طبق این مطالعه با افزایش ثروت شادی مردم بیشتر می شود ولی این ارتباط تا مرز کسب درامد ۷۵ هزار دلاری در سال ادامه دارد. به این معنا که هر چه درامد فرد از مرز ۷۵ هزار دلار در سال کمتر باشد آن فرد ناشادتر است و برای تامین نیازهای زندگیش با مشکلات زیادی مواجه است. اما با بیشتر شدن درامد از مرز ۷۵ هزار دلار در سال میزان شادی و خوشحالی او بیشتر نمی شود.
در واقع افراد در مرز کسب درامد ۷۵ هزاردلاری در اوج شادی هستند و کسب درامد بیشتر تاثیر معنا داری در شادی انها ندارد. لازم به ذکر است متوسط درامد خانوارها در امریکا برابر با ۵۹ هزار دلار است و مرز تعیین شده توسط دانگشاه پرینستون ۱۶ هزار دلار در سال بیش از متوسط درامد مردم این کشور است.
این مرزی است که می تواند تضمین کننده افزایش سطح رفاه و تفریح در خانواده ها و کاهش سهم هزینه های ضروری به کل درامد خانواده باشد.
اما این مطالعه در روزهای اخیر به بحث اصلی رسانه های غربی تبدیل شده است. آیا واقعا می توان ارتباطی بین میزان درامد و اوج شادی افراد از درآمدشان پیدا کرد؟ آیا دلیل شاد بودن افراد، میزان نیازهای انها و خواسته افراد از زندگی یکسان است و اگر پاسخ به این سوال منفی است چگونه می توان معیاری برای این رابطه در نظر گرفت؟
منتقدان به نتیجه مطالعه دانشگاه پرینستون
ارتور واندی تحلیل گر و پژوهشگر اقتصادی دانشگاه هاروارد این نظریه را کاملا رد می کند. او بر این باور است که میزان درآمدی که هر فرد برای شادی نیاز دارد بستگی به جاه طلبی او و خواسته اش از زندگی دارد . برای یک خانواده چهار نفری ساکن در منهتن که خواستار اسکان در یک آپارتمان مجلل هستند و مستخدم و راننده دارند، برای خانواده ای که فرزندان خود را در مدارس خصوصی ثبت نام می کنند و برای تعطیلات خود برنامه های لوکسی در نظر می گیرند سقف ۷۵ هزار دلار درامد سالانه مرز شادی نیست.
در حالیکه برای ساکنان یک شهر کوچک که انتظار زیادی از زندگی ندارند این درآمد را می توان مرز کامیابی در زندگی قلمداد کرد. از طرفی شمار افرادی که با این درامد ۷۵ هزار دلاری زندگی می کنند هم اهمیت دارد. اگر این درامد صرف هزینه های خانواده ۴ با ۵ نفره بشود رقم قابل ملاحظه ای نمی شود ولی اگر برای یک خانواده یک نفره صرف شود رقم چشمگیری خواهد بود.
در واقع نمی توان مرزی برای ارتباط بین شادی و درامد در نظر گرفت زیرا درآمد هر فرد زمانی برای او کافی است که زمینه را برای داشتن هر آنچه از زندگیش می خواهد را فراهم کند. حال فردی با داشتن ۷۵ هزار دلار در سال به این رضایت می رشد و دیگری با داشتن ۱۰۰ میلیون دلار هم نمی تواند از این رضایت برخوردار شود. اما در مورد اینکه افزایش درامد باعث افزایش شادی و خوشحالی و در نهایت کامیابی افراد می شود شکی نیست. بحث اصلی بر سر این مساله است که مرز این درامد برای رسیدن به اوج شادی غیر قابل محاسبه است.
راشل شرمان استاد جامعه شناسی در دانشگاه نیو اسکول نیویورک می گوید:«خوشحالی یک حس انسانی است و بسته به شرایط فرد دارد.بدون شک پول می تواند نیازهای انسان را تامین کند و باعث حس امنیت و آرامش شود، ولی شاد کردن یک انسان مساله دیگری است.»
به عنوان مثال وارن بافت که سرمایه ای معادل ۷۸.۴ میلیارد دلار امریکا دارد و سومین فرد ثروتمند روی کره زمین است می گوید که برای شاد بودن نیازی به این حجم پول ندارد.
او می گوید:« من با صد هزار دلار در سال هم می توانستم بسیار شاد زندگی کنم.»
اواضافه می کند که هم اکنون در خانه ای زندگی می کند که در سال ۱۹۵۸ میلادی خریداری کرده وبا وجود داشتن ثروت کلان ولی قصدی برای خرید خانه مجلل تری ندارد. او می گوید شادی اش وابسته به افرادی است که در کنارش هستند و خاطره هایی که در آن خانه شکل گرفته است.
بدون شک مطالعه در این زمینه ادامه خواهد یافت زیرا هنوز دنیا نتوانسته به این سوال پاسخ دهد که یک انسان برای رسیدن به اوج شادی به چه مقدار پول نیاز دارد.
- 15
- 1