شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳
۰۹:۴۰ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۴۳۵۱
جرم و جنایت

گفت و گو با پزشک گروگانی که تا یک قدمی مرگ رفت/ ۹ روز با کابوس مرگ!

متهم,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
نمی توانم درباره آن حادثه وحشتناک چیزی بگویم! حتی از یادآوری این موضوع نیز همه وجودم می لرزد! در تمام این ۹روز با کابوس مرگ زندگی می کردم و ...

این ها بخشی از اظهارات یک پزشک عمومی است که ۹ روز در چنگ آدم ربایان خشن گرفتار بود و به قول خودش چندین بار سایه مرگ را بالای سرش احساس کرد. آن چه می خوانید گفت وگوی کوتاه خبرنگار خراسان با این پزشک خدمت گزار است. 

آقای دکتر خودتان را معرفی می کنید

 نمی خواهم نام و تصویرم در روزنامه درج شود از عواقب آن می ترسم.

چند ساله هستید؟

۵۴ سال دارم.

همسرتان هم پزشک است؟

بله! من پزشک عمومی هستم و همسرم پزشک متخصص بیماری های زنان است.

منزل شما در بخش مرفه نشین شهر است

 چرا در حاشیه شهر طبابت می کنید؟

هرکس برای خودش اعتقاداتی دارد من هم این شیوه خدمت را برگزیدم  دوست دارم در مناطق کم برخوردار به مردم خدمت کنم.

در دو شیفت صبح و بعدازظهر بیماران را  معالجه می کنید؟

بله! در شهرک شهید باهنر و شهید رجایی پزشکان کمتری حضور دارند بنابراین در نوبت صبح که بیماران بیشتری را درمان می کنم منشی دارم ولی در نوبت بعدازظهر خودم به تنهایی به معالجه بیماران می پردازم! 

چه شد که شما را گروگان گرفتند؟

خودم هم نمی دانم چگونه این حادثه وحشتناک رخ داد. پیاده به طرف منزلم در منطقه کوهسنگی حرکت می کردم که ناگهان سه جوان نقابدار که ماسک به چهره داشتند روی سرم ریختند و مرا داخل پراید انداختند.

شما را کتک هم زدند؟

بله! با ضرب و شتم شدید به سمت پراید بردند، همه چیز به طور ناگهانی اتفاق افتاد به گونه ای که گیج شده بودم.

نفهمیدید چه کسانی بودند؟

تا روزی که کارآگاهان پلیس آگاهی مرا از چنگ آن ها رها کردند، چیزی نمی دانستم ولی بعد یکی از آن ها را شناختم.

درون خودرو با شما چه رفتاری داشتند؟

آن ها اول چشمانم را بستند و سپس با گرفتن گوشی تلفن همراه جیب هایم را نیز خالی کردند تهدیدم می کردند که اگر سروصدا کنم عاقبتی جز مرگ ندارم!

ترسیده بودید؟

آن لحظه آن قدر وحشت زده بودم که مرگ را مقابل چشمانم می دیدم.البته بیشتر به خاطر خانواده و همسرم نگران بودم. 

گروگان گیران چه قصدی داشتند؟

فقط می خواستند اخاذی کنند! به دنبال ۲۰۰ سکه طلابودند.

شماره همسرتان را از شما گرفتند؟

بله! آن ها مرا تهدید می کردند و کتک می زدند! شماره تلفن همسرم را دادم در واقع از برخی مسائل زندگی من خبر داشتند! بعد هم با گوشی تلفن خودم با همسرم صحبت کردند و گفتند که باید ۲۰۰ سکه طلا حاضر کند.

فهمیدید شما را به کجا می برند؟

نه! از همان لحظه اول چشمانم را به طور کامل بستند و به جای نامعلومی بردند البته خودشان می گفتند که درون یک باغ بزرگ هستیم.

شما چه فکری می کردید؟

می دانستم دروغ می گویند چون روزی دو بار صدای قطار را می شنیدم که از آن جا عبور می کرد به همین دلیل فهمیدم یا در قلعه خیابان مرا زندانی کرده اند یا در روستای قزقان هستم چرا که من سال ها در آن منطقه طبابت کرده ام و با صدای  قطار آشنا بودم!

به گروگان گیرها چیزی نگفتید؟

نه! طوری وانمود می کردم که حرف های آن ها را پذیرفته ام! می ترسیدم چیزی بگویم و بیشتر اذیتم کنند.

برخورد گروگان گیران با شما چگونه بود؟

حتی از یادآوری آن چه در این ۹ روز بر من گذشت وحشت دارم! هنوز می ترسم و می لرزم! در این مدت واجبات را هم نمی توانستم انجام بدهم! هیچ وقت چشمانم را باز نکردند، همواره دست و پاهایم با غل و زنجیر به ستون بسته بود! فقط هنگام خوردن اندکی آب یا غذا، روی دهانم را باز می کردند! آن افراد سنگدل حتی اجازه طهارت به من نمی دادند! هر روز سایه مرگ را بالای سرم می دیدم! 

اعتراض هم نمی کردید؟

به چه کسی اعتراض می کردم آن ها که بویی از انسانیت نبرده بودند، اگر کوچک ترین خواسته ای داشتم، محکم به سرم می کوبیدند! می گفتند سگ گله وحشی داریم! اگر زیادتر از دهانت حرف بزنی، سگ را کنار تو می بندیم!

می دانستید آن ها سه نفر هستند؟

نه! می گفتند ما ۹ نفر هستیم! و رئیس ما اخلاق وحشتناک تری دارد با شلاق سراغت می آید! 

در آن مکان هوا خیلی سرد بود، چگونه دوام آوردید؟

چاره ای نداشتم! از شدت سرما فقط تا صبح می لرزیدم یک هیتر برقی کوچک در آن فضا (ساختمان نیمه ساز) روشن کرده بودند ولی نمی توانستم اعتراض کنم! اصلا امیدی به زنده ماندن نداشتم!

چرا؟

چون یقین داشتم اگر آن ها ۲۰۰ سکه را از همسرم بگیرند مرا خواهند کشت! در این ۹ روز فقط کابوس مرگ می دیدم!

در این چند روز برای گرفتن رضایت از شما نیامده اند؟

چرا! یکی از اعضای خانواده یکی از متهمان خیلی مرا تحت فشار می گذارد ولی رضایت نمی دهم!

سابقه خبر

حدود ساعت ۹:۳۰ بیست و سوم دی گذشته، یک پزشک متخصص زنان و زایمان در حالی که به شدت نگران بود با پلیس تماس گرفت و ماجرای ربوده شدن همسرش را گزارش داد. او گفت: گروگان گیران در برابر آزادی همسرم که پزشک عمومی است ۲۰۰ سکه بهار آزادی مطالبه کرده اند! به دنبال دریافت این خبر و با دستور سردار محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) مامور رسیدگی به ماجرای گروگان گیری شدند.

آنان با همکاری سربازان گمنام امام زمان(عج) در اداره کل اطلاعات خراسان رضوی و پس از ۹ روز فعالیت های پلیسی موفق شدند مخفیگاه گروگان گیران را در شهرک شهید رجایی (قلعه ساختمان) شناسایی کنند. در ادامه عملیات و با هماهنگی قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) کارآگاهان پزشک گروگان را در حالی که با غل و زنجیر به ستون آهنی ساختمان در حال احداث بسته شده بود، نجات دادند و هر سه گروگان گیر را نیز دستگیر کردند.

khorasannews.com
  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش