با مروری ساده بر خصوصیات دهههای ۶۰ و ۷۰ به این موضوعات پی میبریم که جمعیت زیادی از دهه ۶۰ سالهای طولانی را به واسطه جو حاکم بر جامعه در گیر و دار درس و دانشگاه گذراند درحالی که بسیاری از متولدین دهه بعد از آن راه پیشرفت و زندگی را در ادامه مقاطع تحصیلی ندیدند و چه با تمام شدن دوره دبیرستان و چه همزمان با تحصیل در دانشگاه ورود به بازار کار و کسب سود را پیشه راه خود کردند.
دیدگاه این دو دهه به مقولهای همچون ازدواج هم دوباره موید همان تفاوتهاست چراکه خیلی از دهه شصتیها با کمالگرایی و سختگیری همچنان در تجرد به سر میبرند درحالی که جمعیت زیادی از دهه هفتادیها موضوع را چندان پیچیده و سختگیرانه ندیدند؛ نتیجه همه اینها افزایش آمار طلاقی است که بهتازگی مسئولان ثبتاحوال هم بر آن مهر تایید زدند.
اما این همه ماجرا نیست؛ رویارویی این دو دهه با جهان ارتباطات و فناوری اطلاعات هم کاملا متفاوت از هم بوده است.
جهان دهه شصتیها تا سالها به محدوده خانواده و محل تحصیلش خلاصه میشد و بهیکباره و در ابتدای دوره جوانی پا به دنیای مجازی گذاشت درحالی که ورود دهه هفتادیها همگام با بروز و ظهور تکنولوژی شد.
توضیح علیرضا شریفییزدی، بهعنوان جامعهشناس درباره تفاوتهای دهه شصتیها و هفتادیها اینگونه است: «دورهای که دهه شصتیها در تاریخ معاصر ایران گذراندند بسیار خاص است به طوری که قابل قیاس با دهه بعد از خودش نیست.
در دهه ۶۰ تبلیغات زیادی برای فرزندآوری شد برای همین در آن زمان بالاترین آمارها را در کنار دو سه کشور دیگر در جهان تجربه کردیم. نتیجه این اتفاق این شد که فرزند زیادی به دنیا آمد درحالی که کشور در دوره جنگ بهسر میبرد. در واقع، بارداری زنان در زمانی اتفاق افتاد که اضطراب و التهاب در کشور بالا بود که همین مقدمه تولید آسیب است. در این میان، کمبودها در بخشهای مختلف از جمله تغذیه، سوخت، آموزش و... را هم باید به مشکلات قبلی اضافه کرد. دغدغه والدین در آن سالها تامین معیشت فرزندان بود درحالی که بسیاری از خانوادهها جمعیتی بالای پنج نفر داشتند.»
به عقیده این جامعهشناس، «از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ هم که بچهها وارد مدرسه شدند درحالی که سرمایهگذاری مطلوبی برای ارائه خدمات آموزشی به افراد نشده بود و همین به مرور باعث ایجاد چالشها و در نتیجه فشار زیاد به حوزه آموزش کشور شد. در چنین وضعیتی، معلم فرصت تعلیم کافی به دانشآموزانش را نداشت و همین رویه در دورههای بعدی یعنی راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه ادامه پیدا کرد.»
به آخر خط رسیدهایم
شریفییزدی توضیح میدهد: «در این میان، سیاست دولت این بود که خروج ارز نداشته باشد بنابراین فضاهای دانشگاهی آزاد و غیردولتی بیشتر و بیشتر شد چراکه تقاضا بالا رفته بود و مشکلات دهه شصتیها دومینووار ادامه پیدا کرد. همه اینها درحالی بود که برای اشتغالزایی و کار بچههای این دهه هم فکری نشده بود و همین باعث شد تا آنها مقاطع تحصیلی را یکی یکی برای پر کردن اوقات خود طی کنند. نتیجه چنین رویهای وضعیت فعلی است که بهنظر میرسد به آخر خط رسیدهایم درحالی که با انبوهی از جمعیت مواجه شدیم که نیاز به بهداشت، کار، مسکن، امنیت اجتماعی و بیمه دارند اما زیرساختهای آنها فراهم نشده است.»
