رضا مهماندوست نه تنها یک مربی موفق در رشته تکواندو بلکه به عنوان یک نماد موفقیت در ورزش ایران و جهان شناخته میشود. این مربی که درد و رنجهای زیادی را در زندگی شخصی و ورزشی خود از جمله از دست دادن دو فرزندش به دلیل بیماری سخت و جدایی عجیب از تیم ملی ایران قبل از المپیک ٢٠١٢ تجربه کرده، حالا تنها فرد در جهان است که پنجبار عنوان برترین مربی تکواندوی جهان را تصاحب کرده و همچنان هم با انگیزه بالا به کارش ادامه میدهد. مهماندوست که با وجود سرمربیگری در تیم ملی جمهوری آذربایجان همچنان موفقیتهایش را به عنوان یک ایرانی جشن میگیرد و نام کشورش را پیش میکشد، مهاجرت ملیپوشان تکواندو را یک اتفاق عادی و طبیعی میداند. در ادامه گفتوگوی «شهروند» را با رضا مهماندوست میخوانید.
از اوضاع تیم ملی جمهوری آذربایجان در فاصله ۶ماه مانده تا المپیک بگویید؟
تیم ملی مردان آذربایجان قبلا دو تکواندوکار داشت که رنک یک دنیا بودند و دو، سه ملیپوش از تیم زنان هم بین رنکهای چهار تا هشت حضور داشتند و این شانس را داشتند تا از طریق رنکینگ به المپیک برسند. از سال ٢٠١٨ تا پایان ٢٠١٩ با ٢۶تورنمنت و حتی چند مرحله گرندپری تیم ما اعزام نشد تا این اتفاق باعث شود رنکینگ خیلی از بازیکنان پایین بیاید. با این اوضاع ما در وزن ٨٠ کیلوگرم با میلاد بیگی سهمیه المپیکی خود را قطعی کردیم، اما در مسابقات اروپایی یک تکواندوکار پسر و دو تکواندوکار دختر از آذربایجان میتوانند سهمیه بگیرند.
چند ماهی است از اوضاع نابسامان فدراسیون تکواندوی آذربایجان گلایه دارید. همچنان وضعیت تغییری نکرده؟
الان که با شما صحبت میکنم، ٩ماه است حقوق نگرفته و دو، سه سال است با هوگوی الکترونیکی تمرین نکردهایم. وضعیت تغذیه ما افتضاح است و گرفتاریهای زیادی داریم. هر چند وقت یک بار جلسه میگذارند و به ما امیدواری میدهند. با پنبه سر میبُرند! دایما میگویند درست میشود.
۶ ماه به المپیک مانده و نمیدانم منظورشان از اینکه درست میشود، چیست! همین الان هم برای درست کردن کارها دیر است. میخواهیم به یک تورنمنت برویم، اما از ٢٢ نفری که در اردو هستند، میگویند ۶نفر را میفرستیم. با این وضعیت من گفتم تیم را تعطیل کنید و وقتی پول ندارید چرا این همه آدم اینجا جمع کردید؟ بعد از غر زدنها و اخم کردنهای من کمیته المپیک آذربایجان جلو آمد و گفت ١۶ نفر را اعزام کنید. فعلا کجدار و مریز جلو میروم. البته من هشدار دادم که با این وضع به هیچ وجه مثل المپیک قبلی نتیجه نمیگیریم. من نمیدانم چطور در یک کشور اسلامی اینقدر راحت دروغ میگویند. آن از فدراسیون ایران و این هم از اینجا!
از این بحث جدا شویم. کمتر از دو ماه قبل بود که برای پنجمین بار برترین مربی جهان شدید و از این حیث رکورددار هستید.
من خیلی به این رکوردها فکر نمیکنم. بیشتر دنبال این هستم کارم را درست انجام دهم و به خاطر همین الان ناراحتم چون فدراسیون آذربایجان با شرایط فعلی لطمه به روح، روان و اعصاب من میزند. البته این را هم بگویم که من در واقع ۶ بار بهترین مربی جهان شدم، اما یک بار آن را بعد از جام جهانی باکو به سرمربی کره بخشیدم.
