افتخاراتش کم نیست، یعنی آنقدر زیاد هست که نامش را به یک برند و شناسنامه در ورزش تکواندو تبدیل کرده باشد؛ دارنده مدال برنز المپیک ۲۰۰۴ آتن، قهرمان سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۱ مسابقات جهانی و دارنده دو مدال برنز سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۹ جهان، با دو طلای بازیهای آسیایی و یک طلا و یک نقره آسیا. خیلیها تکواندو را به نام یوسف کرمی و البته هادی ساعی پرافتخارترین المپیکی ایران میشناسند، اما امروز یوسف کرمی دور از تیمهای ملی تکواندوست و با وجود تمام انگیزهای که برای انتقال تجربیاتش به نسل بعدی تکواندوی ایران دارد، در این مجموعه از او استفاده نمیشود.
گفتوگوی روزنامه فرهیختگان را با مرد پرافتخار تکواندوی ایران در مسابقات جهانی و المپیک در زیر میخوانید.
چرا این روزها نامی از شما در فدراسیون تکواندو نیست؟
از من میپرسید؟! وقتی قرار شد دوره چهارساله پنجم پولادگر در این فدراسیون آغاز شود، خیلی از کارشناسان حرف از نیاز این رشته به آشتی و جمع شدن بزرگان زیر یک سقف زدند و حتی رئیس فدراسیون نیز در همین زمینه اقداماتی انجام داد و نشستهایی با برخی از منتقدانش داشت. ما که با کسی قهر نیستیم، با همه در ارتباطیم و برای فدراسیون هم آرزوی موفقیت میکنیم، اما خب بعضی چیزها ناراحتم میکند، نه حرفِ منِ یوسف کرمی باشد، کلی میگویم. ما به خاطر تکواندو هیچوقت صحبتی نمیکنیم که این رشته ضرر کند.
اما فعلا از تیمهای ملی دور هستید.
من در لیگ برتر سرمربی هستم، باشگاه دارم، خودم فعالیت میکنم، آموزش میدهم. هیچوقت دور از تکواندو نبودم، اما نمیتوانم به فدراسیون بگویم تو را به خدا من هم باشم. فدراسیون هم در یک مقطعی از من بهعنوان مدیر فنی نونهالان استفاده کرد و من با کمال میل رفتم. یک ماه شد، کار مقطعی بود. من هم دوست داشتم کنار بچهها باشم.
البته همه به این راحتی کار کردن در ردههای سنی پایه را قبول نمیکنند.
خیلیها به من گفتند یوسف این کار برای تو کوچک است، ولی من به کمک کردن فکر میکردم. خودم مدالهایم را گرفتهام، حالا دلم میخواست به بچهها کمک کنم. این کاری است که در آن تخصص دارم، ولی خب بعضی جاها چیزهایی هست که باید بگوییم، اما بگوییم یک چیز میگویند، نگوییم یک چیز دیگر.
توقع از قهرمانی مثل شما این است که واقعیت را به مردم بگویید.
در یک مقطعی از پولادگر حمایت کردیم، یک عده دلخور شدند و یکسری از رسانهها چیزهایی نوشتند که خب ناراحت شدم. میگفتند حتما به یوسف وعده و وعید داده شده، این حرفها به آدم برمیخورد. من آن روز به تکواندو فکر کردم نه به خودم، من که کار و زندگیام را دارم. به این فکر کردم که هزاران نفر از تکواندو پول درمیآورند، هزاران نفر آرزویشان این است که مثل هادی ساعی در این رشته باشند. من و هادی زندگیمان را داریم، همه میدانند. نیازی به درآمد تکواندو نداریم، پس اگر حمایتی کردم به خاطر پست و مقام نبود. من در آن مقطع گفتم درست است که یکسری ایرادها وجود دارد، اما حالا که پولادگر با اکثریت آرا انتخاب شده، باید حمایتش کنیم، اما گفتند یوسف کرمی خودش را فروخت و من از این حرف خیلی دلخور شدم و گفتم شاید حرف نزنم بهتر باشد.
ولی شما شناسنامه تکواندوی ایران هستید، مگر میشود صحبت نکنید؟ خصوصا حالا که بازیهای آسیایی را هم در پیش داریم.
در همین بازیهای آسیایی، کار واقعا سخت است. همانطور که من در ریو هم پیشبینی کرده بودم که کار تکواندوی ایران برای مدال گرفتن واقعا سخت است و آن اتفاق هم افتاد. ما در بازیهای آسیایی اینچئون از ۶ نفر، چهار طلا گرفتیم که این فوقالعاده بود، ولی این دوره بعید میدانم کل مدالهایمان هم اینقدر بشود. همه میدانند که در بازیهای آسیایی فقط طلا ارزش دارد، نقره و برنز در رنکینگ تاثیری به حال ما ندارد. شرایطمان در جاکارتا سخت است. البته قرعه و این چیزها هم مهم است.
