همه چیز از «دره پنجشیر» شروع میشود و چندمین سفر ژیلا بنییعقوب روزنامهنگار و نویسنده و راوی کتاب «فرمانده مسعود» که قصد دارد روایتی تازه و بکر از زندگی و زمانه احمد شاه مسعود که نامش با نام درهای یکسان و بزرگ شده، ارائه بدهد. بنییعقوب آنطور که خودش در این کتاب مینویسد بالاخره بعد از چند بار رفتن به پنجشیر موفق میشود وارد اندرونی یا همان باغ خانه مسعود شود و اینبار برخلاف دورههای گذشته، زمان فقط به دیدن باغ نمیگذرد و دیدار با خانواده مسعود از جمله پسرش احمد و صدیقه مسعود، همسرش و دخترانش عایشه و نسرین بالاخره میسر میشود. کتاب بعد از مقدمه، روایت کوتاه اما موجز و دراماتیکی از این دیدار ارائه میکند و روایت تا رسیدن و شروع مصاحبه با فرزند احمد شاه مسعود که بخصوص در ایران، به او لقب «شیر دره پنجشیر» دادهاند ادامه پیدا میکند. کتاب علاوه بر مصاحبه مفصل با پسر مسعود، با چندین چهره شاخص دیگر که ارتباطی با مسعود داشتهاند نیز دارد و در مجموع کتابی است مفصل، مشروح و کامل از «فرمانده مسعود»ی که ژیلا بنییعقوب تلاش کرده با کلمات و گفتوگوهایش به تصویر بکشد.
بنییعقوب در مقدمه کوتاه کتابش شکل و شرایط پرداختن به شاهمسعود را اینطور توضیح میدهد: «کارم را برای تهیه کتاب «فرمانده مسعود» در سال ۱۳۸۱ آغاز کردم و پنج سال پیدرپی یعنی تا سال ۸۶، گفتوگوهایم را درباره مسعود در افغانستان پی گرفتم.» البته این پیگیریها به دلایلی متوقف میشود تا اینکه سال ۹۵ بنییعقوب باز تلاشهای خود را از سر میگیرد تا سال ۹۷ که کتاب به نتیجه میرسد. کتاب حاصل یازده سفر و مصاحبه با سیوسهنفر از چهرههایی است که دوست نزدیک و خانواده احمدشاه مسعود بودهاند و ارتباطی جدی و نزدیک با او داشتهاند.
نویسنده کتاب صراحتاً در مقدمه بهنوعی موضع خود را در این کتاب با این جمله که«... در این کتاب با منتقدان و مخالفانش مصاحبه نکردهام. چرا که این کتاب، تحلیلی درباره عملکرد فرمانده مسعود یا نقد و بررسی کامل روش و منش او نیست.» مشخص میکند.
کتاب «فرمانده مسعود» ژیلا بنییعقوب موافقان و منتقدان بسیاری داشت و دارد، دقیقاً مثل خود مسعود که مخالفان و موافقانش کم نیستند و مخالفان و منتقدان مسعود، انتقادی که متوجه این کتاب میدانند آن است که پرداختن به شاهمسعود در این کتاب، پرداختی یکطرفه بوده و عملکرد مسعود مورد هیچ انتقاد یا سؤالی قرار نگرفته است. اما بهنظر میرسد نویسنده در مقدمه کتاب خود این نقد را پیشبینی کرده و محتمل میدانسته که نوشته: «در اغلب مصاحبهها سعی کردهام سؤالات منتقدان و مخالفان او را بهطور جدی مطرح و از مصاحبهشوندگان در خواست پاسخ کنم.»
به هر حال، کتابی که درباره احمدشاه مسعود است نمیتواند از انتقاد بهدور باشد اما پرداختن به چهرهای اینچنین شاخص، بیشک زحمات چندین و چندسالهای را برای نویسنده دربرداشته و سفر به افغانستان و پیدا کردن چهرههایی که او برای این مصاحبه و شناختنامه انتخاب کرده آنچنان کار سادهای نیست که بتوان از نظر دورش داشت. بههر صورت بهنظر میرسد ژیلا بنییعقوب تمام تجربه و سابقه طولانی مدتش در روزنامهنگاری را بهعنوان پشتوانهای قابل اعتنا پای این کتاب گذاشته و نتیجه، کتابی است یکدست، با نثری سلیس و روان و روایتی جذاب و هدفمند که ما را با شمایلی، خواه متمایل به طرفداری از شاه مسعود، با فرمانده مسعود آشنا میکند.
این کتاب ۵۶۰ صفحهای در فاصله کوتاهی به چاپ دوم رسید و همچنان بحث و صحبت بر سر آنچه در کتاب آمده و در خلال مصاحبهها به آن اشاره شده در فضای مجازی از جمله توئیتر و اینستاگرام ادامه دارد. شیوه بنییعقوب در کتاب، گزارشگونه است و این گزارشها با گفتوگوهایی سامان پیدا میکند و نتیجهای بهدست میدهد که مثلاً یک روانشناس و استاد دانشگاه دربارهاش اینطور مینویسد: «کتاب حیرت آوری است، آنهم به این دلیل که روایت زندگى احمدشاه مسعود، فرمانده دره پنجشیر را از زبان نزدیکانش نقل میکند.
در کتاب از مصاحبه نویسنده با آقاى جعفریان، خبرنگار ایرانى که بهترین مستندها را درباره مسعود ساخته متوجه میشویم که مسعود از تجارت زمرد، پول جنگ را تأمین میکرده اما به جعفریان توصیه میکند که به ما پول اسلحه ندهید بلکه هزینه کنید در کابل زبان فارسى را توسعه دهید تا طالبان شکست بخورند!» از دیگر مصاحبههای بسیار جذاب و قابل توجه در این کتاب میتوان به مصاحبه با محمدحسین جعفریان، هیرومی ناگاگورا، عکاس (که عکسهای معروفی از مسعود گرفته که در کتاب هم از آنها استفاده شده است) و مصطفی کاظمی اشاره کرد. «فرمانده مسعود» اما در نهایت کتابی است که نمیشود آن را زمین گذاشت و باید خسته نباشید گفت به ژیلا بنییعقوب که جایش این روزها در مطبوعات ایران خالی است و نبودن نامش در روزگاری که کمتر روزنامه خوانده میشود دریغی است.
محسن بوالحسنی
- 11
- 2