سبک بازیاش آنقدر منحصربهفرد، جذاب و تماشاگرپسند است که ببرد یا ببازد، جایگاهش همیشه در بازی فینال محفوظ است. او یک استثنا در تنیس جهان است و چنان محبوبیتی نزد هواداران دارد که مسئولان نیز همواره برایش استثنا قائل میشوند. همین امسال در مسابقات ویمبلدون، انگلیسیهای مقرراتی و سنتی هم مجبور شدند شرط سنی ۶۰ سال را زیر پا بگذارند و از او که حالا ۶۱ساله شده برای حضور در بازیها دعوت به عمل آورند.
منصور بهرامی که بهواسطه حرکات و ضربات نمایشیاش شهرتی جهانی دارد، تنها بازیکنی است که سابقه بازی در برابر ستارگان چندین نسل مختلف تنیس را دارد؛ از کانرز و بورگ و مکانرو، اسطورههای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی گرفته، تا فدرر و نادال و جوکوویچ که حاکمان بلامنازع تنیس جهان در سالهای اخیر بودهاند. داستان زندگی منصورخان بهرامی از زمینهای امجدیه تهران آغاز شد؛ جایی که او به مدت هشت سال حتی اجازه بازی هم نداشت و سهمش تنها یک تکهچوب بود که از آن بهعنوان راکت استفاده میکرد و دیواری که یار تمرینیاش به حساب میآمد.
در سالهای ابتدایی دهه ۵۰ اما بهرامی آرام آرام نام خود را بر سر زبانها انداخت. در ۱۶سالگی به تیم ملی دعوت شد و بازیهای درخشانی را برای ایران در کنار رفیق دیرینش زندهیاد درفشیجوان انجام داد. اما دقیقا در همین دوران، انقلاب اسلامی رخ داد و شرایط به کلی عوض شد. ورزش تنیس که برچسب اشرافی را یدک میکشید، مورد غضب قرار گرفت و برگزاری مسابقات برای مدتها تعطیل شد.
سال ۵۹ سرانجام اولین تورنمنت تنیس در ایرانِ پس از انقلاب برگزار شد و بهرامی مطابق انتظار قهرمان شد. جایزه مسابقه اما کمی عجیب بود؛ بلیت رفت و برگشت به یونان. گویی سرنوشت نیز در پی راه چاره برای نابغه ایرانی بود.
بهرامی بلیت یونان را با بلیت فرانسه جابهجا کرد و به شهر نیس رفت؛ سفری که مقدمه مهاجرت او شد. سالهای آغازین زندگی در غربت آسان نبود. انقلاب و مهاجرت موجب شد بهرامی در دهه سوم عمرش که سالهای طلایی زندگی یک ورزشکار محسوب میشود، نتواند آنطور که باید بدرخشد و فرصت بروز استعدادش را در بخش انفرادی پیدا نکند. با این وجود او در تنیس دونفره به درخشش ادامه داد و در سال ۱۹۸۹ موفق شد به همراه اریک وینوگرادسکی به دیدار فینال مسابقات آزاد فرانسه راه یابد و مهمترین افتخار دوران ورزشیاش را رقم بزند.
گذر عمر را اما گریزی نبود و بهرامی ۳۳ساله باید فکری به حال بازنشستگی میکرد. در همین زمان بود که نبوغ ذاتیاش در اجرای حرکات نمایشی راهی جدید را در زندگی او گشود؛ راهی که او را به جایگاه امروزیاش رساند و نامش را برای همیشه در تاریخ تنیس ماندگار کرد. منصور بهرامی حالا بیش از دو دهه است که پای ثابت مسابقات ستارگان پیشین تنیس است.
