به گزارش ورزش سه، اگرچه در رسانه ها همواره بر اهمیت حضور بخش خصوصی در عرصه باشگاهداری تاکید میشود، اما در عمل حتی باوجود تلاشهای گسترده صورت گرفته طی دو سال اخیر، سهم کوچکی از اقتصاد فوتبال ایران را بخش خصوصی در اختیار دارد و به نوعی زیرساختهای لازم برای حضور گسترده این بخش در فوتبال ایران فراهم نشده است.
یکی از دلایل عمده شرایط بوجود آمده، حل و فصل نشدن موضوع درآمدها در فوتبال کشور است و به تبع آن چون درآمدها کفاف هزینههای باشگاه داری را نمیدهد، معمولا بخش خصوصی تمایلی به حضور بلند مدت در فوتبال ندارد. البته در این بین، کارخانههایی هستند که از برخی باشگاهها بهطور مستقیم حمایت میکنند، اما آن هم معضلاتی را با ذی نفعان خود از جمله سهامداران درخصوص بی فایده بودن هزینه در فوتبال دارند. درهمین راستا، میتوان به صراحت گفت که اگر استانداردها و الزامهای مربوط به فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا نبود، حتی همین میزان اندک حضور بخش خصوصی را هم نمیتوانستیم متصور شویم.
با توجه به مقدمه بالا، اگر چه برهمگان واضح است که فوتبال ما باید راههای درآمدی خود را مشخص کند و موانع حصول آن را برطرف نماید، اما هیچگاه ارادهای برای رفع این موضوع نبوده است و حتی برنامههای ورزشی چه درحال حاضر و چه در سالیان گذشته با بررسی مسائل بسیار سطحی و کم اهمیت مثل درگیری دو بازیکن و یا فلان مربی با فلان داور، همواره برروی این معضل سرپوش گذاشتهاند و نسبت به آسیب شناسی عدم ایجاد درآمدهای پایدار در فوتبال بی تفاوت بودهاند.
اصلیترین راه درآمد در فوتبال، حق پخش است که حدود ۵۰ درصد ترکیب درآمدی باشگاههای اروپایی را تشکیل میدهد. اما در فوتبال ایران، سالهاست که کوششی برای حل معضل حق پخش نشده و حتی وقتی که رئیس وقت سازمان خصوصی سازی در برنامه فوتبال برتر به این مسئله اشاره کوچکی میکند به شدت و سرعت مورد حمله کلامی قرار میگیرد و مجری برنامه کنایههای تندی را با ذکر عباراتی مثل "کوچه مجلس" و "حضور شما هیچ تاثیر مثبتی در روند اداره این دو باشگاه نداشته"، علیه حسین قربانزاده مطرح میکند، این درحالی است که معاون سابق وزیر اقتصاد در گفتوگوی مفصل و صریح خود با سایت آنتن توضیح میدهد که اتفاقا مسئله حق پخش را از طریق مجلس پیگیری کرده، اما متاسفانه پیشنهاد او در صحن مجلس با اختلاف اندکی از آرا نتوانسته رای بیاورد.
در ادامه، بخشی از گفتگوی پژمان راهبر، سردبیر سایت ورزش سه با حسین قربانزاده را ملاحظه میکنید.
در فوتبال ایران، درآمدهای عملیاتی کفاف هزینهها را نمیدهد
راهبر: مدل اقتصادی فوتبال ایران در طول سالیان بیشتر درواقع اینجوری بوده است که فوتبال ایران یک اسپانسر بزرگ را طلب میکرده یا دوست داشته که داشته باشد مثلا چیزی شبیه به عربستان. درواقع، آن هدف غایی فوتبال ما بوده است. یعنی یک جایی باشد هزینه زیادی در فوتبال ما نماید و زیرساخت را درست کند. هزینه بازیکنان و مربیان را پرداخت کند و این رشته به فعالیت خودش ادامه بدهد. مثلا آقای اسلامیان چندی پیش یک نامه ای داده بودند که گفته بودند فوتبال ایران را بدهیم به شرکت های دولتی درواقع این ایده را ترغیب می کند که از یک جایی یک پولی به فوتبال تزریق شود تا فوتبال به حیات خودش ادامه بدهد.
