غلامرضا سعادتی، معاون حراست سازمان تربیتبدنی در زمان ریاست مصطفی هاشمیطبا بود. کسی که در بازیهای مقدماتی جام جهانی کره و ژاپن، با حفظ سمت مدیریت حراست ورزشگاه آزادی را هم برعهده داشت. او اولین کسی بود که با پدیده دختران پسرنما در ورزشگاه آزادی مواجه شد و این موضوع را رسانهای کرد تا تدبیری برای آن اندیشیده شود. سعادتی که به عنوان مدیر سایت ایران اسپورت ۲۴، کار رسانهای را هم تجربه کرده حالا از تمام فراز و نشیبهایی میگوید که ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها در ۲۰ سال اخیر طی کرده است.
همه مقاومتها، تلاشها و گرههایی که به اعتقاد سعادتی به عمد در این راه ایجاد شده است. از قانونی میگوید که میرفت تا تصویب شود و درهای ورزشگاهها را به روی زنان باز کند اما به دستور محمد علیآبادی به بایگانی رفت. خواندن آنچه سعادتی از ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها میگوید، میتواند به روشن شدن زوایای پنهان این ماجرای پر پیچ و خم بینجامد.
شما جزو اولین کسانی بودید که با موضوع ورود دختران پسرنما به ورزشگاهها مواجه شده بودید. در آن مقطع چه تصمیمی برای این موضوع گرفتید؟
این داستان برمیگردد به سال ۱۳۷۸ یا ۱۳۷۹. آن زمان هیجان بازیها در استادیوم آزادی خیلی زیاد بود. پرتاب ترقه در ورزشگاه و آسیبی که به صندلیها وارد میشد، اخطار فیفا را در پی داشت. آن زمان صندلی هم نبود و نیمکتهای نارنجی در ورزشگاه بود. فیفا اخطار داده بود که اگر برای بازیهای مقدماتی جام جهانی کره و ژاپن، این روند اصلاح نشود، محدودیتها و محرومیتهایی ایجاد میکند. ما هم برای اصلاح وضع موجود کارهای تحقیقی و میدانی زیادی انجام میدادیم.
در همین بررسیها بود که متوجه حضور دختران پسرنما در ورزشگاهها شدید؟
در بررسیهایی که داشتیم به طور اتفاقی متوجه شدیم که در خروجی پارکینگ ورزشگاه آزادی از هر ۴۰، ۵۰ موتوری که از خارج میشود، یک موتور هم هست که دختری را ترک خود سوار کرده. برای من سؤال شده بود که این زنان کجا بودهاند که دارند از ورزشگاه خارج میشوند. کمی که دقت کردیم متوجه شدیم اینها با تیپهای پسرانه به همراه برادر یا همسر یا دوستانشان به ورزشگاه میآیند. البته آنها که بدون همراه بودند معمولاً از طرف اطرافیان شناسایی میشدند و مشکلاتی هم برایشان به وجود میآمد اما به هرحال من همان زمان در مصاحبهای این موضوع را با رسانهها مطرح کردم.
واکنشها نسبت به اعلام این موضوع چطور بود؟
در آن زمان فضای عمومی کشور اینطور نبود که اصرار داشته باشد از ورود زنان به ورزشگاه جلوگیری شود اما بودند کسانی هم که باور نمیکردند. مثلاً یادم هست که بعد از مصاحبه من، برای بازی استقلال مقابل پاس به ورزشگاه آزادی رفته بودیم. مصطفی آجورلو، مدیرعامل وقت باشگاه پاس به استادیوم آمده بود و به من گفت چرا جو میدهی و اصلاً موضوع حضور دختران پسرنما در ورزشگاه حقیقت ندارد. آن زمان خیلی اوقات تلخی کرد. من جوابش را ندادم اما ۲۰ دقیقه بعد در بیسیم به من اطلاع دادند که ۷ دختر در پوشش پسرانه به ورزشگاه آمدهاند و عدهای خواستند اذیتشان کنند که درگیری به وجود آمده بود. من هم گفتم آنها را به جایگاه ویژه ببرند و ۱۰ دقیقه پیش از پایان بازی به سمت بیرون ورزشگاه هدایتشان کنند. بعد از اینکه دخترها را به جایگاه ویژه آوردند به آجورلو گفتم بالای سرت را نگاه کن. وقتی دختران را در جایگاه ویژه دید، عصبانیتر شد.
رسانهها در آن زمان به این موضوع نپرداختند؟
آن روز عکاسها خیلی از دخترها عکس گرفتند اما هیچکدام از عکسها چاپ نشد.
راهکار سازمان تربیتبدنی برای برخورد با این موضوع چه بود؟
آقای هاشمیطبا، ریاست وقت سازمان تربیتبدنی در آن زمان کار تحقیقی - فقهی درباره این موضوع انجام داد که از منظر فقه تقابل زنان و مردان در ورزشگاهها را مورد بررسی قرار داده بودند. در این تحقیق رشتههای ورزشی درجهبندی میشدند.
