مسابقات کشتي قهرماني نوجوانان جهان با مقام دومي براي کشتي فرنگي به پايان رسيد. اين تيم درحالي نايبقهرمان جهان شد که دوره قبل قهرمان شده بود و اگر سرمربي و سرپرست تيم، پيش از اعزام درگير نميشدند، بعيد نبود که اين تيم دوباره روي سکوي قهرماني هم برود.
بااينحال، بعيد است در تاريخ کشتي فرنگي، کشوري را پيدا کنيم که چند سال پياپي در مسابقات ردههاي سني روي سکوهاي جهاني رفته باشند. تکرار قهرماني در رده ملي، شدني است اما در پايه بهخاطر تغيير نسل، تعداد اوزان و تقسيمشدن امتيازات، کار سختي است که مدام روي سکو باشي.
با توجه به اتفاقاتي که براي کشتي فرنگي ميافتد و مدام سهميههاي اين رشته در المپيکها کم ميشود و شايعه حذف فرنگي از اين بازيها جديتر از قبل شده، شايد اين نسل از کشتي فرنگي هيچوقت نتواند به المپيک برسد ولي اين اطمينان را ميدهد که ايران ميتواند به داشتن کشتيگیرهاي قدر در چند سال آينده اميدوار باشد. بااينحال، در کنار اين قهرماني و اميدواري به آينده روشن، اين مسابقات دو نکته مهم براي کشتي فرنگي ايران داشت.
نکته اول که نهفقط اين مسابقات که رقابتهاي اخير فرنگي براي ايران داشت، قدر شدن آمريکا است. آمريکا در کشتي آزاد يکي از تيمهاي مطرح جهان است و يکي از مدعيان هميشگي قهرماني، ولي اين کشور در کشتي فرنگي رزومه خيلي قويای ندارد اما به نظر ميرسد آنها زنگ خطر را براي کشتي فرنگي ايران به صدا در آوردهاند.
در سه مسابقه اخير کشتي فرنگي در گروههاي سني بزرگسالان، جوانان و نوجوانان آمار نشان ميدهد که تعداد شکستهاي فرنگيکاران ايران در مقابل کشتيگيران آمريکا بالا رفته است. در همين مسابقات نوجوانان، ايران در دو وزن طلا گرفت و باختي نداشت اما در هشت وزن ديگر، در مجموع وزنهايي که نقره و برنز گرفت يا باخت، در سه وزن به آمريکا باخت داشت. سه باخت شايد در نگاه اول اتفاق مهمي نباشد اما يک هشدار براي فرنگي ايران است که از اين پس يک رقيب ديگر را هم بايد جدي بگيرد.
نکته دوم و مهمتر اين مسابقات این است که کشتي فرنگي ايران از قديمالايام در وزنهاي سبک خوب بوده. در نسل اول کشتي فرنگي ايران، محمد پذيرايي در بازيهاي المپيک ۱۹۶۰ رم برنز گرفت؛ پذيرايي در سبک وزن کشتي ميگرفت. در بازيهاي المپيک ۱۹۷۲ مونيخ، رحيم عليآبادي روي سکو رفت. او هم کشتيگيري بود که در سبکوزن روي تشک ميرفت و مدال نقره او دومين مدال المپيکي سبکوزنهاي فرنگي بود.
فيروز عليزاده هم سال ۱۹۶۸ در سبکوزن قهرمان جهان شد. چند نسل بعدتر هم اين اتفاق تکرار شد. حسن رنگرز سال ۲۰۰۱ در سبکوزن قهرمان جهان شد، حميد باوفا و علي اشکاني نیز هر دو در سبکوزن روي سکوهاي جهاني رفتند. بعد از آنها حميد سوريان در سبکوزن، هفت مدال طلاي جهاني و المپيکش را گرفت و از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ ريو، طلاييدار اين وزن بود.
در اين سالها در کنار سوريان، اميد نوروزي را داشتيم و البته سعيد عبدولي که قبل از تغيير وزن در ۶۶ کیلو مدال ميگرفت. اما يک اتفاق تلخ در يونان افتاد؛ اينکه همه نمايندگان کشتي فرنگي ايران در چهار وزن اول مسابقات قهرماني جهان اوت شدند.
يادآوري اين نکته به منظور کمرنگکردن نايب قهرماني تيم نيست اما حذف هر چهار کشتيگير سبکوزن، زنگ خطري است که به صدا درآمده و نياز است که مسئولان کشتي به آن توجه کنند.
اگر اين قهرماني و نايبقهرماني نشانه رشد است، بايد شکست در سبکوزنها هم برايمان نگرانکننده باشد؛ البته اين نگراني بايد از چند سال قبل به وجود ميآمد. از همان سالهايي که گفته شد فرنگي، جانشيني براي حميد سوريان ندارد. درحالحاضر تيم ملي در وزن سوريان کسي را ندارد که به مدالهايش اميدوار باشد.
نبود چهرههاي مطمئن در سبکوزن موضوعي است که به بررسي نياز دارد و اين انتظار وجود دارد که فدراسيون با تکيه به اين موفقيت و نايب قهرماني اين ضعف را فراموش نکند.
- 12
- 6