به گزارش خبرآنلاین، آنقدر هيجان و انرژي داشتند كه انگار همين يك ساعت پيش قهرمان شدهاند نه دو روز پيش. مليپوشان كبدي با قهرماني در بازيهاي آسيايي همه نگاهها را به خودشان جلب كردند. آنها اما حالا ته دلشان نگران است. نگران تمام شدن همه اين هيجانات و توجهها و دوباره فراموشي، دوباره هيچ. مثل نقرهاي كه در بازيهاي آسيايي اينچئون گرفتند و بعد هيچ. آنها كه در ليگ ايران نهايت قرارداد ۱۰ ميليوني میبندند اما دست آخر هم هيچي به دستشان نميرسد حالا سوداي كوچ به هند را دارند. سرزمين هفتاد و دو ملت كه دنياي ديگري براي آنهاست. پولي كه در حد يك فوتباليست ميتوانند بگيرند.
چه شد كه تصميم گرفتيد اين دوره قهرمان بازيهاي آسيايي شويد؟
هر تيمي كه نتيجه ميگيرد مسلماً قبلش يكسري كارها را انجام داده است. ما ۱۲ اردوي سخت را داشتيم كه براي نتيجه خوب، لازم است. البته روی قهرماني بانوان ۶۰، ۷۰ درصد هم حساب نميكردند اما خودشان خواستند و توانستند. من نميگويم در تيم كبدي مردان كار خيلي خيلي بزرگي كرديم اما بانوان كه از نزديك كارشان را ديديم، شاهكار كردند؛ تيم بزرگ هند را با اين همه هزينه بردند. در قسمت مردان حالا فقط كره رقيب ماست اما بانوان خيلي رقيب دارند؛ بنگلادش و چينتايپه را در مقدماتي بردند و هند را در فينال. خدا را شكر كه دو تيم طلا گرفتند. نشان داديم ميتوانيم طلا را بگيريم. البته حالا حفظ قهرماني براي ما و فدراسيون سخت است.
انشاءالله با برنامه اين قهرمانان را حفظ كنند چراكه اگر بازيكنان حفظ نشوند هركس به يك راهي ميرود. به عنوان مثال محمد قرباني جوان ۲۰ سالهاي است كه جاكارتا اولين تجربهاش بود. خيلي شرايط خوبي دارد ولي از حالا به بعد چه كسي پيگير او است؟ من شايد آخرين دوره بازيام باشد اما او حالا، حالاها ميتواند بازي كند. فدراسيون بايد براي او برنامهريزي خوبي داشته باشد. ما در اردوي اول بهمن ماه سال قبل، براي قهرماني همقسم شديم. البته تيم ما مشخص بود قهرمان ميشود. هركس بازي اول و دوم ما را ديد گفت ايران تيم را براي قهرماني بسته است.بازي هند را ۶-۱ عقب افتاديم اما بعد ۱۲ تا جلو افتاديم. در واقع تيمي كه هدف داشته باشد و بازيكنانش يكصدا باشند نتيجهاش را ميبيند، مثل ما.
باخت دوره قبل با اختلاف يك امتياز دردآور بود؟
هادي: بله، بدترين تجربه ورزشيام همان دوره بود. در اينچئون ناراحتي كرديم و در جاكارتا خوشحالي.
وقتي بانوان قهرمان شدند شما هم به وسط زمين آمديد.
هادي: من يك كليپ نگاه ميكردم كه همه نشسته بودند و آيهالكرسي ميخواندند. بعد از آن صحنه اشك ريختم.خدا را شكر كردم. از ما كه گذشت اما كاش از جوانان حمايت كنند. وقتی به ۴ سال گذشته فكر ميكنم، ميبينم عمر ما رفت. اگر درآمدزا نبود من چه ميكردم؟ يا بايد ساندويچي ميزدم يا...
شما شغلتان فقط كبدي است؟
هادي: ورزشكار حرفهاي كه باشي، ربطي ندارد فوتبال، واليبال، بسكتبال، تكواندو يا كبدي، بايد همه توانت را بگذاري. ما هم هميشه تمام تلاشمان را كردهايم. خدا كند كاري كه با ما کردند را با اين تيم نكنند.
