روزنامه جهان صنعت نوشت: «دختر نقرهای وزنهبرداری به آلمان پناهنده شد». این یکی از تیترهای دیروز خبرگزاریها بود.
دختر ۱۷ساله وزنهبردار ایرانی که مسیر رسیدن به موفقیت را در فضای سخت و کمبود امکانات با سرعت سهساله طی کرد، یک بار دیگر نامش را در ورزش ایران جاودانه کرد. او که برای شرکت در رقابتهای وزنهبرداری قهرمانی جوانان جهان به یونان سفر کرده بود توانست در دسته ۸۷ کیلوگرم مدال نقره یکضرب و عنوان چهارمی مجموع را به دست بیاورد. آخرین تصویری که از او منتشر شده، مربوط به همان مدالی است که به دست آورده و بعد از دو روز ناپدیدی به آلمان پناهنده شد. طی سالهای اخیر شمار زنان مدالآوری که با ترک اردوی تیم ملی در کشورهای دیگر اعلام پناهندگی میکنند، به طرز چشمگیری افزایش یافته است، چرا که همزمان با مهاجرت یکتا جمالی، پریسا جهانفکریان که توانسته بود برای نخستینبار سهمیه رقابتهای المپیک را در رشته وزنهبرداری کسب کند از مهاجرت خود به آلمان خبر داده بود. از طرفی بیتوجهی یا کمتوجهی به ورزش زنان در ایران، خاصه ورزشهای انفرادی و مدالآور که نیاز به حمایت بیشتر دارد، دلیل اصلی تصمیم یکتا جمالی است زیرا خواهر او در همین خصوص گفته است: «یکتا بعد از مسابقه خیلی از کمتوجهی مربیان در پشت صحنه مسابقه و بیتجربگی آنها در جدولخوانی مسابقه ناراحت و گلهمند بود. یکتا به من گفت، هرچه به مربیانم میگفتم زمان رفتنم روی صحنه برای حرکت دوم دوضربم را بگویید به من میگفتند نگران نباش زود است، بعد ۱۵ ثانیه مانده به مسابقه گفتند و من با بدن سرد رفتم روی تخته و نتوانستم وزنه را مهار کنم.»
این در حالی است که جمالی قبلا از نبود امکانات در زادگاهش گلایه کرده بود و از نبودن امکانات گفته بود: «در شهرستان متاسفانه شرایط اصلا خوب نیست؛ سالنی که در آن تمرین میکنیم، قدیمی و فرسوده است. زنانها اصلا سالن مجزا برای تمرین ندارند. ما با مردان مشترکا در یک سالن تمریناتمان را انجام میدهیم. به خاطر همین موضوع سانسهای تمرینمان با آقایان خیلی تداخل پیدا میکند و چون همیشه در همهجا اولویت با مردان است، ما باید در بدترین ساعت ممکن به سالن برویم. فکرش را بکنید الان فصل گرماست، اما باید ساعت ۱۴:۰۰ تا ۱۶:۰۰ آنجا تمرین کنیم. فکر نمیکنم هیچ جای دنیا ورزشکاران در این ساعت تمرین کنند.»
فارغ از این موضوعات نگاه به وزنهبرداری زنان در ایران هم چندان مثبت نیست. هرچند این ورزش نوپا به نظر میرسد، ولی متاسفانه برخی سختگیریها نگاه غیرعلمی به این ورزش و اظهارات غیرکارشناسانه درباره این رشته برای زنان و نبودن امکانات برای آنها، کار در این رشته را در سالهای اخیر دشوار کرده بود. ضمن اینکه هنوز زمان زیادی از اظهارنظر جنجالی داریوش ارجمند درباره وزنهبرداری زنان نمیگذرد. او در مصاحبهای گفته بود: «خدا زن را برای وزنهبرداری نیافریده و زنی که وزنه میزند دیگر زن نیست. وزنه زدن زنان باعث از دست دادن قدرت باروری آنها میشود. زن باید مادر شود.»
در هر صورت داستان پناهندگی ورزشکاران ایران فقط مربوط به پریسا جهانفکریان و یکتا جمالی نمیشود. در سالهای اخیر چهرههای مهمی ایران را ترک و مهاجرت کردند که سعید ملایی و کیمیا علیزاده از مهمترینها بودند. مسوولان ورزش ایران هم با وجود وعده و خوشبینیهای متعدد هرگز نتوانستهاند مانع خروج نخبههای ورزش ایران شوند؛ اتفاقی که به نظر میرسد پایانی برای آن نیست.
دولت به زنها بها نمیدهد
اشرف بروجردی فعال حقوق زنان و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در این باره به «جهانصنعت» گفت: در حال حاضر چشمانداز آینده جوانان ایرانی روشن نیست. به همین دلیل آنها از هر فرصتی برای ساخت آیندهای روشن استفاده میکنند. به نظرم این موضوع حق طبیعی هر فردی است و نمیتوانیم او را مورد شماتت قرار دهیم. دولتها در ظاهر از جوانان حمایت میکنند اما در باطن برای زندگی آنها خطونشان میکشند.
جوانان باید بهگونهای رفتار کنند که دولت میخواهد نه آن طوری که خودشان میخواهند. این روزها جوانان بیشتر به ورزش، موسیقی و هنر علاقهمندند این در حالی است دولت حمایتی از آنها نمیکند. بنابراین فضا برای پیشرفت جوانان مهیا نیست. جوانان نیز علیرغم عشق به وطن ناگزیر به مهاجرت هستند. بنابراین در این برهه جوانان را نباید سرزنش کرد.
