به گزارش ورزش سه، سعید آذری از چهرههای خبرساز فوتبال ایران است که با حضور در پست مدیرعاملی باشگاههای مختلف نظیر نساجی، استیل آذین، ذوب آهن و فولاد خود را مطرح کرده اما حالا پس از پایان کارش در فولاد، از فوتبال کناره گرفته است. آذری که البته سعی میکند درباره محل زندگی تازه کمتر صحبت کند، در پاسخ به درخواست مصاحبه، قرار ساعت ۸ صبح جمعه را میگذارد و با صدای بانشاط خود، فاصله جغرافیایی را نشان میدهد.
در این گفتگوی نسبتا طولانی، مدیرعامل فصل گذشته فولاد به سوالات پیرامون لیگ برتر خلیج فارس و ماجراهایش پاسخ میدهد و به خصوص درباره پرونده گلگهر و بحثی که با هوشنگ نصیرزاده داشت، اظهارنظر میکند. نکته جالب اینکه آذری همزمان با حذف پرسپولیس و استقلال، درباره این موضوع هم صحبتهایی را انجام داده است.
از او همچنین درباره کارنامهاش میپرسیم و این سوال که چرا در تمام این سالها و باوجود شایعات فراوان به صندلی مدیریتی پرسپولیس یا استقلال نرسیده که آذری از مذاکراتش با معاون سلطانی فر پرده برمیدارد.
این گفتگو را در ادامه میخوانید:
این روزها که در فوتبال نیستید، چه میکنید؟
این مدتی که از فوتبال کنار آمدم یک فرصت آموزشی خوبی هم برای خودم بوده. هم روی تقویت زبان انگلیسی ام کار میکنم چون اعتقاد دارم شخصی که در فوتبال بین المللی در قاره آسیا مدیریت باشگاه باید حتما باید قوانین بین المللی را بداند و تنها راهش هم تسلط کامل خودش به زبان انگلیسی است. فعلا سرگرم ترجمه یک کتاب جدید هستم که مربی بدنسازمان پیش از پایان فصل به من داد. اگر بتوانم این کتاب را تا یکی دو ماه دیگر ترجمه کنم در بحث فیزیولوژی تمرینات ورزشی به ویژه فوتبال میتواند کمک کند. فعلا سعی کردم به همه صحبت هایی کردم عمل کنم. قبلا گفتم میخواهم کنار خانواده ام باشم و الان هم ترجیح میدهم کنار خانواده ام باشم. آینده را هم کسی ندیده است. من در ورزش به دنیا آمدم و در ورزش هم خواهم مرد.
مدتی است که از فوتبال ایران فاصله گرفتهاید، اوضاع را از این فاصله چطور میبینید؟
کسی که در این مارکت و حوزه تخصصی فعالیت میکند قاعدتا همه چیز را به صورت ریز تحت نظر دارد. اگر این اتفاق برای گل گهر نمیافتاد لیگ جذاب تر شده بود و رقابت خیلی شدید و وحشتناک شده بود و از این حیث میتوانم بگویم رقابت ها جذاب تر شده اما امسال با توجه به اینکه تغییراتی در فدراسیون فوتبال و باشگاه های بزرگ ما صورت گرفت، نباید انتظار داشت مسائل مدیریتی با آمدن آدم های غیرتخصصی به باشگاه ها حل شود. ورزش یک حوزه تخصصی است و به آدم های خودش نیاز دارد. اگر میبینید در حوزه های مختلف بین المللی کشورهای صاحب سبک ورزش موفق هستند برای این است که از مدیرهای تخصصی در این زمینه استفاده میکنند. متاسفانه طی ۴-۵ سال گذشته اثبات شد. اینکه الان برای دو باشگاه بزرگ ما خبرهای خوبی نمیآید و در حال حذف شدن از مسابقات جام باشگاه های آسیا هستند نشان دهنده این است که ما هنوز در حوزه ورزش به این نتیجه نرسیدیم که این حوزه تخصصی است و کسانی که در این حوزه به کار گفته میشوند باید تخصص کافی را در ارتباط با اداره یک سازمان ورزشی داشته باشند. این شرایط احرازی که من میتوانم راجع با آن صحبت کنم؛ اینکه شما تحصیلات مرتبط با سازمان های ورزشی را داشته باشید، دارای سوابق ورزشی و سوابق مدیریتی باشید و اینکه چون حوزه، بین المللی است حتما خود مدیر باشگاه شخصا به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد.