وقتي قهرمان شديد فدراسيون و مسئولان به شما قول پاداش هم دادند؟
هادي: قبل از اين سفر، اورسجي رئيس فدراسيون گفتند تيم بانوان و مردان قهرمان شوند نفري ۱۰ سكه پاداش ميدهد. ما با قهرماني، برادريمان را ثابت كرديم اما پاداشي نديديم و ميگويند شايد و اينها، اين بد است چون من مربيگري هم ميكنم مثلاً به نوجوانان ميگويم رئيس فدراسيون قول داد و عمل نكرد و آنها او را دروغگو ميبينند.
انتظار داشتيد در جاكارتا پاداش را بدهند؟
هادي: شما بگوييد يك ماه ديگر. فقط پول و حق ما را بدهند. از طرف كميته المپيك بايد ۳۰۰۰ دلار پاداش ميدادند به ما ۲۵۰۰ دلار دادند چون تيمي بوديم كه گفتند ممكن است حذف شويم. تيمهايي كه مقام بياورند هم ۵۰۰۰ دلار ميگيرند كه به ما ندادند.
چرا چون تيمي هستيد؟
هادي: چون ما فوتبال نيستيم كه برويم حذف شويم و برگرديم.
محمد قرباني: واليبال که دوره قبل اولين بار قهرمان بازيها شد، به اندازه انفرادي پاداش گرفت ما هم توقع داشتيم كبدي هم همينطور شود. الان ما دو تا طلا گرفتيم فرقي هم نميكند. بعضي از رشتهها ۶، ۷ نفر دارند و فقط يك برنز ميگيرند.
این حرفها ناراحتي شما را از تبعيض نشان ميدهد؟
هادي: من يك سؤال از شما دارم، در رنكينك مدالها ايران چهارم است. اگر سپكتاكرا مدال بگيرد فرقي با فوتبال دارد؟ بايد آنها را از طلا بگيرند چون در رنكينگ تأثيرگذار ميشوند.
محمد: حالا فاصله ايران و اندونزي همان مدالهاي كبدي است چون اندونزي دو مدال طلای كاراته را گرفت. ما يك سالن اختصاصي هم نداريم و براي تمرين به كيش ميرويم و اين شرايط اصلاً خوب نيست.
اولين قهرماني تيم بانوان چطور بود؟
فريده ظريفپور: همانطور كه تيم مردان براي قهرماني بسته شد ما هم همين هدف را داشتيم. من سومين دورهاي بود كه بازيهاي آسيايي را تجربه ميكردم. به جز يك دوره كه به بهانه جوانگرايي خط خوردم و تيم سوم شد و نبودمان هم حس شد، دوباره برگشتم و باز هم سوم شديم. چند تا مربي آوردند كه براي بازيهاي آسيايي حرف يكي نبود. بعد از آن شرايط عوض شد و بهتر شد.
سالهاي قبل هميشه اردوهايمان يكجا بود اما امسال خيلي اردوهاي خوبي داشتيم؛ با اينكه كم استراحت كرديم، يعني از بهمن تا بازيهاي آسيايي هر ۱۵ روز يك روز استراحت داشتيم. من فقط يك روز ميرفتم سيستان حال مادرم را ميپرسيدم و برميگشتم ولي ارزشش را داشت. تيم خوبي داشتيم. اگر تيم همدل باشد خوب نتيجه ميگيرد.اگر گوشي مرا ببينيد يك متني نوشتم كه ما براي برد رفته بوديم و هند آمده بود كه فقط به ما نبازد و اين فرق ما بود ولي جنگيديم و برديم.
هادي: ما نيمهنهايي با هند بازي داشتيم كه دختران تركاندند.
فريده: علت بردمان هم اين بود؛ ما استرس زيادي داشتيم و فقط ميخواستيم مسابقه تمام شود. اول بازي كره را با ۲۶ اختلاف برديم، با بنگلادش شل بازي كرديم اما باز هم خوب برديم. بازي چينتايپه خيلي شل بازي كرديم. ميدانستيم برد و باخت تأثير ندارد و خوب شد باختيم چون تايلند را با قدرت برديم. آن موقع نقره را داشتيم و چيزي براي از دست دادن نداشتيم در فينال هم با تمام وجود جنگيديم و برديم.
