حامد عبدالملکی؛ در راه اعزام این دو تیم، ابتدا فدراسیون اسکیت به کمیته اینلاین هاکی اعلام میکند که بودجهای برای اعزام تیم وجود ندارد و اگر این دو تیم قصد حضور در پیکارهای قهرمانی آسیا را دارند، باید از طریق جذب اسپانسر و کمکهای مردمی اقدام کنند. بر همین اساس اعضای این تیم با طراحی کمپین «حمایت از تو – مبارزه از من» تلاش برای جذب اسپانسر و حمایتهای مردمی از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی آغاز میکنند. اینلاین هاکی بازان با سروصدای فراوان موفق به جذب اندکی از هزینههای سفر (کمتر از ۱۰%) توسط کمکهای مردمی و اسپانسرها میشوند. بخشی از بودجه مورد نیاز را هم از طریق ورزشکاران اعزامی تامین میکنند و سایر هزینهها هم توسط وزارت ورزش و جوانان تامین میشود.
در همین راستا فرزاد هوشیدری(کاپیتان تیم ملی مردان)، فرشاد مقدسی و محمد امین کرهای بازیکنان تیم ملی مردان و فاطمه اسماعیلی و آرزو ایزدی هم از تیم زنان اینلاین هاکی ایران با حضور در برآنلاین درباره مسائل مختلف صحبت کردند که این گفتوگو در ادامه میآید.
هرکسی در ایران برای دل خودش اینلاین هاکی بازی میکرد
اینلاین هاکی چگونه کارش را در ایران آغاز کرد.
سال ۸۴ فدراسیون اسکیت شکل گرفت. ۱۰ سال قبل از آن هرکسی برای دل خودش در اینلاین بازی میکرد و هدف خاصی هم در کار نبود. در واقع ما تعدادی اسکیت باز بودیم که هاکی هم بازی میکردیم. هنگامی که فدراسیون اسکیت شکل گرفت، بچهها به صورت تخصصی بر روی رشتههای مورد نظرشان فعالیت کردند. در همان سال، نخستین اعزام اسکیت به مسابقات آسیایی صورت گرفت. بچهها جمع و جور شدند و تیمی به مسابقات قهرمانی آسیا که اتفاقا در همین کرهجنوبی هم بود، اعزام شدند. تیم ما در آن مسابقات آخر شد. در سال ۸۶ به هند رفتیم و در آنجا سویم شدیم. در سال ۸۸ در چین دوم شدیم. سال ۹۰ در چین در جایگاه سوم قرار گرفتیم. سال ۹۴ مجددا به چین رفتیم و به مقام سومی رسیدیم. یعنی اینلاین هاکی ایران از زمان تاسیس خودش یک مقام دومی داشتیم و چند مقام سومی. چین تایپه همیشه به عنوان قهرمانی دست پیدا میکرد و ما همیشه برای کسب مقام دومی یا سومی تلاش میکردیم. امسال هیچ کس انتظار کسب چنین نتیجهای را نداشت. من میدیدم که تیم ما آماده است و بازیکنان در بهترین فرم بدنی قرار دارند اما واقعا امید زیادی برای کسب عنوان قهرمانی نداشتیم. فکر میکردم در بهترین حالت ممکن سوم میشویم. گروه سختی داشتیم و با کرهجنوبی میزبان همگروه بودیم. زمان بازی اینلاین هاکی، ۲ تایم ۲۰ دقیقه است و این بازی ما بیش از ۲ ساعت به طول کشید. آنقدر درگیری و توقف و از همه مهمتر دست به یقه شدن در این بازی بود که بازی ۲ ساعت طول کشید. البته دست به یقه شدن در اینلاین هاکی کاملا عادی است و همانجا مشکل حل میشود. البته این درگیریها چارچوب خاصی خودش را دارد. امسال به همت بچهها و زحمات کاوه صدقی، سرمربی تیم که اگر نبود این تیم اعزام نمیشد، ما به عنوان قهرمانی دست یافتیم.تیم پشتیبانی اینلاین هاکی کمک زیادی به شناخت این رشته کرد.
به نظر میرسد شناخت کنونی این رشته را مدیون جادوی شبکه های مجازی هستید. شاید تا پیش از این قهرمانی کسی شناخت چندانی از اینلاین هاکی نداشت اما کمپینهای راه اندازی شده و اشتراک گذاری اتفاقات اینلاین هاکی در فضای مجازی باعث شد امروز مردم با این رشته آشنا شوند.
هوشیدری: ما به این نتیجه رسیدیم که اگر خودمان را هم بکشیم، کسی به ما توجه نمیکند. واقعیت این است که اینلاین هاکی شناخته شده نیست و نمیتوان از مردم و رسانهها هم برای این مورد ایرادی گرفت. به همین دلیل اتاق فکری در اینلاین هاکی به وجود آمد و در آن تصمیم گرفته شد که ما خودمان باید به فکر خودمان باشیم. نباید منتظر باشیم و کسی بیاید به ما کمک کند.
مقدسی: یک تیم پشیبانی در اینلاین هاکی وجود دارد. حدود ۳۰ نفر به صورت داوطلب در آن فعالیت میکنند. افرادی که واقعا لطف دارند و بدون منت و چشم داشت، به این رشته ورزشی کمک میکنند.
هوشیدری: اخبار اینلاین هاکی در این دوره با کمک دوستانی که در گروه حضور داشتند به شکل خوبی در فضای مجازی و رسانههای رسمی کشور اطلاع رسانی شد. ما در سال ۲۰۱۶ نتوانستیم به خوبی این اخبار را پررنگ و منتشر کنیم اما در این دوره با حمایت هنرمندان و افراد مطرح کشور، به شناخت بیشتر اینلاین هاکی کمک زیادی شد. در فضای رسمی هم خبرگزاریها و سایتها، روزنامه و صدا و سیما کمک زیادی به ما برای شناخته شدن کردند.
امروز دیگر مردم اینلاین هاکی را میشناسند
اگر در خیابان تردد کنید و به صورت اتفاقی از کسی سوال کنید که آیا میدانند ایلاین هاکی چیست، آن فرد میتواند پاسخی به این سوال بدهد؟
مقدسی: از زمانی که به ایران برگشتیم، وقتی با تجهیزاتم در تاکسی یا اتوبوس هستم رانندگان یا اطرافیان به من میگویند که ما میدانیم دختران ایران سوم آسیا شدند و پسران هم قهرمان. آنها اینلاین را میشناسند اما قبلا اینطور نبود. وقتی میگفتم هاکی بازی میکنم از من سوال میکردند هاکی چیست؟ یا مگر در ایران هاکی وجود دارد؟ خیلی وقتها هنگامی که سوار تاکسی میشدم و راننده وسایل من را میدید؛ میپرسید چوگان بازی میکنی؟ میگفت وسایلت زیاد و شبیه تجهیزات مرتبط با چوگان است.
کرهای: حدودا ۲-۳ سال پیش برای اینکه بتوانم از کشور خارج شوم، به دلیل اینکه پایان خدمت ندارم به دانشگاه میرفتم که گواهی اشتغال به تحصیل بگیرم. میگفتم بازیکن تیم ملی هاکی هستم و آنها میگفتند هاکی دیگر چیست؟ توضیح میدادم که این رشته اینگونه است و با اکراه به من گواهی اشتغال به تحصیل میدادند. در هر صورت تیم پشتیبانی ایلاین هاکی کمک زیادی به شناخته شدن ما کرد. فضای مجازی هم نقش زیادی دار این مورد داشت.
فحشهایی که به ما میدادند قابل درک نبود/ مردم حق توهین نداشتند.
