فریبرز عسگری متولد شهرستان بابل و با ۴۶ سال سن و دارای دو فرزند (یک پسر ۱۸ ساله و یک دختر ۱۶ ساله) که هر دو مثل خود وی به تکواندو میپردازند و پسرش به مسابقات لیگ برتر این رشته نیز راه یافته، حالا سکاندار تیم ملی این ورزش و عامل امیدواری و وزنه اعتباری این تیم در مسابقات قهرمانی جهان ۲۰۱۹ به حساب میآید که از روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ در شهر منچستر انگلیس برگزار میشود.
درخشش در این مسابقات بهرهای دوگانه دارد؛ یکی اینکه طبعاً باعث فتح مدالهای جهانی میشود و این مقامی است که فقط دستاوردهای المپیکی از آن فراتر میرود و هم اینکه قهرمانی در هر یک از اوزان آن ۱۲۰ دینار نصیب فرد فاتح در راه کسب مجوز حضور در المپیک ۲۰۲۰ در توکیو میکند و این میدان بسیار مهمی است که عسگری فاتح نخستین مدال تکواندوی ایران در بازیهای آسیایی (۱۹۹۲ در هیروشیما) بهعنوان دومین هدف بزرگ فراروی خویش و شاگردانش قرار داده است و هدف اول همانا خوشبختتر شدن هرچه بیشتر در پیکارهای جهانی منچستر است
آقا فریبرز، از جاکارتا شروع کنیم که در آنجا بسیار خوب بودید. این خوب بودن بعد از چهار پنج سال نزول و متوسط بودن چگونه حاصل آمد؟
ما کار خاص و مهمی انجام ندادیم و فقط در یک مدت زمان طولانی هر کاری از دستمان برآمد انجام دادیم و نهایت سختکوشی از جانب ما در اردوها رعایت و اجرا شد. فکر میکنم در اردوهای ورزشی باید یک فضای پادگانگونه را برپا داشت و البته برای اینکه بلافاصله ایرادی به من نگیرند و متهم به تندروی نشوم، توضیح میدهم که لازمه موفقیت در ورزشهایی از این دست و شاید تمامی ورزشها داشتن انضباط نظامی و مواردی است که در کار ارتش میبینیم. یک اردوی سرشار از کار و تلاش و مبتنی بر عامل نظم چیزی است که خالق موفقیت خواهد بود و همین مساله دلیل توفیق ما در «اندونزی ۲۰۱۸» بود.
لابد آن توفیق هنوز در ذهنتان حک شده و بیرون هم نمیرود.
اینطور نیست و آن را از خط فکری خود خارج کرده و فقط به آینده نزدیک میاندیشم و به مسابقههای تکواندوی قهرمانی جهان ۲۰۱۹ که آن را در اردیبهشتماه در شهر منچستر خواهیم داشت. باید همیشه رو به جلو حرکت کرد و برای آن برنامه داشت.
با توجه به اینکه سالها است یکی از مهمترین تورنمنتهای گرندپری تکواندو هر ساله در منچستر برگزار میشود و ایران همواره در آن شرکت کرده، با فضای آنجا کاملاً آشنا هستید و همین مساله میتواند به کسب نتایجی بهتر برای ما در پیکارهای جهانی منجر شود.
شاید از نظر موقعیت مکانی و شرایط زیستی آنجا درست بگویید اما مساله مهمتر اینجا است که امسال روال امتیازدهی به برندگان مدالها در پیکارهای قهرمانی جهان به کلی فرق کرده و این مساله، ما و سایر شرکتکنندگان را در یک وضعیت کاملاً تازه قرار داده است. از این پس به برندگان طلای هر وزن ۱۲۰ امتیاز، به دارندگان نقره ۵۰ پوئن و به صیادان برنز ۱۰ امتیاز میدهند و به این ترتیب کشوری که یک یا دو طلا ببرد، به یکباره به بالاهای جدول تیمی صعود میکند و از هر جهت بر سایرین سایه میاندازد.
این قانون و تغییر روند امتیازدهی را برای چه به اجرا درآوردهاند و چه بهرهای دارد؟
هدفشان بیشتر کمک به کشورهایی است که صاحب یک تیم پر مهره و رواج تکواندو در کل مملکتشان نیستند و امتیازات چشمگیر کسب طلا اجازه میدهد به جایگاهی برسند که برایشان بسیار روحیهساز است و با فرمولهای قبلی امتیازدهی امکانپذیر نبود و همین روحیه سبب میشود در سالهای بعدی هم در کورس بمانند و امید به کسب مدال و افتخار داشته باشند. این یک نوع سنتشکنی برای کل این ورزش و یک آغاز دوباره برای تیمهای کوچکتر است. ما نیز در برخورد با این قواعد و فرمولهای تازه باید بسیار نظاممند عمل کنیم و خطاهای خود را کاهش بدهیم و از نقاط قوت خود به بهترین شکل بهره گیریم.
