در حاشیه رقابتهای وزنهبردای جام فجر، در اهواز ماجرایی رخ داد که بهشدت خبرساز شد. آیسَن ادیب دختر هشت ساله وزنهبردار که به دعوت رسمی فدراسیون وزنهبرداری از اردبیل به اهواز رفته بود تا روی صحنه برود، با ممانعت حراست شرکت نفت نتوانست در سالن امام رضای شهرک نفت وزنه بزند. در تصاویر منتشر شده از این رخداد علی مرادی، رئیس فدراسیون در حال دلجویی از این دختر است که بهشدت متأثر شده و گریه میکند.
مشخص نیست براساس چه حکمی و با چه اختیار قانونیای حراست یک مجموعه که سالن رقابت را در اختیار فدراسیون گذاشته تا این اندازه اجازه دخالت در امور را دارد. در حاشیهای دیگر همین حراست مانع ورود زنان هیئت برگزاری رقابتها به سالن شده بود؛ البته درنهایت و با پافشاری خانم اورسولا پاپاندرئا، نایب رئیس فدراسیون جهانی حراست کوتاه آمد و اجازه ورود زنان را صادر کرد. پاپاندرئا گفته بود که اگر اجازه حضور زنان ایرانی صادر نشود او هم وارد سالن نخواهد شد.
وزنهبرداری بانوان در حال شکلگیری
این اتفاقات در حالی رخ داد که تیمملی وزنهبرداری ایران برای اولینبار در حال شکلگیری است و در همین راستا نخستین اردوی تیمملی وزنهبرداری بانوان نوجوان و جوان با حضور ۱۴ نفر برگزار شد تا فعالیت بانوان در این رشته ورزشی شکل رسمیتری به خود بگیرد. بدونشک این اتفاق به برابری جنسیتی در ورزش وزنهبرداری کمک خواهد کرد؛ فدراسیون وزنهبرداری ایران در سال ۱۳۱۸ تأسیس شد و تاکنون تیمملی بانوان نداشته است؛ یعنی بعد از گذشت بیش از ۷۰ سال بالاخره بانوان هم میتوانند میلهها را بالای سر خود ببرند. جالب آنجاست که خانوادهها از این اتفاق بسیار استقبال کردهاند و اکثر دخترانی که به سمت وزنهبرداری رفتهاند پدر یا برادر آنها وزنهبردار بوده است.
همین آیسان هشت ساله در حالی به وزنهبرداری روی آورده که عمویش وزنهبردار است و بهشدت دخترشان را حمایت میکنند. آنها به دعوت فدراسیون از اردبیل به اهواز رفتند تا این دختر استعداد خودش را به همگان نشان دهد، اما با وجود داشتن ID کارت از سوی فدراسیون، ماموران به او اجازه ورود به سالن را ندادند! این درحالی است که آیسان تنها هشت سال دارد و هنوز به سن تکلیف هم نرسیده است. این دختر بچه آنقدر از این اتفاق ناراحت بود و اشک میریخت که علی مرادی رئیس فدراسیون با او صحبت کرد تا کمی آرام شود.
پس از این اتفاق هم حبیب ادیب عموی آیسان در صفحه اینستاگرامش عکسی از او را گذاشت که به خواب عمیقی رفته است و زیر آن عکس نوشت: « آیسان بعد از ممانعت مسئولان حراست شرکت نفت چنان حالش بد شد که بعد از زدن آمپول آرامبخش در ماشین خوابش برد، ساک ورزشی زیر سر، میله ورزشی بالای سر، کیف مدرسه کنار دست، پدر نمیداند جواب دخترش را چه بدهد. این تراژدی دختر اردبیلی است، قضاوت با مردم...»
استاندار آیسان را به داخل سالن برد
این اتفاق اکثر مردم ایران را متاثر کرد. چرا باید با یک دختر هشت ساله اینگونه برخورد شود؟ برای یافتن آیسان به هرکسی که در وزنهبرداری میشناختم زنگ زدم، اما کسی به او دسترسی نداشت تا اینکه بالاخره محمد جماعت، مدیر روابط عمومی وزنهبرداری که همکار قدیمی است و روزگاری با هم در تحریریه روزنامه ۹۰ کار میکردیم تلفنش را جواب داد. وقتی به او گفتم بابت اتفاقی که برای آیسان افتاده ناراحتم و میخواهم با او صحبت کنم گفت: «ناراحت نباشید چون یک خبر خوب برایتان دارم، اینکه آیسان با کمک استاندار توانست به داخل سالن وزنهبرداری برود و در اختتامیه وزنه زد.»
