چکیده ای از بیوگرافی حضرت رقیه
نام:مدینه، حجاز
زاده:۱۷ یا ۲۳ شعبان ۵۷ قمری
زادگاه:مدینه، حجاز
ارامگاه:حرم رقیه، دمشق
درگذشت:۵ صفر ۶۱ قمری
دیگر نام ها:فاطمه
بیوگرافی حضرت رقیه( س)
یکی از فرزندان امام حسین (ع) به نام حضرت رقیه( س) بود. نام مادر حضرت رقیه( علیهاالسلام) طبق نوشته های برخی کتب تاریخی، امّ اسحاق بود که قبلا همسر امام حسن مجتبی( علیه السلام) بوده و پیش از اینکه به شهادت برسد به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت کرد که با همسرش ام اسحاق ازدواج کند. امام حسین (ع) به وصیت برادر خود عمل کرد و نتیجه ی ازدواج امام حسین( ع) و ام اسحاق، دختر دردانه ای به نام رقیه شد.
وقتی که حضرت رقیه( س) در سال ۵۷ قمری به دنیا آمد ، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازه ای یافت. چند وقت بعد ام اسحاق درگذشتد و حضرت رقیه( س) از نعمت مادر محروم شد. امام حسین علیه السلام فرزندش را بزرگ کرد و به خواهر خود زینب علیهاالسلام نصیحت میکرد که برای رقیه به عنوان مادر باشد و مهر و محبّت خود را در حق او تمام کند. به خاطر عواملی مانند بی مادری حضرت رقیه علیهاالسلام، سفارش های حضرت امام حسین علیه السلام و پرستاری های حضرت زینب علیهاالسلام، بین حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت رقیه علیهاالسلام پیوندی عمیق بوجود آمد.
نامگذاری حضرت رقیه( ع)
حضرت رقیه( س) برگرفته از کلمه ی« رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی می باشد. گویا این اسم لقب حضرت بوده و فاطمه نام اصلی او بوده است به علت این که در شمار دختران امام حسین( ع) نام رقیه کم تر دیده میشود و طبق گفته بعضی منابع، به احتمال زیاد ایشان همان فاطمه بنت الحسین( ع) است. در واقع ، برخی از فرزندان امام حسین( ع) دارای دو اسم بودهاند و در فرزندان ایشان امکان تشابه اسمی نیز وجود دارد.
حضرت رقیه( ع) و سجاده پدر
گاهی اوقات حضرت رقیه( س)، با دست های کوچکش سجاده امام حسین (ع) را باز میکرد و او منتظر پدرش می نشست تا بیاید و در آن سجاده نماز بخواند و این دختر از رکوع و سجود پدرش لذت می برد. رقیه علیهاالسلام، در کربلا هر دفعه سجاده امام حسین را درهنگام نماز باز میکرد. ظهر عاشورا هم طبق عادت همیشگی منتظر پدرش بود، ولی بعد از مدتی، شمر به خیمه آمد و رقیه علیهاالسلام را در کنار سجاده پدرش دید که سراغش را می گرفت، شمر ملعون در جواب به این سؤال حضرت رقیه( س)، سیلی محکمی بر صورت وی زد.
چگونگی شهادت و مرقد مطهر حضرت رقیه( س)
حضرت رقیه( س) بر اساس برخى از روایات، به خواهر سه ساله اى( که به احتمال قوى همان رقیه (ع) باشد) در روز عاشورا گفت:بیا با هم دامن پدر را بگیریم و نگذاریم که وی کشته شود. امام حسین علیه السلام زمانی که این سخن را شنید بسیار گریست و آن گاه رقیه علیها السلام گفت:بابا! من مانعت نمى شوم. صبر کن تا تو را ببینم. امام حسین علیه السلام وی را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیده دخترش را بوسید. در این زمان حضرت رقیه( س) ندا در داد که العطش العطش، فان الظما قدا احرقنى بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است.
امام حسین علیه السلام به حضرت رقیه( س) فرمود:در کنار خیمه بنشین تا آب برایت بیاورم آن گاه امام حسین علیه السلام بلند شد تا به سوى میدان برود ولی مجددا رقیه دامن پدرش را گرفت و مانع او شد، سپس با گریه گفت:یا ابه این تمضى عنا؟ بابا جان کجا مى روى ؟ چرا از ما بریده اى؟ امام علیه السلام یک بار دیگر فرزندش را در آغوش خود گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد.
صحنه ى وداع امام حسین علیه السلام با اهل بیت در روز عاشورا بسیار جان سوز بود، ولى وداع ایشان با دخترش حضرت رقیه( س) آخرین صحنه دلخراش و جگر سوز بود که در ادامه آن را مى خوانید. هلال بن نافع از سربازان دشمن، گفت:من پیشاپیش صف ایستاده بودم. امام حسین علیه السلام را دیدم که بعد از وداع با اهل بیتش، به طرف میدان آمد، در همین زمان یکدفعه دخترکى را دید که از داخل خیمه بیرون آمد و دوان دوان با گامهاى لرزان، پیش امام حسین علیه السلام آمد و خودش را به وی رساند. آن گاه دامن امام حسین( ع) را گرفت و صدا زد:
یا ابه! انظر الى فانى عطشان
بابا جان، به من بنگر، من تشنه ام
شنیدن این سخن گرچه کوتاه بود ولى از زبان کودکى تشنه کام، چون حضرت رقیه( س) جگر سوز بود که برزخم هاى دل داغدارامام حسین علیه السلام نمک پاشید. امام حسین (ع) بقدری از سخنان دخترش منقلب شد که بى اختیار اشک از چشمانش جارى شد و با چشمى اشک بار به دخترش فرمود:الله یسقیک فانه وکیلى. دخترم، مى دانم تشنه هستى خدا تو را سیراب مى کند، به این خاطر که او وکیل و پناهگاه من است.
هلال بن نافع مى گوید:پرسیدم این دخترک کیست و با امام حسین علیه السلام چه نسبتى دارد؟ به من پاسخ دادند:وی حضرت رقیه( س) دختر سه ساله امام حسین علیه السلام است.
تمام افردی که پس از واقعه عاشورا زنده مانده بودند، توسط دشمن به اسارت برده شدند. یک دختر کوچک میان این اسرا دیده می شد. این دختر کوچک حضرت رقیه( س) بود. این دختر بهمراه عمه اش زینب و اسرای دیگر پس از شهادت پدرش به طرف شام می رفت.
صدای یک کودک از درون خرابه های شام، به گوش می رسید. تمام حضار در میان اسرا، می دانستند که این صدای حضرت رقیه( س) است.
حضرت رقیه( س) از خواب بیدار شده بود و درپی امام حسین( ع) بیتابی می کرد. گویا خواب پدرش را دیده بود. یزید در این زمان ، دستور دادند که سر امام حسین علیه السلام را به دخترش نشان دهند. وقتی حضرت رقیه سلام الله سر بریده ی پدرش را دید، با فریاد و ناله خود را بر روی سر بریده امام حسین( ع) انداخت و همان جا، از دنیا رفت.
مرقد حضرت رقیه علیها السلام
نزدیک قبر حضرت زینب علیها السلام در سوریه، مرقد مطهر حضرت رقیه( س) قرار گرفته است.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 29
- 5
کاربر مهمان
۱۴۰۳/۵/۲۰ - ۱۸:۵۸
Permalink