شما گفتید مدیر ورزشی. یک عده میگویند مدیر حتما باید بازیکن سابق فوتبال باشد تا "ورزشی" قلمدادش کنیم.
ورزشی بودن شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست. شما برای اینکه مدیر یک سازمان ورزشی شوی شرایط احرازش این است که در آن حوزه تحصیل کرده باشی و دارای سوابق ورزشی باشی و دانش این را داشته باشی که در حوزه فنی چه اتفاقاتی رخ میدهد. من سه لایو داشتم که دو تا از آنها انجام شده؛ یکی درباره نقش های مدیریتی بود و یکی راجع به وظایف مدیران و یک لایو دیگر درباره مهارت های مدیران هنوز مانده است. وقتی یک مدیر در یک حوزه ای قرار میگیرد که نه با مسئولیت هایش آشنا دارد نه نقش های مدیریتی را میتواند خوب ایفا کند نه به مهارت های مدیریت اشراف دارد، شما انتظار دارید سازمان تحت مدیریت او پیشرفت کند؟ قاعدتا نمیکند. اینکه یک قهرمان یا پیشکسوت بیاید مایه مباهات است ولی این آدمها باید به سلاح دانش مدیریت هم مسلح باشند و دانش ارتباط مسائل بین المللی را حتما داشته باشند.
یکی از جاهایی ما ضربه میخوریم این است که اکثر مدیرهایمان در این زمینه تحصیلات عالیه ندارند و این باعث میشود شاهد این قضایایی باشیم که امروز میبینید که متاسفانه یه گوشه آن منجر به این میشود که دو تیم بزرگ کشور که هواداران فوق العاده ای هم دارند در خطر حذف از جام باشگاه های آسیا قرار بگیرند.
خوب شد این بحث بین المللی را گفتید تا برسیم به ماجرای کسر امتیاز از گلگهر.
نمیخواهم درباره اینکه چه کسی مقصر است صحبت کنم. میخواهم درباره وظایف مدیران صحبت کنم؛ هم در فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ و هم در باشگاه ها. وقتی میگویند یک مدیر باید مهارت فنی داشته باشد منظور از مهارت فنی این نیست که شما بدانید تیمت باید ۲-۴-۴ بازی کند یا ۲-۵-۳ بازی کند یا با سیستم ۱-۴-۱-۴ بازی کند. اینها را هم بدانی خوب است ولی دانش فنی مدیر یا مهارت فنی مدیر اینجاست که مشخص میشود؛ شما باید از تمامی مارکت بازار چه در حوزه بین المللی و چه در حوزه داخلی اطلاعات داشته باشی، از نحوه مبادله قرارداد های بین المللی آگاهی داشته باشی، از دستور العمل های موجود در زمینه نقل و انتقالات هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور و شرایطی که برای حضور ورزشکاران خارجی باید وجود داشته باشد اطلاعات داشته باشی. شما باید اطلاع داشته باشی که با هر ایجنتی نمیتوانی بازیکن به ایران بیاورید. الان حلقه مفقوده این پرونده که هیچکس هم درباره آن صحبت نکرد این است که ایجنتی که این بازیکن را آورده چقدر در این قضایا نقش داشته است. تنها چیزی که من میتوانم به ضرس قاطع بگویم این است که تنها کسانی که در این زمینه هیچ تقصیری ندارند بقیه بازیکنان گل گهر و سرمریی و کادرفنی این تیم هستند. فقط اینها هیچ تقصیری ندارند. امیر قلعهنویی امسال در حال پشت سر گذاشتن یک سال استثنایی بود و به نظر من هنوز گل گهر حرف های زیادی برای گفتن دارد. با توجه به جدولی که من میبینم فکر میکنم امیر قلعهنویی علیرغم اینکه این امتیازات هم از آنها کم شده باز هم گل گهر حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت.
اتفاقا شما در چند پرونده بین المللی مدعی نشان دادید و به پیروزیهایی هم رسیدید.
چیزی که من پارسال گفتم و متاسفانه گوش شنوایی در آن فدراسیون وجود نداشت و شما دیدید که سر پرونده بلبلی باشگاه فولاد با مدیریت من و با کادر تیمی که داشتیم که شامل یک تیم حرفه ای وکلای ایتالیایی و بچه های ایرانی بود سالواتوره چیواله ، لوکا تتمانی ، خانمراسینگا ، فیروز میر حیدری ، عارف عارف نیا ، محسن ابراهیمی ، صالح عامری ، امیر حسین قاضی نور و دوست خوبم محسن ابراهیمی هم به ما در این زمینه کمک کرد یک کار تیمی انجام دادیم و رای را از CAS گرفتیم هیچکس باور نمیکرد که در پرونده بلبلی فولاد برنده شود ولی شد. در پرونده رضا شکاری هم هیچکس باور نمیکرد که ذوب آهن با مدیریت من پیروز شود. پس اگر من این حرف ها را میزنم سند و مدرک ارائه میدهم و کسی این حرف ها را میزند که دو پرونده بزرگ بین المللی را یکی از فدراسیون فوتبال برده و یکی هم از باشگاه روبین کازان روسیه و هر دو تا هم همین تیم کار کردند. من اظهار نظرم در این زمینه به استناد تجاربی است که در این زمینه دارم و میتوانم به آن استناد کنم. من فکر میکنم در این زمینه قاعدتا بررسی های کامل میشود ولی چیزی که میخواستم به آن اشاره کنم همان زمان هم خدمت جامعه رسانه ای گفتم ما یک خلا بزرگ انضباطی در فوتبال داریم یعنی آرایی که توسط کمیته تعیین وضعیت صادر میشود آرای قطعی هستند و من فکر میکنم باید در این زمینه بازنگری شود چون آرایی که توسط کمیته تعیین وضعیت تایید میشود بعد از آن تنها جایی که میتوانی شکایت کنی CAS است و سازمان بالادستی قضایی وجود ندارد و من امیدوارم که انشاالله در انتخابات بقیه ارکان فدراسیون که شامل نایب رییس دوم و ارکان قضایی میشود که قاعدتا باید این اتفاق در اولین مجمع رخ بدهد، این سازمان ها همانطور که تا الان سعی کردند استقلالشان را حفظ کنند، استقلالشان را حفظ کنند.
نظرتان درباره شرط و شروط خرید خارجی چیست؟ چون منشا این ماجرا همان ضوابطی است که سازمان لیگ تعیین کرده.
چیزی که سازمان لیگ ما مجددا گذاشت و مسائلی که به آن استناد میکنند یک قوانین پوسیده ای است که باید دور آن را خط بکشیم؛ اینکه چهار بازی ملی داشته باشد و... . یک زمانی میگویند دروازه بان خارجی نیاورید، یک زمانی میگویند باید طرح ۲۷ ساله ها اجرا شود. میخواهند ناصر حجازی را از فوتبال کنار بگذارند، یک طرح درست میکنند به اسم طرح ۲۷ ساله و در فوتبال ملی بیشتر از ۲۷ ساله ها حضور نداشته باشند. یک نسل را با این طرح نابود کردند. این طرح ضربه بزرگی به ساختار ورزش ما زد. مگر همین بحث را درباره کیروش استنلی نمیکردند؟ درباره کیروش استنلی بوده، درباره پاتوسی بوده.
آن زمان میگفتند اگر میخواهید ورزشکاری را از آمریکای جنوبی بیاورید باید عضو تیم ملی در آمریکای جنوبی بوده باشد و از برزیل که میخواهید بازیکن بیاورید باید جزو سری A یا سری B باشد. بازیکنی که جزو سری A یا B برزیل باشد قیمت آن حداقل ۱۵ میلیون دلار است؛ نمیآید ایران بازی کند ولی بازیکنی در لیگ های ایالتی به نام کیروش استنلی پیدا میشود و دو فصل پیاپی آقای گل ایران میشود آن با ۱۵۰ هزار دلار. وقتی که خیلی از باشگاه های ما بازیکنان بی کیفیت میآورند این عزیزان مقصر هم نیستند.
البته خب بازیکن خوب کلا در ایران کم پیدا میشود و شاید به خریدهای شما هم نقد وارد باشد.
