند نقش Buffer - ضربه گیر - را داشته باشد.

 

از طرف دیگر فرهنگ‌سازی و ترویج باید در دستور کار دولت باشد که شروع شده است. تسهیلگری، نظارت و بسترسازی کار دولت است. اگر ایشان با شوق و ذوق پلتفرم نرم‌افزاری خودشان را به من توضیح می‌دهند به دلیل این است که بستر زیرساخت اینترنت آماده شده وگرنه مثلاً ایده برخی از برندهای کسب‌وکار اینترنتی  تا دیروز هم بود اما نمی‌توانست اجرا شود. تحریک تقاضا و ایجاد بازار جدید حتماً کار دولت است و بیشتر از این باید به فکر باشد. اما من در یک جمله بگویم تغییر شروع شده است.

 

مریم خاوازی: به یک نمونه اشاره می‌کنم. دو سال پیش در کنفرانس بین‌المللی کارآفرینی بازدیدی از علی بابا در هانگزو داشتیم. یکی از آرزوهایم بازدید از این سایت بود. عصرانه در کافی شاپ خارج از مجموعه پذیرایی شدیم. در کافی شاپ بچه‌های مهدکودک از میهمان‌های حاضر به شیوه دلخواه براساس توانایی‌شان پذیرایی می‌کردند، به کودکان نحوه پذیرایی دیکته نشده بود. شگفت که همین اتفاق ساده چه خلاقیت‌هایی را رقم می‌زد و بعد از این سفر یکی از خانم‌های انجمن، این تفکر را در مهدکودکش پیاده‌سازی کرد. در این چند سال یکی از پیشنهادهای ما به دانشکده‌های مرتبط، خلق ایده و اجرای آن توسط دانشجویان بوده که منتج به ایجاد یک کسب وکار شود، چون خیلی فرق می‌کند کسی که فقط مشتی تئوری خوانده با کسی که با پوست و گوشت فضای کسب و کار را لمس کرده (این دو لازم و ملزوم هم هستند) یا انجمن تورهای بازدید از کسب و کار بانوان را برگزار می‌کند تا دانشجویان دختر بر باور امید و موفقیت خود مهر تأیید بزنند که خواستن توانستن است. من این نقد را هم داشته باشم که دولت‌های ما در تمام این سال‌ها شعارزده بوده‌اند و متأسفانه خود ما هم دچار شعارزدگی شده‌ایم. منِ خاوازی هم شعارزده‌ام. من خوب حرف می‌زنم اما ممکن است خوب عمل نکنم. این یکی از دردهای جامعه ماست. باید به اصلاح خود و جامعه‌مان بپردازیم تا از توسعه کشورمان بهره ببریم ما فعلاً هر کدام در قواره شبه جزیره خود مشغول به‌کاری هستیم.

 

هنوز آماری از کارآفرینان کشور در دست نیست. کار پیچیده‌ای هم نیست. یک وزارتخانه باید بانی شود یا اتاق بازرگانی، اگر ما به این اطلس برسیم یک گام برای اینکه هر کس در جزیره خودش دست و پا نزد نزدیک‌تر شده‌ایم.

 

«ایران»: به عنوان جمع‌بندی مباحث، چشم‌انداز و افق آینده کارآفرین را چطور می‌بینید؟

دکتر حسین سلاح ورزی: من هم معتقدم تغییر آغاز شده است. چشم انداز، امیدوارکننده و مثبت است منتها در شاخص‌ها و پارامترهای حیاتی و ضروری اکوسیستم کارآفرینی باید هم بخش خصوصی و هم اجزای حاکمیت ورود کنند و این مسئولیت فقط شامل حال دولت هم نیست. همین بحث ورشکستگی و کپی رایت جزو وظایف قوه قضائیه و مجلس است. از طرفی شما نگاه کنید قانون تجارت ما به زمان رضاشاه برمی‌گردد و همین طور دارد استفاده می‌شود. به نظر می‌رسد در اجزای حاکمیت ما باید اجماعی به وجود بیاید و نهضتی راه بیفتد که این شاخص‌ها را بتوانیم تسهیل و تقویت کنیم.

 

دکتر پریسا ریاحی: به نظرم تا زمانی که سیاست‌های کارآفرینی در اولویت و دستور کار حاکمیت قرار نگیرد تغییرات بسیار جزئی و راه سختی جلوی پایمان خواهد بود. من فکر می‌کنم سیاست‌ها در سه سطح فردی، بنگاه‌ها و محیط باید پیش‌بینی شود. ما این مسیر را شروع کرده‌ایم و اول راه هستیم و واقعاً کمک خیلی‌ها لازم است، بیشتر از همه بخش خصوصی، چون بخش خصوصی است که می‌تواند کارآفرینی را جلو ببرد و دولت صرفاً در این باره می‌تواند تسهیلگر باشد. البته دولت باید بداند چطور این کار را بکند، مسلماً تخصیص منابع از طرف دولت برای این امر حیاتی است چون بدون بودجه کسی نمی‌تواند کاری انجام دهد.

 

پرویز کرمی: من حرف‌هایم را با امید جمع‌بندی می‌کنم. ببینید ما یک درصد جمعیت دنیا را داریم. به طور مثال گردش مالی حوزه‌ آی تی و تولید محتوای دیجیتال برای فضای وب حدود ۳۵ میلیارد یورو است. اگر ما براساس میزان جمعیت خودمان یک درصد این ۳۵ میلیارد یورو را برای ایران جذب کنیم چیزی حدود ۱۴۵هزار میلیارد تومان خواهد بود. اپراتورها و برخی از شرکت‌ها تازه توانسته‌اند چیزی حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان را کسب کنند. ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در این حوزه فضا و بازار برای کار وجود دارد. همچنان که عرض کردم تغییر شروع شده است. در بطن همین تغییرات نگاه کنید اگر سازمان یا ساختار دولتی قرار بود این کار را انجام بدهد، ساختمان‌های عریض و طویلی باید ساخته می‌شد و آدم‌های دیگری استخدام می‌شدند اما دیگر نیازی به این کارها نیست، چون جوان‌های با انگیزه و نخبه پای کار‌ آمده‌اند و اگر یک مقدار تسهیلگری و حمایت شود فرصت‌های بزرگی ایجاد می‌کنند.

 

سید محمد امامی نژاد: گر آسمان مکدر، گر زمین بایر است، جرم من است گردن به حکم مشیت نهاده‌ایم. من باید از خودم شروع کنم. اگر همه ما از خودمان شروع کنیم، وضع مملکت خیلی بهتر از این می‌شود. ما فرصت جوها بالاخره راه را پیدا می‌کنیم اما لازم است که دستگاه‌های حاکمیتی به ما اعتماد کنند، به مجموعه‌های کوچک اما نوآورانه. البته بخش خصوصی ما این ایراد را دارد که عموماً به سود نگاه کوتاه مدتی دارد. ما نمی‌آییم درخت گردو بکاریم.

«ایران»: صیفی کار شده‌ایم.

 

سید محمد امامی نژاد: بله بیشتر صیفی‌کاری است. دنبال سودهای کوتاه مدت هستیم ولی بسط و زنجیره‌ای کردن کسب و کار با بازیگران اصلی صنعت می‌تواند قوام و دوام آن کسب و کار را تضمین کند.مریم خاوازی: من فکر می‌کنم هیچ چیزی نمی‌تواند کارآفرین را خاموش کند. من به این شعار اعتقاد دارم که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست. فصل مشترک زندگی کارآفرین‌ها این است که آنها در شرایط دشوار و بحرانی به بار نشسته‌اند، با این همه این اتفاق نافی تسهیلگری نیست. حاکمیت هم باید کار خود را انجام دهد چو ما گاهی دست و پای بخش خصوصی را می‌بندیم و می‌اندازیم‌شان توی آب تا شنا کنند چون جو غالب در دستگاه‌های ما مدیریت سلیقه‌ای است، نمی‌خواهم بگویم سیاست تعمدی دولت این است اما خوب این اتفاقی است که می‌افتد.

 

حکایت کارآفرین‌ها و اکوسیستم کارآفرینی کشور حکایت مرغانی است که شرط شان برای لانه گزینی وجود تالاب‌ها و دریاچه هاست، جایی با حداقل‌هایی از حیات. پرنده‌های مهاجر اگرچه جان سخت‌اند و در برابر طوفان و رعد و برق و باد و باران مقاوم و آستین شان پر از شگردهای جان سالم به در بردن اما از آن سو نمی‌شود این جان سختی را تا بدانجا پیش برد که بیابان را به عنوان محل پذیرایی به این موجودات مقاوم تعارف کرد!شاید بتوان یکی از مهم ترین فرازهای میزگرد «ایران» با حضور متخصصان، صاحبنظران و کارآفرینان درباره چالش‌ها، ظرفیت‌ها و حال و فردای اکوسیستم کارآفرینی کشور را آنجا دانست که افراد شرکت‌کننده در این نشست متفق القول بودند که اگرچه خوی و خصلت و ذات کارآفرینی، حضور افرادی با قدرت ریسک‌پذیری بالاست اما این خوی و خصلت نافی مسئولیت‌های دولت و نهادهای حاکمیتی برای به وجود آوردن فضای مساعدتر جهت بارور کردن ایده‌های نوآورانه کارآفرین‌ها نیست. آنچه در ادامه می‌آید مباحثه  مدعوین میزگرد، دکتر حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران، دکتر پریسا ریاحی، مدیرکل دفتر توسعه کارآفرینی وزارت کار، مریم خاوازی، کارآفرین حوزه IT،  پرویز کرمی، مشاور معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان و سیدمحمد امامی نژاد، کارآفرین عرصه  IT است.