او که به تازگی وارد هفتمین دهه زندگی خود شده، همچنان آمادگی بدنی رشکبرانگیزی دارد و قادر است تماشاگران را با انجام حرکات نمایشی به وجد آورد. بهرامی چند روز پیش سفری کوتاه به ایران داشت تا ضمن تجدید دیدار با بستگان و دوستدارانش، در کنفرانسی با نام «رازهای شکست و استراتژیهای پیروزی» نیز شرکت کند. به گفته خودش این برای اولینبار بود که به زبان فارسی و برای یک جمع ایرانی صحبت میکرد. در حاشیه سفر او به ایران فرصتی دست داد تا با این اسطوره تنیس جهان گپوگفتی داشته باشیم. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
چه خبر آقای بهرامی... در وطن خوش میگذرد؟
عالی. خیلی ممنون. وقتی آدم وطن و فامیل و دوستان را میبیند، همیشه خوش میگذرد. خیلی هم خوشحالم که اینجا هستم.
تجربه کنفرانس چطور بود؟
خیلی خوب. برای اولین بار بود که به زبان فارسی در یک کنفرانس شرکت میکردم. معمولا سالی دو، سه بار در کنفرانسها شرکت میکنم که در آنجا به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت میکنم. ولی برای اولینبار بود که به زبان فارسی جلوی حضار صحبت میکردم. به هر صورت فرق میکند، وقتی کسی در مملکت خودش است، احساساتیتر میشود. سخنرانان خیلی خوبی در کنفرانس حضور داشتند و از صحبتهای آنها بهرهمند شدم. وقت کوتاه بود اما توانستم به چند سؤال در آنجا جواب دهم.
چندی پیش در گلاسکو یک بازی خیریه در مقابل برادران ماری انجام دادید، از آن دیدار برای ما بگویید.
اندی ماری سال گذشته به من گفت که قرار است در تاریخ ۲۲ سپتامبر برای یونیسف و دو مؤسسه خیریه دیگر در اسکاتلند بازی نمایشی برگزار کنیم و میخواهم که تو در این بازی حضور داشته باشی. ماری در آنموقع نفر اول جهان بود. راستش خیلی خوشحال شدم؛ ولی به او گفتم که من دقیقا در ۲۲ سپتامبر در لوکزامبورگ بازی دارم. به اندی گفتم که نمیتوانم و از او خواستم که اگر ممکن است تاریخ آن را تغییر دهد؛ اما او به من گفت که همه چیز از قبل انجام شده و همه بلیتها فروخته شده است.
به او گفتم که متأسفانه نمیتوانم؛ اما برای دفعه بعد حتما از دو، سه ماه قبل به من خبر بده. درست یک هفته بعد اندی مجددا با من تماس گرفت و از من خواست که تاریخ هفت نوامبر ۲۰۱۷ را حتما در تقویمت قرار بده و ما احتیاج داریم که تو بیایی. راجر (فدرر) قرار است با من بازی کند و بعد آن یک بازی دوبل انجام خواهیم داد.
در روز بازی هم راجر فدرر آمد و بازی انفرادی را انجام دادند. من هم با تیم هنمن مقابل اندی و جیمی ماری بازی دونفره را انجام دادیم. نزدیک به یک میلیون یورو از این رویداد به دست آمد که نیمی از آن به یونیسف اختصاص یافت و نصف دیگر نیز برای دو مؤسسه خیریه در اسکاتلند به کودکان بیبضاعت تعلق گرفت.
امسال در حین برگزاری مسابقات ویمبلدون خبری منتشر شد که ما را نگران کرد؛ گویا به دلیل شرط سنی ۶۰ سال امکان حضور شما وجود نداشت، البته خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و بازی کردید، داستان چه بود؟
بله، بازی کردم و فکر میکنم قانون محدودیت سنی را لغو کردند؛ چون خیلی از مردم به این قانون اعتراض کردند.اوایل امسال کلیپی از من در سایت مسابقات ویمبلدون قرار گرفت که بیش از ۳۰ میلیون نفر آن را تماشا کردند.در همان سایت کلیپهایی از فدرر، نادال و ماری وجود دارد که بازدید هیچکدام به ١٠ میلیون هم نمیرسد. دلیلش هم این است که نحوه بازی من با دیگران متفاوت است.
