انتخابات فدراسیون فوتبال با سر و صدا و حاشیههای زیادی همراه بوده است. حضور مجدد مهدی تاج رئیس سابق فدراسیون فوتبال در این انتخابات و قرار گرفتن در بین سه گزینه نهایی نیز به این حاشیهها دامن زده است. این انتخابات در حالی برگزار خواهد شد که در شرایط کنونی وضعیت آماده سازی تیمملی برای حضور در جامجهانی قابل قبول نیست و فوتبال ملی ما با چالشهای جدی مدیریتی مواجه شده است.
امیررضا واعظ آشتیانی یکی از افرادی است که برای حضور در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال اعلام آمادگی کرده اما بنا به دلایل نامشخص نام وی در بین گزینههای نهایی قرار نگرفته است. «آرمان ملی» به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی فراز و نشیبهای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال با واعظ آشتیانی گفتوگو کرده است که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
انتخابات فدراسيون فوتبال در حالي برگزار خواهد شد که گزينههاي رياست اين فدراسيون در گذشته در سمتهاي مختلف فدراسيون فوتبال حضور داشتهاند. چرا فرصت براي تغيير مديران و حضور افراد جديد در انتخابات فراهــــم نشد؟ آيـــا گزينههاي موجود ميتوانند در شرايط کنوني به فوتبال کشور کمک کنند؟
هنگـــامي که در اساسنامه فدراسيون فوتبــــال عنــوان ميشود که يکـــي از شرايط رياست فدراسيون اين است که يک مدير بايد ۴ سال سابقه مديريتي در فوتبال داشته باشد شايد در ظاهر قانون خوبي باشد اما در واقع چنين نيست. هدف اين قانون اين است که کساني در فدراسيون فوتبال حضور داشته باشند که از خانواده ورزش باشند. بنده نسبت به اين موضوع اعتراض دارم. اين موضوع محدود کننده اين واقعيت است که مديران حرفهاي در حوزههاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي نتوانند به انتخابات فدراسيون فوتبال ورود کنند. اين يک چالش است که بايد مرتفع شود. مسأله ديگري که در اين زمينه محدود کننده است اين است که عنوان شده کسي که قصد دارد رئيس فدراسيون فوتبال شود بايد پنج امضا از اعضاي مجمع فدراسيون فوتبال بگيرد تا صلاحيت وي تأييد شود. اين وضعيت مانند اين است که کسي قصد داشته باشد در انتخابات مجلس شوراي اسلامي ثبت نام کند به وي بگويند که بايد از پنج نفر از معتمدين محلي امضا بگيري تا شرايط ثبت نام داشته باشيد. آقايان عنوان ميکنند اين وضعيت در فيفا و اي اف سي هم وجود دارد. سوال اين است که مگر هر کاري که فيفا و اي اف سي انجام داد صحيح است و ما نيز بايد همان کار را انجام بدهيم؟ من معتقدم در اي اف اسي و فيفا نيز چرخه مديريتي را بستهاند تا کسي ورود نکند و باند فعلي به کار خود ادامه بدهد. باندبازي و گروه بازي از جايي شروع ميشود که اجازه ندهند فرد جديدي وارد چرخه مديريتي شود. با چنين وضعيتي خلاقيت نابود ميشود. قرار نيست هر برنامهاي فيفا و اي اف سي اجرا کرد ما نيز همان را دنبال کنيم. هر کشوري شرايط خاص خود را دارد و بايد با توجه به شرايط فوتبال کشور درباره آن تصميم گيري کرد.