 

جهت حمایت از کارآفرینی و فضای کسب و کار سخن می‌گوییم علی‌الظاهر درباره پدیده واحدی حرف می‌زنیم. ظاهر ماجرا این است که همه ما روی آن توافق داریم اما چالش دقیقاً از نقطه‌ای شروع می‌شود که ما می‌خواهیم این مقوله را تفسیر ذهنی و تفسیر به رأی کنیم و در گام بعد این تفاسیر را اجرایی کنیم. اینجاست که ما با طیف متنوعی از تفاسیر و روش‌های اجرایی متکثر مواجه می‌شویم که گاه نه تنها سنخیتی با هم ندارند بلکه در تلاقی و تقابل با هم هستند، یعنی آن چیزی که دولت - منظورم از دولت در مفهوم کلی آن است نه دولت مصداقی - اسمش را می‌گذارد حمایت، فعالان کارآفرینی و کسب و کار برداشتی در نقطه مقابل  آن دارند. پرسش من این است که آیا ما می‌توانیم در تفسیر سیاست‌ها و اجرای آن به توافقی جمعی برسیم یا دست کم به آن نزدیک شویم؟

دکتر پریسا ریاحی - مدیرکل دفتر توسعه کارآفرینی وزارت کار: شما بحث را از سیاستگذاری شروع کردید. به نظر من بسته به اینکه سیاستگذار چه نوع کسب و کاری را مد نظر دارد نحوه حمایت او متفاوت خواهد بود، چون سیاست صنعتی با سیاست کارآفرینی فرق دارد. سیاست‌های SME(بنگاه‌های کوچک و متوسط) هم با سیاست کارآفرینی متفاوت است، مطمئناً انواع این حمایت‌ها لازم است اما باید یک تقسیم و تفسیر درستی از قضایا با نوعی بازتعریف یا طراحی مجدد صورت بگیرد که سیاست‌ها در تضاد و تقابل با یکدیگر نباشند و بتوانند فضای مناسبی را به وجود بیاورند که هم کسب و کارهای کوچک و هم کسب و کارهای بزرگ و همین‌طور کسب و کارهای کارآفرینانه که ویژگی‌های متفاوتی از هم دارند، بتوانند در کنار هم رشد کنند و به فضای کسب و کار کشور شکل دهند، در غیر این صورت ممکن است سیاستی که طراحی می‌شود کارآیی مورد نظر را نداشته باشد. به طور مثال بد نیست از یک ماده قانونی شروع کنیم که در سال ۹۴ تصویب شد. ماده ۳۱ قانون رفع موانع تولید ماده جالبی است با معافیت مالیاتی ۵ ساله برای بنگاه‌های تولیدی که بهره‌برداری‌شان از سال ۹۵ شروع می‌شود، البته این معافیت در مناطق محروم به ۱۰ سال می‌رسد، اما نکته اینجاست که بعداً در تبصره ۶ ماده دو آیین نامه اجرایی ماده ۱۳۲ برای ادامه این معافیت یک شرط می‌گذارد که این واحدهای تولیدی و معدنی باید در زمان بهره‌برداری بیش از ۵۰ نفر نیروی شاغل داشته باشند یعنی توجه این ماده قانونی به شرکت‌های متوسط و بزرگ است و شرکت‌های کوچک را از موضوع خارج کرده است. شرط بعدی این است که بنگاه در دوره معافیت هر سال نیروی شاغل خود را نسبت به سال قبل حداقل ۵۰ درصد افزایش داده باشد، یعنی مخاطب قانون، بنگاه‌های پر رشد است.

 

ظاهر موضوع این‌گونه است که این ماده قانونی، در جهت حمایت از کارآفرینی است چرا که به بنگاه‌های پررشد اشاره می‌کند اما در کنار آن می‌بینیم که قضیه را به بنگاه‌های بزرگ و متوسط محدود کرده و نوعی تناقض در آن حس می‌شود. مسأله بر سر این است که قانونگذار قانون را وضع کرده اما مطالعه و بررسی کافی برای آن انجام نداده است. من برای اینکه کارآیی این قانون را بسنجم، اطلاعات بنگاه‌ها را از ۹۱ تا ۹۴ گرفتم تا ببینم این ماده قانونی چه تعداد بنگاه را پوشش می‌دهد.

 

دکتر حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران: ببخشید خانم دکتر! تعریف بنگاه رشد سریع را هم می‌فرمایید؟

دکتر پریسا ریاحی: استاندارد جهانی، بنگاه پررشد را بنگاهی می‌داند که طی سه سال آخر فعالیت خودش سالانه حداقل ۲۰ درصد رشد داشته باشد. این رشد با روش‌های متفاوتی سنجیده می‌شود. یک روش رشد اشتغال را در نظر می‌گیرد و راحت قابل اندازه‌گیری است.

 

ما مشاهده می‌کنیم در همین ماده قانونی مورد بحث ما هم از این تعریف استفاده شده منتها ملاک رشد را ۵۰ درصد افزایش سالانه اشتغال در نظر گرفته، یعنی بالاتر از استاندارد جهان! لابد شرایط بهتری داشته‌ایم که این قانون را وضع کرده‌ایم! من بررسی کرده‌ام با فرض اینکه قانون مذکور سه ساله باشد در کل کشور فقط ۲۱ بنگاه را یافتم که متوسط و بزرگ بوده و رشد بالای ۵۰ درصد داشته باشند، یعنی عملاً ما اگر رشد طی پنج سال را بررسی کنیم شاید بنگاه‌های دارای شرایطی که قانون مذکور گفته به تعداد انگشتان یک دست در کل کشور هم نرسد.

«ایران»: اما در صورت مسأله، ما می‌گوییم حمایت می‌کنیم.

 

دکتر پریسا ریاحی: حمایت باید معنادار باشد. ماده قانونی می‌گوید من حمایت می‌کنم اما در عمل نمی‌کند. چرا؟ من فکر می‌کنم علت این است که قانونگذاری که ماده را می‌نویسد احتمالاً رویکرد سیاست‌های صنعتی دارد و با این نگاه می‌خواهد از کارآفرینی حمایت کند. سیاست صنعتی به بنگاه‌های متوسط و بزرگ توجه دارد. از طرفی چون واقعیت‌ها را بررسی نکرده فکر می‌کند ۵۰ درصد رشد اشتغالزایی در سال کار ساده‌ای است. اتفاقاً بیشترین تعداد بنگاه‌های پر رشد ما براساس استاندارد ۲۰ درصد در سال، در بنگاه‌های کوچک و خرد است یعنی چنین رشدی در بنگاه‌های بزرگ ما خیلی کم است، متوسط‌های پررشد هم تعدادشان زیاد نیست. در مجموع فقط ۶۵ صدم درصد از کل بنگاه‌های ما پررشد هستند و این نشان می‌دهد وضعیت کارآفرینی در کشور ما اصلاً خوب نیست، متوسط این شاخص در جهان ۳ درصد است که در کشورهای پیشرفته به ۶ درصد هم می‌رسد. نکته دیگر اینجاست که فقط ۳ درصد از این ۶۵ صدم درصد دانش بنیان است. یعنی دانش بنیان‌های ما هم کارآفرین‌های خوبی نشده‌اند. اگر می‌خواهیم سیاست کارآفرینی داشته باشیم باید تلاش کنیم رشد شرکت‌ها را تسهیل کنیم.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: نکته‌ای که خانم دکتر در مورد سیاست‌ها گفتند ما در دولت‌های قبل از یازدهم مشکل کالیبره شدن تعاریف در حوزه کارآفرینی را داریم. در گذشته تعریف کارآفرینی را به اشتغالزایی تنزل داده بودند و قوانین را هم بر اساس همین تعریف اشتباه وضع می‌کردند و جوایزی را هم برای کارآفرینانی با این تعریف اختصاص داده بودند اما دولت یازدهم در این زمینه تغییراتی ایجاد کرد و خدمات جدیدی را ارائه داد اما من باز هم با این موضوع مشکل دارم که ته ذهن قانونگذاران موضوع کارآفرینی مترادف با اشتغالزایی است. اواخر سال ۸۴ بود که بحث بنگاه‌های زودبازده کارآفرینی داغ شد. در آن زمان مد شده بود که پسوند یا پیشوند هر شرکت، کلمه «کارآفرینی» را می‌گذاشتند. من یک بار از دانشجویان پرسیدم تعریفشان از کارآفرینی چیست؟ در خلال تعریف‌ها یکی از دانشجویان گفت کارآفرینی یعنی یکی کاری بکند تا بقیه بگویند آفرین! در یک جلسه‌ای با آقای جهرمی، وزیر کار دولت وقت این تعریف را ارائه دادم که ایشان هم دلخور شد، آنجا گفتم معتقدم وزارت کار تعریفش از کارآفرینی همین است و هنوز هم معتقدم مشکل از همین نقطه یعنی تعاریف آغاز می‌شود.

 

با توجه به گفته‌های خانم دکتر درباره شرکت‌های پررشد خوب است بدانید سایت «اینوست پدیا» شرکت رشد سریع را این‌طور تعریف می‌کند: شرکت‌هایی که درآمدشان حداقل سالی بیست درصد به صورت ۴ سال مداوم افزایش می‌یابد با این شرط که حداقل درآمدشان یک میلیون دلار باشد یعنی ما حتی از استانداردهای جهانی هم بیشترین مقدار را گرفته‌ایم، یعنی اگر دولت با تأکید بر نوآورانه و فناورانه بودن بنگاه‌ها سیاست‌های حمایتی وضع کند به خودی خود به سمت کارآفرینی حرکت می‌کنیم. همان‌طور که خانم دکتر در قوانین رفع موانع تولید گفتند هیچ جا نمی‌گویند برای اینکه کسب و کار نوآورانه است این یارانه‌ها را در نظر می‌گیریم همین امر ما را از کارآفرینی دور می‌کند و باعث نادیده گرفتن بنگاه‌های خلاق نوآور و فناور می‌شود.