قربان زاده: ما این را بهش چی میگوییم؟
درآمد عملیاتی. درآمد عملیاتی در صورت مالی شرکت ها یعنی درآمدی که ناشی از اساسنامه است، چقدر می باشد. درآمد غیرعملیاتی هم درصورت مالی وجود دارد. درآمد غیرعملیاتی اینجوری است که شما یک شرکت فرهنگ و نشر هستی و یک آپارتمان داری و داری اجاره اش می دهی. کار شما که اجاره دادن نیست. نکته این است چه زمانی این سیستم روی ریل خودش قرار می گیرد؟! وقتی که بتواند از محل درآمد عملیاتی خودش ارتزاق کند. مس، فولاد و آلومینیوم و.. که به باشگاه هایشان کمک میکنند، می آیند به گونه ای صورت مالی را تنظیم می کنند که درآمد عملیاتی محسوب بشود. چرا؟ چون که می گویند برو با یک شرکت زیر مجموعه قرارداد اسپانسری ببند و می برند در درآمد عملیاتی ولی واقعیت قصه این است که درآمد عملیاتی در نظام باشگاهداری ما کفاف هزینهها را نمیدهد. چرا؟ همان نکته است که بالاخره پنج درآمد اصلی که وجود دارند آنقدر درموردش کار نشده است. حالا اینکه می گویند هوادار هست. همه شرکت ها دنبال همچنین چیزی هستند، اما هنر تبدیل نیاز به تقاضا مهم است. نیاز را که همه دارند اما اگر کنارش قدرت نقدینگی باشد می شود تقاضا. آن شب داشتم بازی رئال با مایورکا را می دیدم که وسط زمین را صدا و سیما تبلیغات کار کرده بود. این کمترین استفاده از هوادار فوتبال است. چون همین هوادار فوتبال صدها نیاز دیگر هم دارد. مثلا همین هوادار فوتبال می خواهد سوهان بخرد می تواند سوهان آبی یا قرمز بخرد تا هزار چیز دیگر. پس فوتبال تقاضایش بهصورت تضمینی موجود است و حق پخشش هم به رسمیت شناخته نشده است. فقط این دوتا که یکیش با رفع سومدیریت مدیران باشگاه درست می شود و دیگری هم با به رسمیت شناختن حق پخش اصلاح می گردد.
فوتبال ایران بجای درآمدهای غیرعملیاتی بایستی از درآمدهای عملیاتی تزریق کند
رئیس سابق سازمان خصوصی سازی همچنین ضرورت عدم وابستگی باشگاه ها به درآمدهای غیرعملیاتی تاکید میکند: آن درآمد عملیاتی که شما می گویید فولاد برود کتابفروشی بزند، درآمد عملیاتی محسوب نمی شود. فوتبال ما از درآمد غیر عملیاتی خود هزینه می کند و تا زمانی که این مکانیزم عوض نشود در برهمان پاشنه می چرخد. این است تفاوت شرکتی که ۷۰، ۸۰ هزار میلیارد تومان سود دارد با باشگاهی که فردی در یک نقطه ای دارد با هزینه شخصی اداره می کند یا اصلا وابستگیاش مثل صنعت نفت آبادان باید با دهها لایه باشد، چرا که قانون داریم نباید به اینها کمک کرد. صنعت نفت را هم که شخص پولش را نمی دهد. معلوم است که دولت دارد پولش را می دهد اما چون ممنوعیت وجود دارد می چرخد و از یک مسیر دیگر کمک می شود. همه اینها بخاطر این است که صنعت نفت هم، به نسبت خودش از هوادار استانیش در راستای تبدیل نیاز به تقاضا درست استفاده نکرده است و همچنین نیامده که بخشی از سهم حق پخش خود را زنده کند که البته بهش ندادند. مجموع اینها صنعت نفت را به باشگاهی تبدیل کرده که به دولت نیازمند است و یا اینکه قرض روی قرض انباشته می کند و حالا انشاالله از این ستون به آن ستون فرج است.
چاره ای جز خصوصی سازی این دو باشگاه نداشتیم
در ادامه، پژمان راهبر با طرح سوالی درخصوص حق پخش که اساسی ترین درآمد عملیاتی مربوط به باشگاه هاست، گفتگوی خود را با حسین قربان زاده پیش میبرد.
راهبر: موضوع حق پخش در دنیا سابقه زیادی دارد مثلا من یک فیلم سینمایی را می دیدم به اسم «کلاه چرمیها» که جرج کلونی در آن بازی می کرد که در این فیلم در دهه ۴۰ میلادی دنبال یکپارچه کردن لیگ فوتبال آمریکایی برای گرفتن حق پخش بودند. یعنی این موضوع ریشه خیلی قدیمی دارد و در ایران نیز این یک مسئله باز شده که اراده ای هم بر پایان آن نیست ولی تصور من همیشه این بوده که فدراسیون فوتبال مهم ترین مسئله اش حل این مسئله است و اگر فدراسیون فوتبال نتواند آن را حل کند، در سایر حوزه ها کارکرد آنچنانی ندارد. ضمن اینکه به نظر می آید امروز باتوجه به ارقام و اعدادی که در بازار رسانه های سرگرم کننده درحدی است که فوتبال بتواند بخشی از آن را پوشش بدهد. حالا مثلا سال اول یک عددی ایجاد می شود، سال دوم یک عدد بیشتری و... از شما می خواهم بپرسم که بدون حل شدن ماجرای حق پخش، چطور این خصوصی سازی را شروع کردید؟
قربانزاده: سوال واضح ترش از من این است که وقتی حق پخش حل نشده است چرا اینها رفتند یک بخشیش را به مردم واگذار کرده اند، درحالی که خود من الان می گویم درآمد عملیاتی. اگر کسی حتی دو هفته هم مطالعه انجام بدهد می رسد به اینکه منابع درآمدی مشخص است و محور اصلیش هم حق پخش است. پس اینکه بلاخره حق پخش درآمد نهایی مطلوب است که روشن است. اما این مثل اتفاقی است که وقتی شما می خواهی یک میزی را جابجا کنی می گویی اگر همه باهم آمدند والا اصلا شروع نمی کنیم. این حالت می شود مثل همان ماجراهای سی و چند سال گذشته که اتفاق می افتاد.