من وقتی در ذوب آهن بودم همیشه بازیکن خارجی خوب برای ذوب آهن خریدم، ایگور کاسترو را با ۴۵ هزار دلار به ایران آوردم و ۱۸ گل در فصل اول زد، ۱۶ گل در لیگ و ۲ گل در حذفی. همیشه سعی کردیم بازیکنان باکیفیت بیاوریم چون مربی ما نمیتوانست به ما بگوید بازیکن بی کیفیت بخر. متاسفانه این ساختاری که من در ذوب آهن هم درست کرده بودم و در بقیه باشگاه ها نیست و همین کار را در فولاد خوزستان هم کردم، هر باشگاه باید برای خودش آیین نامه جذب بازیکن خارجی داشته باشد؛ یعنی بازیکن از اول تا زمانی که میخواهد کارت بازیاش صادر شود مراحلی را در خود باشگاه طی کند. مربی شما بعنوان اولین معرف یک بازیکن را به شما معرفی میکند. این بازیکن تا لحظه ای که در زمین پایش به توپ میخورد، یک باشگاه باید به قدری ساختار فنی و مدیریتی قدرتمندی داشته باشد که هر دلالی نتواند هر بازیکنی را به هر باشگاهی تحمیل کند و پول بگیرد. وقتی مدیر باشگاه دانش این را داشته باشد که چهار سایت بین المللی فوتبال را بررسی کند و سوابق یک ورزشکار را دربیاورد و ببیند فصل قبل چند دقیقه و در چه تیمی بازی کرده است. این وظیفه صد در صد مدیر باشگاه است.
اوساگوآنا چطور که برای ذوب اهن خریدید؟ اتفاقا همین حالا از پرسپولیس حکم ۱۰۰ هزار دلاری گرفته و قبل از آن هم ۵۰ هزار دلار از این تیم گرفته بود.
او برای پرسپولیس یک نیم فصل بازی کرد. اوساگوآنایی که برای ما در ذوب آهن بازی کرد با اوساگوآنایی که برای پرسپولیس بازی کرد دو چیز متفاوت بودند. اوساگوآنا اول که آمد با دعوتنامه فولاد خوزستان به اهواز آمد، ما دعوتش کردیم. وقتی من تمرینات او را دیدم و با آقای نکونام هم صحبت کردیم دیدم این اوساگوآنا با اوساگوآنای ذوب آهن مقدار زیادی از لحاظ فیزیکی و توانمندی متفاوت است؛ درباره بحث فنی فوتبال او نظر نمیدهم ولی در بحث توانمندی فیزیکی تفاوت پیدا کرده بود و در آن زمینه هم یک روز وقتی به هتل آمدیم دیدیم بدون هماهنگی ما تمرینات ما را ترک کردهاند و رفتهاند. آن زمان بحث هایجک و مدیرانی که هایجک کردهاند بود. من فکر میکنم در ذوب آهن ما برای یک فصل اوساگوآنا ۹۰ هزار دلار دادیم. مشکل اساسی این بود که اوساگوآنایی که از ما پول کمتری گرفته بود تاثیرگذاری بیشتری داشت؛ یک گل استثنایی به الغرافه زد که تیم ما بالا رفت، در پلی آف یک گل در دقیقه ۱۲۰ به الکویت زد. فوق العاده برای ما بازی میکرد. میگوییم مدیر باشگاه حتما فوتبالیست باشد. اوساگوآنا را چه کسی به پرسپولیس برد؟ آقای انصاریفرد. مگر ایشان فوتبالیست نبود؟ بعضی ها اصرار میکنند مدیر باشگاه باید فوتبالیست باشد، من هم میگویم باید باشد ولی باز هم به حرف اول برمیگردم؛ شرط لازم هست اما کافی نیست.
همین الان هم خبر آمد که پرسپولیس و استقلال از لیگ قهرمانان آسیا حذف شدند.
