هر ایرانی در هر کجای دنیا، در هر لباسی، حتی اگر او را از دیگران متمایز نکند اما خانهاش باید پر از هویت، تاریخ و فرهنگ سرزمینش باشد. خانهای که گوشهاش قلمزنی اصفهان، حصیربافی گیلان، فرش تبریز، سوزن دوزی بلوچ و ... باشد. هنرهایی که هویت ایرانی را در طول سالها ساختهاند و او را به گذشتهاش پیوند دادهاند. اما امروز شاید نقطه جدایی گذشته با حال باشد، پیچی از تاریخ که نه دیگر زن و مرد ایرانی لباس دست دوزی به تن می کنند نه خانههایشان رنگ و بویی از هویت گذشتهاش دارد.
چشمگیرترین و زیباترین نمونههای پوشاک بانوان ایرانی، تصویر برجستهای است که برای جام سیمین در مرو دشت کشف شده که بر روی این جام پیکر دو زن دیده میشود که تزئینات دوختی در قسمت یقه و لبه پیراهن لباس آنها جلوه خاص به آن داده است. بعد از اسلام نیز رودوزیهای ایرانی به حیات خود ادامه داد گرچه در دوره ظهور اسلام تا دوره سلجوقیان هیچ نشانهای در دست نیست. با این حال اما زنان در بعضی از دورهها پیراهنها و قبای چاکدار بلند میپوشیدند که بر روی آنها نمونههای مختلفی از تزئینات و رودوزیها دیده میشد. پیشرفت انواع رودوزیهای ایرانی فقط در عصر صفوی همه جانبه بود که هم باعث قطع نفوذ هنر چینی شد و هم رقیب خوبی برای تولیدات آنها.
کم کم اما هنرهای تزئینی روی لباس به سایر وسایل خانههای ایرانی نفوذ کرد، هنری که خانههای ایرانی را جان میبخشید و تزئین میکرد. با این حال اما از آن زمان تا کنون کمتر اثری از خانههای اصیل ایرانی با تزئینات سنتی و محلی به چشم میخورد، خانههایی که هویتی از گذشته ایران در خود ندارند. بسیاری معتقدند که باید این هویت به خانههای ایرانی باز گردد و لباسی با تلفیق از هنر و سنت و مدرنیته به تن ایرانیان خوش بنشیند. اما آیا هنرهای سنتی قابلیت تلفیق با مدرنیته امروز را دارند تا خانههای مدرن ایرانی را تزئین کنند و لباسی در خور شان بر تن ایرانیان کنند؟
شهین پزشکی، هنرمند و پژوهشگر دوختهای سنتی ایران که چندین جایزه و افتخار در کارنامه خود دارد در این باره به «ابتکار» میگوید: دوختهای سنتی شامل سه بخش عمده سوزندوزی، قلابدوزی و پوشاک محلی ایرانی است. پوشاک محلی به این خاطر در این هنر دخیل میشود که بخشی از سوزندوزی و قلابدوزیها روی پوشاک اجرا میشود. به همین خاطر این مجموع این سه را تحت عنوان دوختهای سنتی ایران در نظر میگیریم. او ادامه میدهد: گرچه پوشاک محلی مقوله بسیاری گستردهای است اما بخش اعظمی از تزئینات کاربردی روی لباسهای محلی ایرانی نظیر مچ پیچ، کلاه، جلیقه، پتاوه، شلوار، پیراهن و کت استفاده شده است و بعدها این تزئینات کاربردی به روی لب طاقیها، پشتیها، مخدهها، روتختیها، رورختخوابیها و ... استفاده شده است.
اگر به منابع تاریخی رجوع کنیم در می یابیم که در هر عصری از زندگی ایرانیان آن چیزی که فضای خانه را تزئین میکرده، متفاوت بوده است. به عنوان مثال در دورهای پردههای دستدوزی شده به پنجرههای خانههای ایرانی آویخته میشده که این پردهها نماد قومیت افرادی بوده که در آن خانه زندگی میکردهاند. امروز اما این ویژگی از خانههای ایرانی رخت بسته و پردههای دستدوز در خانهها محلی از اعراب ندارد و پردههای لوکس اروپایی جای آن را گرفته است که خالی از هویت ایرانی است. یا مخدهها مبلمانهای خانههای ایرانی بودند که روی آن مینشستند و بر آن تکیه میدادند، حالا اما مبلمانهای مدل لویی شانزدهم در منازل ایرانیان جا خوش کرده است.
راهی برای پیوند سنت با ایران مدرن
امروز آنچه سراسر خانههای ایرانی را پر کرده وسایلی است که بویی از هویت ایرانی نبرده است، امروز وسایل تزئینی سنتی ایرانی کمتر در گوشه و کنار خانهها دیده میشود اما پزشکی میگوید: هنرمندان ایرانی میتوانند برای وسایل تزئینی سنتی ایرانی کاربردهای جدیدتری تعریف کنند. او ادامه میدهد:
بیست سال پیش نظریه جهانی شدن توسط مارشال مکلوهان مطرح شد و امروز بعد از چندین سالی که از زمان طرح این نظریه میگذرد سخن او صحت پیدا کرده است. امروز نام هنری را در موتورهای جستوجوگری جستوجو کنید پنجرههای بینهایتی از اطلاعات پیش رویتان قرار میگیرد و شما میبینید که کشورهای دیگر از داشتههای خود چگونه نگهداری کردهاند. فضای مجازی اگر برخی از مسائل را برای ما کمرنگ کرده اما حس بیداری را در برخی از افراد آگاه جامعه به وجود آورده است، حسی که میگوید هویت ایرانی در حال از دست رفتن است.
هویت در خانه
هر انسانی در هر جای دنیا باشد گرچه لباسی به تن کند که با سایر افراد جامعه یک دست باشد اما خانهاش باید پر از هویت، تاریخ و فرهنگ سرزمینش باشد. پزشکی به این موضوع اشاره میکند و میگوید: مطرح کردن هویتی که از چه سرزمینی آمدهای حس خوبی را القاء میکند. چه پزشک، پروفسور یا کارگر باشی هویت تنها چیزی است که به دنبال آن خواهید گشت و قطعا صنایع دستی ایرانی اسناد هویتی ایران هستند و آن چیزی که به ایرانی در آن سوی کره زمین هویت میبخشد صنایع دستی ایران است. او ادامه میدهد:
در تمام این صنایع دستی هنر دوختهای سنتی است و از آنجایی که سالها به این هنرها توجهی نشده است، سعی داریم که دوباره این هنرها را به مردم معرفی کنیم، البته این کار به تنهایی میسر نخواهد بود. ما به کمک بخشی از اساتید به نام به دنبال این هستیم تا دوختهای سنتی را به صورت تخصصی به نمایش بگذاریم. ما میخواهیم نقاط ضعف را رفع کنیم و طرحها و دوختها را به روز کنیم و تحولی را در هنر دوخت به وجود آوریم و مسیر را برای ورود هنرهای سنتی ایرانی در خانهها هموار کنیم تا هویت را به خانهها و زندگی ایرانیان باز گردانیم. گرچه من با مدرنیته مخالف نیستم اما به اعتقاد من مدرنیته باید با گذشته پیوند داشته باشد و عناصری از گذشته هویتی ما را در زندگی مدرن تعریف کند. این عناصر میتواند چیزهایی باشد که به زندگی ما گرما میدهد.
بیگانگی دانشگاهیان با سنت
این هنرمند و پژوهشگر دوختهای سنتی ایران میگوید: امروز فارغالتحصیلان دانشگاهی ما در زمینه طراحی لباس و دوختهای تزئینی با لباسهای محلی ایرانی بیگانه هستند چرا که در دوره دانشگاه تاریخ لباس اروپا میخوانند اما از تاریخ لباس ایرانی برای آنها کمتر سخن گفته میشود. اگر قرار باشد هویت را حتی به پوشش زنان و مردان ایرانی باز گردانیم باید دانشگاهمان را با لباسهای محلی ایرانی آشتی دهیم. طراحان لباس ما باید لباسهای محلی را بشناسند و تزئینات لباس محلی ایرانی با خبر باشند و براساس نیاز جامعه و فرهنگ عامه مردم لباس طراحی کنند. طراح ایرانی اگر لباسی را طراحی کند که فقط در ویترین نمایشگاهها جا داده شود و قابل استفاده نباشد، هویت ایرانی نیز در ویترین خواهد ماند.
برای ترویج هویت ایرانی چه باید کرد؟
هویت شاید دغدغه امروز جوان ایرانی باشد. دغدغه ای که تمام وجود او را در برگرفته است. لباس غربی میپوشد، کفش کتانی به پا میکند و گردنبند اهورامزدا به گردن میاندازد. حالا اما بازگشت این هویت شاید به گردن هنرمندان و طراحان باشد، هنرمندانی که گله از ناملایمتها میکنند. پزشکی میگوید اگر قرار باشد هویت ایرانی ترویج شود باید برنامهریزی شود و مسئولان به نظرات هنرمندان بهای بیشتری دهند. تصمیمات باید با نظر هنرمندان و نه پشت درهای بسته اتخاذ شود. مسئولان باید از هنرمندان نظر و ایده بخواهند و بدانند که هنرمندان ایدههای خوبی دارند. کسی از ما نمیپرسد که برای چه نمایشگاه را برگزاری کردهاید؟ کسی از ما حمایت نکرد تا ما هم دست سایر هنرمندان را بگیریم.
زهرا داستانی
- 14
- 4