حساسیت بخش بزرگی از علاقه مندان به ورزش در کشورمان نسبت به مسابقات فوتبال مقابل تیم های کشورهای عربی را به کرات مشاهده کرده ایم. کسانی که شايد ترجیح می دهند تیم هایشان به دسته های پایین تر سقوط کند و با تفاضل گل بالا به مالدیو ببازند اما در جدال با تیم های عربی مغلوب نشوند. این حساسیت فوتبالی را شاید گروهی تنها مختص به ورزش بخوانند و هیجانات ناشی از آن یاحتی عموم علاقه مندان پرحرارت فوتبال را قشری هیجان زده با سطح معلومات و تحصیلات پایین و طبقات خاص بدانند که افعال و اقوال آنان چندان محل توجه نیست و به قول رند صاحب نظر «چون کف بر آب» است.
اما اگر نیک بنگریم احساسات ناخوشایند نسبت به جهان عرب در میان بخش هایی از جامعه ولو به صورت کم رنگ وجود دارد و انکار حقیقت را مکتوم نمیگذارد. در این باره میتوان نکاتی را یادآوری کرد. واژگانی چون جهان عرب و عربها از بزرگترین باورهای ناصحیح و غیر واقعی اذهان است. اگر عرب زبان بودن را ملاک قرار دهیم از موریتانی در شاخ آفریقا تا عمان در همین جنوب کرانههای خلیج فارس به زبان عربی صحبت ميكنند؛ البته در گویش های متفاوت که گاه برای اعراب سرزمینهای مقصود نامفهوم است. آن ها به يك زبان سخن می گویند اما نوع زندگی و دغدغه و منافع متضادی دارند. نوع مواجهه تاریخی و روزمره ما با همسایگان عرب عراقیمان بسیار متفاوت از یک عرب زبان تونسی است و نمی توان همه را در یک بسته مجتمع هدف عشق یا نفرت یکسان قرار داد. تفاوت در میان عرب زبانان که در قالب ۲۲ کشور دسته بندی می شوند چنان زیاد است که در عادت کلی گویی و بسته و دسته بندیهای ذهنی ما به راحتی نمی گنجد.
اگر براي مثال فرهنگ عمومی در عراق و عربستان به تاکید بیشتر بر عناصر سنتی و مذهبی است در تونس تاثیر و تاثر فرهنگ فرانسه چنان شایع است که سبک زندگی متفاوتی را پدید آورده است. جالب است بدانید بانو درساف الحمدانی رامشگر و خنیاگر تونسی به اتفاق علیرضا قربان خواننده ارجمند کشورمان یک آلبوم دوصدایی بسیار تاثیرگذار در تکریم حکیم عمر خیام تولید کرده اند و اگر در بخشی از کشورهایی عربی تقابل و تخطئه در کار است، تفاهم فرهنگی و دادوستد محترمانه بخش بزرگتری از رابطه را تشکيل می دهند. با زبان سادهتر«پنج انگشت یک دست هم مثل یکدیگر نیستند».
ماجراي حمله اعراب به ایران
بخش بزرگی از ذهنيت خاص ایرانیان نسبت به اعراب شايد به حمله هزار و اندی سال قبل آنان به ایران و اشغال سرزمین مان بازمیگردد. به درست یا غلط در ذهنیت بخشی از مردم ما این گونه رسوب کرده که با حمله اعراب تمدن ایران نابود شده و ادبار دامنه دار تاریخی و زوال اندیشه و عمل ایرانی در سال های بعد ناشی از آن هجوم و کتابسوزان بوده است. چند نکته را اما نباید فراموش کرد،دنیای آن روز دنیای تهاجم و تصرف بوده و قضاوت آن روز با معیار امروز به نظر من خطای تاریخی است. هر ملت و قدرتی که اندک توش و توانی مییافتند به قصد بسط قلمرو ودست یافتن به منابع و ... بیشتر راهی سرزمینهای جدید میشدند و سواران و پیادگان شمشیر به دست رفتار فیلسوف مابانه ای هم نداشتهاند.