پدرآیسان: خدا را شکر ۱۴۰۰ کیلومتر بیهوده نیامدیم
خبری از این بهتر نمیشد شنید، از جماعت خواستم هر طور شده تلفن را به آیسان و پدرش برساند تا با آنها گفتوگویی داشته باشم و او هم با کمال میل قبول کرد. پدر آیسان پس از چند دقیقه گوشی را گرفت از صدایش مشخص بود که خوشحال است، میگفت خداراشکر که ۱۴۰۰ کیلومتر را بیهوده نیامدیم، خدا پدر استاندار اهواز را بیامرزد؛ وقتی شنید با آیسان چگونه رفتار کردند خودش به سالن آمد و گفت من این دختر عزیز را به سالن خواهم برد تا او وزنهاش را بزند، این کار را هم کرد. ما الان داخل سالن هستیم و آیسان هم دارد گرم میکند تا آماده وزنه زدن شود.»
آیسان از ۶ سالگی ماشین هل میداد
آقای ادیب پدر آیسان برایمان از علاقهمند شدن دخترش به وزنهبرداری گفت: « عموی آیسان وزنهبردار است و وقتی دخترم ۶ سالش بود دوست داشت ماشین را هل دهد و از همان زمان ما متوجه قدرتش شدیم و به پیشنهاد عمویش او را به باشگاه سعید علی حسینی وزنهبردار خوب کشورمان بردیم و او گفت که اگر دخترتان ۶-۵ سال زیر نظر پدرم تمرین کند حتما در المپیک خواهد درخشید. از همان روز آیسان تمریناتش را زیر نظر پدر سعید علی حسینی که از مربیان خوب وزنهبرداری اردبیل است شروع کرد. روزی ۳ ساعت خودم آیسان را به باشگاه میبرم تا تمرین کند.»
از تعجب اورسولا تا زیر سرم رفتنآیسان
او میگوید: «هر کسی تاکنون وزنه زدن دخترم را دیده از تکنیک او تعریف کرده است. در همینجا هم مقابل اورسولا پاپاندرئا، نایب رئیس فدراسیون جهانی وزنه زد که تعجب او را هم برانگیخت و گفت که وزنه زدن آیسان هیچ ایرادی ندارد و مطمئنا آینده درخشانی خواهد داشت. ابتدا قرار بود آیسان در افتتاحیه وزنه بزند، اما عدهای تنگنظر این اجازه را ندادند و رفتارهای بد آنها باعث شد دخترم بسیار ناراحت شود. آیسان بعد از این اتفاق تب کرد و او را به بیمارستان بردیم و سرم زد تا کمی بهتر شد، اما بالاخره با لطفی که استاندار و رئیس فدراسیون وزنهبرداری داشتند آیسان در اختتامیه وزنه زد و خوشحالم از اینکه زحمتهایمان هدر نرفت. ما دو روز در راه بودیم تا به جنوب برسیم و خوشحالم از اینکه میبینم آیسان الان خوشحال است و انگیزه دارد تا وزنهبرداری را ادامه دهد.»
آیسان: شما میدانید من چند کیلو میزنم؟ ۲۵ کیلوگرم
از پدر آیسان میخواهم که اگر میتواند گوشی را به دخترش بدهد تا با این کوچولوی نازنین هم صحبت کوتاهی داشته باشم. آیسان در حالی که صدای خندهاش میآمد و با زبان ترکی صحبت میکرد گوشی را گرفت و با آن لهجه شیرین ترکیاش گفت: « سلام خانم من الان خوبم، ولی دیروز خیلی ناراحت بودم. من عاشق وزنهبرداریام. شما میدانید چند کیلو میزنم؟ ۲۵ کیلو، همه میگویند چطور ۲۵ کیلوگرم را بالای سرم میبرم؟ الان هم که جلوی همه وزنه زدم اصلا استرس نداشتم و میدانم که یک روز همه در دنیا آیسان را خواهند شناخت.
من دیروز و پریروز خیلی گریه کردم، مامانم هم پیشم نبود، ولی بابام گفت غصه نخور بالاخره وزنه میزنی. آقای مرادی هم با من صحبت کرد. من خیلی قوی هستم و میخواهم قهرمان جهان شوم. تازه برای این خانم خارجی هم وزنه زدم، کلی برایم دست زد و مرا تشویق کرد. الان خوشحالم و میخواهم زودتر به اردبیل برگردم تا تمرین کنم و قویترین زن جهان شوم.»
تفاوت ایران با افغانستان و عراق؛ حمایت خانواده
آیسان هشت ساله به همین سادگی برایم از آرزوها و احساسی که داشت گفت. دختر کوچیکی که آرزویی بزرگ دارد. هم خودش و هم خانوادهاش و هم مسئولان فدراسیون به آینده او امیدوار هستند و حمایتش میکنند، اما عدهای همین ابتدای کار خاطره بدی را در ذهن او بهجای گذاشتند همانهایی که بدون دلیل منطقی روز اول جلوی ورودش به سالن را گرفتند. این اتفاق نشان میدهد داستان وزنهبرداری زنان ایران نهتنها با کشورهای اروپایی، بلکه با کشورهای همسایه خود نیز متفاوت است. بعد از اتفاقی که برای آیسان افتاد کنجکاو شدم بدانم دختران کشورهایی مثل افغانستان و عراق در رشته وزنهبرداری فعال هستند یا خیر، از همینرو شروع به جستوجو در گوگل کردم و جالب آنجا بود که متوجه شدم هر دو کشور زنان وزنهبردار دارند.
افغانستان و عراق حدود هفت سال است که در وزنهبرداری فعال هستند. در زیر مطالبی درباره وزنهبرداری زنان افغان و عراق آمده است که نشان میدهد آنها در این بخش از ما ایرانیها سبقت گرفتهاند؛ البته تفاوتیهایی میان آنها و ایران وجود دارد؛ در ایران خانوادهها موافق وزنه زدن دختران هستند و برخی از مسئولان مخالف، اما در افغانستان و عراق بهنظر میرسد با تشکیل تیمهای ملی برای بانوان مسئولان مخالفتی نداشته باشند، ولی خانوادهها هنوز بهطور کامل با وزنه زدن دختران و زنان موافق نیستند.
زنان وزنهبردار در جامعه مردسالار افغانستان
کمیته المپیک افغانستان هفت سال پیش فدراسیون وزنهبرداری زنان را تأسیس کرد، ولی در جذب زنان به این ورزش مشکل داشت، زیرا زنان به خاطر حفظ عفتشان جرئت نمیکردند به این ورزش روی آورند، اما حالا دیدگاه زنان تغییر کرده است. در داخل سالن ورزشی فدراسیون وزنهبرداری افغانستان، راشده پرهیز، روی چوکی وزنهبرداری دراز کشیده و وزنه ۷۰ کیلویی را بلند میکند. او قادر است تا ۱۰۰ کیلوگرم وزنه را بلند کند. او که مادر سه فرزند است تاکنون در مسابقات محلی و منطقهای برنده سه جایزه و مدال شده است. این بانوی ۴۰ ساله چند سال پیش بهمنظور کاستن وزن خود به ورزش وزنهبرداری سهگانه روی آورد. راشده در آن زمان ۱۲۰ کیلوگرم وزن داشت و چاقی خود را پشت چادرش پنهان میکرد.
او حالا ۸۲ کیلوگرم وزن دارد و قادر است تا ۱۰۰ کیلوگرم وزنه را بلند کند. با وجود تابوها و ممانعتها در ورزش زنان در افغانستان، این زنان وزنهبردار میگویند که از حمایت پدران و شوهرانشان برخوردار هستند. خانم پرهیز میگوید: «شوهر من خوشحال است... او به من افتخار و تشویقم میکند.» اما به قول او این حمایت و تشویق حد و مرزی دارد و درصورتیکه وزنهبرداری زنان افغانستان شامل ورزشهای المپیک شود، آنگاه شوهرش شاید ممانعت کند.لیما، ورزشکار دیگر این تیم میگوید که پدرش با حضور دخترش در ورزشگاههای عامه موافق نیست، زیرا دختران ورزشکار «بد» پنداشته میشوند. راشده پرهیز نیز میگوید: «شوهرم دوست ندارد که مرا در مسابقات المپیک ببیند.»
وزنههایی سنگینتر از وزن زنان عراق
در عراق در سالنی تقریبا متروکه در محله مدینه الصدر در شرق بغداد، زنان وزنههایی بهمراتب سنگینتر از خودشان را بالای سر میبرند. به معنای واقعی، بهخاطر قدرت بازوهایشان است که هشت عضو تیم ملی وزنهبرداری زنان عراق، توانستهاند خانواده کوچکی را در وزنهبرداری تشکیل دهند. آنها روزی سه ساعت در سالن کوچکی که دیوارش منقش به پرچم عراق شده تا خرابیهای زیادش به چشم نیاید، تمرین میکنند. سال ٢٠١١ بود که فدراسیون وزنهبرداری عراق از عباس احمد، یکی از مربیان سابق تیم ملی وزنهبرداری مردان عراق خواست تیم وزنهبرداری زنان این کشور را تشکیل دهد. احمد میگوید: «راستش را بخواهید تشکیل تیم زنان وزنهبرداری سخت نه، بلکه خیلی سخت بود!».
مشکل این مربی هم این بود که باید خانوادههایسنتی عراق را راضی میکرد تا اجازه دهند دخترانشان وارد این ورزش شوند. «وقتی با خانوادهها صحبت میکردم، کار بسیار سختی پیشرو داشتم چون باید با جامعهای حرف میزدم که پرداختن به این رشته را رد میکرد.» با این حال این مربی عراقی ناامید نمیشود و به جستوجو برای پیداکردن زنان علاقهمند و توانمند به وزنهبرداری در عراق ادامه میدهد. عباس احمد میگوید برای جذب افراد موردنظرش به خانوادههایی نزدیک شد که دخترانشان عاشق این ورزش بودند یا اینکه حداقل درک درستی از این موضوع داشتند.
خانواده هدی سلیمالسعدی، اولین خانوادهای بودند که با روی خوش به پیشنهاد این مربی پاسخ مثبت دادند. دلیلش هم این بود که هدی ٢٠ساله، از هشت سالگی وارد تکواندو شده بود و روحیه ورزشی قابلتأملی داشت. هدی میگوید: «به آنهایی که میگویند وزنهبرداری برای دختران ساخته نشده، باید بگویم میتوانم هرکاری را که مردان انجام میدهند، انجام دهم. هیچ تفاوتی وجود ندارد. من مردان وزنهبردار را به چالش دعوت میکنم و از این بابت به خودم افتخار میکنم». هدی در عین حال که اولین وزنهبردار مدینه الصدر است، مستعدترین آنها هم به شمار میرود؛ او حالا ستون تیم وزنهبرداری زنان محسوب میشود و مسئولیت تمریندادن خواهر ١٧سالهاش، هدیل را هم برعهده گرفته است.
سال گذشته هر دو خواهر برای شرکت در رقابتهای آسیایی اعزام شدند و اتفاقا اصلا هم رقبای سادهای برای بقیه نبودند. در دسته منهای ٩٠ کیلوگرم هدی مدال برنز یکضرب رقابتهای آسیایی را در ترکمنستان بهدست آورد و بعد هم در رده جوانان در مجموع توانست نفر اول رقابتهای نپال شود. در همان رقابتها او مربی خواهرش هم بود.هدیل جوان در آن رقابتها و در وزن منهای ۵٨ کیلوگرم در مجموع توانست بهعنوان دهمی برسد. تیم ملی وزنهبرداری عراق حداقل تا همینجا توانسته مدینه الصدر را فتح کند؛ این چیزی است که پدر هدی و هدیل میگوید. او ادامه میدهد: «با گذر زمان، همه مجبور میشوند در نهایت از این دختران حمایت کنند. آنها هر بار که از یک تورنمنت یا مسابقه برمیگردند، مثل قهرمانها مورد استقبال قرار میگیرند.»
آیندهای که آیسان و رقیه را صدا میزند
نسل آینده وزنهبرداری زنان عراق اما از همین حالا خودش را مهیا میکند؛ رقیه احمد ١٢ساله یکی از آن وزنهبردارانی است که ظاهرا آینده خوبی دارد. او هر روز پدرش را وادار میکند تا با موتورسیکلت به این سالن بیایند. بعد از مدرسه، آنها سوار بر موتور از ترافیک سنگین بغداد عبور میکنند تا به مدینهالصدر برسند. در همین سالن کوچک، رقیه آرزوهای بزرگی دارد: «امیدوارم روزی در بازیهای المپیک شرکت کنم.» رقیه هم مثل آیسان ماست او هم آرزوی قهرمانی در جهان و المپیک را دارد. آینده وزنهبرداری دنیا در دستان این دختران مبارز و امیدوار است؛ آیندهای روشن که آنها را صدا میزند.
سعیده فتحی
- 18
- 4