«ایران»: چرا احساس می‌کنیم فضای کارآفرینی ما هنوز مه زده و مبهم است؟ المان‌ها و متغیرها مشخص نیست و هنوز دید اشتغال به جای کارآفرینی در دولت هم وجود دارد؟ چرا ما نتوانسته‌ایم به تصویر واضحی در این باره برسیم؟

دکتر حسین سلاح ورزی: نخستین دلیلش این است که در فرهنگستان واژه‌ای که معادل Entrepreneurship گذاشته‌ایم کارآفرینی، مناسب نبوده است. دوم اینکه بالاخره از ابتدا یک مقدار دچار انحراف شده‌ایم اینکه مفهوم را در اقتصاد و توسعه‌مان درست به کار بندیم بسیار کلیدی است. سوم دولت‌ها به دلیل اینکه شمشیر بیکاری بالای سرشان است همیشه به صورت شتابزده دنبال تصمیماتی هستند که اشتغال‌های سریعی ایجاد کنند بنابراین از ماهیت نوآوری و تقویت خلاقیت فاصله گرفته‌اند.

 

پرویز کرمی،‌مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان: معاونت علمی یک دستگاه هماهنگ‌کننده سیاستگذاری بین سایر سازمان‌های دولتی است و خودش در ابتدا قانون مخصوصی ندارد. در حال حاضر معاونت با اجرایی کردن یک قانون شروع کرده و آن تأسیس، احیا و حمایت از شرکت‌های دانش بنیان است. در گذشته اکثر فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و کارآفرینان با تکیه بر نوآوری و فناوری امکان و فرصت حضور در بازار کار فناورانه را نداشتند، پیرو مصوبه‌ای برای معاونت علمی موظف شدیم که محصولات دانش بنیان شرکت‌ها را مورد حمایت قرار دهیم، یعنی ما شرکت را دانش بنیان نمی‌دانیم بلکه محصول تولیدی را دانش بنیان می‌دانیم. این تعریف برای اجرای قانون با کارمطالعاتی انجام شده بود یا توافق به این موضوع رسیده بودند کاری نداریم اما محصول اگر دارای فناوری پیچیده یا خلاقیت و نوآوری باشد دانش بنیان است و از حمایت‌های عرضه شده دانش بنیانی بهره‌ می‌گیرد. با این تعریف ۶هزار شرکت در سامانه دانش بنیان ثبت‌نام کرده‌اند و ۳ هزار و ۱۰۰ شرکت از فیلتر بررسی و نظارت عبور کرده‌اند، بنابراین وقتی می‌گوییم شرکتی دانش بنیان است یعنی شرکت مذکور از بررسی و نظارت کارگروه عبور کرده است و تأییدیه دانش بنیانی را اخذ کرده اما آیا شرکت‌های دیگر هم دانش بنیان هستند؟ بله احتمال دارد اما هنوز از سیستم عبور نکرده و مورد بررسی و تعیین صلاحیت قرار نگرفته.

 

فکر می‌کنم کاری که معاونت در فضای کسب و کار انجام داده و می‌دهد این است که با حمایت‌های جانبی در کل به هدف اصلی‌اش یعنی دانش بنیانی‌ها و استارتاپ و کارآفرینان فناورانه کمک نماید. در حال حاضر حدود ۱۱۰ خدمت به شرکت‌هایی که تأیید صلاحیت دانش بنیانی داشته باشد ارائه می‌شود، یک تعدادی ذیل قانون دانش بنیان تعریف شده و تعدادی از این حمایت‌ها ذیل تفاهمنامه‌هایی است که معاونت با دیگر سازمان‌ها دارد.

 

«ایران»: جناب امامی نژاد! شما بیشترین تماس را با حوزه فناوری یعنی همان حوزه‌ای که معاونت علمی رئیس جمهوری دارد حمایت می‌کند دارید از تجربیات خود و مشکلاتی که وجود دارد بگویید.

 

سیدمحمدامامی‌نژاد، کارآفرین IT:من در حوزه‌ آی تی از شرکت‌های مختلف این موضوع شروع کردم و دو سالی است که بیزینس خودم را در آی تی راه‌اندازی کرده‌ام. می‌خواهم از تجربه‌ام در دانشگاه استنفورد و سیلیکون‌ولی بگویم تا به تعبیر شما آن گپ‌ها آشکار شود. در یکی از کلاس‌ها به نام «برنامه تجارت‌های کوچک» جوانان بیست و چند ساله در حوزه‌های مختلف اعم از کفش و طلا و خوراکی و حتی ورزش آمدند و طرح‌هایشان را در حضور دیگران بازگو کردند و در آخر جلسه یک مشاور کسب و کارهای کوچک دولت امریکا رو به حاضرین کلاس گفت این سازمان بدون طرح تجاری تا ۱۰۰هزار دلار به افراد وام می‌دهد؛ یعنی به همین راحتی افراد را در سن بیست و چند سالگی مورد هدف کارآفرینی قرار دادند و اگر هم این صدهزار دلار سوخت دولت کالیفرنیا پشت ماجراست و آن را حمایت می‌کند.

 

یا مثلاً در کتابخانه دانشگاه نشسته‌ای در مانیتور اعلام می‌شود جک دورسیی مدیرعامل سابق توییتر سخنرانی دارد و شما می‌توانید به صورت رایگان از سخنرانی او استفاده کنید. یعنی می‌خواهم بگویم افراد بزرگ خیلی راحت در دسترس هستند و به اشتراک تجربیات می‌پردازند. یا در یک جای دیگر دیدم علاوه بر مستندات همایش، پیشنهاد سرمایه‌گذار روی میز است که از شرکت‌کنندگان خواسته شده اگر طرحی دارند بازگو کنند تا در جلسه‌ای جداگانه به مشاوره بپردازند و سرمایه‌گذار جذب و استارتاپشان را راه‌اندازی کنند به همین سادگی. اما در ایران کاملاً برعکس است. به طور مثال همین فرآیند دانش بنیانی ده هزار سؤالی که پرسیده می‌شود و نحوه پاسخگویی کارشناسان همه و همه برای کارآفرینان سختگیرانه محسوب می‌شود.

 

پرویز کرمی: آقای امامی‌نژاد با این سرگذشت به معنای واقعی کلمه کارآفرین هستند اما سیلیکون ولی با پول و بخشنامه به وجود نیامده است بلکه آن روح تاجر گونه امریکایی است که در سیلیکون ولی جریان دارد وگرنه دبی خیلی قبل‌تر از ما به فکر این افتاد که فضای سیلیکون ولی را در کشورش اجرایی کند اما نشد.

سیدمحمد امامی نژاد: یک نکته در فضای کارآفرینی می‌گویم. ببینید من فکر می‌کنم اساساً مشکل ما در ایران کارآفرینی نیست بلکه توسعه کسب و کار است. به نظر من همه چیز در ایران هست، خودروسازی، آی تی، زمین کشاورزی و... اما ما قبل از کارآفرینی به توسعه کسب و کار نیاز داریم که پیش نیاز کارآفرینی است. یعنی ما ابتدا کسب و کارهایی که موجود هستند اما به هر دلیل در حال از بین رفتن، توسعه‌شان دهیم و به آنها روش‌های صادراتی شدن را بیاموزیم، بعد از آن به فکر کارآفرینی باشیم، حال آنکه در کشور ما کسب وکارها بنیان خود را روی بازار داخلی بسته‌اند و به جهان فکر نکرده‌اند.

 

«ایران»: شما به تجربه خود در سیلیکون‌ولی اشاره کردید. استارتاپ‌های ایرانی چقدر با الگوهای جهانی مطابقت دارد؟ ما احساس می‌کنیم انگار فقط بازار کلمه داغ شده است.

 

سیدمحمد امامی نژاد: صادقانه بگویم خیلی خوب است که ما چنین شرکت‌هایی را داریم و در فضای استارتاپ قرار گرفته‌ایم. حداقل این است که در خارج از کشور تعجب نمی‌کنیم که چنین فضاهایی برای کسب و کار وجود دارد پس الان در حال کار هستیم و این خوب است اما من فکر می‌کنم الان بیشتر تبلیغ می‌شود و به اصل ماجرا به طور درست پرداخته نمی‌شود و تنها عده‌ای که توانسته‌اند به رشد برسند تمام فضا را در دست می‌گیرند و به جای الگوسازی دست به تبلیغات و شوآف می‌زنند.

 

پرویز کرمی: البته باید به سابقه و زمان تشکیل سیلیکون ولی در امریکا توجه داشت و به پیشینه شکل‌گیری این موضوع در ایران - که من فکر می‌کنم در همین زمینه با توجه به زمان کم هم پیشرفت‌های خوب و جهش مهمی داشتیم - هم نگاه کرد به طور مثال سال‌ها انحصار خاصی در ناوگان حمل و نقل شهری بود که دولت ورودی در آن نداشت و از طرفی سازمان عریض و طویلی بود که یارانه‌های مختلف طلب می‌کرد اما دیدیم که در بستر رشد آی تی و فناوری نوین و بازگشت نخبگان ایرانی از خارج از کشور تعدادی جوان ایرانی با نوآوری و خلاقیت توانستند معادلات را در عرض شش ماه بر هم بزنند، ضمن اینکه باعث نوسازی ناوگان حمل و نقل شهری شدند کسب وکار جدیدی ایجاد کردند، این کار یعنی نوآوری و خلاقیت.