لابد برخی کمبودهای سنتی گذشته همچنان پابرجاست. آیا توجه به تکواندو و اختصاص دادن بودجههای بیشتر به این ورزش در دستور کار سران ورزش هست؟
از این نظر شرایط همانی است که قبلاً بود و پیشرفتی حاصل نیامده اما با توجه به شرایط خاصی که کشورمان در آن قرار دارد نباید این مسائل را عمده کرد و باید با وضعیت موجود ساخت و بیشترین بهره را از کمترین امکانات گرفت.
آیا این بدین معنا است که تلاش فدراسیون تکواندو برای اینکه به بالاترین نتایج ممکن در تورنمنتهای مختلف برسیم، کفایت میکند؟
از سوی مسوولان امر سعی شده که این کوششها کفایت کند و حتی کمکهایی جانبی و روحیهساز شامل حال ملیپوشان شود. به واقع وزارت ورزش هم مایل است فضایی فراهم باشد که در آن ملیپوشان با طیب خاطر به تمرین بپردازند و نگران کمبودها نباشند و رعایت شدن مزایا و جایگاههایی برای مدالآوران المپیک و جهانی و آسیایی قدمی در همین راه است و در آخرین جلسهای هم که در کمیته المپیک داشتیم روی همین مساله بحث و برنامهریزی شد.
تا آنجا که میدانم مثل معمول چهار سهمیه المپیک برای ما و هر کشور مدعی دیگری متصور است. آیا اینطور نیست؟
همینطور است و البته ما به لطف امتیازگیریها و کسب عناوین قبلیمان مجوز شرکت در دو وزن را گرفتهایم که منهای ۵۸ و به اضافه۸۰ کیلو هستند و به دو وزن دیگر نیز چشم داریم. این راه اضافه برمسابقات قهرمانی جهان که قبلاً هم گفتم ۱۲۰ امتیاز را برای صیادان طلای خود در بر دارد، هر یک از چهار گرندپری سال ۲۰۱۹ امتیازات مشخصی را در بر دارند و بچههای ما نیز در صدد کسب و جمعآوری همان پوئنها هستند.
نخستین اردو از دور تازه آمادگی تیم ملی از چه زمانی دایر شده است؟
از شنبه ۲۹ دی ماه کار را شروع کردهایم و چون اضافه بر انتخابیهای المپیک مسابقات قهرمانی جهان در منچستر هم برای ما خیلی مهم است ترتیبی اتخاذ کردهایم که به جز بعضی توقفها و مناسبتهای اجتنابناپذیر مثل عید نوروز اردوها به طور پیوسته تا آوردگاه منچستر برقرار باشد و در پایان آن دیدارها نیز بعد از مدتی استراحت، برای درخشش در تورنمنتهای انتخابی المپیک وارد اردوهای بعدی خواهیم شد.
طبعاً دیدارهای تدارکاتی هم در این راه خواهید داشت.
بله و یکی از آنها مسابقاتی است که از ۶ تا ۱۲ اسفند در کیش برای بزرگداشت سالگرد انقلاب خواهیم داشت و فروردین ۹۸ هم به تورنمنت بینالمللی آلمان خواهیم رفت.
از یاد نبردهایم که تکواندوی ایران در دو نوبت بهعنوان قهرمانی جهان در قسمت تیمی رسیده که در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۵ بوده است. آیا به همین منوال میتوان به کسب یک عنوان دیگر در آینده نزدیک و بهعنوان مثال در همین رقابتهای منچستر خوشبین بود؟
بله، چرا که نه، ما اصلاً با همین هدف به انگلیس میرویم و شرایط هم نسبت به گذشته بسیار فرق کرده است. یعنی اگر در گذشته فقط کره جنوبی یک سد بزرگ بود حالا با کاهش نسبی اقتدار کرهایها و پیشرفت سایرین فضای تازهای ایجاد شده و ما با رقبای متعددی طرف هستیم. این شاید به ظاهر خبر از دشوارتر شدن کارها بدهد اما اینطور نیست و وقتی مدالها تقسیم شود و فاصله امتیازی طلا با سایر مدالها اینقدر چشمگیر باشد که حالا هست، میتوان به کسب موفقیتهای بزرگ خوشبینتر بود. به واقع شما با یک طلا هم میتوانید وارد کورس تصاحب عنوان تیمی شوید و با سه مدال در مجموع میتوان بهعنوان اولی تیمی به طور جدی چشم دوخت.
این به کلی متفاوت با شرایط قبلی است که طی آن همه چیز در تسخیر کره و قدری پایینتر در تسلط ما و آذربایجان و ترکیه و یکی دو کشور دیگر اروپایی بوده ولی با وضعیت کنونی هر اتفاق متفاوتی متصور و هر رویدادی امکانپذیر است. در هر حال ما میخواهیم در منچستر بهعنوان قهرمانی برسیم و به اصطلاح ستاره سوم قهرمانی را پس از دو مورد قبلی بر سینه حک کنیم و این امر اگر آسانتر از مرتبههای پیشین نباشد قطعاً سختتر هم نیست.
