به گزارش فارس، مدتهاست به شنیدن نام او عادت کرده ایم. ستاره ای که در سن ۱۲ سالگی برای نخستین بار قهرمان ایران شد و دایره بسته نام های تکراری شطرنج را شکست و اسم خود را بر سر زبان ها انداخت. قریب به یک دهه از آن اتفاق گذشته اما سارا خادم الشریعه کماکان ستاره نخست شطرنج ایران است. ستاره ای که به دیدن نامش در صدر رنکینگ جهانی عادت کرده ایم و اخبار موفقیت هایش برای ما بدل به یک کلیشه شده.
بعد از یک دوره فترت کوتاه، خادم الشریعه در رقابت های قهرمانی آسیا در همدان دوباره همان کاری را انجام داد که انتظارش را داشتیم؛ کیش و مات سکوی نخست. خادم الشریعه بعد از این موفقیت تازه، به خبرگزاری فارس آمد و در یک گفتگوی طولانی از هر دری سخن گفت؛ از روزهای ابتدایی شطرنج گرفته تا قهرمانی اخیر در آسیا و افق پیش رو.
در چند تورنمنت اخیر نتایج قابل قبولی کسب نکردید، اما در رقابتهای قهرمانی آسیا توانستید دوباره به دوران اوج بازگردید؛ کمی در این خصوص صحبت کنید...
بعد از مسابقات جهانی که در ایران برگزار شد، دوران خوبی نداشتم. هرچند در چند تورنمنت عناوینی کسب کردم، اما خودم از شرایط رضایت نداشتم، چون ریتینگم هم افت زیادی داشت. برای مسابقات ترکمنستان تمرینات زیادی نداشتم، اما باید بگویم یکی از بهترین مسابقات دوران ورزشیام را برگزار کردم و در حضور بهترینهای آسیا توانستیم نتایج خوبی بگیرم.
با توجه به اینکه شطرنج یک رشته فکری است، دلیل این افت چه بود؟
همیشه افت و خیز زیاد داشتم. از همان ابتدا در مسابقات ردههای سنی یک سال قهرمان میشدم و دوره بعدی بیستم میشد، اما این بار افتم کمی طولانیتر شد. یکی از دلایل این موضوع فکر میکنم این بود که بعد از مسابقات جهانی فشار زیادی روی من بود، چون در مسابقات گرندپری نتایجی بالاتر از سطح خودم گرفتم و توقعات بالا رفت. تا مدتی دوست نداشتم اصلاً شطرنج بازی کنم و به نوعی شطرنجزده شده بودم. ضمن اینکه تغییراتی در زندگی شخصی من هم ایجاد شده و نامزد کرده بودم. خیلیها افت مرا به موضوع نامزدیام ارتباط دادند، در حالی که واقعاً اینگونه نبود. به هر حال هر تغییر بزرگ در زندگی انسانها ممکن است در روند کاری آنها تاثیرگذار باشد. به نظر خودم فکرم نسبت به گذشته آرامتر هم شده و با گذشت زمان همه چیز به حالت عادی بازخواهد گشت.
خودتان هم گفتید که نوسان زیادی داشتید. برای ورزشکاری که در سطح حرفهای فعالیت میکند ثبات بسیار مهم است، چه اقداماتی برای رسیدن به ثبات انجام دادید؟
هر جایی که پیشرفت کردم جهش ناگهانی و چشمگیری داشتم که شاید زمان میبرد تا خودم را به این سطح برسانم. البته شاید خوششانس هم بودم برای مثال من ۱۲ ساله بودم که در مسابقات قهرمانی کشور مقام دوم را کسب کردم. شاید سطح بازی من در آن زمان به اندازه نتیجهای که گرفتم بالا نبود، اما عواملی دست به دست هم داد تا مقام دوم را به دست آوردم. پس از آن هم حدود دو سال طول کشید تا به آن سطح رسیدم و در این مدت نوسان زیادی هم داشتم.