نگاه كاروان بعد از قهرماني چطور بود؟
سيدي: نگاهها بعد از قهرماني با قبل خيلي فرق ميكرد. به دهكده كه آمديم همه تبريك ميگفتند چون قبلش كاروان پنجم بود و با دو طلاي ما چهارم شديم. ديدگاهها خيلي فرق كرد.
هادي: حتي واليباليستها قبل از آن اصلاً با ما صحبت هم نميكردند اما بعد از قهرماني همه ما را بغل كردند. كريم باقري هم پست گذاشت و حميد استيلي هم به سالن آمده بود.
كبدي امكانات لازم را دارد؟
فريده: داريم اما نه زياد. فدراسيون ميخواست ما را راضي نگه دارد. مثلاً حقوق را به موقع واريز ميكرد و اگر مشكل داشتند، ميگفتند اما اميدواريم از اين به بعد يك كمپ خوب تيم ملي داشتيم.
هادي: كاش خوابگاه ما را ميديديد، تيمهايي كه قهرمان بازيهاي آسيايي شدهاند چه خوابگاه بدی دارند. يك جور خرابه است اما رشتهاي مثل كاراته ۱۰ تا كمپ دارد.
سيدي: ما يكسالن كوچك تمرين داشتيم. آنقدر كوچك كه موقع تمرين سر يكي از بچهها به ديوار خورد و بيهوش شد. كفپوشهای تاتاميها خراب است تا حدي كه ممكن است زانوهايمان مشكل پيدا كند.
فريده: اردوهاي اول تعداد بچهها كه زياد بود، تمرين خيلي سخت بود اما تحمل كرديم و اميدواريم از اين به بعد بهتر شود.
هادي: انصافاً بانوان كار بزرگي كردند. من چون در دل كبدي هند بازي ميكنم اين را ميدانم.
چند سال است در ليگ هند بازي ميكني؟
هادي: پنج فصل ميشود.
ليگ هند چطور است؟
هادي: امكاناتشان عالي است. هتلهايي كه تيمها در آن مستقر ميشوند، در تهران هم نيست.
به نظرم اين برد تجربهاي بود كه از هند گرفته بوديم. در دوره قبل از نظر حمله بهتر بوديم اما بيتجربه بوديم. اينكه چند نفري از بچهها در ليگ هند بازي كردند كمك بزرگي بود. بعد از برد ما از هند بانوان هم ترسشان ريخت.
سيدي: با برد مردان از هند در نيمهنهايي، قهرمان مشخص ميشد، بعد هم ترس ما ريخت.
هادي: فينال بانوان هم به ما كمككرد. اگر بانوان نترسند هميشه قهرمان ميشوند. وقتي بازي پاياپاي بود از پوئن سه امتيازي هم نترسيديم. كاپيتان هند هم خداحافظي كرد و بچهها هم برايش پست گذاشتند كه برگرد.
مربي هندي چقدر اعتماد به نفس تيم را بالا برد؟
جعفري: براي ما مهم شكست هند بود و فرقي نميكرد مربي ايراني باشد يا هندي. از باخت مدام به هند خسته شده بوديم. بالاخره اين طلسم را شكستيم اما حضور شايلا هم خيلي مؤثر بود. به نظرم كار بزرگي كرديم. درست است كه مدام نبايد از قهرماني بگوييم اما هر چه فكر ميكنم وقتي مدال را گردنم انداختم تمام سختيها جلوي چشمم مثل فيلم رژه ميرفت و ميگفتم خدا را شكر. البته سختيها ارزش اين طلا را داشت اما به نظرم حمايتي كه بچهها تأكيد دارند، مهم است.
من از فارس ميآيم و وقتي ميخواهم به اردو بيايم، به حدي دغدغه پول، مكمل، رفت وآمد و... دارم كه نميتوانم روي بازي، تمريناتم و اجراي حرفهاي مربي تمركز كنم. در همه اينها به نظرم مسئولان ورزش، رئيس فدراسيون و ارگانها ميتوانند كمك كنند چون همه بچهها دغدغه مالي دارند. اين در تمام رشتهها هم هست مخصوصاً برای بانوان.