 

ایران»: می‌خواهم از خانم خاوازی که تجربه زیستی‌شان کاملاً عجین با کارآفرینی است بپرسم یک کارآفرین در مواجهه با دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلف چقدر احساس می‌کند که فضای کارآفرینی از سوی ارکان مختلف اداری کشور درک شده است؟

مریم خاوازی - کارآفرین IT: ما نخستین شرکت در کشور بودیم که تجهیزات ATM و تلفن بانک را راه‌اندازی کردیم و همان‌طور که آقای کرمی گفتند ما محصول شرکت‌مان دانش بنیان است و برای رسیدن به این نقطه سختی‌های زیادی را تحمل کردیم. به طور مثال نخستین بار که تلفن بانک را برای رئیس بانک ملی توضیح دادیم گفت یعنی هر ایرانی یک رایانه زیر بغل بزند و مانده و موجودی بگیرد؟ یا سختی‌هایی که برای دریافت مجوز ATM کشیدیم. من به عنوان کارآفرین عاشق کارم هستم. من عاشق نوآوری هستم و می‌خواهم کاری برای مملکتم انجام دهم. اگر این عشق‌ها و توانایی‌ها را تجمیع کنیم می‌توان افق‌های روشن‌تری را پیش رو دید.

 

در حال حاضر کارآفرینی در کشور متولی ندارد و شما در هر وزارتخانه‌ای که می‌روی یک واحد کارآفرینی دارد اما عملاً می‌بینید صوری است چون کارآفرینی درست تعریف نشده است. به طور مثال من در فهرست وزارت کار می‌بینم که خیاط را به عنوان کارآفرین دسته‌بندی کرده است. ما دائم در حال فریاد هستیم که تعاریفمان را درست کنیم، ارتباط میان کارآفرینان و دولت و بخش خصوصی یک حلقه گمشده است. ما واقعاً بخش خصوصی نداریم و بخش خصولتی، نفس کارآفرینان را گرفته است، کارآفرینانی که کسب و کار کوچک و خرد دارند زیر دست و پای بخش خصولتی له می‌شوند. به طور مثال بانک‌ها چقدر شرکت تأسیس کرده‌اند؟

 

به جای آنکه به فکر بانکداری باشند به فکر بنگاهداری هستند. ما سال ۸۲ با هزار سختی مجوز گرفتیم و نخستین شرکت خصوصی بودیم که به شبکه شتاب وصل شدیم و مثل مار پوست کندیم، اینکه می‌گویم مثل مار پوست انداختیم اغراق نمی‌کنم چون این اتفاق برای ما افتاد ولی دیدیم و می‌بینیم شرکت‌های مختلف وابسته به بانک براحتی از رانت استفاده می‌کنند و کار را می‌گیرند و جالب اینکه شرکت‌های مستقلی مثل ما نوآوری را انجام می‌دهند، مسیر را هموار می‌کنند و آنها راحت ادامه مسیر را با رانت می‌روند. ما هم می‌گوییم ایرادی ندارد، بروید، سرمایه دارید، رابطه دارید، آدم‌های متخصص و دانش هم دارید اما قرار نیست ما را له کنید. خیلی جالب است بدانید من تأیید یک طرحی را از نهاد ریاست جمهوری گرفتم و به تمام بانک‌ها ابلاغ شد، بعد توجه کنید که یکی از بانک‌ها در تماس با من می‌گوید طرح امضا شده شما از سوی حراست رد شده است. می‌پرسم چرا؟ ما تأییدیه ریاست جمهوری را داریم و کار را برای ارگان‌های مختلف انجام داده‌ایم، حراست یک بانک چطور می‌تواند قرارداد ما را فسخ کند. اینجاست که متوجه می‌شوم چون یک زن هستم و چون به شبکه‌های رانتی متصل نیستم باید با مشکلات اینچنینی دست و پنجه نرم کنم. پس من به عنوان یک کارآفرین به جای اینکه روی کارم متمرکز شوم باید دغدغه جنسیتم را هم داشته باشم که یک زن هستم و چون خودم هستم بدون هیچ نقابی باید جواب پس بدهم. ما سال‌ها هزینه پرداخت کردیم که خودمان باشیم.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: اجازه بدهید من این نکته را بگویم چون به نوعی با همین بحث در ارتباط است. یکی از ایرادات جدی ما در فضای کارآفرینی این است که الگوهای جهانی می‌آوریم و می‌خواهیم ایرانیزه‌اش کنیم، آن وقت ماحصل می‌شود شیر بی‌یال و دم و اِشکم، دیگر اینکه در دنیا BenchMarking - الگوبرداری - هست. سهولت فضای کسب و کار را هر ساله با یک متد اندازه‌گیری می‌کنند، همه دنیا هم می‌دانند که برای قرار گرفتن در رنک جهانی باید این استانداردها را رعایت کنند و تجربه هم نشان داده هر زمان که ما این شاخص‌ها را رعایت کردیم و در چارچوب بوده‌ایم امتیازات قابل توجهی کسب کرده‌ایم اما در غیر این صورت از دور خارج شده‌ایم. ما در اتاق بازرگانی اخیراً مصوبه‌ای برای بهبود فضای کسب و کار داشتیم که می‌تواند کمک‌کننده باشد.

 

ما برای کارآفرینی یک سری تعاریف جهانی داریم که شاخص‌ها و زیرشاخص‌هایی در آن وجود دارد مثلاً در بحث ادراک ارزش‌های اجتماعی زیرشاخصی به نام منزلت اجتماعی کارآفرینان و جنبه‌های رسانه‌ای کارآفرینان مطرح می‌شود. در اینجا از فرمایشات آقای امامی‌نژاد بهره می‌گیریم درباره Breakfast meeting در استنفورد که در ایران درست برعکس آن وجود دارد. مثلاً من در همین اتاق بازرگانی دیده‌ام که در تریبون، برچسب‌های آب معدنی را کنده‌اند و استدلالشان این است که تبلیغ می‌شود و نمی‌توانیم اخبار را پوشش دهیم. حال این سؤال را می‌پرسم پس کارآفرینان ما کجا فرصت بروز و ظهور داشته باشند. واقعاً چقدر از جوانان جامعه ما از تجربیات کاری کارآفرینان خبر دارند برای اینکه در صدا و سیما اگر کسی بخواهد حاضر شود باید از هزار فیلتر رد شود تا بتواند فرصت بازگویی حقایق موفقیت خود را داشته باشد. یا در فیلم‌ها و سریال‌ها چقدر منزلت کارآفرین را نگه داشته‌ایم؟ در اکثر فیلم‌ها شخصیت منفی فیلم حالا نگوییم کارآفرین اما یک کارفرما و صنعتگر و سرمایه‌دار است و این نشان می‌دهد ما هنوز در موضوع زیرساخت‌ها مشکل داریم و این زیرساخت‌ها شاخص‌های جهانی است. ما باید بتوانیم به صورت همزمان، همگن و متوازن موضوعات را جلو ببریم.

 

«ایران»: آقای دکتر! چقدر شاخک‌های بخش خصوصی ما برای درک تحولات سریع دنیای کارآفرینی تیز است و شما این را در اتاق بازرگانی می‌بینید؟

دکتر حسین سلاح ورزی: ببینید اتفاقی در جریان است و تبی مردم را درگیر کرده است. من البته این تب را تقلیدی می‌دانم اما هیچ اشکالی ندارد که از پلتفرم‌های روز دنیا استفاده کنیم چنانچه اتاق بازرگانی هم جریان نو کارآفرینی را درک و احساس کرده و حتی حمایت از شرکت‌ها در دستورکار است و تشکل‌هایی برای حمایت ایجاد شده است. می‌خواهم بگویم این ساختار سنتی که درباره اتاق متصور هستیم که عده‌ای بازاری بر سر تجارت گرد هم آمده‌اند نه چنین نیست و یکی از برنامه‌های سال ۹۵ ما حمایت از استارتاپ‌ها بود. سال گذشته جلسات متعددی با معاونت علمی درباره موضوع دانش بنیانی‌ها و استارتاپ‌ها داشتیم، همچنین تفاهمنامه‌ای با جهاد دانشگاهی امضا کردیم برای ایجاد دفتر مشترک سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها و رویدادهای کارآفرینی ولی در مجموع در کشور باید به سمتی حرکت کنیم که همان رویه‌ای را که کل دنیا رفته پیگیری کنیم اما به شرط اینکه راه‌های رفته را خام دستانه تغییر ندهیم و ایرانیزه نکینم . من در بخش قبل گفتم ایراد این است که ما الگو را برمی‌داریم و می‌خواهیم براساس استانداردهای داخلی بومی کنیم خب این موضوع چیز خوبی از آب در نمی‌آید. البته بومی‌سازی تا جایی که شیر بی‌یال و دم نشود خوب است اما در غیر این صورت نه جواب نخواهد داد.

 

پرویز کرمی: از نظر من مهم این است که اتاق پذیرفته است کسب و کارهای نو در حال کار و توسعه حضور دارند و به این موضوع ورود کرده و این اتفاق کمی نیست.

 

دکتر پریسا ریاحی: واقعیت این است که در بحث کارآفرینی دستگاه‌ها و نهادهای مختلف هر کدام از ظن خودشان یار این فضا شده‌اند. سازمان‌های حمایتی مثل کمیته امداد و بهزیستی از ظن خود به موضوع کارآفرینی وارد می‌شوند چون وظیفه‌شان در یک حیطه خاص است. به طور مثال در میان مددجویان به دنبال کارآفرین می‌گردند. وزارت صنعت و معدن در شرکت‌های بزرگ و کلان به دنبال کارآفرین می‌گردد. معاونت علمی - فناوری خواه ناخواه کارآفرینی را در دانش بنیان‌ها جست‌و‌جو می‌کند اما واقعیت کارآفرینی چیست؟ ما سال ۹۳ برای اینکه تعارضی میان دستگاه‌ها پیش نیاید با مشورت گرفتن از ۲۰ دستگاه به تعریفی واحد از کارآفرینی رسیدیم.

