روزنامه هم میهن نوشت: امیرمحمد یزدانی،کشتیگیر ایرانی باید در همان دور نخست مسابقات جهانی کشتی با نماینده اسرائیل مبارزه کند. خبر بدتر این که احتمال برخورد یونس امامی در وزن ۷۴ کیلو و محمد نخودی در وزن ۷۹ نیز با کشتی گیران اسرائیل وجود دارد.
البته فدراسیون کشتی ایران راههای مختلف حل و فصل کردن این مشکل را بررسی کرد و از بین گزینه های مختلف چون مصدومیت و بیماری به راهکار اضافه وزن رسید. اتفاقی که قابل پیش بینی بود. امیرمحمد یزدانی آزادکار وزن ۷۰ کیلوگرم ایران به دلیل ۳۰۰ گرم اضافه وزن، حضور در مسابقات جهانی را از دست داد. دوباره یک ورزشکار هزینه پرداخت کرد و نه تصمیم گیران اصلی.
در سالهای قبل اگر یک کشتیگیر ایرانی در مراحل بالاتر به نماینده اسرائیل میخورد مجبور میشد به حریفش ببازد تا از مرحله بعد که مصاف با اسرائیل است حذف شود و کشتی ملی ایران به مشکل نخورد. حال که کشتیگیر ایران در مرحله نخست به نماینده اسرائیل خورده است می توانست از قبل مصدوم یا مریض شده باشد. اما این بار اتحادیه جهانی کشتی خط و نشان کشیده که اگر ایران با اسرائیل مبارزه نکند کشتی ایران از همه مسابقهها حذف خواهد شد. داستان مصدومیتهای جعلی دیگر به سادگی قبل نیست.
همه میدانیم که ایران درهیچ یک از رشتههای ورزشی با اسرائیل مبارزه نخواهد کرد. درسالهای گذشته دهها ورزشکار مدال آور و مستعد ایرانی به دلیل عدم رویارویی با وزشکاران اسرائیل از مدال باز ماندند. این تصمیم در فدراسیونهای ورزشی گرفته نشده و منشا آن جای دیگری است. اما در شرایطی که اتحادیه جهانی کشتی و تمام ایران میدانند که چنین رقابتی سر نخواهد گرفت، مربیان و مسئولان ورزشی کشتی مجبور هستند در پی راههایی چون اعلام مصدومیت جعلی ورزشکار، باید ببازی اجباری، بیمار شدن ناگهانی و مواردی از این دست باشند تا کشتی ایران را از خطر تعلیق و محرومیت نجات دهند.
ورزش ایران زیر فشار است و کشتی بیشتر از رشتههای دیگر. این که هر لحظه شوک رویارویی با اسرائیل و دستور «باید ببازی» ممکن است حاصل زحمات طولانی و طاقت فرسای یک ورزشکار را به باد دهد، فشار روحی و استرس بالایی به تیم های ورزشی و ورزشکاران کشور وارد می کند. جودو، کشتی، شطرنج، تکواندو، شنا، تنیس روی میز، گلبال، طناب کشی، شمشیربازی و بسیاری از رشته های ورزشی در سالهای گذشته مجبور به باخت مصلحتی مقابل حریفان شان شدهاند.
اما چرا دلیل واقعی ممنوعیت رقابت با حریفان اسرائیلی اعلام نمیشود؟ مسئله رقابت ایران و اسرائیل در ورزش به یک قانون نانوشته برمیگردد. قانونی که وجود داد اما به صراحت اجرا و اعلام نمیشود. یک سیاست نانوشته حق رویارویی ورزشکاران ایرانی با اسرائیل را سلب کرده است. این ممنوعیت بارها باعث مجازات ورزشکاران ایرانی و تعلیق و محرومیت ورزش کشورمان شده است.
مسئله مهمتر اما وجود یک تناقض در سیاستهای ایران است. براساس منشور سازمان ملل هیچ کشوری نمیتواند کشور دیگری که جزو این سازمان است را به رسمیت نشناسد. میتواند قطع رابطه کند اما موجودیت کشوری که سازمان ملل به رسمیت شناخته را نمیتواند نادیده بگیرد. درعین حال ایران حق دارد که بگوید هیچ ورزشکاری با پرچم ایران اجازه مسابقه دادن با ورزشکارانی با پرچم اسرائیل را ندارد.
ایراد اصلی اما اینجا است که این سیاست را رسما اعلام نمیکنند. چون هم میخواهند از منافع نظام بینالملل در حوزه ورزش بهره ببرند و هم هزینههایش را خودشان پرداخت نکنند. دولت حتی اجرای این سیاست را به فدراسیونها واگذار نمیکند که خودشان برای رویارویی با اسرائیل تصمیم بگیرند. اما چراواگذار نمیکنند؟ چون این مجوز برایشان صادر نشده که پرچم ایران کنار پرچم اسرائیل باشد. حتی نگران هستند که یک ورزشکار ایرانی که مدال طلا گرفته روی سکویی برود که نماینده اسرائیل در آن رشته مثلا سوم شده باشد و دو پرجم کنار هم قرار بگیرد. ایراد این تصمیم ها به بیسیاستی و بیصداقتی آن برمیگردد. در عین حال تعارضهایی در رشتههای مختلف ورزشی وجود دارد. مثلا در رشتههای ژیمیناستیک و وزنهبردای چون ورزشکاران جداگانه کارشان را انجام میدهند ایران مشکلی با حضور نماینده اسرائیل ندارد. اما در رشتهای مانند شنا که هشت ورزشکار رقابت میکنند باز هم نماینده ایران اجازه حضور نخواهد داشت. چون پرچم کشورها با هم نمایش داده میشود.
وقت آن رسیده است که مقامات ایران بهطور رسمی اعلام کنند، ورزشکاران ایران اجازه رویارویی با نمایندههای اسرائیل را ندارند. تصمیم رقابت نکردن با اسرائیل نه درحوزه ورزش که در جای دیگری گرفته شده است. این مسئله برای ایران و جهان نیز روشن است. اما چنین تصمیمی به صورت رسمی اعلام نمیشود. به همین دلیل سرمربیان تیم ملی و مدیران ورزشی مجبور میشوند به فکر راه حلی باشند تا تیم و ورزشکارانشان محروم نشود.
مقامات سیاسی ایران بارها اعلام کردهاند که به رسمیت نشناختن اسرائیل “خط قرمز نظام و جزو اصول تغییرناپذیر انقلاب اسلامی است.” اما مگر یک رقابت ورزشی معنای به رسمیت شناختن اسرائیل را دارد؟ همان مسئلهای که رسول خادم در نامه معروف خودش به مقامات ایران نوشته است: “هم شعار عدم مسابقه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی را بهعنوان خط قرمز و پیام انقلاب سر میدهید و هم پشت سر، تلاش میکنید ورزشکاران ایرانی از طریق گواهی پزشکی و یا به حریف قبلی باختن، به گونهای تدبیر کنند که کسی متوجه عدم رویارویی آنها، با رژیم صهیونیستی نشود. چنین سیاست دوگانهای “آدمی را به این نتیجه میرساند که، شما به آنچه میگویید اعتقاد ندارید.”
نکته این که دیپلماسی ورزشی ایران در مقابل اسرائیل نشانه ای از صداقت و شجاعت در خود ندارد. سیاستی هزینهزا که منتقدان آن در سالهای گذشته بیشتر و بیشتر شدهاند. چون براساس تجربههای قبلی، سازمانهای مسئول در شرایط محرومیت، ورزشکاران را تنها گذاشتهاند و هیچ حمایتی صورت ندادهاند. سیاستی که اشک و آه ورزشکاران را در پی داشته است. چنین تصمیمهایی جز فریب و ریا چیز دیگری نیست و در نهایت کسی که هزینه میدهد ورزشکار است و نه سیاستمداران و تصمیم گیرندگان اصلی.
اکنون یک راه مشخص و واضح پیش روی مسئولان قرار دارد. رسما اعلام کنند براساس سیاستهای کلی جمهوری اسلامی ایران، هیچ ورزشکاری حق رویارویی با نمایندههای اسرائیل را ندارد و خودشان هم تبعات چنین سیاستی را تمام و کمال بپذیرند. از این طریق تکلیف ورزش ایران در مقابل اسرائیل را روشن کنند. چون از این پس «باید ببازی» یا «مریض شو» دیگر جواب نخواهد داد.
حلقه دخالت سیاست در ورزش هر روز تنگتر میشود و به زودی زمانی فرا میرسد که راهی جز تعلیق ورزش ایران یا مسابقه دادن با اسرائیل وجود نخواهد داشت. درست همان چیزی که در فوتبال و حضور زنان در ورزشگاه با اجبار فیفا به وجود آمد
پرونده ورزش ایران با موضوع پرهیز از رویارویی ورزشکاران ایرانی و اسرائیلی همچنان روی میز دادگاه عالی ورزش باز است و میتواند عواقب سهمگینی برای ورزش ایران داشته باشد. مقامات سیاسی ایران باید تصمیم بگیرند.
افشین امیرشاهی
- 18
- 4