پیش از اعزام تیم به مسابقات و در راستای جذب کمکهای مردمی، توئیتهای بازیگران مطرح و پستهایاینستاگرامی آنها باعث شد نگاهها به سمت این رشته معطوف شود؛ اما همین پستهای حمایتی و کمپین کمکهای مالی در ابتدا واکنشهای منفی زیادی را در بر داشت. موج عجیبی راه افتاد که چرا کاسه گدایی راه انداختید. چرا در این اوضاع اقتصادی بد مملکت باید به هاکی کمک کرد و از این قبیل مسائل... احساس شما در آن موقع که چنین واکنشهایی را میدید، چه بود؟
فاطمه اسماعیلی: کارگردانی در گروه پشتیبانی اینلاین هاکی حضور دارد که به واسطه حضور او بود که تعداد زیادی از بازیگران و افراد مطرح سینمایی با اینلاین هاکی آشنا شدند و از ما حمایت کردند. آنها با پستهای اینستاگرامی خود مردم را به نوعی با این رشته آشنا کردند. اتفاق جالبی بود برای ما.
آرزو ایزدی: برای من این واکنشها قابل درک بود. من از سمت جنوب شهر هستم و آنجا زندگی میکنم. شرایط بد مردم را میدیدیم. افرادی که کمک میکردند برای من خیلی محترم بودند هستند و برایم این اقدام آنها با ارزش بود. آنهایی هم که توهین میکردند و یا با الفاض رکیک واکنش نشان میدادند را هم درک میکردم. این واکنشها را به حساب شرایط بد اقتصادی میگذاشتم. در آن مقطع زمانی وضعیت کشور اصلا مساعد نبود و همین موضوع باعث ایجاد بار منفی بود.
مقدسی: البته من حق نمیدادم کسی به ما توهین کند اما کمک نکردن به تیم را درک میکردم. اینکه کسی کمک نکند و فحش هم بخواهد بدهد، برایم سخت بود. این سیستم جذب کمکهای مالی توسط یکی از بازیکنان دورگه تیم اتفاق افتاد. او در سوئیس چنین سیستمی را راه اندازی کرد و حدود ۳-۴ هزار یورو پول به دو تیم کمک شد. وقتی دیدیم این موضوع وجود دارد، گفتیم که خودمان هم در ایران میتوانیم چنین موضوعی را راه اندازی کنیم که آن کامنتهای عجیب و قریب در زیر پستهای هنرمندانی که ما را حمایت میکردند، درج میشد.
هوشیدری: تعداد زیادی تیم ورزشی در دنیا وجود دارد که اصلا بودجه ندارند. این موضوع جدید و پنهانی نیست. مثلا بعضا در آمریکا پیش میآید پولی برای اعزام یک تیم نیست. در این حالت بحث «دونیشن» پیش میآید و مردم کمک میکنند تا تیم به مسابقات اعزام شود. شاید در آنجا یک درصد مردم هم بیشتر بابت آن موضوع یا اعزام تیم به مسابقات کمک نکند اما ۹۹ درصد باقی مانده هم حرفی نمیزنند و فحشی نمیدهند. اگر در این شرایط بد اقتصادی مردم کمکی نمیکردند، کاملا قابل درک بود اما اینکه چرا فحش میدانند برایم قابل درک نبود.
خدا به دادمان رسید که قهرمان شدیم
۱۰-۲۰ روز بعد این تیمها میروند و مقام کسب میکنند و همان سلبریتیها مجددا پست گذاشته و تبریکمیگوید. در این بین واکنشها ۱۸۰ درجه تغییر کرده و همه با ادبیاتی زیبا تقدیر و تشکر صورت میکنند. اینتناقض برای شما چگونه است؟
هوشیدری: این اتفاق همیشه در ورزش بوده است. اگر ببریم بهترین هستیم و اگر نبریم بدترین. حرفهایی که همیشه هست. شرایط ۱۰ ساله گذشته در کشور به نوعی پیش رفته است که همه منتقد هستند؛ همه باهم خوشحال هستند و همه با هم گله میکنند. فکر میکنم این اتفاق عجیبی نبود.
کرهای: در هر صورت ما برنده شدیم و مردم خوشحال شدند. شاید اگر این اتفاق رخ نمیداد و ما با ناکامی به ایران برمیگشتیم، به بی رحمانه ترین وجه ممکن مورد انتقاد قرار میگرفتیم و صدبرابر به ما فحش میدادند.
زهرا اسماعیلی: خدا رو شکر که مقام آوردیم وگرنه فقط خدا باید به دادمان میرسید.(خنده)
ما بچه مایه نیستیم!
در بین همین کامنتها خیلی تاکید میشد، بچههایی که هاکی بازی میکنند؛ وضعیت مالی خوبی دارند وخیلی عامیانه گفته میشد که بچه پولدار هستند. آیا واقعا شما بچه پولدار هستید؟
آرزو ایزدی: خیلی دوست داشتم این سوال را از ما بپرسید. این کامنتها و اساسا این موضوع خیلی برای ما سنگین بود. در تیم شهر ری تمرین میکنم و امکان اینکه بخواهم به مجموعه انقلاب بیایم هم وجود ندارد. زمانی که اردوها آغاز میشود به باشگاه انقلاب میآیم اما حتی در شهر ری یک سالن مناسب نداریم که بتوانم تمرین کنم. یک زمین کوچک است و آنجا فقط تمرین انفرادی انجام میدهیم. تمرین کردن ما در باشگاه انقلاب از روی ناچاری است.
فاطمه اسماعیلی: اینکه چون ما در باشگاه انقلاب تمرین میکنیم، دلیل بر این نیست که وضعیت مالی خوبی داریم. ما برای این در باشگاه انقلاب تمرین میکنیم چون به جز باشگاه انقلاب زمین هاکی استاندارد دیگری وجود ندارد. ساکن ورامین هستم و مجبورم که این راه را از ورامین به تهران بیایم تا بتوانم یک جلسه تمرین کنم. ای کاش آنهایی که میگویند ما بچه پولدار هستیم، یکبار مسیر ورامین تا باشگاه انقلاب را بیایید تا متوجه همه چیز شوند. این واقعا دردآور است که به ما میگویند از روی شکم سیری سراغ هاکی آمدید. واقعا اینطور نیست. ما از تفریحات و خواسته های دیگر خودمان میزنیم که بتوانیم چوب هاکی را بخریم. هفته ای ۲-۳ بار باید از ورامین به تهران بیایم و تمرین کنم چرا که جای دیگری در تهران نیست که زمین استاندارد هاکی داشته باشد.
هوشیدری: ما هم مانند تمام مردم و وزشکاران در این گروهی که هستیم بازیکن پولدار هم داریم که به حضورش هم افتخار میکنیم. او زحمت کشیده و پول درآورده است. افرادی هم در کنار تیم ما حضور دارند که توان مالی کمی دارند اما در کل تعداد زیادی از بازیکنان هاکی قشر متوسط هستند. همه این تیم و خانواده هاکی به هم کمک میکنند تا یک دست باشیم. نه تنها در مورد تجهیزات بلکه در مورد نوع پوشش ظاهری هم همین موضوع وجود دارد. همیشه در کنار هم بودیم و هوای همدیگر را داشتیم. این اتحاد را شاید در رشته های دیگر نبینید. شاید چون آنجا پای پول و درآمد در میان است چنین اتحادی وجود ندارد. ما هیچ وقت به هم پز ندادیم. اینکه میگویند شما پولدار هستید، اصلا اینگونه نیست. تمرین کردن در باشگاه انقلاب برای از ما بهتران است. من اگر کارم و عشقم این نبود، قطعا جای من هم در این مجموعه ورزشی نبود. سال ۸۵-۸۶ که در بازشگاه انقلاب تمرین میکردم یک فشار روحی-روانی عجیبی بر روی من بود. باید از راه دور می آمدم و مشکلات حراست و ... دست و پنجه نرم میکردم. بعدش باید فردی را میدیدم که با بنز در آنجا ایستاده و در حال تمرین است. نمیتوان به فردی که شرایط خوب مالی دارد خورده گرفت اما اینکه انگشت برگردد به سمت منی که شرایط مالی خوبی ندارم و بگویند که من لاکچری هستم، بسیار عجیب است و اصلا صحت ندارد.
کرهای: اصلا این باور اشتباه است. واقعا اینگونه نیست که میگویند. به طور مثال یکی از بازیکنان ما در شیراز زندگی میکند که شرایط مالی خوبی ندارد. او روزی ۱۰ ساعت آرایشگری میکند تا بتواند به این ورزش ادامه بدهند و هزینههای این ورزش را تامین کند. یکی از مشتریانش، باشگاه کوچکی دارد که در ازای اصلاح سرش، به او اجازه تمرین می دهد. در هر صورت ما همه بهم کمک میکنیم که روی زمین نمانیم ولی باور کنید اینگونه نیست که ما بچه مایه باشیم.
مقدسی: همین ورزش باعث ضعف مالی ما میشود. همین حالا یک بازیکن ملی داریم که با اسکیت شکسته بازی میکند. آنقدر وضعیت مالی آن خراب است که بعضا کسی پیدا میشود و برای آن بازیکن اسکیت خرید میکند. یک بازیکن باید دو سال قسط اسکیت و تجهیزاتش را بدهد. در حساسترین بازی این مسابقات دو بازیکن ما با یک چوب بازی میکردند. یعنی اگر قرار بود دوبازیکن باهم وارد زمین شوند، امکانش نبود. چوب هاکی هم به این صورت است که هرکسی با چوب مخصوص خودش بازی میکند. پس اگر ما بچه پولدار بودیم، نباید به این مشکلات برخورد میکردیم و اساسا نباید به دنبال کمکهای مردمی میرفتیم.
عاشق شدیم و هاکی باز شدیم
چه اتفاقی رخ میدهد که با وجود این همه مشکلات اینلاین هاکی را انتخاب میکنید؟ رشته ای که در آن دیده نمیشوید، پولی در آن نیست و هزینه های زیادی را هم باید پرداخت کنید.
کرهای: فقط در یک جمله خلاصه میشود. ما عاشق هاکی هستیم. البته اعتقاد دارم اگر الان هاکی پخش زنده داشت هیچ وقت این سوال را نمیپرسیدید. هاکی رشتهای فوق العاده هیجان انگیز است.
مقدسی: به نظرم هر کسی یک بار هاکی را مشاهده کند، عاشق این رشته میشود. هر کسی در این رشته فعالیت میکند، عاشق آن است. میدانیم باید هزینه کنیم، میدانیم مصدومیت زیادی در این رشته وجود دارد و میدانیم کسی به ما توجهی نمیکند اما تمامی آنها را به جان میخریم تا لذت هاکی بازی کردن را ببریم. تمامی اینلاین هاکی بازان عاشق هاکی روی هستند که به دلیل عدم وجود امکانات به سراغ آن رفتهاند.
فاطمه اسماعیلی: من در مورد فوتبال این دیدگاه را دارم. مثلا پیش خودم میگویم یک نفر که دارد فوتبال بازی میکند، چه هیجانی برایش دارد که فوتبال بازی میکند. منظورم این است که به قدری هاکی را دوست دارم که هیچ ورزش دیگری را نمیتوانم بپسندم.
هوشیدری: ما عموما به صورت اتفاقی وارد این ورزش شدیم. برخی هم به سن و سالی رسیدند که با دانش انتخاب کردند. هیچ کسی از پول بدش نمی آید و همه دوست دارند درآمد داشته باشند. ما هم دوست داریم از ورزشی که عاشقش هستیم درآمد داشته باشیم اما این موضوع در حال حاضر میسر نیست. ما استعدادیابی نشدیم و بر حسب اتفاق وارد این مسیر شد. در واقع عاشق شدیم.
کاوه صدقی پدر هاکی است و وقتی نیست، آن یتیم میشود
به نظر میرسد اینلاین هاکی به نوعی ماجراجویی کاوه صدقی است و شاید در مورد شما هم این موضوع صدق کند.
مقدسی: دقیقا همین موضوع است. کاوه صدقی حکم یک پدر را برای این ورزش دارد و زمانی هم که نیست انگار هاکی یک یتیم شده است. یک فرزند سر راهی. نه تیم ملی دارد و نه لیگ درست و حسابی. او واقعا برای هاکی ایران زحمت کشیده است و ما همگی به او مدیون هستیم.
هوشیدری: کاملا صحبت درستی است. ۲ سال پیش او از جیب خودش برای تیم بیش از ۳۰۰ میلیون تومان هزینه کرد. هزینه ای که برگشتی نداشت. به نظر میرسد این رشته به نوعی فرزندش است و حق پدری بر گردن آن دارد. شاید کسی را در ورزش پیدا نکنید که اینگونه از جیبش هزینه صرف کند. برای چه چیزی باید این کار را بکند؟ چیزی جز عشق نیست. البته این یکی از آرزوهای ماست که زمینی داشته باشیم که نخواهیم برای آن اجارههای عجیب پرداخت کنیم و نخواهیم از آن کاسبی کنیم تا امورات ما سپری شود. این زمین را برای تیم ملی میخواهیم. در زمانهای خالی هم اگر زمین درآمدی داشت، آن را صرف تیم ملی کنیم.
چراهایی که اگر به آنها فکر کنیم، تمرکزمان را از دست میدهیم/حق بدهید که ناراحت شویم
از اینکه بخشی از هزیه های اعزام را خودتان پرداخت کردید، ناراحت نیستید؟ چه احساسی به شما دست داد وقتی متوجه شدید که برای اعزام باید از جیب خودتان هزینه کنید؟
آرزو ایزدی: خیلی سخت است. شاید باورتان نشود اما یک قلک در خانه گذاشته ام و بر روی آن نوشتهام بارسلونا. سال آینده مسابقات قهرمانی جهان در بارسلونا برگزار میشود. به همه گفتهام این برای سال آینده است و همه باید در آن پول بریزید تا بتوانم راهی مسابقات شوم. خیلی سخت است که بخواهیم از جیب خودمان هزینه کنیم. هزینههای خودمان و وسایل یک طرف، هزینه اعزام هم به آن اضافه میشود. واقعا اگر بخواهیم به این مسائل فکر کنیم و این چراها در ذهن ما جاری شود و اساسا خودمان را بابت این سوالها تحت فشار بگذارم، نمیتوانیم بازی کنم. یعنی خیلی به این موضوع فکر نمیکنم که چرا خودم برای اعزام پول میدهم، چرا مقامات ورزش کشور حمایت نمیکنند. این گونه چراها، باعث میشود بهم بریزم و نتوانم خوب بازی کنم.
فاطمه اسماعیلی: قطعا خیلی سخت است. برای همین مسابقات کره جنوبی هم هنگامی که متوجه شدیم باید بخشی از هزینه ها را خودمان پرداخت کنیم، میگفتم چرا؟ چرا من باید پول بدهم؟ مگر من ورزشکار این کشور نیستم؟ مگر هدف ما چیزی جز افتخار آفرینی برای این کشور است؟ چرا باید از جیب هزینه کنم؟ ولی خب باید صرفه جویی میکردم. نباید فلان چیز را بخرم یا نباید فلان جا برم. باید هزینه هایم را مدیریت کنم. این تمام فکر و ذکر من بود. همین الان هم اگر قرار بر این باشد که در ترکیب تیم برای مسابقات بارسلونا باشیم، باید به فکر صرفه جویی و جمع کردن پولهایم باشم.
مقدسی: بچه ها واقعا با مشکل این هزینهها را جور کردند. این هزینه ای که برای اعزام این سفر پرداخت کردیم، در واقع پاداشی بود که به خاطر کسب مقام سومی دوره گذشته به دست آورده بودیم. تمام بازیکنان پاداشهای دوره گذشته خود را صرف تیم ملی برای این اعزام کردند. این فقط عشق است. ما جان، مال و سلامتی خودمان را در این راه میگذاریم و خیلی ذهن خودمان را درگیر این چراها نمیکنیم.
کرهای: بعد از ۲ سال به فدراسیون رفتیم تا پاداش را بگیریم و همانجا آن را صرف هزینه سفر به کره جنوبی کردیم. اگر بخواهیم فکر کنیم چرا خودمان باید پول بدهیم، چرا ما باید هزینه را خودمان بدهیم و خیلی از این چراهای دیگر، تمرکز ما بهم میخورد. هرچند که حق بدهید از این بابت ناراحت شویم.
ویدیویی که حالت واقعی روحی-روانی بود
یک ویدیو از تیم دختران در توئیتر منتشر شد. ویدیویی از شادی تیم دختران پس از برد مقابل کره جنوبی که شدیدا در فضای مجازی دست به دست شد. از حس و حال آن ویدیو صحبت کنید.
آرزو ایزدی: اولا که از دوستان تیم پشتیبانی تشکر میکنم که این ویدیو را در فضای مجازی به سرعت منتشر کردند. قبل از اینکه برویم حتی یک کامنت خوب هم نگرفتم. حتی یک کلمه مثبت. مربی تیم به من میگفت در هر بازی ۱۵ تا گل میخوری. اصلا شرایط خوبی نبود. حتی از بچه های تیم هم کامنتی خوبی نمیگرفتم. بچهها به هم میگفتند که اشکالی ندارد. میرویم و تجربه کسب میکنیم. همه میگفتند، تیم تمرین کمی داشته است و برای مسابقات آماده نیستم. شبها که میخوابیدم کابوس مسابقه را میدیدم. دائما فکر میکردم که فردا قرار است ۱۰ گل بخوریم اما وقتی سوم شدیم انگار یک اتفاق رویایی محقق شده است. حسی باورنکردنی بود. حس و حالی که در آن ویدیو میبینید، حال روحی و روانی و شادی عمیقی است که از این دستاورد بزرگ داشتیم.
فاطمه اسماعیلی: یک هفته قبل از اعزام، این سرود را برای ما خواندند و گفتند که آن را در زمین بخوانید. شرایطش برای خواندن در زمین مهیا نبود. وقتی در کرهجنوبی بودیم، دو سه نفر از بازیکنان در زمان گرم کردن آن را میخواندند و ما همگی با هم زمزمه میکردیم. وقتی کرهجنوبی را بردیم و مقام سومی ما قطعی شد، همه بازیکنان در رختکن با هم گریه میکردند. در رختکن دو،سه نفر داشتند آرام این آهنگ را زمزمه میکردند که به یکباره همگی با هم و در حالی که اشک میریختیم، شروع به خواندن کردند. البته نمیدانستیم کسی در حال فیلم گرفتن است و پس از آن هم که فیلم در توئیتر و اینستاگرام به منتشر شد.
رویایمان را به واقعیت بدل کردیم
تیم مردان هم پس از برد مقابل چین تایپه خوشحالی جالبی کرد. در این مورد صحبت کنید.
هوشیدری: واقعا خوشحال کننده بود. بچه ها خوشحال بودند. مقابل چین تایپه حقمان نبود بازی را ببازیم. خوب بازی کردیم و به نظرم آن بازی، تاریخیترین دیدار اینلاین هاکی ایران بود. با آن تساوی دیگر کسب عنوان قهرمانی دست خودمان بود. صحنهها را به خوبی یادم نیست فقط یادم میآید همدیگر را بغل کرده بودیم. دیالوگی نداشتیم و فقط داد میزدیم. ما تیم خیلی خوبی بودیم و سطح بالایی داشتیم. دو بازیکن خارجی ما بسیار خوب بودند و کمک زیادی به قهرمانی ما در آسیا کردند.
مقدسی: خوشحالی بعد از بازی برای این بود که تساوی برابر تایپه و قهرمانی در آسیا، یک آرزوی دست نیافتنی بود. بالاتر قرار گرفتن از ژاپن و چین تایپه یک رویا بود. رویایی که باورش برای ما سخت است.
کرهای: شرایط خوبی داشتیم و بعد از برد مقابل کره به این باور رسیدیم که میتوانیم خوبتر هم باشیم. ما رویایمان را به حقیقت بدل کردیم.
و حرف پایانی...
مقدسی: پولی در این ورزش نیست و شاید دلیل این موفقیتها هم همین باشد. هرکسی در هاکی مانده و تا اینجای کار آمده است، فقط برای دلش بوده است. خیلی ها این ورزش را کنار گذاشتند و ولی مجددا برگشتند. خیلی از بازیکنان بودند که کم آوردند، رفتند ولی بازهم برگشتند. زمین تمرین نداریم، برنامه تمرینی مشخصی نداریم و کسی حواسش به ما نیست. گاهی دلمان از این همه بی وفایی میگیرد اما ما عاشق هستیم و ای کاش به این عاشقان توجه بیشتری بکنند. ما اهل گلایه نیستم و فقط یک زمین میخواهیم. همین نداشتن زمین تمرین یک معضل بزرگی است. از کاوه صدقی و تیم پشتیبانی و فدراسیون اسکیت تشکر میکنم. یک قدردانی ویژه هم از هوشیدری، کاپیتان تیم ملی دارم که زحمات بسیار زیادی را در این مدت برای تیم کشید.
اسماعیلی: از اعضای خانوادهام تشکر ویژهای دارم که من را حمایت میکنند. اگر کمک یک سری از ادمها نبود، نمیتوانستم به این مسابقات اعزام شوم. خانم سنایی کمک زیادی به من کرد و از همه مهمتر کاوه صدقی کمک شایانی به من در این راه کرد.
کرهای: از هاکی منبع درآمدی نداریم. هیچ کدام ما. ما دلی بازی میکنیم و حالا که نشان دادیم توانایی قهرمانی در آسیا را داریم، ای کاش مسئولین هم توجه بیشتری به ما بکنند تا باز هم باعث افتخار ایران و ایرانی شویم. کل تیم برای این موفقیت زحمت کشید. شاید اگر بخواهیم نام ببریم برخی اسامی جا بیفتند اما از آقایان کاوه صدقی و مربی ارزشمندمان یعنی «مولر» که تاثیر زیادی بر روی روند تیم داشت، صمیمانه قدردانی میکنم.
ایزدی: از دو مربی دلسوز خودمان صدقی و «مارینا» تشکر میکنم. مارینا کمک زیادی به پیشرفت ما کرد و سهم به سزایی در این عنوان دارد. او انسان خیلی خوبی است و انرژی فوق العاده ای هم دارد. حضورش یک موهبت بزرگ برای هاکی زنان ایران است.
هوشیدری: این پتانسیل در تیم ما وجود دارد که بتوانیم در سطح جهانی بدرخشیم. میتوانیم دنیا را شگفت زده کنیم. همانطور که آسیا را شگفت زده کردیم. این قهرمانی بیش از اینکه برای ما غیرقابل باور باشد، برای ژاپن و چین تایپه غیرقابل باور است. قبل از اینکه شرایط مملکت سخت شود، شرایط برای ما سخت بود. حالا که وضعیت بدتر شده. ما همیشه با مشکلات مالی درگیر بودیم. از عدم توجه بگیرید تا سایر موارد، همیشه به هاکی کم لطفی شده است. ما درآمد نمیخواهیم. هیچ چیزی نمیخواهیم. هیچ چیزی به ما ندهند. آدمهایی نیستم که بگویم که دائما گلایه کنیم اما باور کنید اینکه ذهنمان بخواهد درگیر خوردن آب معدنی ۲ یورویی –یوروی ۲۰ هزارتومنی- باشد هم روا نیست. دغدغه من نباید آب معدنی باشد. این بچهها به قدری پتناسیل دارند که در این شرایط بد نتیجه میگیرند. حالا در نظر بگیرد اگر شرایطشان خوب باشد چه کارهایی میکنند. دوستان خیلی به ما لطف میکردند و زمین خارج از چارچوب و درخواست در اختیار ما قرار میدادند اما واقعا یک ملیپوش باید ساعت ۱۰ شب تمرین کند؟ بچه ها تشکرهای اصلی را انجام دادند. با فاکتور از آن تشکرهای صورت گرفته از همه عزیزان، خانمها و آقایانی که به کرهجنوبی اعزام شدند، بسیار حرفهای بودند. ما یک تیم بودیم و هیچگاه در تمام عمر ورزشیام، تیمی به این یکدستی و حرفهای ندیدم. همه تلاش کردند، فعل خواستن را به خوبی صرف کردند. ما با یکدل پرچم ایران را بالا بردیم.
- 18
- 6