شیوه عملکرد امدادگران هنگام وقوع بحرانهایی مانند سیلابهای شدید تأثیر بسزایی در میزان مرگومیر و نجات آسیبدیدگان دارد. دسترسی به تجهیزات مناسب و آموزشهای مناسب میتواند باعث نجات جان افراد بسیاری میشود. لوری دوو، در گزارشی درباره این موضوع صحبت کرده است.
١٩ آگوست ٢٠١١ برای شهروندان پیتزبورگ یک جمعه عادی بارانی به حساب میآمد. اما آن باران منظم منجر به وقوع سیل شدیدی در خیابانهای شهر شد. در بعدازظهر آن روز، یعنی زمانی که همه از سرکار به خانه برمیگشتند، ارتفاع آب نزدیک به ٣متر میرسید. جای خیابانهای شهر را رودخانهای خروشان گرفته بود و آوارهها را با خود جابهجا میکرد.
رانندههایی که هیچ اطلاعی از وضع هوا نداشتند سعی میکردند چهار دست و پا خود را به بالای سقف خودروهای شناور، درختان و ستونها برسانند. امدادگران که اکثرا به جای لباس ضدآب، یونیفورم به تن داشتند، در آن وضع آشفته تلاش میکردند از اسکلههای محلی قایق پیدا کنند تا شهروندان را نجات دهند.
زنی ٤٥ساله به همراه دو دختر ١٢ و ٨سالهاش در خودرویشان درحالیکه به درخت گیر کرده بود، غرق شدند. امدادگران برای نجات مردی که به بالای درختی پناه گرفته بود، از بالای خودروی آنها رد شدند. خودرو کاملا در آب فرو رفته بود و دیگر در آب گلآلود دیده نمیشد. جسد چهارم که چند روز بعد نزدیک دریا پیدا شد، متعلق به زنی ٧٠ساله بود که هنگام وقوع سیل گم شده بود.
وقوع این سیل مرگبار باعث ایجاد تغییراتی در دسترسی امدادگران به تجهیزات نجات و آموزشهای آنها شد. قایقهای بادی، جلیقه و لباسهای نجات به فواصل منظم از یکدیگر در مسیر سیلابها قرار گرفتهاند. امدادگران هم دورههای آموزشی لازمه برای امدادرسانی با قایق را میگذرانند تا بتوانند هنگام وقوع سیلهای شدید شهر را جستوجو کنند.
در جولای ٢٠١٣ سیل مشابهی در پیتزبورگ اتفاق افتاد، اما میزان آمادگی امدادگران پیتزبورگ بیش از حد انتظار بود. امدادگران آموزشدیده از اداره آتشنشانی، پلیس و اورژانس با سرعت توانستند افراد بسیاری را نجات دهند. این اتفاق هیچ مرگ یا زخمی به همراه نداشت. با کاهش ارتفاع آب، یک موضوع کاملا روشن بود: سرعتعمل بالای امدادگران در رسیدگی به بحران تفاوت عمدهای در نتیجه آن حادثه ایجاد کرد.
مدیریت بحران پیتزبورگ و تعداد بیشماری از سازمانها و موسسات مختلف، رویه سنتی امدادونجات را کنار گذاشته و استفاده از روشهای متفاوتی را آغاز کرده بودند. سیستمهای قدیمی اغلب بر تعداد کمی از تیمهای حرفهای تکیه میکنند. امروزه امدادگران با گذراندن دورههای مقدماتی در عملیات امدادونجات در آب میتوانند جان افراد بیشتری را نجات دهند. این موضوع باعث میشود امدادگران متخصص بتوانند به عملیاتهای خطرناکتر رسیدگی کنند.
بعد از وقوع طوفان کاترینا در آگوست ٢٠٠٥ و ارزیابی مدیریت بحران و شیوه واکنش هنگام وقوع سیل این تحولات صورت گرفت. بیش از ١٨٠٠ نفر در نیواورلئان و میسیسیپی غرق شدند، بسیاری از آنها در سیلابها غرق شدند. طوفان کاترینا بحث مهم دیگری را به وجود آورد: چگونه یک شهر سیلزده را برای نجات بازماندگان جستوجو خواهید کرد؟
تشکیل تیمهای امدادونجات، تجهیزاتبندی و اعزام آنها هنگام وقوع سیلطوفان، گردباد و رعدوبرق تبعات مرگباری دارند، اما وقوع سیل از دلایل اصلی مرگومیر در آمریکاست؛ مخصوصا سیلابهایی که در شهرها جاری میشوند و تمام خیابانها و ساختمانها را پرمیکنند.
میزان مرگومیر ناشی از سیلاب برابر با مجموعه طوفان، گردباد و رعدوبرق است. این حقیقت آشکاری است که بر حیاتی بودن مدیریت بحران تأکید میکند.
