در روزهای پایانی آذر سال جاری، زنی به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت مردی به او تعرض کرده است. این زن گفت: من دنبال کار بودم و یک آگهی کار در منزل در سایت دیوار دیدم که نوشته بود کار در منزل بهصورت یکروزدرمیان و با حقوق یکمیلیون و ٢٠٠هزار تومان. برای صحبتکردن درباره کار با آگهیدهنده تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم.
وقتی به خانه او رفتم مردی جوان در را باز کرد و من وارد خانه شدم؛ او به من توضیح داد همسرش بهتازگی زایمان کرده و نیاز به کمک دارد و نمیتواند همه کارهای خانه را انجام دهد و بعد هم درباره جزئیات کار توضیح داد.مرد جوان برای چند لحظهای از محلی که در آن بودیم دور شد و بعد از چند دقیقه درحالیکه عریان بود وارد شد، من خیلی شوکه شدم و ترسیدم، او میخواست با من رابطه داشته باشد، اما مقاومت کردم و گفتم من برای کار آمدهام.
مرد جوان به من گفت در سایت نوشته بوده که زنی مطلقه میخواهد اما من اصلا به این نکته توجه نکرده بودم. زن ادامه داد: همینطور که داشتیم با هم کشمکش میکردیم، یکدفعه همسر مرد جوان زنگ در خانه را زد و مرد برای چند دقیقه او را معطل کرد و من هم از طریق راهرو متواری شدم و حالا هم از او شکایت دارم. با توجه به شکایت این زن، مرد جوان شناسایی و بازداشت شد.
این مرد به مأموران گفت: زنی که شکایت کرده در واقع همسر من است! من در سایت دیوار با این زن آشنا شدم او به خانهام آمد و من هم عقدش کردم و شاهد هم دارم. با توجه به تکمیل پرونده در مرحله اول، این پرونده به شعبه ٤ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم روز گذشته برای توضیح به شعبه فراخوانده شد او یکبار دیگر ادعایش را مطرح کرد و گفت: زن شاکی، همسر من است، موضوع را با همسر اولم هم در میان گذاشتم؛ او مسئلهای ندارد و حالا هم داریم باهم زندگی میکنیم.
واقعیت این است که زن جوان وقتی به خانه من آمد و عقدش کردم، میخواستیم باهم رابطه داشته باشیم که این زن زیر حرفش زد. او وضعیت زندگی من را دیده و حالا میخواهد از من اخاذی کند و پول بیشتری بگیرد. من به این زن گفته بودم که یکروزدرمیان به خانهام بیاید، هم کارهای خانه را انجام دهد و هم با من رابطه داشته باشد و ماهی هم یکمیلیون و ٢٠٠هزار تومان بگیرد. اگر لازم باشد دوستم را هم که شاهد عقد بود، میتوانم معرفی کنم.
گفتههای این مرد از سوی شاکی پرونده رد شد و او گفت: زمانی که من آگهی را روی سایت دیوار دیدم متوجه نشدم که زنی مطلقه میخواهد وگرنه قبول نمیکردم بروم و میفهمیدم منظورش چیست، من واقعا فکر کردم برای کار آگهی دادهاند. من ١٠ سال قبل بهخاطر اعتیاد شوهرم از او جدا شدم و با پسرم زندگی میکردم در این سالها هم خودم کار کردم و هزینه زندگیام را تأمین کردم حالا هم که پسرم بزرگ شده، مانند پدرش به مواد مخدر معتاد شده است و من همچنان تنها هستم و هزینه زندگی پسرم را هم میدهم، به همین خاطر هم کار میکردم. ضمن اینکه مرد جوان دروغ میگوید عقدی در کار نبود و زندگی او هم آنچنان تجملاتی نبود که من بخواهم برای اخاذی از او شکایت کنم و یک زندگی کاملا معمولی داشت.
در این هنگام، قاضی از متهم پرسید، چقدر حقوق میگیرد و آیا خانه مال اوست یا نه، متهم جواب داد: من ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرم و خودم هم مستأجر هستم، البته خانه را رهن کردم و اجاره آنچنانی نمیدهم. قاضی به متهم گفت: پس چطور میخواستی در ماه یکمیلیون و ٢٠٠هزارتومان به گفته خودت به این زن بدهی که متهم جواب داد: با همسر اولم توافق کرده بودم؛ بیشتر کار میکردم و هزینه زندگی هر دو آنها را میدادم.
درنهایت با توجه به مدارک موجود در پرونده و شکایت زن جوان که همچنان بر آن باقی بود، هیئت قضات با قرار وثیقه ٢٠٠میلیون تومانی مرد جوان را آزاد کردند و درصورتیکه او بتواند وثیقه را تأمین کند تا جلسه بعدی دادگاه آزاد خواهد بود.تحقیقات دراینباره ادامه دارد.
- 9
- 6