شما از دوران کودکی درگیر شطرنج هستید و از همان کودکی به جایگاهی میرسید که رسانهها توجه زیادی به شما میکنند و توقعات از شما بالا میرود؛ چطور این امر را کنترل میکنید؟
در مسابقات رده سنی نفرات زیادی هستند که مقام کسب میکنند، اما پس از آن دیگر خبری از آنها نمیشود. غیر از فشار رسانهها باید به فشار خانواده و فدراسیون هم اشاره کنم که ممکن است افراد را شطرنجزده کند. خوشبختانه من خودم از طرف خانواده فشار زیادی را تحمل نکردم. ضمن اینکه خودم هم چندان به خودم سخت نگرفتم. مربی اوکراینی من میگفت که خیلی از روسها در مسابقات رده سنی شرکت نمیکنند و دلیلش هم شاید همین موضوع باشد.
در تمام رشتههای ورزشی اگر تمرکز داشته باشید بیش از ۵۰درصد راه موفقیت را طی کردهاید؛ آیا برای رسیدن به تمرکز بالا تمرینات خاصی انجام میدهید؟
اینکه من بگویم برای این موضوع کار خاصی انجام نمیدهم، دروغ نگفتهام. دلیل افت و خیزهای من شاید همین امر هم باشد، اما شطرنجبازان حرفهای معمولاً یوگا هم کار میکنند. من هم در برنامههایم بود که اینکار را انجام بدهم و بتوانم ورزش دیگری را هم در کنار شطرنج شروع کنم، چون آمادگی بدنی هم در رشته ما بسیار مهم است.
درمورد مربیان خود صحبت کردید. در طول دوران حرفهای خود با چندین مربی داخلی و خارجی کار کردید. در برخی رشتهها ورزشکاران بیش از ۱۰ سال با یک مربی کار میکنند و به نوعی از همه نظر با یک مربی هماهنگ هستند. اساساً مربی در شطرنج چه کاری میکند و چرا شما اینقدر مربی خود را تغییر میدهید؟
خیلیها به من میگویند که چرا بعد از رسیدن به این سطح بازهم از وجود مربی استفاده میکنم. اتفاقً هرچه سطح بالاتر میرود، نیاز به مربی بیشتر احساس میشود. مربی بازیهای حریفان را بررسی میکند و روش بازیمان را به ما اعلام میکند. ضمن اینکه او نقاط ضعف ما را هم پیدا کرده و در جهت رفع آنها تلاش میکند. مربی برای تمرینات روزانه هم برنامه میدهد. باید بگویم که شطرنجبازانی داریم از حضور چند مربی به صورت همزمان استفاده میکنند. من خودم مربی ایرانی زیادی داشتم که تاثیر زیادی در روند حرفهای من داشتند. از جایی به بعد فدراسیون چند مربی خارجی به ایران آورد. خودم هم دو مربی شخصی داشتم یکی مربی هلندی بود که متاسفانه درگیر دانشگاه شد و نتوانست با من مثل سابق کار کند، اما یک مربی جدید به من معرفی کرد که اهل فرانسه است.
کمی درخصوص مربی جدیدتان صحبت میکنید؟
نام او میتو کارنت و اهل فرانسه است. او سرمربی تیم ملی بانوان فرانسه هم هست. چندین کتاب دارد و همسرش هم از شطرنجبازان خوب جهان است. او سابقه دستیاری بازیکنان خیلی خوب را هم دارد. تاکنون نکات زیادی از وی یاد گرفتهام. روش کار کردن من با مربیان خارجی با توجه به شرایط موجود به صورت اینترنتی است.
شرایط پرداخت دستمزد به مربیان چگونه است؟
مربیانی که با من کار کردهاند شرایط کشور ما را میدانند و به همین دلیل بسیار با من همکاری میکنند. گاهی از دوستانی که خارج از کشور داریم برای پرداخت هزینهها کمک گرفتیم و گاهی هم از روشهای دیگر، اما مربی من عجله چندانی برای دریافت حقوقش ندارد و میگوید هر زمانی که در مسابقات با هم دیدار کردیم من هزینه را از شما دریافت خواهم کرد.