اعضای تیم نجات سیلزدگان از امدادگران محلی و منطقهای تشکیل شده است. این امدادگران ممکن است از اعضای اداره آتشنشانی، پلیس یا اورژانس یا داوطلبانی باشند که دورههای آموزشی مختلفی را در زمینه امدادرسانی در آبهای راکد گذراندهاند.
در آمریکا تیمهای باتجربه و متخصص در زمینه امدادرسانی به سیلزدگان بهعنوان بخشی از مدیریت بحران منطقهای یا ملی دور هم جمع میشوند. سازمان ملی حفاظت در برابر حریق استانداردهای آموزشی بهخصوصی را برای این تیمها مشخص کرده که با جزییات کامل در دستورالعمل مشخصات حرفهای امدادگر فنی توضیح داده است.
مهارت استفاده از طناب، مانند گره زدن و تجهیزاتی که با طناب کار میکنند، یکی از خصوصیات حیاتی یک تیم نجات در آبهاست. علاوه بر آن، امدادگران باید روش استفاده از برانکارد نجات را بلد باشند تا بتوانند آن را روی قایقی که مسافر دارد، قرار دهند. آنها همچنین باید دارای تجهیزات استاندارد نجات مانند سوت، بلندگو برای برقراری ارتباط، جلیقه نجات اضافی، لباس مخصوص باران، چراغ دریایی و وسایل آتشزا برای درخواست کمک باشند.
تیمهای نجات باید یاد بگیرند چگونه قایقهای نجات را در کوچههای پر از ساختمان، خودرو، موانع پنهانی و آوارهای خطرناک حرکت دهند. فاضلاب و مواد شیمیایی ممکن است سیلابها را آلوده کند. سرعت آب اغلب بسیار بالاست، به همین ترتیب سطح آب به سرعت بالا میآید و به دلیل برخورد با موانع بسیاری جریان آن غیرعادی است.
قبل از آنکه تیم نجات اقدامی انجام دهند، مسیرهایشان باید مشخص باشد. امدادگران برای تشخیص مناطق سیلزده از نقشه استفاده میکنند. اجرای عملیات بدون دسترسی به نقشه امکانپذیر نیست. آنها همچنین یاد میگیرند که چگونه بدون خطوط جاده و علایم شهری قربانیان را پیدا کنند.
در برخی موارد، امدادگران محلی از طریق موبایل با تیمهای نجات تماس میگیرند. داوطلبانی که سر صحنه حضور دارند به شناسایی افرادی که در سیل گیر کردهاند، کمک میکنند، بنابراین امدادگران هم به این اطلاعات اطمینان میکنند. گاهی اوقات، هنگام باران شدید، بالگردها برای پیداکردن بازماندگان و فرستادن اطلاعات کمک میکنند. این دسته از عملیاتها با عملیات گشت با قایق شهری بسیار متفاوت است.
بیمه سیل
احتمال وقوع سیل و سیلاب در تمام ٥٠ ایالت آمریکا وجود دارد. اما بیمه مسکن خسارت ناشی از سیل را پوشش نمیدهد. بیمههای دیگری، خسارات ناشی از سیل را پرداخت خواهند کرد. در سال ١٩٦٨، کنگره آمریکا برنامه بیمه ملی سیل یا NFIP را راهاندازی کرد که مالکان خانه و کسبوکارها و مستاجران را تحت پوشش خود قرار میدهد. مناطق شهری مختلف میتوانند بیمه NFIP را خریداری کنند. آنها از قوانین مدیریت بحران فدرال یا فیما پیروی میکنند تا میزان خطر سیل را کاهش دهند. از سال٢٠٠٣ تا ٢٠١٢، NFIP حدود ٣میلیارد دلار مبلغ درخواست تقاضا پرداخت کرده است.
تیم نجات سیل هنگام عمل
قربانیان سیل ممکن است در طبقه دوم ساختمان اداری که حالا به استخر شنای موقتی تبدیل شده، پناه گرفته باشند. یا ساکنان خانهای ممکن است برای دور ماندن از خطر سیل و برخورد با آوار به بالای پشتبام رفته باشند.
در عملیات نجات قربانیان سیلاب فرستادن قایق به سمت ساختمانهای موردنظر کار راحتی نیست. جریان آب انتقال ایمن افراد از روی سطوح ثابت به قایق مواج را با مشکل روبهرو میکند، پس نجاتگران باید در زمینه هیدرولوژی یا آبشناسی آموزش دیده باشند. هیدرولوژی همان مطالعه آب و قسمتی از رفتار آن در شرایط بهخصوصی است.