داستان پرسپولیس و استقلال داستان امروز نیست. اتفاقی که امروز برای استقلال و پرسپولیس رخ داده حاصل یازده سال مدیریت در وزارت ورزش و سازمان تربیت بدنی است. چرا یازده سال؟ سال ۱۳۸۸ برای اولین بار کنفدراسیون فوتبال آسیا نامه ای را به فدراسیون فوتبال ایران زد که باید ساختار باشگاهی شما تفکیک شود. آن زمان مدیر مسابقات باشگاه های آسیا شخصی به نام سوزوکی بود که ژاپنی بود. ایشان یک نامه به فدراسیون فوتبال زد که شما باید ساختار فوتبالتان حرفه ای شود؛ سازمان لیگی که الان دارید زیر نظر فدراسیون شما کار میکند و فدراسیون دیگر نباید نقش برگزار کننده مسابقات را داشته باشد. باید یک ساختار و سازمانی را درست کنید که سازمان لیگ کنونی شکل گرفت. آن زمان یک شرکت تشکیل دادند و یک اساسنامه ای را نوشتند و همان آقای آقای سوزوکی یازده سال پیش باشگاه های ایران را مجاب کرد که تابع قوانین حرفه ای لیگ قهرمانان آسیا باشند و مراتب حرفه ای سازی هم به کلیه باشگاه های ایرانی اعلام کرد.
اینکه الان استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا حذف شدند یا بقیه باشگاه ها بعضا نمیتوانند مجوز حرفه ای بگیرند این است که ما یازده سال هیچ توجهی به این مسائل نداشتیم و مخصوصا مدیرهایی که برای این دو باشگاه توسط وزارت ورزش و قبلا هم سازمان تربیت بدنی انتخاب شدند نشان دادند که تخصص کافی را ندارد.
بله این ۱۱ سال یا قبلتر از آن بوده ولی به هر حال یک علت مشخصی هم دارد دیگر.
وقتی خود رییس فدراسیون فوتبال ایران گفت ما سال ها به AFC دروغ میگفتیم و حالا دیگر دروغ هایمان را باور نمیکنند، حاصل یازده سال فریب و دروغ کاری است نه تنها برای استقلال و پرسپولیس، برای خیلی از باشگاه هایی که اسناد جعلی میفرستادند و متاسفانه اسناد جعلی را متوجه نمیشدند و به AFC میدادند. در این دو سه سال گذشته آقای سهیل مهدی و همکارانش در سازمان لیگ خیلی تلاش کردند که به بحث حرفه ای سازی کمک کنند و من فکر میکنم آقای سهیل مهدی خیلی تلاش کرد که این اتفاق برای استقلال و پرسپولیس و بقیه باشگاه ها رخ ندهد ولی شما متاسفانه دیدید که این اتفاق افتاد. حتی بخش قضایی AFC وارد این چالش شد چون اعتقاد این است که با اسناد جعلی میخواستند AFC را برای چندم فریب بدهند و این حاصل آن صحبتی است که کفاشیان کرد و گفت که ما سال ها به AFC دروغ میگفتیم. ببینید وقتی یک مشکلی پیش میآید اول پدر خانواده باید ورود کند و مقابل مشکلات بایستد الان رییس سازمان لیگ کجاست؟ اصلا در این یک هفته چیزی گفته؟ حالا که حذف شدهاند چه میگوید؟
به هر حال این مشکلات وجود دارند.سوال این است که چه باید کرد؟
امیدواریم با آمدن آقای سجادی که خودش قهرمان آسیا بوده و تحصیل کرده این رشته هم هست، شاهد سلسله تحولاتی در فوتبال باشیم. فوتبال اگر بخواهد به این شکل اداره شود و هر روز یک سری آدم از بیرون در آن دخالت کنند و این اتفاقات به این شکل رخ بدهد، پایان خوشی نخواهد داشت. الان در تبلیغات محیطی ما با مشکلات وحشتناکی مواجه هستیم. در حق پخش تلویزیونی رویایی هست که هرگز محقق نخواهد شد و هیچوقت اتفاق نخواهد افتاد؛ چیزی که مجلس تصویب کرد که مقداری از حق پخش تلویزیونی را به وزارت ورزش میدهند و بعد آن توزیع میکند. اینها رویاپردازی است و فوتبال را با رویا نمیشود اداره کرد.
اما پرسپولیس و استقلال برای تبلیغات محیطی هر بازی خانگی ده میلیارد تومان از کارگزارشان میگیرند که رقم قابل توجهی است.