محدوديتهايي که براي حضور افراد ديگر در انتخابات فدراسيون وجود دارد با چه هدفي به وجود آمده است؟آيا در اين زمينه نياز به تغيير قوانين وجود ندارد؟
در شرايط کنوني دو عامل مهم محدود کننده در اين زمينه وجود دارد. نخست اينکه رئيس فدراسيون بايد ۴ سال سابقه مديريت در فوتبال داشته باشد و دوم اينکه بايد پنج نفر از اعضاي مجمع فدراسيون فوتبال صلاحيت وي را تأييد کنند. سوال اينجاست که پنج نفر از اعضا براساس چه مبنايي بايد صلاحيت افراد را تأييد کنند؟ آيا قرار است به شخص رأي بدهند و يا به برنامه؟ اين موضوع خوب است که هم به شخص رأي بدهند و هم به برنامه. با اين وجود اگر تنها ملاک شخص باشد اين رويکرد اشتباه است و بايد تغيير کند. کسي بايد در انتخابات فدراسيون فوتبال شرکت کند که برنامه بهتري داشته باشد و سابقه مديريتي بيشتري داشته باشد. کسي که در گذشته سابقه مديريت نـــاموفقي داشته هيچ دليل ندارد که در انتخابات فدراسيون کانديدا شود. کساني که کارآمد نيستند در گذشته کارنامه مديريتي موفقي نداشتهاند بايد از چرخه مديريت کشور حذف شوند نه اينکه در جاي ديگري مورد استفاده قرار بگيرند. متأسفانه شرايط به شکلي است که به مديران ناکارآمد عناوين جديدي ميدهند که در جاي ديگري کار خود را ادامه بدهند. امروز من اين سوال را مطرح ميکنم و مطمئن هستم سوال افکار عمومي نيز است. اگر به جز آقاي تاج کس ديگري بود که با يک مربي قرارداد بسته بود که نزديک به۱۵۰ ميليارد تومان براي کشور هزينه داشته و بيش از دو ماه نيز مربيگري نکرده چه برخوردي با وي ميکردند؟ آيا اجازه ميدادند چنين فردي در انتخابات فدراسيون فوتبال شرکت کند؟ چرا اين اجازه به آقاي تاج داده شده است؟ ايشان داراي چه مصونيتي است که نبايد نسبت به ناکارآمديهاي دوران مديريت خود در فوتبال ايران مورد بازخواست قرار بگيرد؟ آيا اگر کسي غير از آقاي تاج بود در چنين شرايطي صلاحيتش براي رياست فدراسيون فوتبال تاييد ميشد؟
چرا آقـــاي تـــــاج بهرغم ناکارآمديهاي مشهودي که در دوران مديريتش در فدراسيــون فوتبــال رخ داد تأييد صلاحيــت شد؟
من معتقدم گروه و جرياني سناريويي را طراحي کرده و اصرار دارند که آقاي تاج در انتخابات حضور داشته باشد. هدف اين عده نيز اين است که تاج به رياست فدراسيون برسد. براي بنده هم مشخص نيست که هدف اين جريان و گروه از حمايت از تاج چيست و چرا تلاش ميکنند زمينه مديريت وي را در فدراسيون فراهم کنند؟ اين اتفاق در حالي رخ ميدهد که نگاه افکار عمومي نسبت به آقاي تاج منفي است. در هفتههاي اخير اغلب صاحب نظراني که در اين زمينه صحبت کردهاند از اين موضوع گلايه داشته و حضور امثال آقاي تاج را در رأس فدراسيون به سود فوتبال کشور نميدانند. مشخص نيست چه سناريويي طراحي شده که مدارک آقاي تاج را بهرغم ناکارآمديهاي مشهود تا اينجا تاييد کرده و در شرايط کنوني وي کانديداي رياست فدراسيون فوتبال شده است. سوال مهم افکار عمومي اين است که اگر فرد ديگري به جز آقاي تاج بود آيا با وي همين برخورد را ميکردند و يا وي را بهخاطر عملکرد ناموفقي که داشته بازخواست ميکردند؟ من براساس احساس مسئوليت ملي وارد اين صحنه شدهام و به دليل اينکه اين موضوع را داخلي و ملي ميدانم به فيفا و مرجع ديگـــري شکايت نميکنم.
