پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳
۰۸:۳۲ - ۲۵ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۶۱۴۲
جرم و جنایت

حرفهای دردناک پسر۶ساله که ناپدری اش بدن او را سوزانده/مامانم را دوست دارم بشرطی که این مرد را رهاکند

مادرم زخم ها و سوختگی های روی بدنم را می دید اما چیزی نمی گفت. من هم از ترس «مهرداد» (ناپدری ام) جرأت نمی‌کردم به کسی چیزی بگویم، چون اگر مهرداد می فهمید که در این باره با کسی صحبت کرده ام باز هم مرا می سوزاند، به همین خاطر فقط یواشکی گریه می کردم تا...

 

این ها بخشی از اظهارات کودک ۶ ساله ای است که بنا به ادعای اطرافیانش به شدت توسط ناپدری اش مورد شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته است.

 

این کودک شیرین زبان که با کمک خواهرش به تحریریه خراسان آمده بود و با همان لحن صادقانه و کودکانه اش به تشریح چگونگی ایجاد آثار باقی مانده روی باسن و پشت پاهایش پرداخت و با بیان این که حالا می توانم روی صندلی بنشینم، گفت: وقتی پدرم فوت کرد، مادرم با «مهرداد» عروسی کرد. من هم به مهدکودک می رفتم و در آن جا با بچه ها بازی می‌کردم. مهرداد (ناپدری ام) سرویس بچه های دیگر مهد هم بود و آن ها را هم سوار خودرواش می کرد. یک روز من خوراکی های یکی از دوستانم را خوردم البته از خودش اجازه گرفتم ولی آن روز وقتی سوار ماشین مهرداد شدیم،

 

یکی از دوستانم به او گفت «نوید» بیسکویت های دوستش را خورده است. مهرداد که عصبانی شده بود وقتی همه پیاده شدند به من گفت: شلوارت را پایین بکش! او فندک ماشین را فشار داد و هنگامی که داغ شد آن را بیرون آورد و از پشت سر به باسنم چسباند، من جیغ کشیدم اما او گفت ساکت باش! چند روز بعد مادرم در خانه نبود. او ملافه ای را دور کمرم بسته بود و من هم چون نمی توانستم به دستشویی بروم، کثیف کاری کردم. مهرداد که مرا دید از آشپزخانه فندک اجاق گاز را برداشت و دوباره لای پاهایم را سوزاند. اما من به مادرم چیزی نگفتم.

 

مهرداد می گفت کمرم به شیر سماور خورده و آب جوش از پشت سر روی پاهایم ریخته است. وقتی به مهدکودک رفتم صندلی های آن جا چوبی بود و من نمی‌توانستم به درستی روی صندلی بنشینم اما به مربی مهد هم نمی گفتم که مهرداد مرا سوزانده است چون می ترسیدم او به مهرداد بگوید و دوباره... او حتی به بعضی جاهای (حساس) بدنم سوزن می زد که یک بار دست خودش هم خونی شد و از من خواست آب بریزم تا دستانش را بشوید.

 

مهرداد به همه می گفت پشت من به خاطر ریختن آب جوش سوخته است و من هم همین حرف را می گفتم تا این که یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم، شلوارم به زخم هایم چسبیده بود. وقتی به مهرداد گفتم، او گفت: «دیگر چاره ای نداریم!» و به یک باره محکم شلوارم را کشید که خیلی از بدنم خون آمد و من فقط گریه کردم تا این که مادرم مرا به بیمارستان برد و آن جا مرا بستری کردند و...

 

این کودک که با دستور قضایی تحویل بهزیستی شده بود و هم اکنون خواهر بزرگش قیمومیت او را به عهده دارد، درباره این که باز هم مادرش را دوست دارد یا نه؟ گفت: اگر مهرداد را رها کند و نزد من بیاید او را می بخشم ولی خواهرم را خیلی دوست دارم.شایان ذکر است پرونده مادر و ناپدری نوید کوچولو در یکی از شعبه های بازپرسی دادسرای مشهد درباره ادعاهای مطرح شده در حال رسیدگی است و بنا به گفته خواهر نوید، متهمان با صدور قرار وثیقه آزاد شدند تا این پرونده روال قانونی خود را طی کند.

 

 

khorasannews.com
  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش