به گزارش ورزش سه، به احسان حدادی میتوان لقب مرد خستگی ناپذیر داد. این پرتابگر دیسک که در المپیک لندن با کسب مدال نقره، در ورزش ایران دست به تاریخ سازی زد، در آستانه ۳۵ سالگی به راحتی درباره اهداف ۷، ۸ سال آیندهاش در ورزش هم صحبت میکند. حدادی که ۷ عمل جراحی سنگین روی اعضای بدن خود انجام داده، تمام حاشیهها را کنار زده و با سرعت تمام سوی سکوی المپیک ۲۰۲۰ پیش میرود. البته فقط دغدغه او این روزها کسب مدال المپیک نیست و احسان میخواهد با سرکشی به استانهای مختلف تجربیاتش را در اختیار نوجوانان بگذارد و به قول خودش یک احسان حدادی دیگر بسازد.
ساعتی با احسان حدادی در آنتن همکلام شدیم و سعی کردیم او در این گفتوگو با همه سوالهایی که در سالهای اخیر در ذهن علاقه مندان به ورزش شکل گرفته، پاسخ دهد.
در ادامه مشروح صحبتهای احسان حدادی را در مصاحبه با آنتن میخوانید.
بالاخره به آرزوی دیرینهام رسیدم
خدا را شکر امسال بعد از چندین سال به آرزوی دیرینه ام رسیدم. خیلی دوست داشتم تجربیاتی که در سال های گذشته به دست آوردم را در اختیار نوجوانان و جوانان کشورم قرار دهم. بعد از مسابقات جهانی ۲۰۱۹ در قطر یک ماهی به درمان مصدومیت هایم پرداختم. بعد از آن اردوی ۱۰ روزهای را در خراسان رضوی داشتیم. حضور در این اردو باعث انگیزه مضاعف من برای حضور پرقدرت در المپیک شد. به طرقبه و بجنورد هم به جز مشهد رفتیم و با جوانها صحبت کردیم. شاید برای خیلی جذاب بود که انگیزه من چه بوده که توانستم تنها مدال آور دوومیدانی در المپیک باشم. توانستم برای اولین بار در ورزشگاه شیک و مدرن امام رضا پرتاب کنم. در چند هفته گذشته مشغول انتقال تجربیات بودم و خدا را شکر به نظرم خیلی مفید بود. از اینکه چنین اتفاقی رقم می زنم، خیلی خوشحالم.
هزینههایی که برای من شده باید خروجی داشته باشد
چند سال قبل من تصمیم گرفتم در سراسر کشور حضور پیدا کنم و از نزدیک جوانها و نوجوانهای دوومیدانی را ببینم. در دوومیدانی متاسفانه قهرمان المپیک معرفی نکردیم و در تاریخ یک مدال داریم که من نمی گویم آن را احسان حدادی گرفته، بلکه از نظر من یک تیم کار کرده تا مدال به من برسد. برای یک نوجوان خیلی جالب است بداند یک نفر چطور به ورزش وارد شده و توانسته نایب قهرمان المپیک شود. هدف اصلی ما انتقال تجربه و هدف بعدی استعدادیابی است. متاسفانه به خاطر اینکه برخی افراد اشتباهی وارد رشتهها می شوند و تا قبل از ۲۰ سالگی کنار می روند. ما الان در دوومیدانی قهرمان زیاد نداریم و در مسابقات آسیایی کلا ۲ مدال از ۱۴۶ مدال کسب کردیم. امیدوارم بتوانیم این طرح را کامل انجام دهیم.
هدف بعدی ما این است که یک کمپی را در جزیره کیش راه اندازی کنیم و در آنجا قهرمان تولید کنیم. این پتانسیل هست که قهرمانان بزرگ دنیا هم به این کمپ بیایند. به هر حال من در ۲۰ سالی که در ورزش بودم، ارتباطات خوبی گرفتم و حالا زمان استفاده از آن است. خیلیها انتقاد کردند که چرا برای حدادی هزینه شده، اما من این هزینهها را دینی به گردنم می دانم و میخواهم یک خروجی داشته باشد.
حدادی : من هم جوان بودم و حاشیه داشتم!
شوت من تیر دروازه را شکست!