 

کارآفرینی موضوع و ماهیت وجودی‌اش تغییر است. کسانی که از تغییر استفاده می‌کنند برای اینکه ارزش جدید به وجود بیاورند کارآفرینند و برای این کار متکی به نوآوری هستند. خب مطابق با این رویکرد یک خیاط هم می‌تواند کارآفرین باشد، به شرط اینکه رفتار کارآفرینانه داشته باشد. کارآفرینی یک بینش و نگرش است. کارآفرین تغییر را می‌پذیرد و به این فکر می‌کند که اگر بخواهم تغییر کنم چه کارهایی را باید انجام دهم، باید فرصت‌ها را ببیند و فناوری یکی ازاین فرصت‌هاست. بازار هم می‌تواند منشأ فرصت باشد و نهاد و تغییر نهادی هم می‌تواند فرصت آفرین باشد. یکی ممکن است صرفاً از تغییر سبک زندگی جامعه فرصت‌ها را پیدا و کارآفرینی کند. پس اجازه بدهید همین جا نیاییم آن‌هایی را که به دانش‌های نوین وابسته نیستند از موضوع و جرگه کارآفرینی کنار بگذاریم. از دید وزارت کار بحث فناوری تنها یکی از منابع فرصت است بنابراین الزاماً کارآفرین نباید فناور باشد. ما خیلی دنبال این مسأله بودیم که چطور می‌توانیم شاخصی برای کارآفرین مطرح کنیم که با توسل به آن بتوانیم مشوق‌ها و حمایت‌هایی را تعریف کنیم. دانش‌بنیان‌ها چون تعریف قانونی برایشان ایجاد شد توانستند از بقیه تمیز داده بشوند و در نتیجه حمایت بگیرند. ما برای شاخص بنگاه کارآفرین رسیدیم به رشد بالا. چرا؟ چون اگر کسی با نوآوری تغییر ایجاد کند انتظار می‌رود به رشد بالا برسد. البته نوآوری که من می‌گویم مفهوم عام و گسترده دارد. فقط به اختراع برنمی‌گردد. شما می‌توانید با تغییر مدل کسب و کار به رشد بالا برسید و اتفاقاً اکثریت استارتاپ‌ها بیشتر نوآوری‌هایشان روی مدل کسب و کار است، پس از این منظر یک خیاط می‌تواند مدل کسب و کار را تغییر بدهد و نوآوری داشته باشد، از نظر ما این خیاط چون نوآوری دارد رشد بالا هم می‌تواند داشته باشد.

 

مریم خاوازی: من خوشحالم که دیدگاه مرا نسبت به این موضوع باز کردید اما توجه کنید ما این جا پنج نفریم و در «کسب و کار و کارآفرینی» مشترک هستیم آن وقت ما در این جمع تعریف یکسانی از موضوع نداریم. بزرگ‌ترین چالش ما همان طور که آقای سلاح ورزی گفتند این است. ممکن است کسی گمان کند خیاط نوآور یعنی مثلاً مانتو یا پوشش سبک اسلامی تولید کند. خب این تعریف با تعریفی که ما از کارآفرینی داریم متفاوت است.

 

دکتر پریسا ریاحی: ببینید نوآوری بخشی از شروع رفتار شماست. شما شروع کردید کارآفرین شوید. بینش و نگاهت به این سمت است اما باید این در وجود یک کارآفرین نهادینه شود، یعنی در همه کارهایش دیده شود. حالا خروجی‌اش را کجا می‌بینید؟ در رشد بنگاه می‌بینید. برای همین است که امروزه وقتی دولتی می‌خواهد بسنجد و ببیند کارآفرین‌های موفقش چه کسانی هستند با همین نوآوری و رشد بالا می‌سنجد. تعریفی که جناب سلاح‌ورزی از رشد بالا کردند تعریف خیلی سختگیرانه‌ای است که کشورهای اسکاندیناوی از آن استفاده می‌کنند، به دلیل اینکه خیلی توسعه یافته هستند. اما تعریفی که ما از ‌آن استفاده می‌کنیم تعریف OECD و امریکا است که باز هم توسعه یافته‌تر از ما هستند. OECD برای بنگاه‌های از ۱۰ نفر به بالا این تعریف را اعمال می‌کند و هر ساله گزارش می‌دهد چون موضوع برایشان مهم است. امریکا اگر شرکت خرد هم طی سه سال ۸ نفر افزایش اشتغال داشته باشد آنها را هم در آمار پررشدها به حساب می‌آورد. آن محاسبه‌ای که من خدمت‌تان گفتم براساس تعریف امریکاست.

 

خانم خاوازی مسأله متولی را مطرح کردند که کاملاً بجا و درست است. جنس سیاست‌های کارآفرینی بیشتر از جنس توانمندسازی و مشاوره و کمک به جوان‌ها است. یعنی بحث توانمندسازی در آن خیلی خیلی مهم است. سیاست‌های حمایتی کارآفرینی هم معمولاً وقتی که بنگاه شروع به کار کرده و می‌خواهد رشد سریع داشته باشد مطرح می‌شود. پس ببینید سیاست‌های کارآفرینی جنس خاصی از سیاست‌ها است که در شرح وظایف هیچ کدام از دستگاه‌ها و سازمان‌های دولتی ما نیست. اگر بخواهیم کارآفرینی رشد کند لازم است جایی متولی آن بشود. در سال ۸۴ مصوبه‌ای را دولت وقت ایران ابلاغ کرد که همه دستگاه‌های مرتبط یک دفتر توسعه کارآفرینی داشته باشند و وزارت کار به عنوان ناظر مصوبه ارتباط خود را با این دفاتر حفظ کند، اگر جلو می‌رفت خوب بود. اما اتفاقی که افتاد این بود که دفاتر یکی پس از دیگری تعطیل شدند الان تقریباً هیچ سازمانی در حوزه کارآفرینی به طور مستقیم عمل نمی‌کند.

 

«ایران»: آقای امامی نژاد! خانم دکتر ریاحی به رشد بالا به عنوان شاخص شناسایی و حمایت از بنگاه‌های نوآور و کارآفرین اشاره کردند. به هر حال بخشی از اقتصاد ایران، اقتصاد غیر شفاف یا خصولتی است. شاید بد نباشد بپرسیم این اقتصاد غیر شفاف چه سایه‌اندازی می‌تواند روی رشد بالا داشته باشد؟

سید محمد امامی نژاد: یکی از مواردی که نیاز به بررسی دارد این است که در اتاق‌های بازرگانی دید صنعتی و بازرگانی حکمفرما است و شرکت‌های خارجی بیشتر به دنبال فرصت‌هایی برای ارائه محصولات صنعتی در ایران هستند و شرکت‌های آی تی جای خیلی اندکی در این فضا دارند. پس اگر امروز شرکت‌های آی تی به اتاق راه دارند خیلی خوشحالم. اگر راه داریم و می‌خواهیم این دانش را در اتاق بازرگانی توسعه بدهید خیلی خوشحالم.

 

البته ایراد بزرگی هم این‌ور هست. مجموعه‌های فناوری اطلاعات از آن کاسب بازار که ۴۰ سال است سابقه دارد و توانسته پول دربیاورد دعوت نمی‌کنند که بیاید در استارتاپ‌ها شرکت کند. دقیقاً همان حرفی که خانم دکتر زدند. ما باید مدل ایرانی را درست کنیم نه اینکه نقطه به نقطه کپی کاری انجام بدهیم. بحث این است که آن کاسب بازار توانسته که آن جنگ را از سر بگذراند، از آن بلبشوها و بحران‌ها به سلامت عبور کند و به یک محیط استیبل برسد. منِ امامی‌نژاد بارها شکست خوردم که فهمیدم پرسنل نباید زیاد کنم در این دو سال. تا آن جایی که می‌شود مدل Business partnership را اضافه کنم یعنی کسب و کارم را شریکی کنم، به جای اینکه هی نفر جدید بیاورم. البته دولت دوست دارد که من مرتب نیرو استخدام کنم اما آن طرف جواب حقوق و بیمه و مالیات را می‌دهد؟

 

من فکر می‌کنم اگر بخواهیم رشد بالایی را داشته باشیم باید ببینیم مثلاً یک شرکت از سال ۹۴ تا ۹۶ کجا رفته است؟ رفته با اپراتورها تعامل و کار کرده، با دولت تعامل کرده. رفته شرکت‌های دیگر را آورده. ما نمی‌توانیم صرفاً روی اعداد مانور بدهیم یا حتی سال را معیار قرار دهیم. در فرم‌های دانش بنیان از من پرسیده بودند شما چقدر فروختی؟ من فقط یک سال روی امنیت یک طرح دولتی کار می‌کردم. زمان زیادی را صرف کردم که سیستم‌ام را پیاده‌سازی کنم، این‌ها کجا باید دیده شود. ما فقط نمی‌توانیم روی فروش دست بگذاریم. هنوز من نفروخته‌ام چون این چند سال داشتم بستر ارائه خدمات را آماده می‌کردم، بنابراین نیاز به ایجاد ارزیابی‌ها بر مبنای intellectual property است، یعنی هم بحث مالکیت‌های معنوی، هم مادی و هم عددهای اشتغال.

 

دکتر پریسا ریاحی: من فکر می‌کنم تا نپذیریم که موضوع به همه سازمان‌ها و نهادهای تخصصی ارتباط دارد و با هم هماهنگ جلو نرویم هیچ وقت در حوزه کارآفرینی به نتیجه نخواهیم رسید. الان بیشتر وقت‌ها وقتی از یک کارآفرین می‌پرسید بزرگ‌ترین مشکل شما چیه می‌گوید مشکل مالی. چرا؟ چون ما فکر می‌کنیم اگر پول داشته باشیم ایده‌مان حتماً به نتیجه می‌رسد.

 

پرویز کرمی: در صورتی که کارآفرین‌های واقعی و موفق کمتر مشکل مالی دارند و در ابتدا پول هم نمی‌خواهند. الان شرکت‌های نوآوری که در تهران هستند می‌گویند دولت (منظور قوانینی مزاحم) پایت را از سر راه ما بردار، ما ورود تو را نمی‌خواهیم. ببینید ما یک صندوق نوآوری و شکوفایی داریم با ۳هزار میلیارد بودجه اما مشکل آنها صرفاً پول نیست. انگشت اشاره آنها به سمت قوانین دست و پاگیر و مزاحم است، موضوع این است که قانون کسب و کار سال ۱۳۴۰، ۵۰، ۵۳ و جدیدترین قانون ۶۲ با فضای کسب و کار این شرکت‌ها همخوانی ندارد. اگر این شرکت‌ها بخواهند یک مجوز بگیرند از ۱۵ جا باید اجازه استعلام و مهر و امضا بگیرند.

 

«ایران»: خانم خاوازی! شما می‌خواستید نکته‌ای    بگویید؟

مریم خاوازی: ما در سفرهای فصلی انجمن زنان کارآفرین به شهرستان‌ها و روستاها با هدف ترویج و توسعه کارآفرینی و انتقال تجربه و شناسایی زنان توانمند و کارآفرین بر اساس رسالتی که داریم نشست‌هایی را با زنان، دختران، دانشجویان و نوکارآفرینان منطقه برگزار می‌کنیم. واقعیت این است که غالباً از مسیر طولانی دریافت مجوز‌ها و تسهیلات، عدم آشنایی به قوانین کار و مالیات، عدم مشاوره در حوزه بازاریابی و فروش و..... گلایه دارند. در شرایط فعلی که کمبود نقدینگی از معضلات اساسی است طبیعی است که کارآفرینان هم نیاز به حمایت مالی دارند. آقای کرمی می‌فرمایند کارآفرینان واقعی و موفق اصلاً مشکل مالی ندارند و پول نمی‌خواهند. شاید در حوزه فناورانه به دلیل ارزانی فکر و نیروی انسانی و فرآیند تولید این‌گونه باشد. اما کارآفرینان واقعی و موفقی هستند که نیاز به حمایت مالی دارند. وقتی یک مجموعه در این رکود اقتصادی و کمبود نقدینگی با ۱۰درصد سود، سال خود را به پایان می‌رساند - تازه جزو خوشبخت‌های حوزه کسب و کار محسوب می‌شود – آن وقت از بانک تسهیلات ۱۸ تا ۲۸ درصدی دریافت می‌کند یقیناً این کارآفرین نمی‌تواند به رشد اقتصادی کمک کند. حالا خود را با کشورهای اسلامی مقایسه کنیم. سه سال پیش در یک کنفرانس بین‌المللی با حضور کارآفرین‌های کشورهای اسلامی نماینده مالزی از اکوسیستم کارآفرینی و نقش حمایتی و تسهیلگری دولتشان صحبت می‌کرد که در زمان ورشکستگی دولت با وام بلاعوض به کارآفرینان فرصت دوباره بلند شدن می‌دهد چرا که شکست جزو جدایی‌ناپذیر کارآفرینی است. حالا به خودمان نگاهی بیندازیم. کارآفرینانِ در معرض ورشکستگی و نابودی حمایت مالی که نمی‌شوند هیچ، برای تجربه‌های شکستشان گوش شنوا هم وجود ندارد.

 

«ایران»: شما می‌گویید وقتی مثلاً تاکسی اینترنتی می‌آید حواس‌مان به آژانس‌های سنتی هم باشد؟

دکتر پریسا ریاحی:  اساساً کار کارآفرینی ایجاد و تخریب بازار است. جلوی تخریب کارآفرینانه را نه می‌شود و نه باید گرفت. ما بحث سازمان کارآفرینی را هم مطرح کردیم و گفتیم حالا که نمی‌شود تصمیم گرفت که کدام دستگاه متولی باشد سازمان کارآفرینی به وجود بیاید.

 

مریم خاوازی: معاونت علمی و فناوری رئیس جمهوری که خوب عمل کرده بیاید در حوزه کارآفرینی مسئولیت این سازمان را بپذیرد.

 

پرویز کرمی: نه ما نمی‌پذیریم و مخالف شرکت‌داری در معاونت هستیم.

 

مریم خاوازی: چرا؟

پرویز کرمی: خب اینجا باز ما داریم دولتی فکر می‌کنیم. در موضوع تصدیگری به معاونت علمی رئیس جمهوری هر زمان که می‌گویند شما بیا متولی این بخش باش خودش را کنار می‌کشد چرا؟ چون کار معاونت، سیاستگذاری، حمایت، هدایت و بستر‌سازی است. دولت باید تسهیلگر، ناظر و حمایت‌کننده باشد. این - VC - Venture Capital (سرمایه گذار خطرپذیر) است که می‌گوید من پول دارم و نمی‌خواهم روی دلار و سکه و ارز ببرم، می‌برم پای طرح و طرحی فناورانه که ریسک دارد و در سود و زیانش هم شریک می‌شوم. اتفاقاً بحث وام‌های غیر ربایی و اصلاح نظام مالی و پولی هم این جا شکل می‌گیرد، چون بانک‌ها، هنوز VC نیستند.

 

دکتر پریسا ریاحی: VC زمانی شکل می‌گیرد که مردم وارد سرمایه‌گذاری شوند. اصل قضیه به فرهنگ مردم برمی‌گردد. اگر شما شاخص کارآفرینی فردی و نهادی را در محیط و اکوسیستم کارآفرینی ما در نظر بگیرید می‌بینید فرهنگ پشتیبانی کارآفرینی در کشور ما وجود ندارد.

 

«ایران»: جناب سلاح ورزی! آقای کرمی فرمودند شرکتی گفته ما حمایت تسهیلاتی نمی‌خواهیم، فقط با ما کاری نداشته باشید. شما این رخداد را در فعالان اتاق بازرگانی چطور می‌بینید؟

دکتر حسین سلاح ورزی: این یک واقعیت است. ما معضلی که در کشور داریم تعدد و تکثر مقررات و بار مقرراتی است که روی دوش کارآفرینان سنگینی می‌کند. توجه کنید که ما حدود ۱۱ هزار قانون و حدود ۱۸۰ هزار مقرره در کشور داریم و در این زمینه در دنیا اول هستیم. همین الان در دولت یازدهم یک جایی هست به عنوان کمیسیون ماده یک که قانونگذار در نظر گرفته روی تعرفه‌های واردات و صادرات کار کند. نماینده بخش خصوصی و جاهای مختلف هم هستند که روی حمایت از تولید و تنظیم بازار و تعرفه‌های بازرگانی کار می‌کند. این‌ها می‌نشینند دو سه ماه کار تحقیقی و جمعی می‌کنند آن وقت وزیر بزرگواری هست یک لیستی را می‌برد خانه مثلاً شب جمعه ساعت دو سه نصف شب می‌نشیند خط می‌زند که این عدد، این قدر بالا برود این یکی این قدر پایین. ما این‌ها را داریم. من اعتقادم این است، یکی از کارهای مهمی که در این مملکت می‌تواند صورت بگیرد همین نهضت مقررات زدایی است.

پرویز کرمی: پالایش را هم اضافه کنید.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: بله درباره همین پالایش که شما فرمودید هفته گذشته قانونی در مجلس تصویب شد درباره قوانین منسوخ مالیاتی. البته من این را بگویم که این‌ها کار اتاق است. اتاق مطالعات تطبیقی و پیگیری می‌کند، به عنوان مثال کارهایی که در کره و انگلیس شده است. در انگلیس آمدند گفتند هر مقرره جدیدی که وضع می‌شود دو مقرره قبلی باید از دور خارج شود. ما در این مدت گام‌هایی در این زمینه برداشته‌ایم. در دو ماه گذشته معاون اول رئیس جمهوری در رابطه با ماده دو و سه قانون بهبود مؤثر محیط کسب و کار، بخشنامه‌ای صادر کرد که مطابق با آن هیچ دستگاهی نمی‌تواند بخشنامه و مقررات و دستورالعمل صادر کند مگر اینکه نظر تشکل تخصصی ذی‌ربطش را بگیرد. به هر حال این‌ها موضوعاتی بوده که پیگیری می‌شود اما مهم‌ترین معضل ما همچنان در فضای کسب و کار است. اشاره کردند به قانون ورشکستگی. در همه جای دنیا ورشکستگی یک موضوع معمول است. می‌گویند کارآفرین‌ها باید از تجارب شرکت‌های ورشکسته استفاده کنند. اصلاً این‌هایی که قابلیت رقابت ندارند باید خارج شوند. این یک موضوع جدی است که اتاق یک کمیته مشترک با قوه قضائیه تشکیل داده و به طور مرتب پیگیر است. یکی از مهم‌ترین مشکلات ما در شرکت‌های دانش بنیان بحث کپی رایت است، ضمن اینکه ما باز با پیگیری اتاق زمینه تصویب قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار را فراهم کردیم.