درک اینکه رفتار آب در یک کانال مسدود چگونه خواهد بود به عملکرد بهتر امدادگران کمک میکند. مثلا آنها یاد میگیرند چگونه قایق را هدایت کنند تا مخالف جهت جریان شدید آب قرار نگیرند. آنها باید یاد بگیرند که بتوانند از روی سطح آب، اجسام غرقشده مانند صندوقهای پستی یا خودرو را تشخیص دهند.
علاوه بر آن، تیمهای نجات سیلاب اغلب یکی از اعضای تیم را در ابتدای جریان آب (یا سر کوچه) اعزام میکنند تا حرکت اجسام شناور به سمتشان را هشدار دهد. دیگر اعضای تیم در انتهای جریان آب، سعی میکنند افراد را با طناب نجات دهند تا داخل آب نیفتند.
تیمهای نجات سیل برای استفاده از تکنیکهای دقیق در عملکردشان آموزش دیدهاند. مثلا اعزام قایق دوم برای ایجاد گردباد -جریان دایرهوار که خلاف جهت آب حرکت میکند- که باعث ثابت نگهداشتن قایق کنار ساختمان میشوند. با این روش امدادگران میتوانند به نجاتگران کمک کنند سوار قایق شوند.
این عملیات بارها و بارها تکرار میشود تا همه افراد سیلزده نجات پیدا کنند. قایقهای نجات تنها میتوانند علاوه بر امدادگران سه یا چهار نفر را سوار کنند. پس امدادگران اول بچهها، مسنها و زخمیها را به جای امن میبرند؛ بعضی وقتها مجبورند هنگام انتقال آنها کمکهای پزشکی برسانند. اگر کسی هنگام انتظار برای نجات در آب بیفتد، یکی از امدادگران سعی میکند چشمش را از او برندارد تا بتواند او را نجات دهد.
به محض آنکه مسافران به خشکی برسند به درمانگاههایی منتقل میشوند که غذا، آب و دیگر کمکهای مربوط به بحران را در اختیارشان قرار میدهند.
علت خرید نان و شیر قبل از وقوع طوفان
در جنگجهانی دوم، شهروندان آمریکایی به جیرهبندی غذایی عادت کردند. مادربزرگم همیشه داخل کمد لباسش یک کیسه شکر پنج کیلویی ذخیره کرده بود. هیچوقت دلیل این کار را نگفت. ما بچهها همیشه فکر میکردیم از فاش شدن انبار ذخیرهاش میترسد. این ترس خیلی واقعی (البته نه کاملا منطقی) بود.
هیچگونه پیچیدگی در رابطه میان انسان و غذا وجود ندارد. این رابطه همیشه هم منطقی نیست، مخصوصا وقتی که قرار است طوفانی اتفاق بیفتد. رفتن به مغازه برای خرید مواد خوراکی اضافی برای خیلیها حرکت پیشپاافتادهای است. مدرک آن را هم مشاهده کردهایم: زمانی که با قفسههای شیر و نان خالی روبهرو شدهایم. با وجود اینکه در آمریکا هیچوقت با کمبود این نوع مواد غذایی مواجه نخواهیم بود، اما ممکن است قبل از وقوع بحران بر اثر پیشبینیها و پیشنهادات مقامات محلی برای ذخیره موادغذایی این اتفاق رخ دهد. البته که منطقی است. اگر به دلیل شرایط آبوهوایی روانه خانه شدهاید و میدانید دسترسی به غذای رستوران یا فروشگاههای موادغذایی نخواهید داشت، پس باید چیزی در خانه برای خوردن داشته باشید.
مشکل اینجاست که همه موادغذایی فاسدشدنی را ذخیره میکنند. زمانی که میدانید احتمال قطعشدن برق وجود دارد و چند تا شیر میخرید، این خرید شما حرکتی احساسی است تا کاربردی.
ذخیره شیر و نان و دیگر مواد غذایی فاسدشدنی تنها مشکلاتی نیستند که با آنها روبهرو هستیم: از هر چیزی به میزان زیاد خریداری میشود. حقیقت جهانی درباره مواد فاسدشدنی این است که آنها تاریخ انقضا دارند. اگر زیاد بخرید ممکن است نتوانید قبل از آنکه فاسد شوند، تمامشان کنید. تاریخ مواد فاسدشدنی مانند شیر و نان برای یک هفته است. میوه و سبزی تازه هم همینطور. اگر قرار است به دلیل وقوع طوفان فقط برای چند روز در خانه بمانید، چرا غذای زیاد بخرید؛ مخصوصا وقتی که مطمئن هستید خراب خواهند شد؟
روانشناسی ذخیرهسازی
باران، برف و یخ، شرایط هر چه باشد، جای شیر در یخچال و نان در سبد نان است. این ممکن است شعار دفتر پست آمریکا به نظر برسد، اما تاکتیکی است که آمریکاییها در شرایط بحران به کار میبرند. علت این رفتار هم مشخص است.