به گفته او، «از دهه ۸۰ سرخوردگی دهه۶۰ شروع میشود و خودش را در قالبهای مختلف روانی با افزایش آمار اختلالات روانی، استرس، افسردگی و وسواس نشان میدهد.
از سوی دیگر، آسیبهای اجتماعی خود را با مواردی همچون بالا رفتن آمار اعتیاد و نومیدی اجتماعی یکییکی نمایان میکنند. مجرد مطلق هم دیگر پدیدهای است که برای برخی از دهه شصتیها تعریف شد.»
این جامعهشناس معتقد است: «دهه شصتیها نظام آموزشی و تربیتی را تجربه کردند که همراه با فشار ایدئولوژیکی مربیان این نظام به آنها بود درحالی که این فشار با ورود افراد به بازار کار برداشته شد و البته واکنشهایی را هم از سوی آنان به دنبال داشت که کاملا در تضاد با نظام فرهنگی جامعه کشور بود.
به همه اینها باید این نکته را هم اضافه کرد که از یک جایی به بعد دهه شصتی با دنیای مجازی روبرو میشود که با خود آسیبهایی را هم بهدنبال داشت. حالا همه این موارد دست به دست هم میدهند تا رقابت دهه شصتیها با دهه هفتادیها سخت شود چراکه بخش زیادی از ابزارها را دهه هفتادی از ابتدا در اختیار داشته است. این فشار ها و آسیبها موجب سرخوردگی دهه شصتیهایی شده که همچنان هم ادامه دارد.»
تعریف راهحلهایی روشن و بدون شعار
به اعتقاد شریفییزدی، «بخش اعظمی از مشکلات دهه شصتیها و هفتادیها قابل حل است چراکه با بررسی عمده مشکلات آنها که ناشی از اجرای سیاستهای غلط در گذشته است میتوان راهحلهایی روشن، عملیاتی، توسعهای و بدون شعار تعریف کرد. با این توضیح که یک متولد سال۶۱ بهار زندگیاش را گذرانده و حالا باید به صورت اورژانسی برای مشکلاتش فکری کرد که حل مشکل بیکاری و مسائل اقتصادی با هدف حذف وابستگی به خانواده و اجتماع از مهمترینها است. رفع موانع تامین مسکن، بیمه و احساس امنیت در ردههای بعدی برنامهریزی قرار میگیرند با ذکر این نکته که نشاط اجتماعی هم باید بهمنظور امید به آینده مدنظر قرار بگیرد.»
این جامعهشناس میگوید: «فرصت برای رفع مشکلات دهه هفتادیها به نسبت دهه شصتیها وجود دارد بنابراین باید در ابتدا فکری به حال دهه شصتیها کرد چراکه اینها باید از حالت اورژانسی خارج شوند. نباید از این نکته غافل شد که توسعه و پیشرفت ایران در گروی استفاده بهینه از این نیروی عظیم کاری است و در صورتی که این اتفاق نیفتد این جمعیت در لاک خود فرو میروند و نتیجه آن افزایش آسیبهای فردی و جمعی همچون مصرف مواد مخدر صنعتی، مشروبات الکی، قلیانکشی و کاهش سن مصرف خواهد بود. افزایش کارگران جنسی و میزان طلاق هم از دیگر پیامدهای بیتوجهی به رفع مشکلات دهه شصتیها است.»
به گفته شریفییزدی، «در صورتی که برای دهه شصتیها برنامهای ریخته شود میتوان در قدم بعد و با الگوبرداری از سیاستگذاریها برای آنها، فکری هم برای دهه هفتادیها کرد. در غیر اینصورت شاهد افزایش مجردان مطلق درجامعه خواهیم شد. بروز ناآرامیهای اجتماعی در دهه ۸۰ و ۹۰ و آخرین آنها در دیماه سال۹۶ دیگر پیامدی است که در صورت کمتوجهی به مشکلات موجود، کشور را در آینده تهدید میکند درحالی که قبل از اتفاقات دیماه گذشته بارها متخصصان حوزه جامعهشناسی نسبت به سر ریز جامعه و بروز چنین رخدادهایی هشدار داده بودند.»
سوسن نوری
- 16
- 3