نقطه نظر من این است که ورود این دو باشگاه به این حوزه اشتباه بود. این نظر شخصی من است. برند دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خیلی بالاتر از این حرف هاست و من الان تعجب میکنم که مدیرهای این دو باشگاه هر دو حرف از ۶۰۰-۷۰۰ میلیارد تومان میزدند. چه شد که الان به ده میلیارد تومان قانع هستند؟ چه اتفاقی افتاده؟ به نظرم حضور دو باشگاه در این حوزه اشتباه بود چون برند دو باشگاه در ایران با برند بقیه باشگاه ها متفاوت است و این دو باشگاه نباید خودشان را درگیر این چالش میکردند.
پس باید چه میکردند؟ یعنی دست سازمان لیگ میماند؟
اینکه باید چه ساز و کاری اجرا میشد را هر وقت دوباره به حوزه باشگاه داری برگشتم میگویم چون این راهکار هایی است که هر مدیر برای خودش دارد و در آن صاحب سبک است؛ همانطور که یک روز میگفتند چطور آذری بدهی های خارجی فولاد و ذوب آهن را داد و از چه کانالی پول جابجا کرد ولی دیدید هم مشکلات ذوب آهن حل شد و مشکلات فولاد. در این زمینه یک سری مسائلی در حوزه مدیریت است که خاص مدیریت هر کسی است. شاید من اشتباه میکنم اما به نظر من ورود این دو باشگاه به حوزه تبلیغات محیطی اشتباه بود.
فارغ از آینده ای که شما در فوتبال مدیر باشید، درباره حالا سوال دارم. به نظر شما باید مثل قبل سازمان لیگ تبلیغات محیطی را اجرا میکرد؟
نمیدانم این رویه چرا شکل گرفت و اینکه سازمان لیگ با چه ساز و کاری قرارداد را به این دو باشگاه داده است؟ امتیاز درآمد های کل فوتبال در حوزه حرفه ای برای سازمان لیگ بود و اینکه سازمان لیگ الان قرارداد های کل تیم های فوتبال را با ساز و کاری که حداقل من نمیدانم به دو تا باشگاه دیگر واگذار میکند با چه مستندات و مجوزی این کار را کرده و حقوق بقیه باشگاه ها چه میشود؟ چرا که شما اگر در فوتبال بر اساس آیین نامه توزیع درآمد های سازمان لیگ اگر یک درآمد صد در صدی بیاید اول میگفتند ۱۰ درصد سهم فدراسیون است و ۱۰ درصد سهم سازمان لیگ؛ در یکی دو سال اخیر ۲۰ درصد را تبدیل به ۲۵ درصد کردند یعنی ۱۵ درصد سازمان لیگ برمیدارد و ۱۰ درصد هم فدراسیون فوتبال حق نظارت. ۵ درصد را به این علت اضافه کردند که گفتند ما دیگر خودمان لیگ یک و دو هم برگزار میکنیم برمیداریم. ۷۵ درصد باقی میماند که ۴۰ درصد بصورت مساوی بین همه باشگاه ها تقسیم میشود و ۳۵ درصد بر اساس رتبه بندی.
الان حقوقی که به دو باشگاه واگذار شده از کدام قسمت است؟ ۴۰ درصد یا ۳۵ درصد؟
گفتید در آیندهای که باشم این راه حل را خواهم گفت. این سوال وجود دارد که چرا هرگز در پرسپولیس و استقلال مدیرعامل نشدید؟
دوست دارم یک خاطره را در این باره بگویم. دو سال قبل و پیش از اینکه من مدیرعامل فولاد شوم، یکی از مدیران عالی رتبه وزارت ورزش برای مدیرعاملی استقلال با من تماس گرفت و من به جلسه رفتم. صحبت کردیم و من گفتم میآیم به شرطی که هیچکس در کار من و در حیطه اختیاراتم دخالتی نکند. این را به وزیر هم بگویید. چند روز بعد زنگ زدند و به من گفتند که آقای آذری شما برو مدیرعامل فولاد شو. بعد از آن هم اگر یادتان باشد آقای سلطانی فر مصاحبه کرد و گفت مدیرعاملی که تیمش ۱۰۰ هوادار هم ندارد میآید برای استقلال شرط و شروط میگذارد. اما مسئله این بود که من جایی نمیروم که استقلال نداشته باشم و نتوانم انتخابهای خودم را انجام دهم.
یک نکته جالب هم اینکه در میان حذف پرسپولیس و استقلال، سپاهان و فولاد توانستند مجوز حرفهای بگیرند.