وی افزود: زنان مدالآوری که به دلیل کمتوجهی دولت از کشور مهاجرت میکنند، سرمایه ملی ایران هستند. دولت باید برای حفظ این سرمایه ملی از آنها حمایت مالی و معنوی کند. چرا که مهاجرت قهرمان ورزشی زیان برای کشور است. در هرصورت مهاجرت یکتا جمالی اولین و آخرینبار نیست اما دولت باید به گونهای برنامهریزی کند که حداقل ورزشکاران باقی دیگر به مهاجرت فکر نکنند.
یکی دلایل اصلی مهاجرت ورزشکاران مشکلات مالی است. بسیاری از ورزشکاران زن درآمد مطلوبی از ورزش کسب نمیکنند. تعدادی زیادی از آنها نیز بیکارند. به همین دلیل دولت نباید از مشکلات ورزشکاران غافل بماند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به عدم توجه دولتها به موفقیت زنان بیان کرد: به نظرم بها ندادند به زنها یک زیرساخت فکری در میان دولتمردان است. البته این نگاه نه فقط در حوزه ورزش بلکه در تمامی عرصهها قابل مشاهده است.
دولتها تاکنون شرایط لازم را برای زنان مهیا نکردند و نمیکنند. این در حالی است که امروزه در تمام جهان حقوق زن و مرد با هم برابر است. بنابراین هر وقت حقوق زنها در موقعیتی نادیده گرفته شود، آنها نیز برای موفقیت و پیشرفت کاری مهاجرت میکنند. البته افزایش مهاجرت قهرمانان ورزشی بسیار نگرانکننده است ولی چارهای هم ندارند. چرا که دولت سیاستهای خاص خودش را دارد.
او ادامه داد: به نظرم نگاه دولت به زنها در دهه ۷۰ میلادی مانده است. این در حالی است که امروزه در قرن ۲۱ زندگی میکنیم و شرایط اجتماعی برای زنان تغییر کرده است. به همین دلیل دولت باید نگاهش را نسبت به زنان تغییر دهد. اگر دولت توانایی حمایت از زنها را دارد که هیچ، اگر ندارد باید به آنها میدان دهد تا خودشان گلیمشان را از آب خارج کنند. زیرا این روزها دولت به زنان میدان این عمل را هم نمیدهد. شرایط موفقیت و پیشرفت برای زنان در ایران بسیار بسته است. امروزه در دولت از توانایی زنان استفاده نمیشود.
بنابراین مهاجرت ورزشکاران بسیار طبیعی است. ضرر اصلی را کشور میبیند نه آن ورزشکار مدالآور، چرا که او به دنبال موفقیت و پیشرفت رفته ولی ایران سرمایه ملیاش را از دست داده است.
ورزشکاران انگیزه ندارند
دکتر علیرضا یزدی روانشناس اجتماعی و آسیبشناس به «جهانصنعت» گفت: پیامدهای پناهندگی قهرمانان ورزشی بسیار روشن است. یکی از مهمترین آنها احساس عدم امنیت در جامعه ورزشکاران است، زیرا به نظر میرسد زنان ورزشکار هر چه در ایران تلاش میکنند به اندازه کافی قدر و منزلتی برای آنها قائل نیستند. به همین دلیل بسیاری از نوجوانان و جوانان نسبت به موفقیت در ورزش بیانگیزه شدهاند. از سویی انتشار گسترده این نوع خبرها، فضای تیرهای دال بر اینکه حق و حقوق این افراد ضایع میشود، در جامعه به وجود میآورد. بنابراین در راستای این رخدادها سرمایه اجتماعی کاهش پیدا میکند، زیرا مرکز ثقل سرمایه اجتماعی اعتماد عمومی است. در نتیجه اعتماد عمومی در دو سطح کاهش پیدا میکند؛ یکی سطح افقی یعنی دیگر مردم به همدیگر اعتماد نمیکنند، دیگری سطح عمودی که مقوله اعتماد ملت به دولتمردان و سیاستگذاران ورزشی و غیرورزشی است.
وی افزود: اخیرا تبوتاب مهاجرت در میان ورزشکاران علیالخصوص زنان مدالآور داغ شده است. بهگونهای که در دولتهای نهم و دهم این پدیده رایج و در اواخر دولت دوازدهم تشدید شد و در حال حاضر نیز اکثر جوانان به دنبال مهاجرت هستند. وقتی جامعه باعث مهاجرت روزافزون ورزشکاران میشود، زمینه برای افزایش فرار مغزها نیز زیاد میشود.
این جامعهشناس اظهار کرد: در هر صورت دولت از لحاظ اقتصادی، جایگاه طبقاتی و منزلت اجتماعی به ورزشکاران توجهی نمیکند. همین امر منجر به افزایش مهاجرت آنها شده است، چرا که تنها تعداد انگشتشماری از فوتبالیستها مشکلات مالی ندارند اما تعداد کثیری از ورزشکاران به سختی زندگیشان را سپری میکنند. مشکلات مالی در زنان بسیار بیشتر است. همین امر منجر به کاهش انگیزه در بین ورزشکاران شده است. با این حال انگیزه اصلی مهاجرت زنان مدالآور عدم ایجاد یک منزلت اجتماعی مناسب در جامعه است. در نتیجه اگر دولت این موضوع را رفع کند، آنها با برخی از مشکلات اقتصادی کنار میآیند.
این در حالی است که امروزه زنان مدالآور هم درگیر مشکلات اقتصادی هستند و هم منزلت اجتماعی آنها چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. تمام این موضوعات در حالی رخ میدهد که زنان ورزشکار برای ادامه کار در لباس ورزشکار و مربی، آینده روشنی را برای خود نمیبینند. البته تبعات اجتماعی این قضیه برای بدنه جامعه بسیار بزرگتر است، زیرا همانند دومینو به بقیه اقشار نیز سرایت میکند.
نویسنده: مهدیه بهارمست
- 15
- 5