من فدرر یا نادال نیستم و هیچ ادعایی هم ندارم؛ اما تماشاگران و مردم را به وجد و شادی میآورم. وقتی در ویمبلدون هستم، گاهی اوقات بازی من ساعت ۱۱ صبح است. من حدود ساعت ۱۰ به آنجا میرسم. یک زمین پر از تماشاگر است. از من میپرسند که منصور چه کسی در آن زمین بازی میکند؟ به آنها میگویم فکر میکنید چه کسی آنجا بازی میکند؟ خودشان هم خندهشان میگیرد.
در هر صورت امسال مسئولان ویمبلدون شرط سنی را گذاشتند؛ اما یک ماه قبل از آن گفتند که ما دوست داریم شما در مسابقات حضور داشته باشید. متأسفانه جدولمان پر است و اشتباه کردیم و تو باید از همان اول دعوت میشدی.
برای کانال ویمبلدون از من دعوت کردند که بیایم و کار گزارشگری را برایشان انجام دهم. شب قبل از بازی، آرنو کلمان که دوست من است، صاحب فرزند شد و نتوانست برای بازی حاضر شود و من به جای او به زمین رفتم و اتفاقا بازی خیلی خوبی هم با لیتون هیوئیت انجام دادیم. بههرحال فکر میکنم به احتمال زیاد مجددا من را دعوت کنند؛ اما اگر دعوت نکنند، فکر نمیکنم برای کار گزارشگری به آنجا بروم. اگر برای بازی دعوت کنند، خواهم رفت.
شما در طول سال در مسابقات نمایشی زیادی در شهرهای مختلف جهان شرکت میکنید. یک سؤالی که میدانم هموطنانمان احتمالا خیلی از شما میپرسند، این است که چرا شبیه این مسابقات در ایران برگزار نمیشود؟ البته چندین سال پیش سه دوره انجام شد، چرا ادامه پیدا نکرد... .
بله در سال ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴. همانطور که میدانید من بازیکنان بزرگی مانند گیرمو ویلاس، بیورن بورگ، میکائل پرنفورس، امیلیو سانچز و سدریک پیولین را به ایران آوردم. من از کسی چیزی نمیخواهم و به کسی احتیاج ندارم.
من در خانه نشستهام. اگر تلفنم زنگ بخورد و از من دعوت کنند، میآیم و بازی میکنم. اگر تلفنم زنگ نخورد، کاری انجام نمیدهم. خوشبختانه تلفن همیشه زنگ میخورد. ۲۰ تا ۲۵ هفته در سال بازی میکنم. بنیانگذار و برگزارکننده بخش اسطورهها در مسابقات گرند اسلم رولند گروس نیز هستم. فکر میکنم تا سه، چهار سال آینده بتوانم بازی کنم و آمادگی بدنی خواهم داشت. خیلی خوشحال خواهم شد، اگر بتوانم بازی کنم.
در دولت جدید آیا صحبتی دراینباره نشده؟
صحبت شده؛ اما در همان مرحله صحبت باقی مانده است. در همان سه دورهای که این مسابقات در تهران برگزار شد، استقبال خیلی خوبی از آن صورت گرفت. زمین مرکزی باشگاه انقلاب پر شد و بیرون از استادیوم هم هنوز تماشاگران میخواستند به داخل بیایند؛ اما جا به اندازه کافی نبود. نکته جالب آن بود که بازیکنانی که به ایران آوردم، به من گفتند ما اصلا نمیدانستیم شما چنین زمینی در ایران دارید.
البته آن زمین بیش از ۴۰ سال پیش ساخته شده است. به نظر من میتوان از آن زمین استفاده کرد و درآمد مناسبی از آن داشت. میتوان کاملا آن را با یک درآمد خودکفا بازسازی کرد؛ اما این مسئله به من مربوط نمیشود و به دستاندرکاران مربوط میشود که هر طور بخواهند، تصمیم بگیرند.