بازي با حجاب كار را سخت ميكند؟
جعفري: بله اما براي ما ما حفظ پوششمان مهمتر از امتياز بود. ممكن است در كبدي اين كشيدن لباس باعث شود پوشش از بين برود و ما ارزش پوششمان از قهرماني برايمان مهمتر بود. همين كار ما را سختتر ميكند. اولويت ما حجاب بود. شكر خدا هم توانستيم ارزش حجاب را حفظ كنيم و هم ثابت كنيم لياقت بانوان ما قهرماني است.
گفتيد بعد از قهرماني راه لژيونر شدن خانمها باز ميشود. هند ليگ بانوان دارد؟
هادي: قرار است در فصل هفتم ليگ مردان هند، فصل اول ليگ بانوانشان برگزار شود. با شروع آن به احتمال زياد ۵، ۶ نفر از بانوان ايراني در اين ليگ بازي ميكنند. نحوه لژيونري آنها اول دست فدراسيون است بعد با شوراي برونمرزي چون حراست باید با خانمها باشد. يك مقدار سخت ميگيرند اما صددرصد ۵، ۶ نفر ميروند.
بچهها براي بازي در هند با حجاب مشكل ندارند؟
هادي: خير، من با باشگاه خودمان حرف زدم. با حجاب كاري نداشتند. فقط گفتند تأييديه فدراسيون براي ورزشكار بايد باشد.
منظور اين است كه همه به يكتيم ميروند؟
هادي: نه در تيمهاي مختلف پخش ميشوند و پول خوبي هم ميدهند.
بازي در ليگ هند به لحاظ مالي صرف دارد؟
هادي: قراردادهايشان ۶۰۰، ۷۰۰ ميليوني است. حالا يكي از بازيكنان مليپوش هند كه يك امتياز هم در بازيهاي آسيايي نگرفت سه ميليارد و نيم قيمتش است.
فريده: در كل هند حدود ۱۳ ميليارد قيمت داشت اما در ايران بهترين بازيكنها ۱۰ ميليون ميگيرند. تازه آن را هم نميگيرند.
هادي: آنجا بچهها قراردادهاي خوبي بستند و تا يك ميليارد هم گرفتند.
سيدي: آقايان باز يك مزيتي دارند. من مثلاً در اصفهان بازي كردم و قهرمان شديم با قرارداد يك ميليوني كه وقتي مصدوم شدم خودم از جيب براي درمان هزينه كردم و همان را هم به من ندادند.
جعفري: جاي تأسف است، ما نسبت به بقيه رشتهها امكانات آنچناني نميخواهيم. يك سالن مجهز ميخواهيم با كفپوش تاتامي مثل سالنهاي رزمي. پوشش ما يك لباس ساده است. مثل تكواندو، هوگو و ساقبند و... نميخواهيم اما يك رسيدگي نميشود. واقعاً جاي تأسف دارد.
با اين قهرماني معاف شدي؟
محمد: من كه معافيت داشتم اما يكي، دو نفر از بچهها معاف شدند.
به نظرتان حالا كه كبدي به چشم آمده چطور مثل واليبال توسعه پيدا ميكند؟
فريده: ما الان روزنامه را ديديم. نوشته بود كبدي قلب ورزش ایران كه خيلي خوشحال شديم و شايد فقط استانهاي ما كبدي را به اين اسم بشناسند اما بقيه استانها به اسم زومي میشناختند كه حالا احساس ميكنم همه ميدانند كبدي چيست و انشاءا... همين خبرگزاريها و اينها باعث شوند كه كبدي روز به روز پيشرفت كند.
فكر ميكنيد اين قهرماني پيشزمينه قهرماني جهان است؟
هادي: صددرصد شك نكنيد.
آنجا به صالحياميري توقعتان را گفتيد؟
هادي: فقط عكس گرفتند و رفتند.
اين انتقاد من را هم بنويسيد. در بازيهاي نيمهنهايي و فينال كه مهمترين بازيهاي كبدي بود هيچكس از وزارت در سالن نبود. آقاي داورزني را آخر سر فرستادند. خبري از آقايان رحيمي سجادي نبود خيلي ناراحتكننده بود. خودمان براي خودمان شادي كرديم. آقاي ساعي هم بودند.
نكته آخر.
فريده: شهرهاي ديگر باران ميآيد. من در شهري زندگي ميكنم كه هميشه خاك ميگيرد. من اين مدال را به مردم شهرم كه هميشه مظلوم هستند، تقديم ميكنم. آنها عذاب ميكشند و هيچ مسئولي به فكرشان نيست. اين را ذكر كنيد كه مسئولان بخوانند و بدانند كه زابل هم يكياز شهرهاي ايران است.
محمد: يكي از صميميترين دوستانم پيش از مسابقات فوت كرد و من مدالم را به روح او تقديم ميكنم.
جعفري: انشاءا... كه مسئولان نگاه بهتري به كبدي داشته باشند.
نيستم كه به دنيا آمدنش را ببينم. از آقاي مازندراني سرمربي تيم و رئيس فدراسيون هم قدرداني ميكنم و از هیچكس ديگري هم تقدير نميكنم.
شما وقتي يكبار به تمرين ما بياييد مظلوميت ما را ميبينيد. بچهها براي خودشان سر تمرين آب ميآورند. مسئولي كه بيايد آنجا و دروغ بگويد به درد ما نميخورد. مسئولي ميخواهيم كه خودش ورزشكار بوده باشد. مگر چقدر هزينه دارد كه وقتي ما به تهران ميآييم يك خوابگاه خوب به ما بدهند؟ مگر به بقيه تيمها اينگونه نميرسند؟ خون هيچ رشتهاي از خون ما رنگينتر نيست. الان ۳۰ میليون به من جايزه بدهند چند روز ديگر تمام ميشود. يك كاري بكنند كه بماند. مثلاً شخص هادي اشتراك يا خانم ظريفزاده براي خانواده كبدي ماندگار شوند. نسل ما كه تمام شود نسل بعدي استفادهاش را ببرند. به رشته ما شخصيت بدهند. مثلاً وقتي در سالن غذاخوري پيش يك تكواندوكار مينشينيم ميگويند شما كه نه ماشين داريد نه اتوبوسي كه فدراسيونتان بدهد. ما را با اتوبوس مدل ۷۸ به سينما ميبرند. براي لباس و در اردو هزار تا منت بايد بكشيم و اين چيزها خيلي بد است.
جعفري: به ما روز اول دو دست لباس دادند كه تا روز آخر همان بود. همه پاره و رنگ و رو رفته شده بودند.
هادي: فرق ايران و هند همين است. اينجا كلاً دو دست لباس داريم اما آنجا روز اول سي دست لباس بازي و تمرين ميدهند. ما براي اعزام يكميليون ميگيريم فقط.
كاش رسانهها كبدي را فراموش نكنند.
تشكر: من هم از اولين مربيام خانم ياديمقدم تشكر ميكنم. دست پدر و مادرم را ميبوسم كه هميشه حمايتم كردند و هر وقت شكست خوردم كنارم بودند. خيلي جاها ميخواستم كنار بگذارم اما آنها نگذاشتند. يعني خواستند كه ادامه بدهم. بعد از مربيهايي كه در همين مدت حمايتمان كردند تشكر ميكنم. خانم تربتي و خانم جل و رحيمنژاد و تكتك دوستاني كه بودند. خانم مقصودلو كه اگر بودند من اولين نفر خط ميخوردم ولي از ایشان تشكر ميكنم. از پدرشان هم خيلي تشكر ميكنم. ايشان پدر كبدي هستند. در استان خودمان خانم موسوي هستند كه رئيس بانوان استان هستند و هميشه به من زنگ ميزدند. با اينكه سالهاي ديگر اينطوري نبود. من با ۲۶ سال سن سه دوره است شركت ميكنم، فقط امسال اينگونه بود. ميدانستم كه اگر امروز زنگ نزند فردا ميزند. همه چيز پول نيست بلكه احترام هم خيلي مهم است.
من هم از مربي پايهام آقاي مسلم اميري و مازندراني سرمربي بزرگسالان و بزرگترهاي تيم تشكر ميكنم. براي اولين بار بود كه در تيم آقايان به جوانها بها دادند. انشاءا... بتوانيم جواب اين اعتماد را پس بدهيم.
هادي اشتراك
- 18
- 3