قطعا من به صورت آکادمیک وارد ورزش نشدم. در کشور ما تقریبا همه ورزشکاران به صورت کاملا اتفاقی وارد ورزش می شوند و موفقیت های زیادی را به دست می آورند. احسان حدادی از سن ۶ سالگی ورزش را شروع کرد. تکواندو، والیبال، بسکتبال و هندبال رشته هایی بود که من در همان کودکی آزمایشایشان کردم تا استعدادم را کشف کنم و در نهایت از هندبال به دوومیدانی وارد شدم. یک روز در مدرسه هندبال بازی می کردیم که شوت من به تیر دروازه برخورد کرد و آن تیرک شکست.
البته قطعا قبل از ضربه من تیر دروازه جدا شده بود، اما بعد از آن ماجرا مرا در مدرسه به نام کسی که با ضربههایش آهن از هم جدا میشود، میشناختند! بعد از این اتفاق معلم ورزش از من خواست در مسابقات پرتاب وزنه منطقه ۱۴ تهران حضور پیدا کنم که مقام دوم را به دست آوردم. دیگر همینطور ادامه دادم و آن انگیزهای که هنوز هم دنبالش هستم که از کجا آمد، در من وجود داشت. در کتابی هم که درباره زندگی خودم می نویسم، بیشتر دنبال این هستم که بدانم این انگیزه از کجا به وجود آمده است.
برخلاف برخی دوست دارم یکی مثل خودم را بسازم
الان احسان حدادی دنبال این است که مثل خودش را درست کند. در ورزش شاید برخی از آن هایی که مدال می گیرند، دوست ندارند دیگر کسی بیاید و مثل آن ها باشد، اما باید این را بگویم که در ورزش هیچ وقت هیچ رکوردی ماندگار نیست. زیباترین کار شما به عنوان یک قهرمان این است که بتوانی یکی مثل خودت را درست کنی، آن وقت است که می توانی به خودت افتخار کنی. مک ویلکینز که من با او به عنوان مربی کار می کنم، ۱۴ بار در دوران حرفه ای خود بالای ۷۰ متر دیسک را پرتاب کرده و یک طلا و یک نقره المپیک دارد. او ۵ بار رکورد دنیا را ترقی داده، اما به من می گوید آرزو می کنم یک روزی در پرتاب دیسک یکی مثل خودم را بسازم. مک به من می گوید تو این توانایی را داری. او در پرتاب وزنه قهرمان المپیک تحویل داده، اما در پرتاب دیسک هنوز این اتفاق نیفتاده است. او می گوید هر وقت توانستم یک قهرمان المپیک تحویل دهم، به آرزوی دیرینه ام خواهم رسید.
خواستم دروازهبان پرسپولیس شوم، برخی ناراحت شدند
من زمانی که ورزش را شروع کردم، به فوتبال هم وارد شدم و دروازه بان خوبی هم بودم. چند سال قبل هم که با پرسپولیس در زمان مدیریت آقای رویانیان قرارداد بستم، دوست داشتم در تمرینات این تیم شرکت کنم، اما برخی از دوستان از این اتفاق ناراحت شدند و گفتند چرا احسان حدادی میخواهد دروازه بان شود؟ من هم دیگر ورود نکردم. با این حال من خیلی دروازه بانی را دوست داشتم و دوست داشتم چنین اتفاقی رخ دهد. ورزشکاران دوومیدانی چون در این رشته مادر هستند، می توانند تقریبا در همه رشته ها موفق باشند. احسان حدادی که الان روبروی شما نشسته، ۳.۴۰ متر پرش جفت میپرد. در کارهای وزنه و دوهای سرعت هم که قوی هستیم و در هر رشته ای که ورود کنیم، می توانیم موفق باشیم. درست است که الان کمی سنم بالا رفته، اما قاطعانه می گویم ورزشکاران دوومیدانی در همه رشته ها می توانند موفق باشند.
مقایسه پرتابهای حدادی و بیرانوند
بیرانوند خوب پرتاب میکند، اما در کل شرایط پرتاب دیسک با توپ متفاوت است. من آنقدری که دیسک را پرتاب میکردم، نمیتوانستم توپ را پرتاب کنم. البته قبلا در زمین فوتبال هم پرتاب توپ را امتحان کردم و به نظرم تقریبا توپ تا محوطه جریمه حریف میرسید. پرتاب کردن توپ با دستان من حالت متفاوتی با دروازهبانها دارد. نمیتوانم بگویم بیرانوند در پرتاب دیسک استعداد دارد یا خیر چون شرایط پرتاب توپ و دیسک متفاوت است. در مجموع یک پرتابگر خیلی بیشتر از یک دروازهبان میتواند پرتاب را انجام دهد چون ضربهای که به دیسک میزنیم، خیلی بیشتر است.