شما استادیومهای زیادی را در دنیا دیدهاید، به نظر شما آیا مجموعه ورزشی انقلاب ظرفیت برگزاری مسابقات بینالمللی را ندارد؟
من تنها چیزی که در عمرم دیدهام، باشگاههای تنیس است. مجموعه تنیس انقلاب ۴۰ سال پیش یکی از زیباترین باشگاههای دنیا بود. وقتی میگویم زیباترین یعنی یکی از پنج مجموعه برتر در دنیا. باشگاه انقلاب اکنون نیز اگر بازسازی شود، میتوان بزرگترین مسابقات دنیا را در آن برگزار کرد. میتوان بهراحتی مسابقات مستر هزار امتیازی برگزار کرد.
مجموعه انقلاب مجموعهای است که یک استادیوم شش تا هشتهزارنفری و شش زمین هزارو ۵۰۰نفری دارد.چنین مجموعهای تقریبا در دنیا وجود ندارد. قبلا مسابقات بزرگی در تهران برگزار شده است. مسابقات آریامهر، بعد از چهار تورنمنت بزرگ گرند اسلم، در کنار مسابقات رم از بزرگترین رویدادهای تنیسی در جهان بود. فکر میکنم جایزه نقدی آخرین دور این رقابتها ١٥٠ هزار دلار بود.
به نظر شما گره اصلی تنیس ایران در کجاست؟ چرا نمیتوانیم در سطح بینالمللی موفق باشیم؟
ما بهسادگی نمیتوانیم در سطح بینالمللی بالا بیاییم؛ چون در تنیس همه چیز باید از صفر پایهریزی شود. کشور فرانسه چیزی نزدیک به ۸۰ میلیون یورو بودجه سالانه برای تنیس اختصاص میدهد یا انگلستان و آلمان. ما چنین بودجههایی نداریم. در فرانسه ۱۰ هزار باشگاه تنیس وجود دارد. بهطور متوسط هر باشگاه ١٢،١٠ زمین تنیس دارد.
تمامی این باشگاهها بهطور سالانه حداقل یک مسابقه برگزار میکنند. شما فکرش را بکنید، میشود ۱۰ تا ۱۲ هزار مسابقه در سال. ما اینجا چند مسابقه داریم؟ چند زمین داریم؟ من فکر نمیکنم بیش از ۷۰۰ زمین در سطح کشور داشته باشیم. اگر بخواهیم از امروز سنگتمام بگذاریم و تنیس را به جایگاه بالا برسانیم، شاید ۱۵ یا ۲۰ سال دیگر نتیجهاش را ببینیم. در ایران و همهجای دنیا استعداد پیدا میشود؛ اما باید به آنها امکانات داده شود.
وقتی فقط چهار، پنج بازیکن هستند که چهار، پنج مسابقه در سال بازی میکنند و فقط همدیگر را میبینند، پس از مدتی از قیافه یکدیگر نیز خسته میشوند. تنها دلیلی که من مملکتم را رها کردم و به فرانسه رفتم، این بود که در اینجا تنیس ممنوع بود؛ وگرنه هیچ جای دیگر دنیا غیر از ایران نمیخواستم زندگی کنم. میخواستم بروم در مسابقهها شرکت کنم.
به این دلیل رفتم که فقط بتوانم کارم را که تنیس بود، انجام دهم. برای چه به فرانسه رفتم؟ برای اینکه بتوانم در هفته در دو تا سه مسابقه شرکت کنم. همین اتفاق هم افتاد. آنجا ماندم. الان هم به هیچ چیزی احتیاج ندارم و همه چیز خوب است. من الان مسنترین بازیکنی در جهان هستم که تنیس بازی میکند و از این بابت خوشحال هستم. وقتی نادال به من میگوید: منصور خوشحالم تو را میبینم. اندی ماری، جیمی کانرز، راد لیور و بورگ هم همین حرف را میزنند، واقعا به خودم افتخار میکنم که اینها من را جزء خودشان به حساب میآورند.