این درجهبندی به چه صورت بود؟
یکسری از رشتههای ورزشی مثل شنا، کشتی و پرورش اندام که فاصله تماشاگران با ورزشکاران کم است و ورزشکاران پوشش مناسبی ندارند. در این رشتهها امکان حضور زنان وجود نداشت. رشتههایی هم هستند مثل ورزشهای رزمی، دو و میدانی و سوارکاری که هیچ مانعی برای حضور زنان وجود نداشت و اتفاقاً در آن زمان زنان پای اصلی ورزشگاهها بودند. یادم هست که در مسابقات اتومبیلرانی، از ۱۰ هزار نفری که برای تماشای مسابقات میآمدند، ۵ هزار نفر زن بودند. در مسابقات پرش سوارکاری هم حضور زنان خیلی پررنگ بود. دسته سوم ورزشها، فوتبال و بسکتبال و والیبال بودند که فاصله بین سکوها و زمین بازی کافی است و پوشش مناسبی هم دارند. به همین جهت سازمان تربیت بدنی طرحی را به دولت وقت که آقای خاتمی بودند ارائه داد. آقای خاتمی هم این طرح را تحویل شورای انقلاب فرهنگی دادند و از آنجا به شورای فرهنگ عمومی رفت تا به صورت قانون به تصویب برسد. حتی شورای فرهنگ عمومی این طرح را تصویب هم کرد. ما هیچ منع قانونی برای حضور زنان در ورزشگاه نداریم.
پس تکلیف تصویب این قانون چه شد؟
دولت تغییر کرد و آقای احمدینژاد رئیس جمهور شد. اتفاقاً یکی از اولین اقدامات ایشان ابلاغ این قانون بود. ماه اول، دوم یا حداکثر ماه سوم ریاست آقای احمدینژاد در دولت بود که آقای علیآبادی، ریاست وقت سازمان تربیتبدنی مسئول پیگیری تصویب این قانون شد. همان زمان برخی مراجع تقلید مثل آقایان مکارم شیرازی و نوری، هشدار دادند که این هشدار به هیچ عنوان مبنی بر عدم ورود نبود. فقط اعلام کردند که بستر مناسب را فراهم کنید. بحثشان هم درست بود و سازمان تربیتبدنی باید تمهیداتی را درست میکرد که واقعاً کاری نداشت. تمهیداتی مثل گیتهای ورزشگاه یا سرویسهای بهداشتی. آقای علیآبادی اما این کار را نکرد. به دنبال هشدار مراجع، رهبری هم گفته بودند که نظر مراجع را تأمین کنید. علیآبادی هم پرونده را بایگانی کرد و هیچ اقدامی انجام نداد.
از محمد علیآبادی درباره دلیل بایگانی کردن این پرونده سؤالی پرسیده نشد؟
شخصاً با ایشان ملاقاتی داشتم و درباره قانونی که آخرین مراحل تصویبش طی میشد پرسیدم. تأکید کردم که ورود زنان به ورزشگاهها تا چه اندازه در بحث توسعه ورزش شهروندی و سلامت جامعه تأثیرگذار خواهد بود اما ایشان به من گفت: «سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند. به من چه ربطی دارد؟» و به این ترتیب این قانون با تفکر این آدم بیمعرفت و غیرمسئول، مسکوت ماند.
بعد از آن اما همچنان در مسابقات بسکتبال و والیبال، شاهد حضور زنان در ورزشگاهها بودیم.
بله. وقتی والیبال ایران جهانی شد و میزبانی مسابقات را در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی داشت، بیش از ۴ هزار نفر از زنان به ورزشگاه آمدند. همان زمان بود که گروه اقلیت سنتی و افراطی جامعه وارد عمل شدند. گروهی که تمام دغدغهشان این است به دولتها فشار بیاورند تا از این طریق امتیاز بگیرند. این افراد گزارشی را تهیه کردند از شادی زنان قبل از مسابقه والیبال و این تصاویر و ویدئوها را به گونه دیگری به عالیترین مقام کشور ارائه دادند.
البته این ممنوعیت، تهدید فدراسیون جهانی والیبال را هم در پی داشت.
بله و در نهایت به حضور گزینشی زنانی انجامید که حجابشان مورد تأیید بود.
در فوتبال اما این اتفاق نیفتاد.
این اتفاق نیفتاد و پدیده دختران پسرنما رشد کرد. هرچه برخوردها و فشارها بیشتر شد، آنها که با ظاهری متفاوت وارد ورزشگاهها میشدند، شیوههای پیچیدهتری را در پیش گرفتند و مجبور به گریمهای مردانه شدند. سرهایشان را تراشیدند و کماکان حضورشان در ورزشگاهها ادامه دارد.
البته بعید میدانم الان دیگر مثل سالها ۷۸، ۷۹ این دختران در ورزشگاهها با مشکلاتی مواجه شوند یا با مردان درگیر شوند.
الان فهم تماشاگر فوتبال خیلی بالاتر رفته. ضمن اینکه فضای ارتباط بین دختران و پسران هم بازتر شده و تماشاگران منطق دارند.
با توجه به حساسیتهایی که این موضوع پیدا کرده و مشکلاتی که به وجود آورده، راه برونرفت از این ماجرا را چه میبینید؟
به نظر من این یک گره تعمدی و مدیریت شده است. ما درباره حضور زنان در ورزشگاهها قانون داریم. اجرا هم شد و مشکلی به وجود نیامد. در فینال لیگ قهرمانان آسیا، زنان طرفدار پرسپولیس هرچند گزینشی به ورزشگاه آمدند و هیچ مشکلی به وجود نیامد اما این گروه اقلیت تا آخرین لحظه که جا دارد این بازی را ادامه خواهند داد. در مقابل باید برای این موضوع هزینه داد.
بهناز میر مطهریان
- 14
- 4