این تنها مختص به اعراب تازه نفس آن روزگار هم نبوده است و اگر نگاهی حتی سرسری هم به تاریخ بیندازیم، مشاهده میکنیم که ترکان آسیای صغیر و استعمارگران اروپایی هم سالها بعد از ساکنان شبه جزیره همین فعل را مرتکب شدند و تا امروز هم مگر دنیا غیر از این است؟ که البته در این سال ها با ظاهر شکیل تر و «پنبه سربریدن » اتفاق میافتد. به خودمان هم نگاه کنیم، بهراستی آیا گسترش آنچه که امپراطوری پارس خوانده میشود تنها از طریق گفتوگو و ارشاد بوده یا ضرب شمشیر و سم ستوران نقش والاتری داشته است؟ ازیاد نبریم که همین چند سده قبل نادرشاه افشار با هند چه کرد؟ چند مرتبه خاک دهلی یا به روایت هندوان دهلی را به توبره کشید و جواهرات و دختر پادشاه هند را هم به ارمغان آورد؟ یا در حمله آقا محمد خان قاجار به گرجستان حدود دویست و اندی سال قبل از سرها پشته ساخت و زمینه تاریخی بیزاری گرجيها و همراهی با روسها برای جدایی از ایران درعصر باباخان (فتحعلیشاه) را فراهم كرد؟ خشونت و تعدی همزاد تاریخ بشر بوده است و امروز تنها شکل شیک و شکیل تری یافته و هیچ مردم و سرزمینی هم از آن بری نبوده است ، به نوعی همه رطب خورده اند و منع دیگران نمی توان کرد. درباره اینکه ریشه نامرادی های تاریخی ادعایی ایران را در حمله آن روزگار اعراب جستن هم می توان در یک نکته باریک تر از مو تامل کرد ، کشور آلمان که امروز اقتصاد اول اروپا و از قدرتمندترین کشورهای عالم است و بسیاری از مردمان از سرتاسر جهان خطرمیکنند تا به آن برسند در کمتر از صدسال قبل در دو جنگ جهانی با خاک یکسان شد و منابع و متفکرانش هم یا توسط روسها ربوده شدند یا از کشور گریختند اما در فاصله کمی از کشوری که جز تلی از خاک دارايي باقی نمانده بود آلمان قدرتمند سربرآورد، دقت کنید که از آن اتفاقا صد سال هم نمی گذرد و فیلم و عکس های غم انگیزش هم موجود است .ما هنوز می نالیم که اگر ما ناخشنود و لنگانیم ریشه اش به حمله ای که کم و کیف حوث و وقوع آن هم مشخص نیست بازمی گردد!
زير سوال بردن حاكميت
از طرفي بخشی از گروه های مخالف با حاکمیت ۴۰ ساله جمهوری اسلامی سعی دارند به سبب تم و علقه روحانیت حاکم به دین اسلام و برآمدن دین مبین از عربستان حاکمان ایران را عرب تبار و غیر ایرانی بنمایانند و موجی در میان بیندازند. باید گفت که در تمام ۴۰ سال گذشته هیچ غیر ایرانی بر سرزمین ما حکم نرانده و هیچ کس از حجاز و اردن و عربستان به تهران نیامده و زمام را در دست بگیرد و به دلایل سیاسی و اعتقادی روابط با اینان چندان هم مطلوب نبوده است. تمام کسانی که در حاکمیت هستند، هموطنان ایرانی و ایرانی تبار ما هستند واگر هم نقدی هست باید به عملکردها و از دریچه ای دیگر باشد.(با این دیدگاهی که این جماعت دارند و برخی هموطنان خود را به سبب صنف و لباس غیر ایرانی دانسته و محکوم می کنند اگر در انگلستان بودند و می دیدند شهردار شهر معظم لندن صادق خان پاکستانی است ،چه ها که نمی کردند.
بازيهاي ناسيوناليسمي
حساسیت در رقابت های ورزشی تا حدی طبیعی و برای تخلیه هیجان مناسب نيز هست و نباید چندان هم جدی گرفت و تعمیم داد. محمد مایلی کهن مربی فوتبال که سیما و گفتارش به مربیان پرورشی هم بی شباهت نیست چند سال قبل زمانی که مربی سایپا بود و تیمش در مقابل استقلال تهران مقاومت جانانه ای کرد و در مسیر قهرمانی استقلال سد بزرگی شد مورد اهانت و فحاشی رکیک و شدید هواداران استقلال قرار گرفت. مایلی کهن در پایان بازی حرف جالبی زد و گفت كه ما مردم را به گونه ای بار آورده ایم که احساس می کنند رقیب باید دست و پا بسته در مقابل آنان تسلیم شود و وظیفه کنار رفتن در مسیر قهرمانی و موفقیت آنها را دارد. ما به دلیل جغرافیا بیشترین مواجه فوتبالی را با تیم های کشورهای عرب زبان داریم و بیشترین برد وباخت های ما هم مقابل آنان رقم خواهد خورد. ولی این ا نتظار که بیایند وببازند تا ما با افتخار آریایی مان قهرمان شویم انتظار به شدت گزاف و اغراق شده ای است. البته این رقابت ها و کری های فوتبالی را چندان هم نباید بسط داد چرا که در اروپا هم میان هلند و آلمان همین رقابت شدید وجود دارد و هلندی ها با طعنه با دزدیده شدن دوچرخه هایشان توسط آلمان ها در زمان جنگ دوم جهانی و اشغال گری آلمان هنوز هم در مسابقات فوتبال این را به رخ می کشند. میان برزیل و آرژانتین هم رقابت شدیدی در این زمینه در جریان است.
