به گزارش خبرورزشی، مهاجرت مزدک میرزایی، که دربارهاش به دروغ گفته شد با بخشی از آرشیو صداوسیما و به قصد همکاری با تلویزیون فارسیزبان لندن از ایران رفته، در قبال موج خزندهای که احتمالاً بعد از المپیک به راه خواهد افتاد و برخی ستارههای ورزش بانوان ما را به استرالیا، کانادا، آمریکا، بریتانیا و آلمان خواهد برد، هیچ است.
مهاجرت ورزشکاران ایرانی چه به قصد پناهندگی و چه به نیت داشتن تابعیت دوگانه یا عضویت در تیمهای ملی یک کشور دیگر اتفاق تازهای نیست و پیش از این در مقاطع مختلف شاهد پناهندگی انوشیروان نوریان، بوکسور ایرانی در استرالیا، مهاجرت مهرداد پولادی به بریتانیا، اقامت مهران رضوانی، وزنهبردار مدالدار کشورمان در سئول، سفر سامان طهماسبی و صباح شریعتی (کشتی)، میلاد بیگی و سینا بهرامی (تکواندو) به آذربایجان، وحید سرلک جودوکار به آلمان، راحله آسمانی، تکواندوکار به بلژیک و اقامت محمود رشنونژاد (جودو) در هلند، کیمیا مرادی، درسا درخشانی و الشن مرادی (هر سه شطرنجباز) به ترتیب در نروژ، انگلیس و آمریکا و پناهندگی ورزشکاران ریز و درشت دیگر در چهارگوشه دنیا بودیم، ولی این که عدهای به شکل هدفمند زیر پای دختران ورزشکار ما بنشینند و آنها را از ادامه ورزش حرفهای در ایران دلسرد کنند، سناریوی خطرناکی است که متأسفانه برای ضربه زدن به ورزش بانوان ایران به مرحله اجرا رسیده و اگر مسئولان عالیرتبه ورزش و رؤسای فدراسیونها این هشدار را جدی نگیرند، فاجعهای بزرگ رخ خواهد داد.
به گفته منابع آگاه این روزها زیر پوست ورزش بانوان ما اتفاقات وحشتناکی در حال شکلگیری است؛ به طرز عجیب و مشکوکی اغلب دختران قهرمان ما در کاراته، تکواندو، دو و میدانی و حتی صخرهنوردی و ورزشهای نه چندان مطرح از سوی افراد مقیم اروپا، آمریکا، کانادا، استرالیا و... دعوت به دوستی و ارتباط میشوند.
پسران ایرانی متمول مقیم این کشورها با دختران ورزشکار ما طرح دوستی میریزند و با پیشنهاد ازدواج، آنها را جذب میکنند، برایشان هدایای گرانبها میفرستند، دعوتنامههای رسمی ارسال میکنند، خط تلفن بینالمللی برای ارتباط در اختیارشان میگذارند، در حاشیه رقابتهای برونمرزی به دیدارشان میروند، هزینه سفرهای تفریحیشان در فصل استراحت را بر عهده میگیرند و از این طریق اعتماد آنها را به دست میآورند. در ظاهر ماجرا میتواند خیلی ساده باشد؛ ورزشکاری که در ایران زندگی میکند با پسر ایرانی متمول خارج از ایران دوست شده و میخواهد ازدواج کند، اما در بطن ماجرا وقتی پای درد دل این دختران قهرمان مینشینی، همه حرفهای مشابهی میزنند که احتمال وجود یک سناریوی ضدایرانی را تقویت میکند. هر کدام از این دختران میگویند «فعلاً فقط منتظر المپیک هستم، بعد از المپیک شاید در ایران نمانم؛ فلانی که در فلان کشور زندگی میکند، پیشنهاد ازدواج داده و گفته چرا الکی خودم را در ورزش بیامکانات و کمدرآمد ایران تلف میکنم و توصیهاش این است که برای ادامه ورزش حرفهای و زندگی از ایران بروم»؛ این جملهها را نه از یک ورزشکار که حداقل از زبان ۶، ۷ دختر قهرمان شنیدهایم... دخترانی که از یک سو ضعف امکانات و کمبود توجه در ورزش بانوان، خسته و ناامیدشان کرده و از طرف دیگر ایرانیان مقیم کشورهای خارجی وسوسهشان میکنند تحقق آرزوهای خود را در مهاجرت و تغییر تابعیت ببینند.
باور کنید این «توهم توطئه» نیست، واقعاً امکان دارد برای خالی شدن ورزش بانوان ایران از قهرمان، سناریویی نوشته شده باشد که دختران قهرمان ما را با پیشنهاد ازدواج و به هوای ورزش حرفهای و قهرمانی در کشوری دیگر هوایی کنند.
ورزش بانوان ما طی سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته و دختران ایرانی با کسب مدالهای المپیک و جهانی روی تبلیغات منفی غرب که میخواهد از زنان کشورمان، چهره آدمهای دردمند و در «بند» بسازد، خط قرمز کشیده و بعید نیست حالا بخواهند با موج مهاجرت و پناهندگی قهرمانان، از ایران تصویر یک زندان زنان را ارائه بدهند، زندانی که حتی قهرمانان ورزشی هم از آن فرار میکنند...
تا دیر نشده باید حس وطنپرستی بانوان ورزشکار را تقویت کرد. آیا فدراسیونهای ورزشی ما هوای دختران ورزشکار را دارند؟ آیا حواسشان به زندگی این قهرمانان هست؟ آیا این هنر را دارند که قبل از اجرای کامل این سناریو، با افزایش امکانات و توجه باعث دلگرمی دختران قهرمان شوند؟
فقط برای یادآوری به مسئولان ورزش ایران؛ قهرمانان ورزش را به ضدقهرمان تبدیل نکنیم
کشتی با نماینده رژیم صهیونیستی
جدا از کوچ پراکنده برخی قهرمانان ورزشی زمان پهلوی که اوایل انقلاب از ایران رفتند، بیژن سیفخانی از اولین پناهندههای ورزشی دوره جدید بود. آن اوایل که اعلام شده بود ورزشکار ایرانی نباید با ورزشکار رژیم صهیونیستی رقابت کند، بیژن سیفخانی در رقابتهای کشتی جهانی کیف حریف اسرائیلیاش را شکست داد. خبر که به تهران رسید هر دو تیم آزاد و فرنگی را به کشور برگرداندند، اما سیفخانی برنگشت و بعدها مقیم ترکیه شد.
رؤیای زندگی خارجی
بوکسور قائمشهری در المپیک سیدنی ماندگار شد. بهانه اولیه این بود که او مانده تا دندانها و لثههایش را درمان کند، اما خیلی زود مشخص شد هدف انوش اقامت در استرالیا و پذیرش تابعیت این کشور است. نوریان در المپیک بعدی برای استرالیا یک مدال باارزش گرفت تا حسرت از دست دادن او بیشتر شود. این مدال المپیک حق بوکس ایران بود، اما انوشیروان نوریان آن را برای استرالیا به دست آورد. چه میشد اگر کمی بیشتر هوای بوکس و بوکسورها را داشتیم!
زد زیر قول و قرار!
در روزهایی که از ایرانیشدن گوچی و اشکان شاد بودیم، مشکل خدمت و کارت معافیت سربازی مهرداد پولادی او را به سمت و سویی برد که میخواست دیگر به ایران برنگردد. مهرداد با حمایت و پافشاری کارلوس کیروش در جام ملتها برای تیم ملی بازی کرد تا بعدش به ایران بیاید و مشکل خدمتش را حل کند، اما همین که جام ملتها با اشتباه مهرداد برای ایران زودتر از انتظار تمام شد، پولادی زیر قولش زد و بعدها هم خبر رسید اقامت بریتانیا را گرفته است. او حالا در جنوب شرق آسیا توپبازی میکند!
مدالآوران اجارهای
البته عدهای از ورزشکاران ایرانی هم هستند که پناهنده نمیشوند و فقط تغییر تابعیت میدهند تا با پرچم کشور دیگری در رقابتهای جهانی و المپیک به میدان بروند یا بعد از کسب مدال پاداش بیشتری دریافت کنند و قبل از آن، پول و حقوق و امکانات بیشتری در اختیارشان باشد. مثل سامان طهماسبی و صباح شریعتی در کشتی و میلاد بیگی و سینا بهرامی در تکواندو که ورزش آذربایجان آنها را برای کسب مدال اجاره کرده است. این وسط طهماسبی بعد از آن که به تیم ملی ایران نرسید، به آذربایجان کوچ کرد.
حواسمان به دختران ایران باشد
این که راحله آسمانی، دارنده مدال نقره تکواندوی بازیهای آسیایی بعد از خروج از ایران چه گفت و چه کرد، به خودش مربوط است، اما شرایط راحله آسمانی هشداری است تا مراقب بقیه دختران ورزشکارمان باشیم. جاذبههای زندگی در غرب به تنهایی نمیتواند حریف وطندوستی ورزشکاران ما باشد، اما وقتی این طرف توجه و امکانات کم باشد و آن طرف «در باغ سبز» نشان بدهند، موازنه به هم میریزد. نگذاریم تجربه تلخی که با سفر راحله به بلژیک داشتیم تکرار شود.
- 14
- 1