بله این واقعا جای خوشحالی دارد. ما دو سال قبل و در بدو ورود به فولاد یک کمیتهای برای مجوز حرفهای تشکیل دادیم متشکل از بنده، آقای عامری رییس کمیته،، عباس سامانی، داوود قاضی نور، حسین نژاد مدیر مالی عارف نیا و همچنین جواد نکونام. آقای سهیل مهدی هم عضو غیررسمی این کمیته بودند و به ما کمک زیادی کردند و جا دارد از آنها تشکر کنیم. نکته مهم اینکه ما همه مدارکمان را درست ارسال کردیم و مطمئن بودیم که پس از سومی در لیگ برتر، سهمیه مان در آسیا حفظ خواهد شد. سال بعد هم پیش از فینال جام حذفی همه مدارک آماده بودند و با قهرمانی جام حذفی، بازهم مطمئن بودیم که هیچ مشکلی ایجاد نخواهد شد چرا که مدارک را به صورت کامل از قبل آماده کرده بودیم.
شما در استیل آذین به عنوان باشگاه خصوصی مدیریت کردید. این روزها بحث تراکتور هم خیلی داغ است و شکستی که آقای زنوزی تجربه کرده است.
در پروسه خصوصی سازی با این شیوه ای که هست هر کسی بخواهد به شیوه خصوصی در فوتبال ایران مدیریت و تیم داری کند شکست میخورد. الان یکی از اتفاقاتی که افتاد بحث تراکتور است که متاسفانه این تیم ریشه دار و مردمی به این وضع میافتد؛ مثلا میخواستند خصوصی سازی کنند، به صنایع مس دادند. مطالعات لازم و کافی هم حتما اتفاق نیفتاده بوده است. اینها را من از رسانه ها شنیدهام و شاید اطلاعاتم تکمیل نباشد اما مثل اینکه پروژه آن فعلا متوقف شده است.
نقش آقای زنوزی در این شکست خصوصی سازی تراکتور چقدر بوده است؟
زنوزی با عشق به فوتبال آمد. من با او صنمی ندارم و اتفاقا اولین مدیری هم بودم که با او در فوتبال درگیری پیدا کردم سر گسترش فولادو نساجی و سر دیوید ویکروم که از ما شکایت کردند. اولین باری که صابون یک مدیر به تن آقای زنوزی خورد زمانی بود که من در نساجی بودم و با او درگیر شدم و آن رای را بردم. جا دارد از زنوزی برای تمام این سالها تشکر کنم بالاخره این مرد در فوتبال سرمایه گذاری کرد ولی قاعدتا در این زمینه نیاز به بررسی بیشتری است و میتوانم در همین حد درباره زنوزی صحبت کنم.
یعنی منظور شما اطرافیان آقای زنوزی است؟
من نمیخواهم اسم شخصی را بیاورم. الان یکی از مسائل مشابه تراکتور همان بدهی های آنچنانی است مثل فورچونه که سومین بازیکنی است که برایش حکم آمده و پنجره تراکتور بسته شده است. شما ببینید در چند سال گذشته چه کسی به زنوزی مشورت میداده؟ در گسترش فولاد پنجره بسته شده، در ماشین سازی بسته شده و در تراکتور هم بسته شده. اینکه چه کسانی سر مسیر او بودند به من ارتباطی ندارد چون اصلا دوست ندارم درباره این آدم ها صحبت کنم و قاعدتا پرونده های مدیریتیشان هم مشخص است.
به شما گفته بودند چون تیم های شما پول بخش صنعتی را دارند پنجرهشان باز بوده.
نمیخواهم درباره این مسائل صحبت کنم. من هر جایی بودم که پول بوده ببینید من پول هایم چه کار کردم. من با پول هایم زمین چمن مصنوعی ساختم، سالن بدنسازی ساختم، سالن چند منظوره ساختم. زمین فولادشهر را در طول ۶۰ روز ساختیم که یک کار خارق العاده با کمک همکارانم و شهردارهایی که حضور داشتند بود. این پول ها نمود داشته. ذوب آهن در زمان من چهار بار قهرمان جام حذفی شده، قهرمان سوپرجام شده، سه بار نایب قهرمان ایران شده و هفت بار به مسابقات باشگاه های آسیا راه پیدا کرده است. خیلی آدم ها بیشتر از من هم در باشگاه هایشان پول داشتند. ببینید که با پول ها چه کار کردند. اینکه من در باشگاه هایی بودم که پول در آن بوده، اولا که پول را به جایش هزینه کردم و فیدبک های پول مشخص بوده است. الان میگویید آذری دو سال در فولاد پول هزینه کرد.