تفاوت سبک کار مربیان تداخلی در کار شما ایجاد نمیکند؟
گاهی در انتخاب شروع بازیها با هم مخالفت هم دارند، اما من به صحبتهایی مربی که در مسابقات با من حضور دارد گوش میکنم.
در شطرنج مسابقات زیادی برگزار میشود. نحوه حضور در این مسابقات چگونه است؟
هر مسابقهای که از سوی فدراسیون جهانی تایید شده باشد روی ریتینگ ما تاثیرگذار است. شطرنج بازان در مسابقات مختلفی حضور پیدا میکنند. براساس جوایزی که رقابتهای مختلف دارند میتوانیم حدس بزنیم چه سطحی از شطرنجبازان در آن حضور پیدا میکنند و از همان طریق هم انتخاب میکنیم. برای حضور در برخی دیگر از مسابقات هم از سوی میزبان دعوت میشویم. در مسابقات آزاد شطرنجبازان خودشان اقدام میکنند و از فدراسیون جدا هستند، اما برای مسابقات جهانی و آسیایی فدراسیون باید معرفی کند.
آیا مسابقاتی که در آن حضور ندارید، روی ریتینگ شما تاثیر میگذارد؟
خیر؛ فقط برد و باخت است که روی جایگاه ما تاثیر میگذارد. یعنی اگر حریفی را شکست دهید که از شما بالاتر است یک مقدار ریتینگ به شما اضافه میشود.
چرا در مدت اخیر همیشه تعدادی شطرنجباز خاص در صدر ریتینگ فدراسیون جهانی هستند؟
هویفان و کارلسن اختلاف خیلی زیادی با سایر شطرنجبازان دارند. آنها هم ممکن است در برخی از مسابقات ببازند، اما تعداد بردشان به مراتب بیشتر است و به همین دلیل با اختلاف در صدر جدول هستند. برای مثال من خودم در یک تورنمنت نتایج بسیار بدی گرفته بودم و بازی بعدی من با هویفان بود. در بازی به جایی رسیدیم که شرایط من بهتر بود و یک راه مساوی هم داشتم که هویفان نمیتوانست از آن فرار کند. در آن لحظه من به سمتی رفتم که حریف را شکست دهم، اما در نهایت بازنده شدم. منظورم این است که آنها شکستناپذیر نیستند و میتوان بر آنها غلبه کرد.
با مگنوس نروژی هم دیداری داشتهاید؟
به صورت رسمی خیر؛ اما یک بار دیداری دوستانه با هم برگزار کردیم که بازنده شدم. زمانی که مگنوس وارد شطرنج شد، اغلب شطرنجبازان خود از شوروی سابق و کشورهای اطرافش بودند. او هوش بالایی دارد و خانوادهاش از ۱۳ سالگیاو همه چیز را خرج موفقیتش کردند. او مدام مسابقه داد و سپس اسپانسر گرفت و به کمک استفاده از استعدادش بسیار پیشرفت کرد. اختلاف وی در گذشته خیلی بیشتر بود، اما حالا اختلافش کمتر شده است.
در شطرنج حرفهای اصطلاحی به نام «کیش و مات» هم داریم؟
مات هم داریم، اما مانند شطرنجبازان آماتور که وقتی حریف را در حالت کیش قرار میدهند با صدای بلند این موضوع را اعلام میکنند این اتفاق رخ نمیدهد و خودِ حریف از شرایط بازی متوجه موقعیتهای مختلف میشود. وقتی به جایی میرسیم که حریف احساس میکند دیگر راهی برای فرار از شکست ندارد، تسلیم میشود. در حال حاضر هم تنها کودکانی که شطرنج حرفهای را شروع میکنند بلافاصله بعد از کیش دادن به حریف این موضوع را با صدای بلند اعلام میکنند!
ظاهراً کمی نسبت به شرایط موجود هم گلایه دارید.