اخلاق ناشايست
عادت ناشایست تعدی و تمسخر سبک زندگی و سیمای دیگران میتواند تبدیل به رنج آورترین خصیصه یک جامعه انسانی شود . اینکه از هر شخص و جماعتی تنها به سبب اینکه نمی پسندیم یا زبانمان به لقو می چرخد با طعن و تمسخر تقابل کنیم می تواند تا ناکجاآباد زوال اخلاقی پیش برود. اینکه یک تصور کلیشه ای مبتنی بر مردان چاق و پرخور که درگیر تعدد زوجات و بلاهت خود هستند، بسازیم و دیگر هیچ نبینيم می تواند سطحی نگری گسترده ای را باعث شود و کاش به یک سوال اساسی هم بپردازیم و آن این که آیا تمام مردان سرزمین ما مانکن، مدل و بدون اضافه وزن و از نظر سطح فکری سعدی و فردوسی هستند و هیچ چشم چران و بانو نوازی نداریم؟ اگر این گونه است که کعبه آمالیم و اگر این گونه نیست پس بپذیریم که در یک جامعه گسترده انسانی تنوع و پراکندگی بالاست و هیچ تصویر و پیکره نورانی یا مکدری را نمی توان یکسره تعمیم داد و اسباب تمسخر یا تقدیس گردانید.
زير سوال بردنهاي بيمنطق
بخشی از اذهان با حسرت و البته مقداری نفرت از سفرهایشان به امارات و ... می گویند و اینکه ببین کجا بودند و کجا رسیدند و ما...! باید گفت اینکه ملتی و مردمی زمانی در ادبار و بدبختی می زیسته اند دلیل بر ماندن آن ها در همان شرایط نیست. اگر کسانی برنامه ریزی داشته اند و از قعر دوزخ تا منتها الیه فردوس خود را بالا کشیدهاند باید تحسین کرد و آموخت نه این که حسرت و حسادت را جایگزین کنیم و بگوییم کاش نداشتند و سعی را تحقیر و تخفیف کنیم. ساکنان سرزمین های اسکاندیناوی تا قبل از دوران مدرن در قالب وایکینگها با کلاه های شاخدار به سرزمین های مختف یورش می بردند و با سرهایی که در جنگ قطع کرده بودند فوتبال بازی می کردند و امروز امن و نظم و رفاهشان در نقطه ای است که می دانیم و می دانید. براي مثال ایتالیایی که میراث دار امپراطوری روم باستان و دارای آن تاریخ و گذشته و میراث است وضعیت چندان مناسبی ندارد و حال مردمان سرزمین چکمه بنشینند و بگویند ای توف بر روزگار این ها تا چند سال قبل وایکینگ بودند و در یخبندان فقط برف و سرما می خوردند!. یاد بگیريم و سعی در بهبود و تقویت خود داشته باشیم. حسادت، لاف، گزاف و کاستن از ارزش کار دیگران ثمری نداشته و نخواهد داشت.
بازي سياست
نزاع های سیاسی را چندان جدی نگیرید. بهقول وزیر دریاداری اسبق بریتانیا دوست و دشمن ابدی در سیاست وجود ندارد و منافع ابدی وجود دارد. اگر امروز میان ایران و عربستان تیره و تار است هیچ تضمینی نیست که چند سال بعد هم حکایت همین باشد. عراق روزگاری خصم خونین کشورمان بود، امروز از نزدیک ترین دوستان و در موارد دیگر هم این گونه است. این مناقشات در عالم سیاست و کشورداری طبیعی است و می آید و می رود پس نباید بازی سیاست را که نام بازی هم بر خود دارد، چندان جدی گرفت. در این میان منابعی و البته دست هایی نيز به عمد برای شعله ور کردن آتش کینه حرفهایی را پررنگ می کنند که نه قابل اثبات است و نه شایسته بیان کردن. اینکه توریست های فلان کشور در ایران به دنبال هم نشینی با بانوان هستند قابل اثبات نيست و آیا تمام مردان سرزمین ما در سفر به اقصي نقاط عالم طیب و طاهر هستند و عامل هیچ آلودگی و لودگی نیستند؟ باید بپذیریم که هیچ مردمانی یکسر فرشته یا شیطان نیستند و در هر جامعه و مناسباتی درصدی از پلشتی موجود است که نباید برجسته شود و تعمیم یابد.
تعقل سياسي
در نهایت این که سعی کنیم انسانی و واقع بینانه به ملت ها و دولتها نگاه کنیم. نه شیفته شویم و هرچه داریم طبق اخلاص تقدیم کنیم که تا با نمک نشناسی و بی مهری مواجه شدیم سر با تاسف تکان دهیم و لب بگزیم و نه بیهوده نفرت و دشمنی انباشته تولید کنیم که که از انباشت نفرت چیزی جز تباهی حاصل نشده است.
احسان اقبال سعيد
- 13
- 3