آيا با توجه به اين شرايط ميتوان نسبت به بهبود وضعيت مديريت فوتبال خوشبين بود؟
حضور بنده و ديگر کساني که براي رياست فدراسيون ثبت نام کرده بودند به خوبي نشان داد که در فدراسيون فوتبال به چه ميزان تعارض منافع وجود دارد. برخي کميتههاي فدراسيون بههمراه قاضي که حکم استيناف را صادر کرده با هم تعارض منافع دارند. ايشان مسئول پرونده ويلموتس است و در عين حال از فدراسيون فوتبال نيز حقوق ميگيرد و در نتيجه فردي است که داراي چند پست است. چه مرجعي بايد با چنين فردي برخورد کند؟ کميته اخلاق چرا در اين زمينه سکوت کرده است؟چرا کميته اخلاق قبل از اينکه اين احکام صادر شود حکم خود را صادر نکرده است. چه سناريويي در پشت پرده وجود دارد که حکمي در اين زمينه صادر نميشود؟سخناني که بنده به زبان ميآورم اين ترديد را در من ايجاد کرده که ممکن است آقايان چند روز ديگر من را از حضور در ورزش و فوتبال محروم کنند. من نيازي به اين مسائل ندارم. پس از اعلام گزينههاي نهايي فدراسيون فوتبال من يک لايحه به کميته استيناف دادم که جهت تنوير افکار عمومي آن را منتشر کردهام.در اين لايحه پيشنهاد کردم اساتيد دانشگاه و پژوهشگران رشته حقوق درباره رأيي که داده شده قضاوت کنند و به عنوان يک موضوع در سر کلاسهاي دانشگاه آن را مورد بحث و بررسي بگذارند. بايد اين موضوع مشخص شود که چرا عدهاي براي اينکه در پست مديريتي خود باقي بمانند قضاوت ديگري درباره اين مسأله ميکنند.
هر سه گزينه نهايي فدراسيون فوتبال در به وجود آمدن وضعيت فعلي در مديريت فوتبال کشور نقش داشتهاند.آيا انتخاب هر کدام از اين سه گزينه به معنــاي ادامه وضعيت فعلــي خواهد بود؟
با انتخاب هر کدام از اين افراد هيچ اتفاق مثبتي در مديريت فوتبال کشور رخ نخواهد داد. افرادي که امروز به عنوان گزينههاي رياست فدراسيون فوتبال مطــــرح هستند از جنــس تحـــول نيستند و اتفاق مثبتي براي فوتبــال کشور رخ نخواهد داد. در فوتبالي که سرمايهاي در حدود پنج هزار ميليارد تومان گردش دارد نيازمند به عقلانيت، تفکر تحول خواه و برنامهريزي است. در شرايط کنوني نزديک به۲۱ سال از عمر فوتبال حرفهاي در ايران ميگذرد. با اين وجود در طول اين سالها هيچ پيشرفتي در آن صورت نگرفته و تنها از پول بيت المال براي آن هزينه شده است. در طول اين سالها فوتبال ايران هيچ دستاورد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي نداشته است. به دليل اينکه در اين فوتبال هدف وجود نداشته است هزينههاي زيادي هدر رفته است. دليل اين موضوع نيز اين است که افراد کارآمد ومديران توانمند نداشته است. فوتبال امروز کشور مانند برخي از بخشهاي ديگر کشور گران اداره ميشود. فوتبال ما قابليت مديريت ارزان و بهره وري اقتصادي را دارد. اين موضوع نيازمند عقلانيت و مديران شجاع و تحول گراست. فوتبال ما به مديراني نياز دارد که علاوه بر اينکه آن را ارزان اداره کند از افرادي در کنار خود استفاده کند که بهرهوري آن را افزايش بدهد و زمينههاي حضور بخش خصوصي در باشگاه داري را به وجود بياورد. اين در حالي است که از بين هر کدام از سه گزينه نهايي فدراسيون فوتبال هر کدام که به عنوان رئيس فدراسيون انتخاب شوند تنها امور را به صورت روزمره مديريت ميکنند و هيچ اتفاق مثبتي در فوتبال کشور رخ نخواهد داد. بيشترين انتظاري که ميتوان از اين افراد داشت اين است که در بهترين حالت وضعيت موجود را حفظ کنند و در غير اين صورت نميتوان انتظار ديگري از اين افراد داشت.
- 14
- 3