حتی زمانی که ما بازی میکردیم کسب مدال خیلی به این بستگی داشت که اولین قرعه به کرهای میخوری یا در فینال. اگر همان اول باید با کرهای مبارزه میکردیم میباختیم و حذف میشدیم و اگر در فینال به او میخوردیم، مدال نقره میگرفتیم. تازه آن زمان با هوگوی معمولی مبارزه میکردیم و ناداوری هم خیلی زیاد بود، اما حالا با هوگوهای الکترونیکی حق به حقدار میرسد و ناداوری خیلی کم شده، اما باز هم قرعه خیلی اهمیت دارد.
تکواندو رشته المپیکی ما است، اینکه هم در المپیک قبلی در بخش مردان کاملا ناکام بودیم و هم اینکه بعد از المپیک هم بهبودی در شرایط ایجاد نشده، نگرانکننده است.
چطور میشود تیمی که قهرمان جهان شده، دو سال اینطور نتیجه میگیرد؟ یعنی تیمی که طلا میگرفته و قهرمان جهان میشده، نمیتواند باز هم آن افتخارات را تکرار کند؟ به نظر من دلیل آن فنی نیست.
پس دلیلش چیست؟
باید بررسی کرد. اگر دلیل آن را پیدا کردیم و خواستیم رفع کنیم، دوباره نتیجه میگیریم. بهتر است از کسانی که سختیهای این مسیر را طی کردهاند، کمک گرفته شود. ما وزن کم کردیم، کلی آسیب دیدیم، میتوانند از تجربه تلخ ما برای بهبود کار استفاده کنند.
یک چیزی که آن روزها در تکواندو بود و خیلی جلب توجه میکرد، همین رفاقت ملیپوشان بود. شما و هادی ساعی گرچه هموزن و رقیب بودید، اما هیچگاه این رقابت روی برخوردتان با هم تاثیری نداشت و فکر میکنم رمز موفقیت آن روزهای تکواندو هم همین بود.
من و هادی همیشه رفیق بودیم و هستیم. هنوز هم از نزدیک با هم در ارتباطیم. همه اصلا باید اینطور باشند. ما یک تیم ملی داریم، قرار نیست همه در کار باشند. من و هادی هم نمیخواهیم همیشه در کادر باشیم. من و هادی ۱۵ سال عضو تیم ملی بودیم و روی هم رفته هشت مدال جهانی و چهار مدال المپیک برای تکواندو گرفتیم. البته هادی که در المپیکها با دو طلا و یک برنز رکورددار است، اگر از ما کمک بخواهند قطعا به خاطر تکواندو دریغ نمیکنیم. جالب است برایتان بگویم که من و هادی صبح انتخابی میدادیم و شبها هماتاقی بودیم، هیچ مشکلی هم بینمان نبود، اما امروز به اردو که میروی روابط سرد شده.
همه قبول دارند که بیش از بخش فنی، بحث اتحاد و همدلی در کسب نتیجه اهمیت دارد.
بله، قبلا یکسری حرفها که زده میشد، درست برداشت میکردند، اما حالا شرایط کلا فرق کرده. باز هم میگویم من و هادی منبع درآمدمان از جای دیگر است و هیچ چشمداشتی از تکواندو نداریم. من باشگاه دارم، هر روز تمرین میدهم چون این رشته را دوست دارم. خدا هم به من لطف داشته که حالا میتوانم تجربیات و داشتههایم را در اختیار نسل جدید قرار دهم.
اتفاق جالبی که در این مدت رخ داد، فیلمی بود که بازی کردید و اتفاقا بازتاب بسیار خوبی بین مردم و خصوصا بچهها داشت.
۱۵ سال بازیکن تیم ملی بودم، اما مرا آنقدر نمیشناختند که این فیلم را بازی کردم و حالا تا بچه ۹ -۸ ساله هم مرا به اسم میشناسند. فیلمی که حتی پنج دقیقه هم در آن نبودم، یعنی پنج مدال جهانی و المپیک به اندازه آن پنج دقیقه معروفم نکرد! (با خنده) اینطور که خودمان هم دیدیم، بازی کردن در آن فیلم در نقش خودم، خیلیها را به تکواندو علاقهمند کرد. خوب است که از قهرمانان رزمی بیشتر در فیلمهای اکشن استفاده شود تا بچهها جذب ورزش شوند.
مرضیه دارابی
- 13
- 4