ما در جایگاهی قرار داشتیم در مهر ۱۴۰۰ که استقلال و پرسپولیس حذف شده بودند. یعنی درعین حال باید همزمان فکر می شد برای موضوع مالکیت مشترک، بدهی ها و ده ها چیز دیگر. آن زمان اطلاعات به طور کامل به ما نمی رسید. من به تدریج متوجه این مسائل از طریق ایمیل های ایافسی شدم. حذف این ها فقط بخاطر مالکیت مشترک نبود، فقط بخاطر بدهی نبود. ایرادات دیگری هم وجود داشت.
اینکه این دو باشگاه ۱۰ درصد واگذار بشوند، قرینه ای بود بر اهتمام دولت جمهوری اسلامی که میخواهد این ها را واگذار کند. این روشن است که اینها کنترلشان واگذار نشده اند چون دکمه صفر و صدی نبود که یا دولت یا بخش خصوصی. موضوع این بود که یک حرکتی آغاز شده و این حرکت صوری نبوده است و ما مثلا بیاییم نامه بزنیم این از وزارت صمت واگذار شده به وزارت اقتصاد. ۱۰ درصد از این دو را مردم در بورس مالک شدند. بزرگوارانی که در کمیته بدوی حرفه ای سازی بودند قاعدتا این مسیر را می دیدند و نامه هایی را که من می زدم را هم می دیدند. موضوع مالکیت مشترک باهاش همراهی شد. در خصوص باشگاه استقلال بدهی باعث حذف آنها شد.
یشنهاد ما در مجلس برای حل معضل حق پخش فقط چند رای کم آورد
قربان زاده در ادامه درخصوص اینکه ما فقط صرفا دنبال واگذاری نبودیم و قصد داشتیم که راههای درآمدی این دو باشگاه را تسهیل نماییم، گفت: درپاسخ به سوال جنابعالی که فرمودید وقتی حق پخش نبود چرا اینها را واگذار کردید؟ پاسخ این بود که اگر این مسیر آغاز نمی شد دچار بحران های عمده دیگری بودیم مثل استمرار حذف اینها از آسیا و ضمن اینکه اینها هشتشان گروی نُهشان بود و در این مسیر ۷۰۹ میلیارد تومان امکانی که برایشان درحوزه سرمایه گذاری اهرم بشود بوجود نمی آمد، مسیر واگذاری تسهیل نمی شد. ما در آخر سال ۱۴۰۰ یک پیش نویس لایحه بودجه ۱۴۰۱ پیشنهاد دادیم که برای موضوع حق پخش صندوقی تاسیس بشود تا کسانی که از منابع انفال یعنی مواد خام استفاده می کنند مثل فولاد، مس و.. مبلغی را به همراه حق پخش صدا و سیما در یک صندوقی بگذارند و براساس سه تا آیتم جدول، میزان هواداری که پخش را نگاه می کند و سومی هم مساوی. یعنی مثلا تا یک ۳۰ درصد به صورت مساوی بین همه تیم های لیگ برتری پخش شود و مابقی هم به میزان دو تا ۴۰ درصد براساس آیتم جدول و میزان پخش بین تیم ها پخش شود. یعنی آقای فولاد و مس تو می خواهی تیم در لیگ برتر داشته باشی چون داری از انفال استفاده می کنی بیا این میزان در این صندوق بگذار، حالا اگر قهرمان شدی و واقعا می گویی من هوادار دارم، بخش عمده ای از آن به خودت برمی گردد. من این پیشنهاد را نوشتم و فقط حدود ۸ یا ۹ تا رای در صحن مجلس کم آورد. آقای تاج خیلی خوشحال بود که این دارد می رود که این اتفاق بیفتد. یعنی تمام تلاش ها در آن موقع این بود که ما ۵ تا کار را باهم انجام بدهیم اینجوری نبود که دست رو دست هم بگذاریم و بگوییم یک کسی می آید و حق پخش را درست می کند و از آن طرف برویم ۱۰ درصد را هم واگذار کنیم تا شرکت بماند بدون درآمد عملیاتی.
- 10
- 5