به گزارش عصر ایران، در برنامه آخر شب شبکه سه که ارتباط مستقیم با توکیو برقرار شده بود، جواد فروغی را به عنوان اولین برنده طلای المپیک این دوره به برنامه آورده بودند، جواد خیابانی در استودیو توکیو میزبان این ورزشکار است و در تهران هم پیمان یوسفی و بهزاد کاویانی میزبان خانواده فروغی هستند.
جواد خیابانی بر طبق روال همیشگی احساساتی و شتاب زده مدام حرف میزند، به گونه ای که فروغی هنوز جواب یک پرسش را نداده با یک سوال دیگر و مبحثی جدید مواجه میشود، مجری بدون توجه به حرفها و جواب های او خود دوباره اظهار نظر میکند، موضوع را عوض میکند و بعد هم بدون اینکه منتظر ادامه حرفهای مهمان باشد میگوید که میخواهیم برویم تهران و خانواده شما رو ببینیم و ... (واقعا سعی کردم از جملاتی که استفاده کرد و یا نتیجه گیریهای عجیب و غریبش پرهیز کنم ؛ که کم هم نبود!)
در آن طرف در تهران هم ۳ بچه جواد فروغی را به استودیو آورده اند و آنها هم مشتاق دیدار پدر از پشت مانیتور هستند ، سلام و احوالپرسی معمول و تبریک گفتن همسر جواد فروغی به او و تشکر ورزشکار المپیکی از همسر و خانواده اش و ... دیگر هیچ حرف و برنامه ای برای ارائه ندارند، نه مجریان استودیو تهران و نه جواد خیابانی در توکیو !
۲ بچه خردسال که خسته و کلافه شده اند بهترین اتفاق را رقم می زنند و در استودیو شروع میکنند به راه رفتن، چرخیدن، بازی کردن، رفتن زیر میز و عاقبت بالای میز و استفاده از میز برنامه به عنوان سرسره و ... کارگردان تلویزیونی هم انگار از این موقعیت خوشش آمده و در نمای باز بارها بالا رفتن پسربچه از میز و سر خوردن به پایین آن را نشان میدهد.
این که چنین اتفاقی در این حد و تا این اندازه نشان داده شود واقعا جای پرسش دارد؟ برای اینکه دیدن یک یا دو بار چنین اتفاقی شاید بامزه است ولی بعد از آن دیگر نه به لحاظ رسانهای و نه به لحاظ حرفهای کار درستی نیست.
برای اینکه مثالی بزنم تا بدانید چه اندازه وقت و زمان حرف زدن در مقابل دوربین اهمیت دارد باید از نمونههای خارجی مثال بزنم در مراسمی چون اسکار برجستهترین و معروفترین بازیگران و کارگردانان هالیود شرکت میکنند، یک بازیگر معروف مثلا جورج کلونی میآید تا برنده اسکار بهترین بازیگری را اعلام کند بعد از اینکه اسم او را خواند خود جرج کلونی به کناری هدایت میشود که دیگر او در مقابل دوربین حتی در پس زمینه هم نباشد ، برنده اسکار آمده و در حد ۲ دقیقه باید تمام حرفهایش را بزند، هر کسی باشد بعد از ۲ دقیقه با بالا بردن صدای موسیقی او را به پایان دادن حرفهایش هدایت میکنند.
تعارفی در کار نیست هر کسی باشد همین است. این قضیه نشان از وجود برنامه مشخص و زمان بندی برای هر بخش دارد که اگر چنین نباشد معلوم نیست برنامه به کجا خواهد رفت و چقدر طول خواهد کشید؟!
یا دربرنامه های گفتگو محور همچون برنامه المپیک ۲۰۲۰ شبکه سه هم مهمان دعوت میکنند و با او حرف میزنند اما دقیقا زمان این گفتگوها مشخص است مثلا در برنامهای چون برنامه الن دیجنرس هر مهمانی داشته باشد معمولا بخش گفتگو بین ۵ تا ۷ دقیقه است و یا در برنامه گراهام نورتون ، جیمز کوردن و ... هم باز بر همین منوال است و با وجود آنکه ستاره های بسیار معروف دنیا را در برنامه شان دارند اما هیچ وقت زمان از دست رفته یا بی بهره در آن وجود ندارد و سریع به آیتم بعدی میپردازند. و صدها مثال دیگر ...
آن بچه ها خودشان بودند و جز بچگی و زندگی معمول خودشان کار دیگری نکردند و اتفاقا کار آنها قطعا از زمره بامزهترین اتفاقات تلویزیون خواهد بود، کاملا معلوم است از ساعتها قبل به استودیو آمده، از انتظار و معطلی در آن ساعت شب ( ۱۵ دقیقه بامداد) خسته و کلافه شده و عاقبت خود دست به کار شدند تا برای خود سرگرمی رقم بزنند. اما سوی دیگر ماجرا نشان از بی برنامه بودن ، سازندگان المپیک ۲۰۲۰ است، طبیعتا هر آیتم یا بخشی (حتی در برنامه های زنده) باید زمان مشخصی داشته باشد و برنامه ساز اشراف داشته باشد که چند دقیقه باید در این بخش حرف زد و بعد تمام کردو به مرحله بعدی پرداخت، اما در این برنامه تا جایی پیشرفتند که مجری ها، خانواده فروغی، مخاطب و ... معذب شدند تازه تصمیم گرفته شد که یک سر به اتاق فرمان بزنیم و بعد دوباره بر میگردیم و ...
مهمتر از همه زمان از دست رفته و یا زمان بی بهره در این برنامه است که هیچ اتفاق خاصی رخ نمیدهد و مجری هم هیچ اطلاعات یا داده خاصی ارائه نمیکند، معمولا حرفها و اخبار تکراری است.
این زمان بی بهره و یا غیر مفید اتفاقا در این شکل برنامههای گفتگو محور تلویزیون بسیار زیاد است. نمونه دیگر در اکثر برنامه های حتی چون عصر جدید و ... یا همین برنامه المپیک ۲۰۲۰ هم در استودیو تهران و هم در توکیو.
به جواد خیابانی و اجرای پر اشکالش دیگر واقعا نمیتوان چیزی گفت چون او همین گونه است و در این چند روز المپیک نمی توان از او انتظار تغییرات عجیب و غریبی داشت اما بر آن مدیران و برنامهساز تلویزیون انتقادات زیادی وارد است که او را برای مجریگری مهمترین برنامه ورزشی تلویزیون در زمان المپیک توکیو در نظر گرفتهاند.
به آن بچه های معصوم و جذاب که بر روی میز برنامه سرسره بازی کردند هیچ ایرادی وارد نیست اما اشکال از آن تهیه کننده و برنامه سازی است که بدون هیچ برنامه و نقشه خاصی کودکان را به استودیو آورده و هیچ تمهید و فکری برای مدت زمان و شکل جلوی دوربین قرار گرفتن آنها نکرده است.
کاملا به سبک یلخیوار، بدون برنامه، فکر و ... و در نهایت به تنها کسی که فکر نمیشود هم مخاطب و وقت اوست.
کاوه معینفر
- 21
- 2