به گزارش اعتمادآنلاین، قهرمانی زنان کبدی کار ایرانی رخدادی ورای یک سکو و مدال ورزشی بود؛ چه از بعد ورزشی که ورزشکاران این رشته سالها برای رسیدن به طلا زحمت کشیده بودند و توانستند نخستین قهرمانی یک رشته تیمی را در حوزه ورزش زنان و در بازیهای آسیایی رقم بزنند، چه از بعد جامعه شناختی که به خاطر عدم پخش تلویزیونی مسابقات از سوی صداوسیما به شدت رنگ و رویی دراماتیک به خود گرفت.
رشته ای که سال گذشته و در ایران با کجسلیقگی مسئولان فدراسیون یک آبروریزی بینالمللی را رقم زده بود، حالا با دو طلا صد درصد نتیجه را کسب کرد. با غزل خلج یکی از امتیازآورترین چهرههای تیم ملی کبدی زنان به گفتوگو نشستیم. صحبتهایی که از فشار بالای مسابقات آغاز شد، با بدقولی مدیران در پرداخت پاداش دختران ادامه پیداکرد و به بیانصافی صداوسیما نسبت به ورزش زنان ختم شد.
- عجیب بود که برخی می گفتند بازیهایتان ساده بود در حالی که بازیکنان گفتند چقدر تحت فشار بودید...
واقعا رقبای سختی داشتیم. مثلا خودمان باورمان نمیشد تیمی مثل چین تایپه اینقدر قوی شده باشد و برای همین هم آن بازی را واگذار کردیم. چون تا سال پیش اینقدر قدرتمند نبودند. تایلند و کره جنوبی هم که جای خود دارند و واقعا حریفهای سرسختی بودند. اما سختترین بازی برایمان مقابل حریف قدیمی یعنی هند در فینال بود.
- حاضران میگفتند در این مسابقه فشار زیادی روی شما بازیکنان بود؟
بله دقیقا. چون واقعا از اینکه زیر سایه هند باشیم خسته شده بودیم و میخواستیم یک بار برای همیشه به این غائله خاتمه دهیم. چیزی جز قهرمانی و طلا خوشحالمان نمیکرد و برای همین هم استرس زیادی داشتیم.
- در طول بازی به چه فکر میکردید؟
من که فقط میخواستم سوت بازی را بزنند و بدانم که قهرمان شدیم. تایمهایی که برای استراحت بیرون میآمدیم اصلا نمیتوانستم به چیزی فکر کنم و همه مغزم، مدام درگیر نتیجه بازی بود. باور کنید بعضی لحظهها از شدت اضطراب و فشار بالای جسمی و روحی حس میکردم الان است که رگ مغزم پاره شود. به ویژه اینکه نیمه اول جلو بودیم و ناگهان به ما رسیدند. در ادامه هم به طور پیاپی پوئنهای پایاپای میگرفتیم.
- اما در نهایت سوت را زدند و بالاخره قهرمانی را تجربه کردید. چه احساسی داشتید؟
اگر تصاویر را ببینید مشخص است که هیچکس روی پایش نبود. همه بچهها فقط گریه میکردیم. من که آنقدر تجربههای بد داوری داشتم مدام فکر میکردم الان میگویند اشتباه شده و هند قهرمان شد. مدام از مربیان میپرسیدم یعنی واقعا ما بردیم؟ واقعا لحظات بینظیری بود.
- ما هم دوست داشتیم آن تصاویر را ببینیم اما متاسفانه صداوسیما پخش نکرد. از این موضوع چقدر دلخور شدید؟
واقعا عادلانه نبود. خانوادههای ما مدام در اینستاگرام میگشتند تا ببینند کسی لایو گذاشته یا نه تا بتوانند بازی دخترشان را ببینند. آیا منصفانه است که ما این همه زحمت بکشیم و هیچکس ما را نشناسد؟ چند روز پیش به یک پاساژ برای خرید رفته بودم و در آن چند ساعتی که آنجا بودم فقط یک نفر من را شناخت. این عادلانه است که این همه برای کشورمان زحمت بکشیم و هیچ کسی حتی چهره ما را نشناسد؟ تازه بخشی از این موضوع پخش این حس شناخته شدن است. موضوع اصلی این است که غیبت ما در صداوسیما باعث شده اسپانسری هم نداشته باشیم. کاش حداقل دقایقی از بازیها را نشان میدادند. مگر در فیلمهای سینمایی خارجی بازیگران خارجی را بدون روسری نشان نمیدهند؟ سانسور هم که بلدند، یک کاری بکنند تا ما هم از رسانه ملی کشورمان سهمی داشته باشیم.
- واکنشها بعد از این قهرمانی چطور بود؟
راستش را بخواهید من کمی گله دارم. قبل قهرمانی به ما قول داده بودند که اگر طلا بگیرید، ۲۵۰۰ دلار به پاداشتان اضافه میشود، اما وقتی پای سکو رفتیم دیدیم همان مبلغ قبلی بود. حتی گفتند در صورت شکست هند ۳۰۰ دلار به شما می دهیم که آن را هم ندادند. حالا باید منتظر باشیم و ببینیم رییس فدراسیون به قولش عمل می کند یا نه. چون چندماه پیش قول داده بود در صورت قهرمانی ۱۰ سکه هم خودش به ما میدهد. ولی در کل خوب نیست که قولی میدهند و بعد از مدال فراموشش میکنند. یادم است در بازیهای آسیایی اینچئون ۸۰ سکه پاداش تیم ملی والیبال را دو برابر کردند چون نخستین طلای این تیم در بازیها بود. حالا که ما نخستین طلای تیمی زنان در ۴۰ سال اخیر را کسب کردیم نباید پاداشمان برابر با مردان باشد؟
- مشکل اینجاست که شما لیگی قوی هم ندارید که بتواند از لحاظ مالی تامینتان کند...
بله واقعا اینطور است. در این شرایط به من میگویند سر کار نرو و بیا سر اردوی ملی. وقتی قرارداد لیگ ما از پنج میلیون تومان شروع میشود و پاداش این همه سال تمرین و تلاشمان هم اینطور میشود من از کجا باید اجاره خانهام را تامین کنم؟ بدون کار کردن که نمیشود از پس این هزینه ها برآمد.
- به نظر میرسد این نتیجه تیم، جمعیت زیادی را به سمت این رشته بکشاند؟
حتما این اتفاق میافتد. من خودم پیامهای زیادی دریافت میکنم اما راستش را بخواهید حتی رویم نمیشود که باشگاهمان را به علاقهمندان معرفی کنم. قبلش بگویم که فدراسیون جدید واقعا برایمان زحمت کشید. با رفتن مقصودلوها دیگر خبری از خوابگاههای خرابه و اردوهای سطح پایین نبود. همیشه در بهترین هتلها و شهرها اردو داشتیم و ابرسجی رییس فدراسیون همه تلاشش را میکرد تا از نظر روحی وضعیت خوبی داشته باشیم ولی هنوز از نظر امکانات کمبود داریم. در کل تهران فقط یک باشگاه آن سر شهر است. فقط باید بیایید وضعیت تاتامیهای ما را ببینید که برای ۱۵ سال پیش است. در حال حاضر و برای جذب بیشتر علاقه مندان به کبدی نیازمند باشگاهی درست و حسابی هستیم.
- خود تیم ملی چطور؟ چه نیازهایی در تیم ملی دارید؟
مسابقات جهانی پیش روی ماست و حالا که قهرمان شدیم باید حفظش کنیم. تیمهای خارجی هم به شدت رشد کردهاند. کانادا، استرالیا، نیوزلند تیمهایی هستند که بسیار خوب کار کردند و حریفهای سختی محسوب میشوند، رقبای آسیایی هم که دیگر جای خود.
- در این مسابقات باز هم با تایلند بازی کردید. مواجهه مجدد با سرمربی این تیم باعث تجدید خاطره برایتان نشد؟
اتفاقا بچهها کمی با او شوخی کردند و حتی پرسیدند سر آن ماجرا ناراحت نیست که گفت نه اصلا دلخوری ندارد و خیلی هم به ما احترام گذاشت.
- در نهایت به نظرت میشود این نتیجه را حفظ کرد؟
کار راحتی نیست. با وجود همه امکانات هم حفظ یک قهرمانی در چنین سطحی کار سختی است. با این وجود ما به عنوان بازیکنان تیم ملی همه تلاشمان را میکنیم. من چند سال نبودم و با تغییر فدراسیون و به خواسته رییس فدراسیون برگشتم. همه هدفم کسب قهرمانی بعد ۱۵ سال بود. بازیکنان همیشه از همه وجودشان مایه میگذارند و با غیرت بازی میکنند اما مدیران و مسئولان هم باید حمایت کنند.
نیلوفر حامدی
- 10
- 4