میتوانستیم از مربی آمریکایی برای فدراسیون درآمدزایی کنیم
همانطور که در جریان هستید فدراسیون دوومیدانی در حال حاضر با سرپرست اداره میشود. عرب در ورزش بوده و مدتی مدیرعامل پرسپولیس بوده و الان هم زحمت کشیده و دنبال عقد قرارداد جدید با مک ویلکینز است. امیدوارم هر چه زودتر این اتفاق زودتر بیفتد تا من قرارداد ویلکینز را تحویل او بدهم. تقریبا از یک ماه قبل صحبتهایی داشتیم و برنامه تمرینی مربی آمریکایی به من رسیده و الان با برنامههای او تمرین میکنم.
امیدوارم زودتر این اتفاق بیفتد چون سال قبل زمان را از دست دادیم. برخی مواقع مدیران اشتباهاتی میکنند که هیچ وقت قابل بخشش نیست. سال قبل با مک صحبت کردم و قرار شد ۱۲ هزار دلار با او قرارداد بسته شود و هر درآمدی که به دست میآمد، میرفت در حساب فدراسیون. میتوانستیم با کشورهای همسایه صحبت کنیم که ورزشکاران خودشان را به ایران بفرستند و از این طریق برای فدراسیون درآمدزایی کنیم. متاسفانه این کار انجام نشد. امیدوارم هر فردی که رییس فدراسیون میشود، بتواند از تجربیات من استفاده کند. من دلم برای دوومیدانی میسوزد. ما جامعه مظلومی داریم چون قرارداد یک دوومیدانی کار در لیگ ۱۰ میلیون تومان است؛ اتفاقی که در دیگر رشتهها رخ نمیدهد.
من بیشتر از فوتبالیستها به مربی نیاز دارم
بحث این نیست که یک مربی بتواند به من چیزی اضافه کند یا خیر. وقتی یک مربی بالای سر ورزشکار است، آن نظم را در ورزشکار به وجود می آورد و از رفتن به حاشیه جلوگیری می کند. همچنین برخی نکات تکنیکی وجود دارد که مربی به ورزشکار گوشزد می کند. به نظر من در والیبال و فوتبال کمتر نیاز به مربی هست چون آن ها خودشان یک تیم هستند. وقتی من به عنوان یک ورزشکار دوومیدانی به المپیک میروم، می بینم رقبایم با ۱۰ نفر همراه وارد پیست می شوند. وقتی یک نفر تنها به المپیک می رود، همان جا از نظر روحی شکست را احساس میکند. من برای این اصرار دارم مک ویلکینز کنارم باشد چون از نظر روحی نیاز به این اتفاق دارم. به حسین توکلی هم خیلی می تواند به من کمک کند. متاسفانه حسین توکلی قراردادی با فدراسیون ندارد. من با او دوستانه جلو رفتم و کاری که توکلی می کند ارزش مالی ندارد. حضور او کنارم برای کسب یک نتیجه خوب در المپیک لازم است.
۱۰۰ هزار دلار هزینه برای نایب قهرمان المپیک زیاد است؟
اول از همه باید یک انتقاد به مدیرانی کنم که مساله پول خرج کردن برای احسان حدادی را مطرح می کردند تا یک ورزشکار هم به خودش اجازه دهد از من انتقاد کند. متاسفانه جلوی ورزشکاری که یک مدال آسیایی هم ندارد، از احسان حدادی انتقاد میکردند و میگفتند حدادی یک میلیارد در سال خرجش است و ما به تو نمیتوانیم پول بدهیم چون همه پولها را خرج حدادی میکنیم! این به مدیریت برمیگردد.
چطور در فوتبال هزینههای میلیاردی می کنیم و کسی صدایش درنمیآید؟ در رشتههای دیگر خرج های نجومی میکنیم و مدال نمیگیریم. بعد این را مطرح می کنند که چرا وقتی فلانی طلای المپیک گرفت، حدادی نگرفته؟ در فلان رشته خودمان مربی تولید می کنیم و زیرساخت داریم، اما در دوومیدانی نه. اگر برای من خرج میشود، در اکثر مسابقات مدال میگیرم. ۱۶ سال است در ۴ دوره بازیهای آسیایی طلا گرفته و مدال نقره المپیک را دارد.