گلایه که نه، اما کمی درد دل دارم میخواهم بیان کنم. موضوع اصلی بحث مربی است که اغلب شطرنجبازان مربی شخصی دارند. برای پرداخت دستمزد آنها من سال گذشته ۲ هزار یورو میدادم و الان پرداخت این مبلغ بسیار سختتر شده است، چون قیمتها تغییر پیدا کرده است. هزینهای که الان برای رفتن به مسابقات خرج میکنم به اندازه هزینهای است که قبلاً برای حضور در سه مسابقات خرج میکردم.
شظرنجبازان درآمد چندانی ندارند و اگر جایزهای هم میگیرند صرف همین سفرها و مسابقات میشود. ما در آمد ثابتی هم که داریم از لیگ است، اما آن هم شرایط خوبی ندارد. برای مثال من عضو تیم سایپا هستم، اما دو سال است که قراردادم را نگرفتهام! این را هم باید بگویم که متاسفانه قراردادهای ما دست خودمان نیست. فدراسیون هم باید نسبت به این موضوع ورود کرده و شرایط را بررسی کند. متاسفانه هیچکس هم پاسخگو نیست و کسی به داد ما نمیرسد.
چه شد که تصمیم گرفتید وارد رشته شطرنج شوید؟
دوم دبستان بودم که یکی از دوستانم شطرنجباز میکرد. من هم رشتههای مختلفی از موسیقی و تنیس و... را تجربه کردم، اما خیلی بی دقت بودم. مادرم به این نتیجه رسید که شطرنج میتواند به بالا رفتن تمرکزم کمک کند. زمانی که وارد این رشته شدم هیچ شناختی از آن نداشتم، اما رفتهرفته از این رشته خوشم آمد. هنوز هم با آن دوستم، دوست هستم، اما او بعد از چند سال شطرنج را کنار گذاشت.
در گذشته شطرنج همیشه با تک چهرههایش شناخته میشد، اما در چند سال اخیر نامهای زیادی در شطرنج به گوش میرسد. به نظر میرسد شطرنج پیشرفت چشمگیری داشته است.
تیمی که امسال در بخش مردان جام ملتهای آسیا بازی کرد، متحول شده بود. اولین بار بود که ایران بازیکنان با سابقه را نداشت و فکر میکنم تصمیم سختی برای فدراسیون بود، اما نفراتی که در تیم بودند در مسابقات مختلف خودشان را ثابت کرده بودند. فدراسیون تصمیم بسیار خوبی گرفته، چون سابقه نداشت که ایران در هر سه بخش بتواند مدال طلا را گرفته و قهرمان شود. هیچ کشوری هم نبود که برای قهرمانی در سه بخش مدال طلا را بگیرد.
علیرضا فیروزجاه ۶ مدال طلا در مسابقات کسب کرد. قهرمانان شطرنج ایران با وجود درخششی که در آسیا و جهان دارند هنوز چندان شناخته شده نیستند. کارهایی که پرهام و علیرضا در سالهای اخیر کردند هیچکس در گذشته نکرده بود. خودشان هم اهل مصاحبه و حاشیه هم نیستند. متاسفانه رسانهها هم اغلب به حاشیههای شطرنج اهمیت میدهند. برای مثال من خودم دوبار بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفتم؛ یک بار که در مسابقات گرندپری سوم شدم، اما همه به مساوی جوانمردانهام توجه کردند و دیگری هم زمانی بود که پرچمدار کاروان ایران شدم، اما بازهم به موضوعی که توجه کردند بحث نامزدیام بود.
در جام ملتهای آسیا نتایج خیلی خوبی گرفتیم، اما گفته میشود برخی از تیمها با نفرات اصلی خود نیامده بودند. چقدر این امر صحت دارد؟
هند که با نفرات کامل آمده بود. چین هم بازیکنان خیلی قدرتمندش را نیاورده بود، اما همین نفراتی که آمده بودند معمولاً با روسها مسابقه میدهند. به هر حال سطح تیمهایی که آمده بودند از ایران بالاتر بود. ویتنام و قزاقستان و ازبکستان هم همین شرایط را دارند. بازهم موفقیت تیم ایران آنقدری که باید دیده میشد، دیده نشد. رسانههای معتبر خارجی همیشه از علیرضا فیروزجاه به عنوان قهرمان آینده دنیا میدانند، اما در ایران نفرات کمی او را میشناسند. امیدوارم بازهم فدراسیون به نتایجی که تیم ایران در رقابتهای جام ملتهای آسیا گرفته، اطمینان کند تغییری در ترکیب تیم ایجاد نکند، چون تیم یکدستی داشتیم و میتواند بازهم نتایج خوبی کسب کند.
واقعاً شطرنجبازی از ایران داریم که در آینده بتواند رنکینگ اول دنیا را به دست بیاورد؟
بله، قطعاً؛ علیرضا سن زیادی ندارد، اما هر مربی که به ایران آمده و شرایط او را دیده تعجب کرده است. او بسیار با استعداد است و شرایط همچون روزهای اول مگنوس را دارد، اما او خیلی زود اسپانسر پیدا کرد و پیشرفت کرد، اما در ایران شرایط متفاوت است. این شرایط برای پرهام هم هست؛ او در مسابقات سنگین شارجه عنوان قهرمانی را کسب کرد، اما چند نفر او را میشناسند و چقدر مسئولان به او بها میدهند. نمیدانم چرا خیلیها تلاش میکنند تا فقط چهرههای سابق شطرنج ایران را حفظ کنند.
شطرنج رشته مظلومی است...
۴ سال دیگر شطرنج وارد بازیهای آسیایی میشود و شاید به واسطه اهمیت آن مسابقات برای مسئولان ما شطرنجبازان هم کمی دیده شویم. تعداد شطرنجبازان جهان بسیار زیاد است و همه نسلها در این رشته میمانند، چون بازنشستگی ندارد، اما حالا زمانی است که همه امیدوار هستند شطرنج ایران به جایگاه خوبی در سطح جهان برسد. فکر نمیکنم در سایر رشتهها چنین شرایطی برای ایران وجود داشته باشد.
کیمیا علیزاده پرچمدار کاروان ایران در بازیهای آسیایی مصدوم شد و این فرصت را از دست داد. شما هم سابقه پرچمداری کاروان ایران را در بازیهای داخل سالن آسیا را دارید. کمی از حس و حال این افتخار بگویید و اینکه چه نظری درمورد کیمیا علیزاده دارید؟
برای من که یکی از بهترین تجربههای ورزشیام بود. حس بسیار خوبی داشتم و نمیتوانم صحبت زیادی درمورد آن بکنم. پیش از بازیهای داخل سالن آسیا در مسابقاتی که رشتههای دیگر هم باشند حضور نداشتم و باید بگویم در آن زمان بیش از همیشه حس ورزشکار بودن را داشتم. ضمن اینکه برایم عجیب بود که من را به عنوان پرچمدار انتخاب کردند، چون هیچگاه به شطرنج اهمیت داده نمیشود. درمورد کیمیا هم باید بگویم اتفاق ناراحت کنندهای رخ داد. او یکی از ورزشکارانی بود که شانس بالایی برای کسب مدال داشت، اما فکر میکنم آخرین شانس وی نبود. بدون شک او زمان زیادی برای اثبات خودش دارد.
خاطرهای هم از آن روز که پرچمدار بودید، دارید؟
من در آن زمان هیچ ورزشی انجام نمیدادم و از نظر بدنی هم بسیار ضعیف بودم. ضمن اینکه هیچ ایدهای و پیشزمینهای درمورد وزن پرچم و نحوه نگه داشتن آن نداشتم. در صف پرچمداران که بودیم کاروان عراق جلوتر از ما بود و پرچمدار آنها هم یک ورزشکار خانم بود. پرچم را که به ما دادند همه از پایین میگرفتند و چندان به خودشان سختی نمیدادند. من از ورزشکار عراقی پرسیدم را که پرچم را چگونه بگیرم که او با عِرق ملی که داشت به من گفت تا جایی که میتوانی پرچم را بالا ببرد. در آن چند دقیقهای که رژه رفتیم بسیار خسته شدم و اواخر راه دستم می لرزید!
مجتبی ذکی زاده
- 10
- 4