سال اول فولاد بعد از هفت سال سوم شد و سهمیه پلی آف گرفت و سال دوم هم قهرمان جام حذفی شده و سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را گرفته و مجوز حرفه ای آن هم هر دو سال تایید شده است. مدارک جعلی هم به آنجا نرفته است.
درباره ذوب آهن صحبت کنید؛ این تیم نتایج خوبی را اخیرا گرفته اما کادرفنی اش همچنان تحت فشار است.
ذوب آهن همه هویت ورزشی و مدیریتی من است و از وقتی هم که از ذوب آهن بیرون آمدم خیلی جاها حقوق ذوب آهن را گرفتهام. من بازی هایشان را میبینم و مقدار زیادی با بدشانسی مواجه میشوند و مسائل داوری یقه آنها را گرفته ولی مشکل ذوب آهن تارتار و بازیکنان نیستند. از سال ۹۷ که مهندس صادقی از آنجا رفت در ذوب آهن یک تفکری شکل گرفت و این تفکر در حال ضربه زدن به ذوب آهن است. اینکه در ذوب آهن میگویند ما تیم حرفه ای نمیخواهیم و میخواهیم مسابقات کارگری داشته باشیم. هواداران ذوب آهن باید این را بدانند وقتی که مدیران عالی رتبه یک شرکت خودشان اعلام میکنند که میخواهیم فوتبال و ورزش را در سطح همگانی و کارگری اداره کنیم باید انتظارتشان را تنظیم کنند. شما نمیتوانید از مهدی تارتار انتظار معجزه داشته باشید. اگر چنین انتظاری از تارتار داشته باشید شما اشتباه میکنید. تارتار بعنوان یک مربی زحمتکش هم در پیکان هم بقیه تیم ها کارش را انجام داده. شما باید انتظاراتتان را تنظیم کنید. اگر تارتار الان با ۵۰ میلیارد تیم بسته انتظارت را باید در حد همان ۵۰ میلیارد تومان باشد و تمام فشار را روی مربی و بازیکن نگذارند.
یکی از مسائل ذوب آهن هم رد پیشنهاد مربیگری توسط حدادی فر در ابتدای فصل بود.
من در خصوص تارتار تنها صحبتی که میتوانم بکنم این است که اگر حدادی فر را نگه داشته بود، میتوانست از توانایی های او در میانه زمین استفاده کند. حدادی فر کاپیتان این تیم بود و بچه ها هم به او احترام میگذاشتند. من برای تصمیمی که آقای تارتار بعنوان سرمربی گرفته فوق العاده ارزش قائلم و به خودم هم اجازه نمیدهم دخالت کنم ولی بعنوان رفیقم به او میگویم حدادی فر میتوانست به او کمک کند و حداقل اگر یک سال حدادی فر عصای دست او بود میتوانست کمک کند. فکر میکنم مهدی یکی از امتیازاتی که از دست داد این بود که حدادی فر نتوانست برایش بازی کند. دلیل آن را نمیدانم و به تصمیم تارتار هم احترام میگذارم اما فکر میکنم هنوز هم دیر نشده و اگر بتواند از توانمندی های حدادی فر استفاده کند، قاسم میتواند کمک کند و تیمش را از این شرایط خارج کند.
چرا از فولاد جدا شدید؟
قراردادم با فولاد تمام شده بود و آنها هم حق انتخاب داشتند. من حتی یک ماه و نیم قبل از اینکه مسابقات لیگ تمام شود من به آقای اسماعیل گودرزی عضو هیات مدیره و اسماعیل گودرزی دیگر عضو هیات مدیره در یک جلسه اعلام کردم که من لیگ که تمام شود به احتمال زیاد چون یک سری مسائل خانوادگی دارم نمیتوانم بمانم ولی دیدیم که بعد از قهرمانی جام حذفی آنها هم تصمیم خودشان گرفتند و من هم به این تصمیم احترام میگذارم و امیدوارم که آقای گرشاسبی و جواد و بچه ها موفق باشند.
- 19
- 4