این پسر برای بررسی سن عقلیاش به پزشکی قانونی معرفی شد.
نخبه ریاضی که خواستگار مادرش را به قتل رسانده بود، برای بررسی سن عقلیاش در زمان جنایت، به پزشکی قانونی معرفی شد. این پسر ١٧ساله در جلسه محاکمه خود مدعی شد که قصد قتل نداشته و در یک لحظه چاقو به مقتول برخورد کرده است.
ماجرا به روز ١٥مرداد سال ٩٥ برمیگردد. آن روز مرد ٣٢سالهای به نام حسین، با ضربه چاقو به قتل رسید. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و آنها برای بررسی موضوع راهی محل حادثه در یکی از خیابانهای رباطکریم شدند. با حضور ماموران و تحقیق از شاهدان مشخص شد که حسین پس از درگیری با یک پسر نوجوان به نام امیر، کشته شده است. بنابراین تحقیقات در این رابطه آغاز و درنهایت نیز امیر ١٧ساله از سوی پلیس دستگیر شد.
تحقیقات از این پسر نوجوان نشان داد که او یکی از نخبههای ریاضی است و در المپیاد ریاضی مقام کسب کرده است. امیر در همان تحقیقات نخست به قتل حسین اعتراف کرد و درباره انگیزهاش از این جنایت به ماموران گفت: «حسین مرتب مزاحم مادرم میشد و میخواست با زور با او ازدواج کند. برای همین با او درگیر شدم و ناخواسته او را کشتم.»
با اعترافات این پسر، وی صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و در ادامه خواهر و برادرهای حسین تقاضای قصاص قاتل برادرشان را کردند. در ادامه امیر که در کانون اصلاح و تربیت به سر میبرد، در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش به هیأت قضائی گفت: «چند سالی میشود که پدر و مادرم از هم جدا شدهاند. من به همراه مادرم در رباطکریم زندگی میکردیم. چند وقت پیش از جنایت، متوجه مزاحمتهای یک مرد غریبه برای مادرم شده بودم. این مرد مرتب برای مادرم مزاحمت ایجاد میکرد و میخواست که با او ازدواج کند. من هم با مادرم صحبت کردم و متوجه شدم که او اصلا قصد ازدواج یا ارتباط با این مرد را ندارد.
برای همین به سراغ حسین رفتم و از او خواستم دست از سر مادرم بردارد، ولی او به حرفهایم اهمیتی نداد. برای همین با مادرم به کلانتری رفتیم و از او شکایت کردیم. با این حال دستبردار نبود تا اینکه شب حادثه وقتی به جشن تولد پدرم در اسلامشهر رفته بودم، حسین با من تماس گرفت و تهدیدم کرد که شکایتم را پس بگیرم. با هم دعوایمان شد و حسین هم به من ناسزا گرفت. میگفت، باید یکمیلیون تومان به او پول بدهم تا دست از سرمان بردارد.
من هم عصبانی شدم. او هم گفت که با هم قرار بگذاریم و حضوری صحبت کنیم. نیمههای شب با هم قرار گذاشتیم و من هم همراه خودم یک چاقو برداشتم تا در صورت لزوم از آن استفاده کنم. وقتی به محل قرار رفتم، ناگهان حسین که پشت بوتهها پنهان شده بود، به من حمله کرد و درگیر شدیم. مادرم آمد و ما را از هم جدا کرد. میخواستم به خانه برگردم که ناگهان حسین آجری را به سمت من پرتاب کرد. بلافاصله برای دفاع از خودم چاقویی برداشتم و ناگهان پایم پیچ خورد. به زمین افتادم و نفهمیدم چطور شد که چاقو به شکم حسین خورد. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم. حسین با حرفهایش مرا تحریک و عصبانی کرد. نفهمیدم چطور شد که او را کشتم و الان هم پشیمان هستم.»
در ادامه جلسه مشاور کانون اصلاح و تربیت نیز به قضات گفت: «متهم جزو افراد منضبط کانون است و از نخبههای ریاضی بوده و در المپیادها هم شرکت کرده است. او در کانون هم درس میخواند.»
سپس وکیل متهم به قضات گفت: «موکلم هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸سال بوده، برای همین تقاضا دارم، ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی جدید که برای محکومان زیر ١٨سال امتیاز قایل شده است، برای وی اعمال و او از قصاص معاف شود.»
در ادامه هیأت قضائی وارد شور شد و درنهایت نیز درخواست وکیل متهم را پذیرفت. به همین دلیل پسر نخبه برای بررسی سن عقلیاش به پزشکی قانونی معرفی شد تا اگر کارشناسان اعلام کنند این پسر هنگام ارتکاب جرم حرمت عملی را که مرتکب شده نمیدانسته، از قصاص معاف خواهد شد.
- 14
- 5