چنین توفیقی میتواند از شیرینترین خاطرات زندگی ورزشی شما باشد اما اگر قرار باشد روی یکی از آنها بهعنوان جالبترین و راضیکنندهترین پیروزیها دست بگذاری، به کدام مورد اشاره خواهی کرد؟
آنقدر پیروزیهای پرشمار چه در زمان بازیگری و چه در عصر مربیگری داشتهام که تفکیک آنها از یکدیگر و قرار دادن یکیشان در جایگاهی بالاتر واقعاً سخت است. بسیاری از ورزشکاران همینطور هستند و نمیتوانند یک برد خاص را خاطرهسازتر بنامند.
فکر میکردیم شاید به طلایتان در قهرمانی آسیای ۱۹۹۲ که برای تکواندوی ایران نوبرانه بود، اشاره داشته باشید.
بله، آن مدال را چون نخستین طلای ما در قهرمانی آسیا بود همیشه به خاطر دارم اما گاهی نمیتوانم سایر پیروزیهای خود را توصیف و ردهبندی و ارزشگذاری کنم و ۳۵ سال پرداختن به این ورزش در بالاترین سطحاش قدرت انتخاب را از من گرفته است.
هدف بزرگ بعدیات لابد رقم زدن یک المپیک عالی برای تکواندوی ایران در «توکیو ۲۰۲۰» است.
صددرصد به این مسأله فکر میکنم و انجام آن سبب میشود المپیک ضعیف و کم بهرهای را که در ریو ۲۰۱۶ پشتسر نهادیم، از خاطرهها پاک کنیم. به حاشیهها هم کاری ندارم و اینکه تا آن موقع سرمربی تیم ملی میمانم یا خیر، کوچکترین تأثیری بر میزان تلاشم تا زمان حضور در این سمت ندارد.
از کره جنوبی به دفعات یاد کردی، آیا این دیوار هنوز بیش از حد مرتفع و برای رقبا طاقتفرسا نیست؟
آنها همچنان قوی و یکهتاز هستند اما شرایط دور و بر آنها عوض شده است. تا همین چند سال پیش نه تنها تکواندوکاران برجستهای داشتند بلکه داوریها هم در خدمتشان بود تا اگر ورزشکارانشان به لحاظ فنی کم آوردند با کمک داوران برنده شوند اما تقسیم نسبی قدرتها بین کشورهای مختلف فاکتور فوق را از تیم کره سلب کرده و شرایط کاملاً جدید و متفاوتی را به وجود آورده است.
تا آنجا که به ذهن سپردهایم خود شما هم در دوره بازیگریتان با کرهایها بسیار مشکل داشتید.
صددرصد و البته برخی مشکلات من با داوریهایی بود که روی مسابقات ما و کره صورت میگرفت. مثلاً در سال ۱۹۹۶ من در فینال وزنم حریف کرهای را تا آنجا که ظرفیت و امکان داشت کتک زدم اما هر چه میزدم امتیاز آن را به رقیبم میدادند و سرانجام با ستم آشکاری، طلا را به کره دادند و نقره را به من. عکسی که از سکوی افتخار آن سال گرفته شده و بهت مرا روی سکو نشان میدهد، بهترین مؤید و نشانگر آن احساس است.
صحبت از قدرت گرفتن هر چه بیشتر سایر کشورها در این ورزش کردید. مثالهایی بزنید.
حاصل کار عالی ترکیه، آذربایجان، مصر، فرانسه و آلمان در پارهای اوزان در ۱۵ سال اخیر چشمگیر بوده است و ما کوبا را هم داریم که در اکثر سالها تک ستارههای قدرتمندی را رو میکند. من هیچگاه ۲۰۰۷ را از یاد نبردهام که کوباییها فقط دو ورزشکار را به میدان فرستادند اما با همین تیم کوچک برنده یک طلا و یک نقره شدند. به واقع دیگر نمیتوان هیچ تیمی را دستکم گرفت و ما همه آنها را قبول داریم و رویشان کار میکنیم.
اگر قرار باشد بهترین تکواندوکار تاریخ ایران را نام ببرید به یاد چه کسانی میافتید؟
از نسل قبلی استاد زاهدی و برادران دانش و از نسل متأخر امین ترابی، افلاکی، نصر آزادانی، خدابخشی و اینک مردانی و عاشورزاده همگی خوب بودهاند و تفکیک آنها از یکدیگر سخت است. شاید هم فقط باید به مدالها و اهمیت آنها اشاره کرد و در آن صورت هادی ساعی و دو طلا و یک برنز المپیکیاش دستنیافتنی است.
آیا شغلی به جز تکواندو هم دارید؟
در مواقعی که اردوهای ملی برقرار نیست برخی مشاغل آزاد دارم و کارهایی تجاری را انجام میدهم اما شغل اداری، خیر.
و حرف آخرتان.
از مردم میخواهم صرفنظر از هر ارتباط و سلیقهای از ملیپوشان حمایت و برای آنها دعا کنند تا به مدالهای بیشتری در مسابقات برسند. همیشه اختلاف سلیقهها و درگیریهایی در صحنه ورزش و منجمله در تکواندو وجود دارد اما آنجا که بحث منافع ملی به میان میآید فقط باید مصالح کشور و تیم ملی را دید و مردم البته این را بهتر از هر کس دیگری تشخیص میدهند.
وصال روحانی
- 17
- 6