آیا رویکرد مسئولان ورزش ما به ورزش تنیس درست است؟ در بعد مسابقات، تمرکز ما بیشتر روی جام دیویس است، آیا این هدفگذاری نباید تغییر کند و روی سایر تورها مثل فیوچرز یا چلنجر تمرکز کنیم؟
صددرصد؛ اما این موضوع به زمان و پول احتیاج دارد. من با رئیس فدراسیون تنیس ملاقات کردم. آنها به من گفتند آیا اگر مربی خارجی بگیریم مؤثر است؟ من گفتم به شرطی مؤثر است که دست مربی باز باشد. مربی میتواند کمک بکند؛ اما مربی میتواند بازیکن را تا حدی بالا بیاورد، بعد از آن، بازیکن باید برود در مسابقات بینالمللی و با حریفان قویتر از خودش بازی کند تا بتواند پیشرفت کند. وقتی ۴۰ سال پیش در تیم ملی بودم، تیمهای خوب اروپایی را بهراحتی میبردیم.
در مسابقات گالیاکاپ مقابل تیم فرانسه، هلند، رومانی و سوئیس به پیروزی رسیدیم. به فینال این رقابتها رسیدیم و به چکاسلواکی باختیم که آن بازی هم اگر در چکاسلواکی نبود، نزدیکتر میشد.
بازیکنها باید با رقبای قویتر از خود بازی کنند که بهتر شوند. به فدراسیون گفتم اگر ترتیبی بدهید که بازیکنان برای تمرین و مسابقه به فرانسه بیایند، من میتوانم کارهایشان را انجام دهم که آنها بتوانند در هفته در دو مسابقه شرکت کنند. اگر سه، چهار ماه در آنجا بمانند، من به شما قول میدهم بازی آنها حداقل ۲۰ درصد بهتر خواهد شد. اگر این امکانات را فراهم کنیم، آنوقت میتوانیم از بازیکنها انتظار داشته باشیم. نمیتوانیم از بازیکنها انتظار داشته باشیم که بیایند با چهار مسابقه در سال، قهرمان ویمبلدون شوند. من مطمئن هستم در همه جای دنیا استعداد وجود دارد. در ایران نیز هست؛ ولی باید کشف شوند. در فرانسه، فدراسیون ۳۰،۴۰ نفر استعدادیاب دارد که در تمام سال دنبال استعدادها میگردند.
چند سؤال راجع به تنیس جهان؛ به نظر شما پس از کنارهگیری چهار ابرستاره دنیای تنیس یعنی راجر فدرر، رافائل نادال، نواک جوکوویچ و اندی ماری، چه اتفاقی برای تنیس مردان خواهد افتاد؟ آیا با بحران مواجه خواهد شد؟
این سؤال همیشه مطرح است. ٤٠ سال پیش، راد لیور، کن رزوال، جان نیوکمب و تونی روچ، چهار مرد بزرگ دنیای تنیس بودند که با یکدیگر رقابت داشتند. این سؤال از همان زمان نیز مطرح بود. بعد از آنها جیمی کانرز، بیورن بورگ، جان مکانرو آمدند. بعد از آنها آندره آغاسی و پیت سمپراس آمدند.