من نمی گویم همه هزینهها را برای من کنید. حرفم این است در توان فدراسیون برای من هزینه شود. بالاخره مربی و اردو نیاز اولیه برای هر ورزشکار است. هارتینگ، قهرمان نامدار آلمانی را مثال میزنم که در سال حدود ۵۰۰ تا ۵۵۰ هزار دلار هزینه مربی، فیزیوتراپ و اردوهایش میشد. حالا احسان حدادی که در یک سال ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار دلار خرج اردوهایش میکنیم، می گوییم زیاد است.
من دوست دارم در ایران تمرین کنم، نه آمریکا
من تمایل دارم در کشور خودم تمرین کنم چون اینجا هم خانواده و هم دوستانم کنارم هستند و هم رسانه نزدیک من است و میتوانم هر جا که نیاز است از این پتانسیل رسانهای استفاده کنم. قطعا اینجا تمرین کردن به سود من است، تا اینکه من آن سر دنیا باشم و ارتباطاتم کمتر باشد.
می توانم از نظر اقتصادی هم به کارهای خودم برسم. این اردو رفتنها علت اصلیاش این است که مک ویلکینز به عنوان یک مربی آمریکایی نمی تواند به ایران بیاید. من یک سال و نیم قبل با هزار مدل صحبت کردن مک را به کیش آوردم و قرار بر این شد ۷ ماه در این جزیره اردو داشته باشیم. متاسفانه با او قرارداد به موقع نبستیم و باعث شد چینیها ویلکینز را جذب کنند. این اتفاق کار ما را سخت کرد چون آن روز فقط من با این مربی کار میکردم و نتیجه اش هم سال گذشته شد ۶۸.۸۵ متر که بهترین نتیجه ۱۰ سال اخیر من بود، اما حالا ۵ ورزشکار چینی هم زیر نظر او هستند. دیگر اگر خودش هم بخواهد به ایران بیاید، چینیها نمیآیند چون آنها یک ورزشکار خانم هم دارند و اصلا شرایط برای تمرین کردنشان در ایران مهیا نیست. برای من از همه سخت تر است که در خارج از ایران تمرین کنم.
کدام زندگی لاکچری؟ ایران بهتر از آمریکاست
نمیدانم آنهایی که میگویند زندگی من در اردوهایی که میروم، لاکچری است، منظورشان چیست؟ از نظر من ایران بهترین کشور دنیاست. آنهایی که از ایران بیرون نرفتند، فکر می کنند آمریکا چه خبر است. من وقتی در آمریکا به اردو میروم، ساعت ۶ صبح بیدار میشوم، صبحانه میخورم. یک ساعتی با حسین توکلی صحبت میکنم و بعد تا ظهر سر تمرین میروم. ناهار که میخورم و ماساژ میگیرم، بازهم چند ساعت تا ۴ تمرین میکنم. باور کنید ساعت ۵ شام میخورم و ساعت ۷:۳۰ شب میخوابم.
واقعا دیگر به زندگی لاکچری نمیرسم. در یک اتاق ۹ متری با یک نفر دیگر زندگی میکنم و دائما درگیر تمرین هستم. در اروپا یا آمریکا نه بهترین ماشین روز را اجاره میکنم، نه زندگی لاکچری دارم. پول مشخصی به من میدهند که خرج اسکان، مربی و تمرین میشود. اگر هم ماشین یا خانهای اجاره میکنم، با هزینه شخصی خودم است. باور کنید در ایران هر شهری میروم، آنقدر مردم به من لطف دارند و تحویلم می گیرند که شاید اصلا هزینه ای نداشته باشم.
پزشکان هم تضمین نمیدهند، چه برسد به ما
شما یک دکتر مغز و اعصاب هم که میروید، هیچ تضمینی به شما نمیدهد. از پزشکی که ۴۰ سال تجربه دارد، وقتی می پرسید صددرصد خوب می شوم، می گوید من تضمین نمی دهم؛ دیگر چه به برسد به ورزش حرفهای که هزار اتفاق ممکن است بیفتد. شما هر چقدر برای یک ورزشکار هزینه کنید، شاید شب مسابقه پایش پیچ بخورد. چند روز قبل پیش صالحی امیری بودم که گفتم ما ورزشکار را مثل مدال نمیبینیم. اگر چنین دیدگاهی در مدیریت ورزش باشد، قطعا موفق می شویم. ما آنقدر فشار روی ورزشکار میگذاریم که شب مسابقه ورزشکار ما خودش را می بازد. باید شرایطی فراهم شود که ورزشکار با خیال آسوده به میدان برود.