 

پیش‌نویس این قانون توسط اتاق تهیه شده، این قانون خیلی جامع بود اما متأسفانه مصادف شد با روی کار آمدن دولت دهم که معتقد بودند اتاق بازرگانی، حزب ثروتمندان است و می‌خواهد در حاکمیت ورود کند بنابراین قانون را قلع و قمع کردند اما به هر حال آنچه باقی ماند، کف خواسته‌های ماست. ما در این قانون، شورای گفت‌و‌گو دولت و بخش خصوصی را داریم که به شناسایی و رفع قوانین مخل کسب و کار می‌پردازد، همچنین ماده ۷۶ قانون برنامه پنجم که در دائمی شدن برخی از احکام در قالب ماده ۱۲ نقش ایفا می‌کند و به نمایندگان سه قوه این اختیار داده شده که بنشینند و قوانین و مقررات مخل کسب و کار را شناسایی و رفع کنند. این موضوع در حال حاضر با حضور معاونین قوا دارد پیش می‌رود. من فکر می‌کنم یکی از راهکارهایی که لازم است ما برای حمایت از کارآفرینی انجام دهیم کاهش بار مقرراتی است.

 

دکتر پریسا ریاحی: من یک سؤال دارم و می‌خواهم از منظر اکوسیستمی بپرسم. شکی در اینکه محیط کسب و کار باید اصلاح شود نیست، ولی حالا فرض کنید محیط کسب و کار عالی شد، اگر این محیط عالی، بازیگر نداشته باشد چه؟ آیا واقعاً کارآفرینی اتفاق می‌افتد؟

 

دکتر حسین سلاح ورزی: نه.

 

دکتر پریسا ریاحی: می‌خواهم عرض کنم این یک بخش قضیه است که دولت و بخش خصوصی بیایند روی محیط کسب و کار، کار کنند. مشکل من جای دیگری است. من می‌گویم ذخیره افراد ما به عنوان بازیگران اکوسیستم کارآفرینی کجاست؟

 

دکتر حسین سلاح ورزی: پیشنهاد مشخص شما چیست؟

 

دکتر پریسا ریاحی: پیشنهاد من این است که دولت در گام اول سیاست کارآفرینی را به عنوان یکی از اولویت‌های خودش بداند. و به حساب آورد.

 

«ایران»: منظورتان تربیت کارآفرین است؟

دکتر پریسا ریاحی: دقیقاً! توانمندسازی آدم‌ها. شما نگاه کنید به ۲۰ سال گذشته. الان ۲۰ سالی می‌شود از زمانی که بحث کارآفرینی وارد ادبیات ما شد. اگر آن زمان توجه کافی به سیاست کارآفرینی کرده بودیم الان معضل بیکاری را به این صورت نداشتیم.

 

دکتر حسین سلاح ورزی: تشویق و ترغیب را چطور باید اجرا کرد؟

 

دکتر پریسا ریاحی: من کارآفرینی را رفتاری می‌دانم که باید در آدم‌ها نهادینه شود. حتی در من دولتی یعنی من که کارمند دولت هستم باید کارآفرین نهادی باشم که بتوانم نهادها را تغییر دهم و سیاستگذاری درستی انجام بدهم. پس موضوع فقط به بخش خصوصی و اقتصاد برنمی‌گردد، من این موضوع را مثل سوادآموزی می‌بینم و از این منظر نگاه می‌کنم: شما آموزش ابتدایی اجباری برای تمام افراد دارید. چرا؟ به این امید که یک زمانی دانشمندانی داشته باشید که تولید علم و فناوری کنند و اقتصاد کشور را بچرخانند. ما این را به عنوان یک اصل در قانون اساسی پذیرفته‌ایم، دولت هم روی سیاست‌های آموزش رسمی تمرکز می‌کند و آن را جلو می‌برد. البته شاید یکی بپرسد چرا بحث کارآفرینی نیاز ضروری جامعه است؟ برای اینکه مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی هر دو را راحت‌تر حل می‌کند. اما پرسش این است که چرا به این موضوع ریشه‌ای بها نمی‌دهیم؟ ما با کمک سازمان‌های مختلف سند اولیه‌ای هم تهیه کرده‌ایم که بر آموزش و ترویج کارآفرینی تمرکز دارد.

 

من برخی معضل‌ها را در برخوردهایی که با کارآفرین‌ها داشتم سؤال کردم. معضل اصلی ایده است، تفکر و نوآوری است. طبق گزارش رقابت پذیری، کشور ما در شاخص نوآوری از میان۱۳۶ کشور، رتبه ۸۹ را دارد. در جذب فناوری ۱۲۴ هستیم. در رتبه آمادگی فناوری ۹۷ هستیم، یعنی همه زیر متوسط جهانی. در این شرایط فرض کنید ما آمدیم و مقررات‌زدایی هم کردیم، نوآوران را از کجا می‌خواهیم بیاوریم؟ روی آدم‌ها باید کار کنیم. در آموزش و پرورش از کوچک‌ترین فرد جامعه باید سرمایه‌گذاری کنیم تا بیاید بالا.

 

سید محمد امامی نژاد: من اجازه می‌خواهم کمی علمی‌تر صحبت کنم. محتواهای کارآفرینی نشان می‌دهد پیش نیاز رشد اقتصاد کشور، اشتغال است. پیش نیاز اشتغال؟ توسعه کارآفرینی. پیش نیاز توسعه کارآفرینی چیه؟ توسعه انواع کسب و کار. پیش نیاز کسب و کار؟ برقراری محیط مناسب با فضای کسب و کار. پیش نیاز محیط کسب و کار چیه؟ تعریف فرصت‌های کسب و کار. پیش نیاز فرصت چیه؟ تعیین استراتژی. این تکه را دولت باید ورود کند، یعنی استراتژی توسعه را بنویسد. از طرف دیگر شما می‌بینید خانواده بخش مهمی برای تربیت کارآفرین است. مهم است که ما رئیس جمهوری کارآفرین داشته باشیم. من از فرانسه مثال می‌زنم. یک اقتصاددان و کارآفرین را گذاشته‌اند بر مسند ریاست جمهوری، برای اینکه او گره‌های اقتصادی را حس کرده است. مدرسه هم بسیار مهم است. چقدر در مدرسه‌های ما درباره کارآفرینی صحبت می‌شود؟  یک محتوای کارآفرینی کشورها را از حیث استراتژی کارآفرینی با هم مقایسه کرده است.

 

در تایوان و سنگاپور بیشتر روی - SME -Small & Medium Enterprises (بنگاه‌های کوچک و متوسط) کار می‌کنند به خاطر اینکه ماهیت آن کشورها چنین رویه‌ای را می‌پذیرد. در کره و ژاپن روی کسب و کارهای بزرگ متمرکز هستند، برای اینکه تعهد و روحیه تیم ورکینگ دارند. در روسیه، هند و چین دولت دارد توسعه متمرکز را دنبال می‌کند، مدل امریکا مختلط است و همه را دارد پشتیبانی می‌کند. پس ما باید ببینیم که خوراک ما در ایران چیست و کدام یک از این‌ها را ما باید در ایران شروع کنیم. مختلط را باید شروع کنیم؟ کسب و کار کوچک یا بزرگ؟ یا متمرکز دولتی را؟

 

دکتر حسین سلاح ورزی: من نکته‌ای در رابطه با آموزش می‌خواهم بگویم. من یادم است دولت اصلاحات سال ۸۳ یا ۸۴ در دانشگاه «طرح کاراد» را اجرا کرد، بعد سیلابس - درس نامه‌ای - که به دانشگاه می‌آوردند و می‌خواستند با آن کارآفرین تربیت کنند، حداکثر این بود که چه جور یک بیزینس پلن بنویسید؟ قوانین ما در حوزه کسب و کار مثل مالکیت معنوی چیه؟ تأمین اجتماعی همین طور. اما شما نگاه کنید در هیچ کجای دنیا این جوری نیست. ببینید دو سه ویژگی در افراد کارآفرین وجود دارد. می‌گوییم خلاقیت، نوآوری و ریسک‌پذیری اما هیچ کجا نمی‌رویم روی این قضیه.

 

من عرضم این است که ما در بحث آموزش در دانشگاه همه دانشجوهایمان عادت به کار روتین دارند. اگر می‌خواهند بیزینس پلن را هم بنویسند سراغ چیزهای موجود و روتین می‌روند. ما به آنها یاد نداده‌ایم که فکر کنید روش خلاقانه برای حل مسائل پیدا کنید. من اعتقادم این است که ما دنبال آموزش‌هایی از این سبک باشیم.

 

دکتر پریسا ریاحی: کشور استرالیا رتبه هفتم کارآفرینی در دنیا را دارد. یعنی اکوسیستم کارآفرینی پویا و مناسبی دارد. قاعدتاً اگر اکوسیستم پویا باشد پس مداخله دولت باید حداقلی باشد و اجازه دهد که اکوسیستم خودش جلو برود با این حال، استرالیا یک ایالت کوچک به نام تاسمانی دارد که ۵۰۰ هزار نفر بیشتر جمعیت ندارد. این ایالت از سال ۲۰۱۶ یک برنامه چهارساله برای آموزش و پرورش کارآفرین را شروع کرده و بحث‌های شتابدهندگی و مشاوره و غیره را نیز دنبال می‌کند. حدود دو میلیارد دلار برای این برنامه بودجه گذاشته. توجه می‌کنید؟ اگر سرانه حساب کنید می‌شود سالانه به ازای هر نفر ۱۰۰۰ دلار که با توجه به اینکه سرانه GDP -تولید ناخالص داخلی - استرالیا ۴۰ هزار دلار است، می‌شود یک چهلم. اگر همین نسبت را برای ایران حساب کنید ما باید چیزی حدود ۱۰۰ دلار به ازای هر نفر بودجه بگذاریم، یعنی بودجه‌ای حدود ۲۸ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان در سال برای آموزش کارآفرینی و توانمندسازی. در حالی که سر جمع برای همه دستگاه‌ها در سال ۹۶، کمتر از ۲۰۰ میلیارد بودجه گذاشته‌ایم.