بعد از این دو، راجر فدرر، اندی ماری و رافائل نادال آمدند. رقابت بین فدرر و نادال بینظیر است، اگر بهتر از رقابت بورگ و مکانرو نباشد، کمتر هم نیست. به نظر من تنیس ورزشی است که خیلی خوب در تمام جهان پیش میرود. فکر میکنم بعد از فوتبال، بزرگترین ورزش در جهان است. خیلی سالم است و به احتمال زیاد چهرههای جدید خواهند آمد و مجددا یک نادال و فدرر جدید خواهیم داشت. البته فکر نمیکنم کسی بتواند به این سادگیها رکوردهای فدرر و نادال را بشکند. امیدوارم فدرر بتواند یک گرند اسلم دیگر نیز ببرد. به نظرم بتواند در استرالیا یا ویمبلدون قهرمان شود؛ اما اگر قهرمان شود، احتمالا آخرین عنوان گرند اسلم او خواهد بود.
خودتان طرفدار فدرر هستید یا نادال؟
من طرفدار فدرر هستم. هر دو آنها را دوست دارم؛ ولی فدرر را بیشتر از بقیه دوست دارم. نحوه بازیکردنش را خیلی دوست دارم.
از لحاظ شخصیتی چطور؟ کدام بازیکن بهتر از بقیه است؟
بهترین آنها فدرر است. از لحاظ شخصیتی و انسانی همه سعی میکنند ادای فدرر را دربیاورند. وقتی که فدرر آمد، تنها کسی بود که با احترام نسبت به رقبایش حرف میزد. ۳۰ سال پیش که جیمی کانرز نفر اول دنیا بود، وقتی با یک بازیکن رده پایین بازی میکرد و به سختی برنده میشد، ممکن بود یک خبرنگار از او سؤال کند که جیمی، این بازی را شانس آوردی؛ اما او به راحتی میگفت که من نفر اول دنیا هستم و هرکسی را بخواهم، میتوانم ببرم؛ اما فدرر هیچوقت چنین حرفی را نمیزند.
او میگوید: شما درست میگویید. من امروز شانس آوردم. آنطور که میخواستم، نتوانستم بازی کنم و حریفم خیلی خوب بود یا در مواقع پیروزی میگوید من شانس آوردم و در یک یا دو امتیاز کلیدی توانستم بازی را ببرم.هیچوقت به بازیکن مقابل بیاحترامی نمیکند. انسان خیلی خوبی است.
آیا تابهحال به شما پیشنهاد مربیگری شده؟ قصد ندارید در این زمینه فعالیت کنید؟
بزرگترین بازیکنها از من خواستهاند که مربیشان بشوم. تابهحال یک بار مربی شدهام. مربی مونیکا سِلِس. دو سال به من اصرار کرد که مربیاش شوم. در سال ۱۹۹۱ برای مسابقات گرند اسلم آزاد فرانسه استثنائا قبول کردم. پدرش خیلی اصرار میکرد. او فقط میخواست در آزاد فرانسه قهرمان شود و استفی گراف را ببرد. سه هفته با او کار کردم. به او گفتم اگر به فینال برسی، من در مسابقه فینال حاضر نخواهم بود؛ چون با جیمی کانرز، توماس اسمیت و ایلی ناستاز در شهر دوسلدورف بازی داشتم. به فینال رسید و آن بازی را هم برد. خیلی دختر خوبی است و فکر میکنم بدون من هم آن بازی را میبرد؛ ولی خودش باور دارد که من به او خیلی کمک کردم.
در آینده هم نمیخواهید وارد وادی مربیگری شوید؟
نه. اصلا نمیخواهم مربی کسی بشوم.
آقای بهرامی دوست ندارید به ایران برگردید؟
زندگی من در فرانسه است. بچههایم در فرانسهاند. خانهام در فرانسه است. کارم آنجا است. دوست دارم بیشتر به ایران بیایم؛ ولی خانه من درحالحاضر در فرانسه است. من اینجا (ایران) میآیم که فامیل و اقوام را ببینم. اینجا کاری ندارم. فقط دوست دارم که تنیس ایران و اصولا وطنم، مملکتم، ایرانیها، خوب، سالم و موفق باشند. این واقعا تنها آرزوی قلبی من است. آرزوی دیگری هم ندارم.
پیمان موبدی . محمد مافی
- 13
- 5