پس با این شرایط احتمالا بعد از المپیک ٠٢٠٢ در آذربایجان نمانید. احتمال دارد بهترین مربی جهان بعد از ٨، ٩ سال به تیم ملی ایران برگردد؟
من فعلا برای بعد از المپیک هیچ برنامهای ندارم. اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم، شاید به کشور دیگری بروم. دیگر به تیم ملی ایران برنمیگردم چون کارم را آنجا انجام دادم و نتایجم را هم گرفتم. مربیان تیم ملی ایران هم عملکرد خوبی داشتند و امیدوارم در المپیک موفق باشند. هنوز یادم نرفته زمانی که حق مرا خوردند و باعث خروج من از ایران شدند. من با افتخار همه جا میگویم یک ایرانیام و هر افتخاری کسب کنم، متعلق به ایران است.
تیم ملی تکواندوی ایران دو سهمیه در بخش مردان کسب کرد و در بخش زنان هم که هنوز سهمیه به دست نیاورده. چقدر به موفقیت تکواندوی ایران در المپیک ٢٠٢٠ خوشبین هستید؟
سهمیه گرفتن هم خیلی سخت شده و دیگر مثل قدیم نیست که در تکواندو فقط ایران و کره قدرتمند باشند. همه کشورها سرمایهگذاری کردند و حتی تیمهای آفریقایی هم مدعی گرفتن طلا در المپیک هستند. هر چه بکاری، همان را برداشت میکنی. بازیکنان و مربیان ما تا یک جایی میتوانند غیرت به خرج دهند، اما بقیهاش به نرمافزار و سختافزارها بستگی دارد. من نمیتوانم از الان بگویم ایرانیها میتوانند در المپیک مدال بگیرند. فقط هم حمایت فدراسیون کافی نیست، باید دولت پشت این رشته مدالآور باشد. اگر امکانات لازم مهیا نباشد، نباید بیجهت به بازیکنان و مربیان و حتی فدراسیون فشار بیاورند چون از مدال المپیک خبری نیست.
مدتی است هادی ساعی هم با فدراسیون آشتی کرده و به عنوان مدیرفنی تیم ملی مشغول شده. او به عنوان پرافتخارین ورزشکار المپیکی ایران میتواند تأثیرگذار باشد؟
هادی ساعی قبل از المپیک لندن با فدراسیون آشتی کرد و کنار تیم بود، اما آیا نتیجه مدنظر به دست آمد؟ بحث یک نفر نیست. هادی ساعی مثلا چه تکنیکی میخواهد رو کند که مربیان تیم ملی بلد نیستند؟ البته ساعی به اندازه کافی باتجربه است و حضورش قوت قلب میدهد، اما همانطور که گفتم سیستم ورزش ما در ایران مشکل دارد. هادی ساعی هم یک تکه از هزار تکه پازل موفقیت ایران است و جادوگر نیست که بخواهد با حضورش همه چیز را درست کند. فقط چند رشته مثل کشتی، وزنهبرداری و تکواندو مدالآور هستند و فشار زیادی روی تکواندوکاران است. یک جوان کمتجربه نمیتواند زیر این فشار تواناییاش را نشان دهد.
برسیم به موضوع مهاجرت کیمیا علیزاده که این روزها سوژه داغ رسانه ها و فضای مجازی است.
کیمیا علیزاده را تا زمانی که در ایران بودم، در اردوها میدیدم. به نظرم او دختر باشخصیتی است. الان هم هر تصمیمی که گرفته باید به آن احترام گذاشت چون خودش عاقل و بالغ است. به هر حال باید قبول کنیم او علاقه داشته زندگیاش را در کشور دیگری دنبال کند. ما که در ذهن کیمیا نیستیم، به جای او تصمیمگیری کنیم. این همه آسیبدیدگی و عمل جراحی خستهاش کرده بود. میدانید کیمیا برای وزن کم کردن زخم معده گرفت یا دست و پایش هزار بار ورم کرد؟ برخی میگویند او در ایران تکواندوکار شده و مدال گرفته، اما شاید در هر جای دیگر دنیا هم بود همینقدر و حتی بیشتر موفق میشد. نباید به علت امکانات و جوایزی که به او دادیم، منت بگذاریم.
چه کسی بدش میآید برای کشورش افتخار کسب کند؟ کیمیا همانطور که در مصاحبه اخیرش گفته، بیشتر دنبال آرامش در زندگیاش است و به همین دلیل مهاجرت کرده است. به هر حال من برایش آرزوی موفقیت می کنم و میگویم که رهایش کنید.
در روزهای اخیر شنیدیم فرزاد ذوالقدر، پسر دبیر سابق فدراسیون هم به بلغارستان مهاجرت کرده و چون پدرش قبلا مخالف این اتفاق بود، حسابی سوژه شد؟
چون پدر فرزاد دبیر فدراسیون بوده، باید این پسر را داخل قفس کنیم و بگوییم تو حق رشد نداری؟ البته یادم است که پدرش گفته بود مهماندوست کشورش را رها کرد و رفت! مگر من رها کردم؟ شما مرا رها کردید و من هم آمدم در کشور دیگری مربیگری کنم. با این حال من از ذوالقدر حمایت میکنم و میگویم نباید به او فشار بیاورند که چرا پسرت از ایران رفته. مگر ذوالقدر میتواند به دست و پای پسرش زنجیر ببندد، زندانیاش کند و از زیر در برایش غذا بفرستد؟! فرزاد ذوالقدر هیچ شانسی در تیم ملی ایران نداشت و حالا میخواهد شانسش را جای دیگری امتحان کند.
به نظر میرسد شما کاملا مخالف موضع گرفتن علیه تکواندوکارانی که مهاجرت کردند، هستید؟
ما به ورزشکاران در ایران خیلی سخت میگیریم. تا یک ورزشکار میخواهد از ایران برود، دایما بحث غیرت ایرانی را وسط میکشیم. چطور وقتی یک پزشک یا فضانورد به کشور دیگری میرود و برای آنجا کار میکند، نه تنها کسی به آنها ایراد نمیگیرد، بلکه تشویقشان هم میکنند و میگویند مفاخر ایرانی خارج از کشور هستند، اما به محض اینکه یک ورزشکار یا مربی میرود، همه به او حمله میکنند و غیرتی میشوند! کمی حرفهای باشیم چون ورزش دیگر یک تجارت است.
شما همین چند ماه قبل دومین فرزند خود را هم به دلیل بیماری سخت از دست دادید. در واقع زندگی شخصی سختی داشتید. از سوی دیگر در ورزش هم به علت جدایی از تیم ملی ایران روزهای سختی را سپری کردید. چطور رضا مهماندوست با این همه اتفاق تلخ در زندگیاش توانسته موفقترین مربی تاریخ تکواندوی ایران باشد؟
از بچگی یاد گرفتم روی پای خودم بایستم. در محلهای بزرگ شدم که دیدم برخیها چطور دزد و معتاد شدند و به زندان رفتند. میگویند ادب از که آموختی، از بیادبان! من هم وقتی این مسائل را دیدم و سرنوشت آدمهای خلافکار را متوجه شدم، معکوس آنها عمل کردم.
نظم برای من در زندگی از هر چیزی مهمتر است. همین الان هم دو فرزند دارم که از همان کودکی به آنها نظم را یاد دادم. وقتی در تیمملی ایران هم بودم، دقت و نظم را سرلوحه خودم قرار دادم. همه تکواندوکارانی که در آن دوره شاگرد من بودند، در ماههای اول فشار زیادی را تحمل کردند. من ۶ ماه اول میشنیدم که ملیپوشان به دلیل سختگیری به من فحش میدادند! بعد از آنکه این سختیها باعث شد تکواندوکاران بزرگی شوند و مدال بگیرند، نزد من آمدند و حلالیت طلبیدند. باور کنید خانواده بازیکنان با من تماس میگرفتند و تشکر میکردند. میگفتند تو با اینها چه کار کردی که اخلاقشان بهتر شده؟ من هم این اخلاق و رفتار را از مادرم یاد گرفتم. به همین علت دستش را میبوسم.
- 10
- 1