حال و روز خوبی بر ورزش حاکم نیست. در کنار خیلی از اتفاقهای ناگواری که افتاده، رفتن چهرهها و نخبههای ورزشی هم مزید بر علت شده تا بیش از پیش نگران آینده مبهم ورزش و ورزشکاران باشیم. کیمیا علیزاده، علی فیروزجا، سعید ملایی و نوید زنگنه، در این چند ماه اخیر رفتهاند و بیتردید این سفرها ادامه دارد.
شاید شکل رفتن هر کدام با دیگری متفاوت است اما در نهایت میتوان همه را در یک زیر شاخه به نام نارضایتی گنجاند. حالا اینکه این نارضایتی از کجا نشأت گرفته، قابل بررسی است و شاید برخی از آنها ریشه در زیادهخواهی دارد اما آیا برای همه آنچه اتفاق افتاده، میتوان یک حکم داد؟
سعید ملایی بازی خورد و رفت. در ادامه هم چیزی که میخواست برایش رقم نخورد اما آیا همه آنچه ملایی را به جایی رساند که حالا تابعیت مغولستان را انتخاب کند، در سادگی و اشتباه فردی این جودوکا یا حتی بدخواهی دشمن همیشگی ایران خلاصه میشود؟
در مورد علی فیروزجا چطور؟ نوجوانی که شاید خیلی هم بینش سیاسی ندارد و صرفاً برای اینکه میخواهد شرایط بهتری برای تحصیل و فعالیتهای ورزشیاش در رشته شطرنج داشته باشد، تصمیم به رفتن گرفت بدون اینکه تلاشی برای حفظش انجام شود.
در ارتباط با نوید زنگنه چه قضاوتی میتوان داشت. وقتی او در آبان ماه با آن مشکل مواجه شد، در ادامه چه شرایطی برایش رقم خورد که او را تبدیل کرد به ورزشکاری که فرار را بر قرار ترجیح دهد؟
کیمیا علیزاده هم که جای خود دارد. درباره او زیاد نوشته شده و شاید کمی بعدتر بتوان قضاوتهای بهتری درباره علت رفتنش داشت اما آیا میتوان از کنار همه این اتفاقها به راحتی گذشت و به آنچه ممکن است در آینده پیش آید، بیتفاوت بود؟
یک نگاه کلی به روندی که آغاز شده و بررسی کار رسانهای که بعد از این اتفاقها از سوی رسانههای خارجی و برخی داخلیها انجام میشود، این فرضیه را به وجود میآورد که شاید برنامهای برای دور کردن ستارههای ورزشی ایران از تیمهای ملی کشور وجود دارد و ورزش هم مثل بقیه بخشها نشانه گرفته شده اما آیا مثل تمام سالهای اخیر باید در این گمانهزنی بمانیم، بدون اینکه به آنچه در داخل میگذرد، به دیده تردید نگاه کنیم؟ باید مثل همیشه، تقصیر به گردن دشمنان خارجی بیفتد؟
پذیرش آنچه میتوان آن را برنامهریزی نامید هم باعث نمیشود بگوییم، اگر سعید ملایی سادگی کرد، اگر بازی خورد و اگر رفت، حتماً میشد برنامهریزی کرد که رفتن او چنین تاوانی را برای کشور نداشته باشد. میشد کاری کرد که او آنقدر راحت برای دشمن آغوش باز نکند.
در مورد کیمیا شاید شرایط فرق میکند. او برای فرار از بایدها و نبایدهایی مثل آنچه سعید ملایی با آن مواجه بوده، تصمیم نگرفته راهش را تغییر دهد و حتماً انگیزههای دیگری دارد اما سؤال از مسئولان این است که چرا از ستارهها مراقبت نمیشود.
در موردی نیاز بوده پولی هزینه شود و در مورد دیگر باید کاری میشده تا ورزشکار با باور قلبی لباس تیم ملی را بپوشد اما هیچ کدام از این اتفاقها نیفتاده و حالا موجی شکل گرفته که بعید است به این آسانی، آرام بگیرد.
حتماً از حالا به بعد و بیشتر از قبل، مسئولان ورزشی هم بر این طبل میکوبند که برنامهای جهتدار برای لطمه زدن به کشور با وسیله قراردادن ورزشکاران طرحریزی شده اما باید از همین مسئولان پرسید که حالا که با اطمینان چنین باوری دارید، چرا فقط رفتن نخبههای ورزشی کشور را به نظاره نشستهاید؟
آیا وزیر و رئیس شدهاید تا فقط نگاه کنید؟ این کار را هم که در دوردست ترین نقاط ایران، مردم عادی انجام میدهند و حسرتاش را میخورند؛ شما چه باید بکنید؟
شاید به خاطر برخی زیادهخواهیها یا هر تغییری که در تفکر برخی افراد شکل میگیرد، نتوان جلوی بعضی رفتنها را گرفت اما وقتی میدانید با تأمین زندگی ورزشکاری که هزار و یک مشکل دارد، او برای همیشه میماند، چرا قدمی بر نمیدارید؟ برخی مواقع هم همه چیز در مشکلات مالی نیست. گاهی برخی احترام میخواهند و وقتی آن را دریافت نمیکنند، میگویند «برویم جای دیگر که قدرمان را بدانند». در این شرایط است که باید پرسید تمام نقش شما به عنوان مسئول در این خلاصه شده که جمله تکراری «کار دشمنان است» را باز هم تکرار کنید؟
مهاجرت نخبگان ورزشی اگرچه تازگی ندارد اما در این چند ماه اخیر اوج گرفته؛ پس مسألهای است که باید از زوایای مختلف به آن پرداخت. در اینکه هر فردی مختار است درباره آیندهاش تصمیم بگیرد، شکی نیست اما وقتی ورزشکاری همه چیز را زیر پا میگذارد، حتماً هم او و هم عوامل دیگر باید زیرذره بین قرار بگیرند تا بتوان به پاسخ روشنی رسید اما ابهام اساسی در شرایط فعلی این است که انفعال مسئولان ورزش در چه چیزی ریشه دارد؟ شاید رفتن ورزشکار را بتوان در عواملی مثل بیپولی، بیتوجهی یا حتی نداشتن عرق ملی و خیلی از مسائل دیگر دید اما بیکار نشستن مسئولان ورزش در جلوگیری از فرار چهرههای ورزشی را باید پای چه چیزی گذاشت؟
مگر نه اینکه مسئولیت گرفتهاید تا از داشتههای ورزش مراقبت کنید و پلی باشید برای ارتقایشان؛ پس چرا هر روز دستتان از دیروز خالیتر میشود؟
- 18
- 6