شهربانو منصوریان با ۳۳ سال سن و دارای درجه تحصیلی فوقلیسانس تربیتبدنی با انبانی از مدالهای پرشمار از شگفتانگیزترین ورزشکاران ایران و بهواقع کل جهان است. حاکمیت او در رشته تخصصیاش به حدی میرسد که علاوه بر حدود ۱۲۰ مدال کشوری و ۱۲ مدال در لیگ برتر ووشو، صاحب ۱۰ طلای جهانی و قارهای هم شده است که ۴تا از این طلاها در مسابقات ووشوی قهرمانی جهان به دست آمده و ۳تا در جام جهانی این رشته که طبعاً با «قهرمانی جهان» آن تفاوت دارد.
او ۳ طلای پیکارهای ووشوی قهرمانی آسیا را هم زیب گردن خود ساخته است و با وجود این وقتی از او میپرسیم پس از این همه مدال چطور در خود اشتیاق ادامه دادن به کارها و تلاش را مییابد، میگوید شکست در فینال وزن تخصصیاش در رقابتهای ووشوی بازیهای آسیایی امسال در جاکارتا شعلهای ماندگار را در وجود وی روشن نگه داشته تا در دوره بعدی این پیکارها به طلای این مسابقات هم برسد و این تنها طلایی است که جای آن در کارنامه سرشار از افتخارات شهربانو منصوریان خالی است.
او کنار دو خواهرش الهه و سهیلا منصوریان عملاً ووشوی زنان ایران را در ۱۲، ۱۳ سال اخیر قبضه کردهاند و بالای ۷۰ درصد مدالهای مرغوب این رشته سهم آنان شده است و چنان مقدمه و پیشزمینهای سبب شد در ماههای ماقبل پایانی سال رو به اتمام ۱۳۹۷ با وی تماس بگیریم و بپرسیم برای سال ۱۳۹۸ و همه اعصار دیگر چه چیزها در سر دارد و چرا هنوز و همچنان تشنه کسب افتخارات تازه است.
خانم شهربانو منصوریان، نخستین مسابقه بزرگ بعدی پیش روی شما و سایر ملیپوشان ووشو کدام است؟
رقابتهای قهرمانی جهان ۲۰۱۹ را پیش رو داریم که فدراسیون باید به ما ابلاغ کند کجا برگزار میشود؛ هرچند اسم برزیل در این ارتباط بیشتر شنیده میشود.
واقعاً بعد از این همه مدال و بالا رفتن نسبی سنتان چه چیزی شما را در صحنه حفظ کرده و همچنان بهسوی جلو سوق میدهد؟
همیشه مساله، مسابقه، جام و عنوان دیگری در کار هست که یا در گذشته اصلاً به آن نرسیده باشید یا مدالهایتان در آن کمتر از سایر مواد باشد. من بابت شکست در بازی فینال وزنم در بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ هنوز رنج میبرم و از حالا روی جبران آن متمرکز شدهام و باید حتماً و حتماً روزی طلای این مسابقات را هم بگیرم.
ولی در سال ۲۰۲۲ که دوره بعدی بازیهای آسیایی انجام میشود ۳۷ساله خواهید بود و شاید از اوج فرو افتاده باشید.
نهایت تلاشم را میکنم تا این اتفاق نیفتد و در شرایط اوج به بازیهای ۲۰۲۲ بروم و اینبار بر سکوی نخست بایستم. طلاهای جهانیام طبعاً بسیار مهمتر از مدالهای آسیایی است اما وقتی یک متاع در مجموع کارها و دستاوردهایتان غایب است و به اصطلاح جنستان جور نیست، باید برای ابتیاع آن سنگ تمام بگذارید. البته در این حدفاصل و در چهار سالی که تا برگزاری دوره بعدی بازیهای آسیایی مانده است، چندین و چند دوره مسابقات ووشوی قهرمانی جهان و جامجهانی آن و برخی تورنمنتهای دیگر را هم نشانه میگیرم و طبعاً کارنامهام از این هم سرشارتر خواهد شد.
چه چیزی در ارتباط با واقعه جاکارتا شما را رنج میدهد زیرا منطق حکم میکند ورزشکاری که ۱۰ طلای جهانی و آسیایی دارد، بابت یک باخت این همه متاثر نشود.
در نظر بگیرید که من دو سال روی این مسابقات وقت گذاشته و صبح و شب تمرین کرده بودم. در بازیهای آسیایی ۲۰۱۴ در اینچئون کرهجنوبی نیز طلای وزن تخصصیام شامل حال من نشده بود و بدیهی است در اینگونه موارد نوعی حساسیت اضافی در شما به وجود میآید تا بروید و تلاش کنید و برای دریافت طلایی جانفشانی کنید که خودتان بهتر از هرکس میدانید صلاحیتاش را داشتهاید، اما برخی نامرادیها و بداقبالیها شما را در گذشته از رسیدن به آن باز داشته است. اینجا بحث این مطرح نیست که من جنس جورتر و بهتر این مدالها را در اختیار دارم و طلای جهانی طبعاً بسیار بالاتر از آسیایی است و آنچه مرا میسوزاند، شکست در فینال جاکارتا مقابل رقیبی بود که پیشتر او را برده بودم و میدانستم شایستهترین فرد برای تصاحب طلا هستم.
به نظر میرسد کمبودها و کمتوجهیهایی که به تمامی رشتههای رزمی مبذول میشود، ووشو را نیز شامل شده است.
همینطور است و این جای تاسف دارد. البته ما از آقای علینژاد رییس فدراسیون ووشو راضی هستیم زیرا هر کاری که از دستش برای اعتلای این ورزش برمیآمده، انجام داده و حتی پاداشهای پیروزی مردان و زنان در ووشو را برابر ساخته و اینطور نیست که مبلغ بیشتری دست مردان را بگیرد، اما مساله این است که مدیران ارشدتر ورزش چندان به فکر ما و سایر رزمیکاران نیستند و همه چیز مصروف رشته پرطرفداری مثل فوتبال شده است که پیش از دستاوردهای اخیر پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا و موفقیتهای تیم ملی در جام ملتهای آسیا در امارات، به هر دری میزد موفق نمیشد و سراسر ناکام بود و حاشیه میآفرید.
راهحل این قضایا چیست؟
ظاهراً راهحلی وجود ندارد زیرا این برخوردهای دوگانه همچنان ادامه دارد. میزان آسیبدیدگیهای ما اصلاً اندک نیست و سالی نیست که حداقل یک فقره شکستگی دست و پا را بر اثر ضربات سنگین وارده نداشته باشیم و زخم و خراش در تمامی اوقات سال با ما است و یخدرمانی رایجترین چیز نزد ما است و واقعاً کم نمیگذاریم اما پاداشهای فتوحات پرتعداد ما با تاخیرهای طولانی و گاهی بعد از یک سال و اندی پرداخت میشود و در مورد رشتههای تکواندو و کاراته هم اوضاع چندان بهتر نیست و پاداش آنها هم با تاخیرهایی کلان به دستشان میرسد.
این یک تبعیض آشکار است و تبعیض چه خرد و چه کلان اصولاً چیز خوبی نیست. شما ببینید به کارلوس کیروش که کاری به شخصیت و کارهایش هم ندارم حقوقهای بسیار کلان طی این ۸ سال دادهاند. در حالی که ۱۵ میلیارد برای او هزینه میشود اما من با افتخارات و اندوخته مدالهایی که دهها برابر او و شاخصهای فوتبالی است تا به حال از مجموع مدالهایم ۵۰۰ میلیون هم عایدی نداشته و پاداش نگرفتهام.
آیا قیاسی که کردید با احتساب جایگاه متفاوت این ورزشها نزد مردم مقایسه صحیحی است؟
چرا صحیح نباشد؟ درخواست ما این است که مسوولان امر که قطعاً دلسوزند خودشان کارگروهی را تشکیل بدهند و آن را مسوول وضع این نابرابریها کنند. ما حتی بیمه تامین اجتماعی هم نیستیم و از بیمه خدمات درمانی که عمومی و برای تمامی مردم است استفاده میکنیم. آیا با این همه رنج و زحمت و مدال بردنهای جانکاه نباید لااقل ما را حفظ و از بلایا و آسیبها دور و سلامتیمان را تضمین کنند؟
اوضاع در اردوهای ملی چطور است؟ طی برگزاری هر اردو چقدر به شما ملیپوشان حقوق میدهند؟
متفاوت است و حقوقهای ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی داریم و یک میلیونی نیز همینطور، اما با گردشها و مخارج اخیر این میزان پول به هیچ وجه جوابگو نیست.
اوضاع مالی لیگ و مبالغ و حقوقهای اهدایی تیمهای آن چطور است؟
بسیار ضعیف و بد است. سقف قراردادی که در لیگ ووشو حتی به آدمهای مشهور میدهند از ۱۰ میلیون تومان فراتر نمیرود و این برای یک فصل و بهواقع یک سال ورزش پول بسیار کمی است. من بارها به این نتیجه رسیدهام که در لیگ ووشو شرکت نکنم زیرا پولش اندک است و دردی را دوا نمیکند و زخمها و مصدومیتهای حاصل از آن اوضاع ما را بسیار بدتر هم میکند.
آیا فدراسیون در این زمینه نمیتواند کاری صورت بدهد؟
خیر، چون سرمایه و بودجه تیمها و باشگاهها یک تصمیم و اقدام شخصی است و فدراسیون نمیتواند و نباید پول به باشگاهها بدهد تا آنها را صرف یک تیمداری بهینه کنند. این با سران ورزش است که وزشهای رزمی منجمله ووشو را صاحب چنان استانداردها و مشمول قواعد و ملاحظاتی کنند که به خودی خود سقف دریافتی و پاداشها در آن بیشتر شود. همه این کاستیها زمانی دردآورتر میشود که در نظر بگیریم ووشوی ایران در سالهای اخیر به چه سطوح بالایی رسیده و حتی چین «قدرت» اول این ورزش را هم ناکار کرده و ناظران را واداشته است تا بگویند «ووشو یعنی ایران». این امر محصول فداکاریهای ما است و نباید سهم ما از درون این دستاوردها در کمترین حد باشد.
کدام رقبا طی این سالها سختترین و خطرناکترین حریفان شما بودهاند؟ حتماً اسم یکی، دو تا چینی را میآورید.
خیر، چون با چینیها مشکلات لاینحلی نداشته و بسیاری از آنها را بردهام. دیرهضمترین رقبایم که بارها مرا آزار دادهاند، از ویتنام و فیلیپین بودهاند.
کدام مدال در میان این همه مدال و عنوان که گرفتهای برایت شیرینتر و خاطرهسازتر بوده است؟
نخستین طلایم در مسابقات ووشوی قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۱ در خاک ترکیه چنین چیزی برایم بود زیرا تا آن زمان طعم طلای جهانی را نچشیده بودم.
چند سال است که به ووشو میپردازید و دسته ورزشی قبلیتان چه بود؟
۲۰ سال است به ووشو مشغولم و پیش از آن در برخی رشتههای رزمی دیگر مثل کونگ فو فعالیت میکردم که طبعاً این پیشینه به من کمک کرد بسیار سریع در ووشو جا بیفتم.
آیا به فکر بازنشستگی نیفتادهاید؟
اصلاً، در پاسخ من به یکی از سوالهای قبلیتان هم این نکته مستتر بود که حداقل تا ۲۰۲۲ بازنشسته نمیشوم تا کلاس بازیهای آسیایی را بگیرم و بعد از آن هم ببینیم که چه میشود.
اینکه شما و همچنین الهه و سهیلا منصوریان سه خواهر منسجم و همسو و همیشه با یکدیگر همراه هستید تا چه میزان به تکتکتان بهره رسانده و موقعیتتان در ووشوی ایران و محیط ورزشی را تقویت کرده است؟
این مساله به میزان زیاد وضع همهمان را روبهراهتر کرده است زیرا وقتی از کل پنج، شش ووشوکار زن اردونشین حداقل نصفشان از یک خانوار میآیند معلوم است که اکثر راهها به آنها ختم میشود و اضافه بر این، تواناییها و مدالهای حاصله ما هم نشان میدهد که این موقعیت و جایگاه برتر کاملاً حقمان بوده است و شایستگی آن را داشتهایم.
و سرانجام بگویید بهترین و محبوبترین ورزشکاران ووشوی ایران نزد شما و بهواقع الگوهای کاریتان چه کسانی بودهاند؟
در جمع بانوان، نام خدیجه آزادپور را میآورم که یک نوع سدشکن و بازکننده راهها به روی ما ووشوکاران و بهواقع کل رزمیکاران بود و در میان آقایان هم حسین اوجاقی بیرقیب بوده است. به لطف اینگونه الگوهای مناسب، راههای پیمودهشده توسط ما نیز مصون، مناسب و پربار بودهاند.
وصال روحانی
- 10
- 2