 

پرویز کرمی:  ما یک بازار بزرگ ۸۰میلیونی هستیم. علی بابا و آمازون صبر نمی‌کنند تا مثلاً فلان سایت اینترنتی ما بزرگ شود. ما باید کمک کنیم. خانم خاوازی گفتند کسب و کارهای سنتی را باید داشته باشیم، نکته درستی است اما اگر این کسب و کارها باشد و ما به نوآوری و فناوری توجه نکنیم دولت تا کی می‌تواند ایران خودرو و سایپا را نگه دارد؟

 

ما باید به بازیگران این زیست بوم توجه کنیم. ببینید VC در فرهنگ ما بوده، حالا اسمش عوض شده است. ما بُنه و همیاری و وقف را در جامعه روستایی داشتیم اما همین‌ها وقتی در جامعه شهری آمده گره خورده با چالش‌های این نوع زندگی و بانک‌ها به ناقص‌ترین شکل ممکن اجرا شده است. پس اینجا هم باید به نوآوری توجه کنیم. اگر نکنیم فین تک‌ها دارند می‌آیند و بانک‌های بزرگ را کنار می‌زنند و این جا دولت اصطلاحاً نمی‌تواند نقش Buffer - ضربه گیر - را داشته باشد.

 

از طرف دیگر فرهنگ‌سازی و ترویج باید در دستور کار دولت باشد که شروع شده است. تسهیلگری، نظارت و بسترسازی کار دولت است. اگر ایشان با شوق و ذوق پلتفرم نرم‌افزاری خودشان را به من توضیح می‌دهند به دلیل این است که بستر زیرساخت اینترنت آماده شده وگرنه مثلاً ایده برخی از برندهای کسب‌وکار اینترنتی  تا دیروز هم بود اما نمی‌توانست اجرا شود. تحریک تقاضا و ایجاد بازار جدید حتماً کار دولت است و بیشتر از این باید به فکر باشد. اما من در یک جمله بگویم تغییر شروع شده است.

 

مریم خاوازی: به یک نمونه اشاره می‌کنم. دو سال پیش در کنفرانس بین‌المللی کارآفرینی بازدیدی از علی بابا در هانگزو داشتیم. یکی از آرزوهایم بازدید از این سایت بود. عصرانه در کافی شاپ خارج از مجموعه پذیرایی شدیم. در کافی شاپ بچه‌های مهدکودک از میهمان‌های حاضر به شیوه دلخواه براساس توانایی‌شان پذیرایی می‌کردند، به کودکان نحوه پذیرایی دیکته نشده بود. شگفت که همین اتفاق ساده چه خلاقیت‌هایی را رقم می‌زد و بعد از این سفر یکی از خانم‌های انجمن، این تفکر را در مهدکودکش پیاده‌سازی کرد. در این چند سال یکی از پیشنهادهای ما به دانشکده‌های مرتبط، خلق ایده و اجرای آن توسط دانشجویان بوده که منتج به ایجاد یک کسب وکار شود، چون خیلی فرق می‌کند کسی که فقط مشتی تئوری خوانده با کسی که با پوست و گوشت فضای کسب و کار را لمس کرده (این دو لازم و ملزوم هم هستند) یا انجمن تورهای بازدید از کسب و کار بانوان را برگزار می‌کند تا دانشجویان دختر بر باور امید و موفقیت خود مهر تأیید بزنند که خواستن توانستن است. من این نقد را هم داشته باشم که دولت‌های ما در تمام این سال‌ها شعارزده بوده‌اند و متأسفانه خود ما هم دچار شعارزدگی شده‌ایم. منِ خاوازی هم شعارزده‌ام. من خوب حرف می‌زنم اما ممکن است خوب عمل نکنم. این یکی از دردهای جامعه ماست. باید به اصلاح خود و جامعه‌مان بپردازیم تا از توسعه کشورمان بهره ببریم ما فعلاً هر کدام در قواره شبه جزیره خود مشغول به‌کاری هستیم.

 

هنوز آماری از کارآفرینان کشور در دست نیست. کار پیچیده‌ای هم نیست. یک وزارتخانه باید بانی شود یا اتاق بازرگانی، اگر ما به این اطلس برسیم یک گام برای اینکه هر کس در جزیره خودش دست و پا نزد نزدیک‌تر شده‌ایم.

 

«ایران»: به عنوان جمع‌بندی مباحث، چشم‌انداز و افق آینده کارآفرین را چطور می‌بینید؟

دکتر حسین سلاح ورزی: من هم معتقدم تغییر آغاز شده است. چشم انداز، امیدوارکننده و مثبت است منتها در شاخص‌ها و پارامترهای حیاتی و ضروری اکوسیستم کارآفرینی باید هم بخش خصوصی و هم اجزای حاکمیت ورود کنند و این مسئولیت فقط شامل حال دولت هم نیست. همین بحث ورشکستگی و کپی رایت جزو وظایف قوه قضائیه و مجلس است. از طرفی شما نگاه کنید قانون تجارت ما به زمان رضاشاه برمی‌گردد و همین طور دارد استفاده می‌شود. به نظر می‌رسد در اجزای حاکمیت ما باید اجماعی به وجود بیاید و نهضتی راه بیفتد که این شاخص‌ها را بتوانیم تسهیل و تقویت کنیم.

 

دکتر پریسا ریاحی: به نظرم تا زمانی که سیاست‌های کارآفرینی در اولویت و دستور کار حاکمیت قرار نگیرد تغییرات بسیار جزئی و راه سختی جلوی پایمان خواهد بود. من فکر می‌کنم سیاست‌ها در سه سطح فردی، بنگاه‌ها و محیط باید پیش‌بینی شود. ما این مسیر را شروع کرده‌ایم و اول راه هستیم و واقعاً کمک خیلی‌ها لازم است، بیشتر از همه بخش خصوصی، چون بخش خصوصی است که می‌تواند کارآفرینی را جلو ببرد و دولت صرفاً در این باره می‌تواند تسهیلگر باشد. البته دولت باید بداند چطور این کار را بکند، مسلماً تخصیص منابع از طرف دولت برای این امر حیاتی است چون بدون بودجه کسی نمی‌تواند کاری انجام دهد.

 

پرویز کرمی: من حرف‌هایم را با امید جمع‌بندی می‌کنم. ببینید ما یک درصد جمعیت دنیا را داریم. به طور مثال گردش مالی حوزه‌ آی تی و تولید محتوای دیجیتال برای فضای وب حدود ۳۵ میلیارد یورو است. اگر ما براساس میزان جمعیت خودمان یک درصد این ۳۵ میلیارد یورو را برای ایران جذب کنیم چیزی حدود ۱۴۵هزار میلیارد تومان خواهد بود. اپراتورها و برخی از شرکت‌ها تازه توانسته‌اند چیزی حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان را کسب کنند. ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در این حوزه فضا و بازار برای کار وجود دارد. همچنان که عرض کردم تغییر شروع شده است. در بطن همین تغییرات نگاه کنید اگر سازمان یا ساختار دولتی قرار بود این کار را انجام بدهد، ساختمان‌های عریض و طویلی باید ساخته می‌شد و آدم‌های دیگری استخدام می‌شدند اما دیگر نیازی به این کارها نیست، چون جوان‌های با انگیزه و نخبه پای کار‌ آمده‌اند و اگر یک مقدار تسهیلگری و حمایت شود فرصت‌های بزرگی ایجاد می‌کنند.

 

سید محمد امامی نژاد: گر آسمان مکدر، گر زمین بایر است، جرم من است گردن به حکم مشیت نهاده‌ایم. من باید از خودم شروع کنم. اگر همه ما از خودمان شروع کنیم، وضع مملکت خیلی بهتر از این می‌شود. ما فرصت جوها بالاخره راه را پیدا می‌کنیم اما لازم است که دستگاه‌های حاکمیتی به ما اعتماد کنند، به مجموعه‌های کوچک اما نوآورانه. البته بخش خصوصی ما این ایراد را دارد که عموماً به سود نگاه کوتاه مدتی دارد. ما نمی‌آییم درخت گردو بکاریم.

«ایران»: صیفی کار شده‌ایم.

 

سید محمد امامی نژاد: بله بیشتر صیفی‌کاری است. دنبال سودهای کوتاه مدت هستیم ولی بسط و زنجیره‌ای کردن کسب و کار با بازیگران اصلی صنعت می‌تواند قوام و دوام آن کسب و کار را تضمین کند.مریم خاوازی: من فکر می‌کنم هیچ چیزی نمی‌تواند کارآفرین را خاموش کند. من به این شعار اعتقاد دارم که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست. فصل مشترک زندگی کارآفرین‌ها این است که آنها در شرایط دشوار و بحرانی به بار نشسته‌اند، با این همه این اتفاق نافی تسهیلگری نیست. حاکمیت هم باید کار خود را انجام دهد چو ما گاهی دست و پای بخش خصوصی را می‌بندیم و می‌اندازیم‌شان توی آب تا شنا کنند چون جو غالب در دستگاه‌های ما مدیریت سلیقه‌ای است، نمی‌خواهم بگویم سیاست تعمدی دولت این است اما خوب این اتفاقی است که می‌افتد.

 

 

 

 

  • 19
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش