ورزش ايران هم دچار گرفتاري و مناقشه است؛ مناقشات بزرگي كه اجازه فعاليت درست را به كسي نميدهد. نمونه آن هم داستان بازي تيم ملي ايران با به اصطلاح تيم ملي فوتبال سيرالئون! براي همين يك نفر هم كه پيدا ميشود تا كاري را به خوبي و درستي انجام دهد، در معرض اتهام قرار گرفته و آنقدر مشكلات ريز و درشت برايش درست ميشود كه قيد همهچيز را بزند و نمونه بارز آن رسول خادم كه منشا اتفاقات خوب بسياري در ورزش ملي ايران بود و با تلاش شبانهروزي خود، كشتي كشور را كه ديگر انسجامي نداشت يكپارچه كرد تا شاهد موفقيتهاي بزرگي در اين رشته ورزشي باشيم؛ اما همين مناقشات مانع شد تا او -كه بهترين رييس تاريخ كشتي ايران نام گرفته و با راي قاطع مجمع بر مسند رياست فدراسيون كشتي تكيه زد- تصميم به استعفا گيرد.
در واقع با توجه به مشكلاتي كه در بالا به آنها اشاره داشتيم، اگر اين اتفاق رخ نميداد بايد تعجب ميكرديم و در اين شرايط هيچ كس نميتواند آرامش را به كشتي بازگرداند به جز مرجع بالاتر كه همان وزارت ورزش و در راس آن وزير ورزش است و اين آرامش بر كشتي حاكم نميشود مگر با بازگشت سكاندار آن يعني رسول خادم. متاسفانه برخلاف آنچه در ظاهر ديده و گفته ميشود در باطن وزارت ورزش علاقهاي به اين كار ندارد و اين در سالي كه مسابقات مهمي چون بازيهاي آسيايي و قهرماني جهان را در پيش داريم به هيچوجه به نفع ورزش كشور نيست و ميتواند بسيار خطرناك براي ورزش كشور و در شرايطي كه نمايندگان مجلس استارت استيضاح وزراي دولت را زده و روي ورزش هم حساسيت بالايي دارند خطرناكتر براي خود وزارت ورزش و شخص وزير باشد.
ماجراي مخالفت وزارت ورزش با استعفاي رسول خادم، رييس فدراسيون كشتي شباهت عجيب و البته وارونهاي با ضربالمثل «با دست پس زدن با پا پيش كشيدن» دارد. حدود ١٤ سال داشتم، اواخر مقطع متوسطه يا اوايل دبيرستان را پشت سرميگذاشتم و اين دوران مصادف شده بود با اعتراض و اعتصاب معلمان كه خواهان حق و حقوق بيشتر خود بودند. مدرسهها در حالت نيمهتعطيل بود و بيشتر كلاسها در نبود معلمان برگزار نميشد، ما دانشآموزان هم خوشحالتر از همه به مدرسه نرفته به خانه بازميگشتيم، بيخيال و ناآگاه به اين واقعيت كه بزرگترين متضرر دعواي معلمان و وزارت آموزش و پرورش ما هستيم. معلمان سخت متحد شده و به دنبال حق خود بودند. خوب به ياد دارم كه ما دانشآموزان جلوي مدرسه ايستاده بوديم و به گفته چند تن از معلمان كه مدرسه تا اطلاع بعدي تعطيل است وارد حياط مدرسه نميشديم كه مبادا يك وقت آقاي مدير فكر تشكيل كلاسها به سرش نزند.
بيخيال به زمين و زمان به اين فكر ميكرديم كه اين چند ساعت وقت مدرسه را كجاها برويم و چگونه خوش بگذرانيم و سر كنيم كه والدين متوجه نشده و در اعتراض به اين موضوع به مدرسه نيامده و تعطيلات ما را خراب نكنند. در همين گير ودار صداي آقاي ناظم كه پشت بلندگو قرار گرفته و ميگفت «دانشآموزان وارد مدرسه شوند» به گوش رسيد. همين طور كه پكر وارد حياط مدرسه ميشديم با صحنه جالبي مواجه شديم! آقاي ناظم در حالي كه با دست به دانشآموزان اشاره ميكرد به بيرون مدرسه بروند، پشت بلندگو ميگفت كه وارد مدرسه شوند! كاري هم كه وزارت ورزش در واكنش به استعفاي خادم كرده و ميكند بيشباهت با كار آقاي ناظم نيست. وزارت و كميته ملي المپيك در ظاهر و در مقابل افكار عمومي كه خواستار حضور رسول خادم در كشتي هستند، توسط محمدرضا داورزني اعلام ميكند كه ميخواهند رسول خادم در فدراسيون بماند و با استعفاي او مخالفت ميكنند و از طرف ديگر هيچ كاري براي بازگشت رييس مستعفي فدراسيون نكرده كه هيچ، بلكه چوب لاي چرخ هم ميگذارند تا خادم كشتي برود چرا كه رسول خادم خواستار حق و حقوق كامل ورزش ملي ايران شده و از وزارت ورزش خواسته كه در اين شرايط حساس موضع روشن گرفته و در سالي كه كشتي كشور مسابقات مهم جهاني و البته بازيهاي آسيايي را در پيش دارد از اين رشته ملي حمايت كند.
بيترديد حضور رسول خادم در فدراسيون به عنوان فردي مقبول و كاربلد و حمايت از كشتي به عنوان ورزش اول ايران در سال برگزاري بازيهاي آسيايي بيشتر از همه به نفع خود وزارت ورزش است چرا كه نتيجه ضعيف در جاكارتا بيشتر از هر كس دامن وزارت ورزش و شخص وزير را خواهد گرفت اما آيا مناقشات اين اجازه را به مجموعه وزارت ورزش ميدهد تا از فردي كه از اين مجموعه انتقاد كرده و خواستار حق و حقوق ورزش ملي ايران شده است، حمايت كند؟!
وحيد جعفري
- 12
- 2