میل بیاختیار برای انبارکردن مواد فاسدشدنی همیشه توجیه منطقی ندارد. لیسا برتمن، متخصص رواندرمانی در نیویورک میگوید: «اگر قبل از وقوع بحران به فکرتان رسیده که شیر بخرید، پس حتما از آن به میزان زیاد انبار خواهید کرد. بالاخره وقت و مدت زمان بسیاری را صرف میکنیم تا احساس کنیم کنترل اوضاع را در دست داریم. در شرایط بحرانی خرید موادخوراکی که ممکن است بعدا دور بیندازید به شما حس کنترل میدهد.»
در مقابل آن، پر کردن سبد خرید با کنسرو لوبیا، ماهی یا هر ماده فاسدنشدنی این پیام را میرساند که انتظار دارید طوفان شما را برای مدت نامعلومی خانهنشین کند. با اینکه کاربردی است، خرید مواد فاسدنشدنی این معنی را میدهد که از لحاظ روانی تسلیم طوفان و پیامدهای آن شدهاید؛ مواد فاسدشدنی یعنی شما خوشبین هستید.
جودی روزنبرگ، دکترای روانشناسی در مطبش در لسآنجلس میگوید: «خرید مواد فاسدشدنی مانند این است که بگوییم طوفان بهزودی تمام خواهد شد و این وضع برای مدت طولانی باقی نخواهد ماند.» روزنبرگ میگوید: «همه ما عادت داریم مواد فاسدشدنی مانند شیر و تخممرغ بخریم.» او همچنین اضافه میکند که تعداد کمی حاضرند زندگی روتین خود را عوض کنند، حتی اگر دلیل منطقی برای ادامه آن وجود نداشته باشد. «ما همه احساس زندگی روتین را دوست داریم. خرید مواد فاسدشدنی و انجام کارهای روزمره به ما احساس ایمنی و راحتی میدهد، حتی اگر انجام این کارها خطرناک باشد.»
این احتمال نیز وجود دارد که با انبار کردن موادغذایی میتوانیم به دیگران هم کمک کنیم. این تمایلات انساندوستانه ممکن است باعث شود مواد خوراکی زیادی خریداری کنیم تا شاید دیگران به آنها نیاز داشته باشند. روزنبرگ میگوید: «اگر مواد خوراکی زیادی در دست داریم و دیگران وقتی برای خرید نداشته باشند، حداقل میتوانیم به آنها کمک کنیم.»
پس به جای شیر و نان چه چیزهایی باید بخریم؟
ذخیره هوشمندانه موادغذایی
پال شیپمن، سخنگوی صلیبسرخ آمریکا به روزنامه هارتفورد کورانت میگوید: «خب، شیر را که نمیتوان بیرون از یخچال نگهداشت، تخممرغ را هم که اگر نتوانید بپزید بیفایده است و نان هم که ارزش غذایی چندانی ندارد. به غذای فاسدنشدنی، آب و دیگر مواد لازم نیاز دارید تا ایمن بمانید.»
به همراه بطری آب، نگهداشتن غذاهای فاسدنشدنی در کیت بحران فکر خوبی است. کرهبادامزمینی و بیسکوییت برای شروع خوب است. کره بادامزمینی پروتیین بالا و چربیهای مفید دارد و بعد از باز شدن در آن احتیاجی نیست در یخچال نگهداری شود. بیسکوییتها، مخصوصا اگر از نوع گندم کامل whole wheat باشند، فیبر بسیاری دارند و فاسد نمیشوند.
چندین کنسرو پروتیینی مانند کنسرو مرغ، ماهیتن و ماهی سالمون، کنسرو سبزیجات و سوپ بخرید. تاریخ انقضای این مواد به مدت چندین سال است. حواستان باشد که دربازکندستی، نه الکترونیکی هم به همراه آنها ذخیره کنید.
اسنکهای آجیلی هم ذخیره کنید. این نوع خوراکیها به همراه میوه خشکشده ارزش غذایی، ویتامین و فیبر بالایی دارند. میتوانید به جای شیر تازه از شیرخشک هم استفاده کنید. شیر خشک دارای انواع کلسیم و ویتامین دی است و آن را میتوان برای مدت طولانیتری نگه داشت.
اگر مواد فاسدشدنی ذخیره میکنید، هوشمندانه عمل کنید. برخی از میوهها، مانند سیب را میتوان به مدت سه ماه نگهداشت. پرتقال و گریپفروت را میتوان برای چند هفته نگهداری کرد. اگر آواکادو و گوجهفرنگی را کال بخرید میتوانید به مدت حداقل یک هفته نگهداری کنید.
یاسمن طاهریان
- 10
- 1