به هیچ وجه نمیتوانید بگویید فلان ورزشکار صددرصد مدال میگیرد. هر زمان هم که این انتظار ایجاد شده، معکوس نتیجه داده، اما در المپیک لندن کسی از من توقع مدال نداشت و راحت رفتم و مدال نقره گرفتم. من قول را میدهم که در المپیک تمام توانم را برای کسب بهترین نتیجه بگذارم. شاید این آخرین المپیکم باشد؛ کسی چیزی از آینده نمیداند.
زندگی سالم دارم؛ تا ۲۰۲۶ هستم
ورزشکاری که زندگی سالم داشته باشد، می تواند راجع به ۵، ۶ سال دیگر هم صحبت کند. ما علی دایی، کریم باقری و علی کریمی را داشتیم که تا سن بالا فوتبال بازی می کردند چون زندگی سالمی داشتند. من هم سعی می کنم زندگی سالمی داشته باشم. تا الان هم که ۳۵ ساله هستم، چند مصدومیت شدید را پشت سر گذاشتم. به نظرم این برای خواب خوب است چون من معمولا زود می خوابم. نه اینکه هر شب ساعت ۸ بخوابم، اما سعی می کنم استراحتم به اندازه کافی باشد. اگر اتفاقی نیفتد، دوست دارم در ۲ دوره بازی های آسیایی دیگر یعنی تا سال ۲۰۲۶ باشم. یک دوره المپیک دیگر هم بعد از ۲۰۲۰ هدفم این است که حضور داشته باشم. بعد از آن هم آرام آرام به سمت مدیریت بروم.
من هم جوان بودم و حاشیه داشتم
من هم انگیزه دارم و هم اینکه همیشه پای کار هستم. این روحیه در ورزش خیلی به من کمک کرده است. من ۷ جراحی روی بدنم کردم و یکی از آنها را اگر یک فرد معمولی کرده بود، دیگر نمیتوانست کتفش را هم تکان دهد، اما من کار کردم و به ورزش برگشتم. اتفاقات مختلفی در زندگی هرکسی می افتد و در زندگی من هم افتاد. من هم جوان بودم و حاشیه داشتم! قشنگترین زمان برای یک ورزشکار وقتی است که همه حاشیهها را کنار میزند و دوباره به ورزش برمی گردد. من اتفاقات زیادی را سپری کردم و ۲، ۳ سالی است به اوج برگشتم. امسال بعد از ۸ سال به فینال جهانی رفتم و اگر مصدوم نمیشدم، روی سکوی جهانی میرفتم.
حاضرم با آنهایی که ۲ میلیون فالوئر دارند، در خیابان راه بروم
من ۳۵ هزار فالوئر در اینستاگرام دارم و همه میگویند چرا اینقدر کم؟ من حاضرم با آنهایی که ۲ میلیون فالوئر دارند، در خیابان راه بروم و ببینیم مردم چه کسی را بیشتر میشناسند. خدا را شکر به قد و هیکلی که خداوند به من داده، همه مرا میشناسند. برخی که مرا در خیابان میبینند، میگویند چرا اینقدر درشت هستی و در تلویزیون ریزتر هستی! در سفر اخیری که به مشهد رفتم، ۹۵ درصد مردم وقتی من در خیابان راه می رفتم، مرا می شناختند.
گفتم اگر الماس برنده شوم، زن میگیرم!
چند ماه قبل که در لیگ الماس شرکت کردم، گفتم اگر قهرمان شوم و آن الماس را بگیرم، زن میگیرم! با این شرایط سخت اقتصادی فقط اگر آن الماس را ببری، میتوانی ازدواج کنی. ازدواج کردن برای ورزشکاران حرفه ای دشوار است؛ مخصوصا برای من که همیشه در اردو و مسابقه هستم. من حتی خانواده خودم را هم خیلی کم می بینم. با این حال دوست دارم ازدواج کنم چون نباید اینطور باشد که در ۵۰ سالگی بگویند احسان حدادی این همه مدال دارد، اما هنوز مجرد است.
میتوانم بولت را به ایران بیاورم
آمدن یوسین بولت به ایران شدنی است و اگر خودمان بخواهیم این اتفاق میافتد. این نه یک موضوع تبلیغاتی است و نه من نیاز به تبلیغات دارم چون نمیخواهم جایی کاندیدا شوم. من با خیلی از قهرمانان المپیک و جهان که رکوردهای افسانهای دارند، صحبت کردم که به ایران بیایند. اکثرا قبول هم کردند. آمدن بولت به ایران هم نشدنی نیست. با دوستان در مشهد صحبت کردیم و اگر شرایط فراهم شود، میتوانیم او را با ارتباطاتی که داریم، به ایران بیاوریم. یک مسابقه نمادین میتوانیم برگزار کنیم و حضور بولت با ۸، ۹ مدال طلای المپیک میتواند به ورزش ایران کمک کند.
رییس فدراسیون؟ چه کسی بهتر از احسان حدادی؟
برای ثبت نام در انتخابات فدراسیون یکسری موانع وجود داشت، اما من خیلی به این مسائل فکر نکردم. من سوال میپرسم؛ چه کسی بهتر از احسان حدادی به عنوان مدال آور المپیک میتواند بیاید رییس فدراسیون شود؟ این اتفاق در خیلی از کشورهای دنیا افتاده که یک ورزشکار هنگامی که هنوز به ورزش حرفه ای ادامه میدهد، رییس فدراسیون هم هست. با این حال من گفتم فعلا با آرامش برای المپیک خودم را آماده کنم و بعد از آن شاید وارد عرصه مدیریتی شدم و توانستم کمک کنم.
ثبت نامها برای کاندیداها تمام شد. امیدوارم هر فردی که میآید، به نفع دوومیدانی باشد. خدا پدر و مادر آقای کفاشیان را بیامرزد که یک ورزشگاه برای دوومیدانی به یادگار گذاشتند. متاسفانه از ورزشگاه آفتاب انقلاب استفاده خوبی نکردیم و روز به روز فرسودهتر میشود. هر کسی به فدراسیون بیاید، من دوست دارم به او کمک کنم چون حیف است که از این تجربهها استفاده نکنیم. زیبایی کار زمانی است که رییس فدراسیون از نظرات موافق و مخالف استفاده کند.
وظیفه من نیست برای خودم اسپانسر بیاورم
قطعا پیدا کردن اسپانسر کار دشواری نیست، اما متاسفانه به خاطر تحریمهایی که داشتیم، نتوانستم از اسپانسرهای خارجی استفاده کنم. در داخل ایران هم به نظرم وظیفه احسان حدادی نیست که دنبال اسپانسر بگردم. این وظیفه فدراسیون بوده که در چند سال اخیر رقم نزده است. بعد از المپیک لندن با پرسپولیس قراردادی بستم و بخشی از پولم هم پرداخت نشد. در چند سال اخیر هیچ اسپانسری نداشتم. متاسفانه فدراسیون هم روبروی ما ایستاد. وقتی فدراسیون برای احسان حدادی اسپانسر بیاورد، ناخودآگاه بقیه هم برای کمک به این رشته جلو می آیند.
حقوق من ماهی ۹۰۰ هزار تومان است!
یک حقوقی در صندوق حمایت از قهرمانان داریم که جا دارد اینجا از آنها انتقاد کنم. قهرمان المپیک نباید ۲ میلیون حقوق بگیرد. وقتی یک ورزشکار قهرمان المپیک می شود، باید شرایطی را برایش فراهم کنیم که تا آخر عمر تامین باشد، اما در ایران می بینیم همین قهرمانهای دورههای اخیر المپیک هم شرایط زندگی خوبی ندارند. الان احسان حدادی از صندوق قهرمانان ۹۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد! ما از جای دیگری درآمد نداریم.
این موضوع جای بحث دارد. دوستان باید شرایطی را فراهم کنند که حداقل یک واحد آپارتمان به قهرمان های المپیک بدهند. این کار سختی نیست و در همه جای دنیا این کار را می کنند. نهایتا بعد از المپیک و بازی های آسیایی ۱۵۰ سکه به قهرمانان می دهند که آن هم در آخر تبدیل به ۲ میلیون تومان می شود. آیا با این پول یک قهرمان می تواند خانه بخرد؟ خدا را شکر من به اندازه خودم دارم، اما همیشه به این انتقاد دارم که وضعیت قهرمانها چرا اینطور است؟ میگویند فوتبال شرایطش فرق داره و بگذارید ۱۰ میلیارد بگیرند، اما رشتههای دیگر نه!
- 18
- 5