شبکههای ارتباطی مجازی، طوری به زندگیمان گره خوردهاند که یادمان نمیآید قبل از آنها چطور کاروبارمان را راه میانداختیم، با آن سرِ دنیا ارتباط برقرار میکردیم و از اخبار اتفاقات جورواجور مطلع میشدیم. همین یککفِ دست گوشی و سیمکارت دوسانتیمتریاش، بُعد مسافت و اختلاف زمان را طوری بیمعنی کردهاند که دنیا و روابطش به قبل و بعد آنها تقسیم شدهاست. همین کار را، «تلگراف» با زمانهای انجام داد که پیشرفتهترین ابزار ارتباطی مردم، دود و طبل و چاپار بود. تلگراف، وسیله سادهای که الان توی موزهها باید پیدایش کنید، در زمان خودش با چندتا «تقتق» و «خط» و «نقطه»، انقلابی در ارتباطات بهوجود آورد که دامنه و وسعت اش تا عصر حاضر ادامه یافت و حتی ما را بهنوعی مدیون خودش کرد. اگر اطلاعاتتان از تلگراف، در حد چیزی است که توی فیلم و سریالهای قدیمی دیدهاید، پرونده امروز را بخوانید تا بدانید سروکله این فناوری، کی و از کجا پیدا شد؛ چطور و از چه زمانی وارد کشور ما شد؛ روابط و مناسبات زمان خودش را چطور تحت تأثیر قرار داد و راههای ارتباطی قبل و بعدش چه بود. درانتها هم چند پیام تلگرافی تاریخی و سرنوشتساز بخوانید.
فناوری تلگراف چه بود و چطور کار میکرد؟
شاهکار «مورس» و رفقا
وقتی از تلگراف حرف میزنیم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، اسم «ساموئل مورس» و الفبای «مورسِ» معروفشاست اما اختراع نهایی تلگراف، از مسیر تلاشهای چندساله آدمهای زیادی میگذرد؛ مثل مهندس «کلود شاپِ» فرانسوی که در تلگراف تصویریاش از سیستم «نشانبر» استفاده کرد؛ سیستم او، نظامی الفبایی بود که براساس علامتدهندههای چوبی کار میکرد و به مسیری از نشانههای دیداری برای ارتباط وابسته بود. اولین خط تلگراف بین دو شهر فرانسه را هم، همین آقای مهندس ساخت. غیر از این تلگراف بصری، نوع الکتریکی و شیمیایی تلگراف هم با تلاشهای دانشمندان در جاهای مختلف دنیا، بهکار برده میشدهاست؛ قرقرهها و دیرکهای چوبی و سیمهای قرارگرفته در لولههای حاوی اسید، بعضی از سیستمهای مورداستفاده در تلگرافهای قدیمی -پیش از مورس- بودند. کندی و گرانی این روشها اما باعث نمیشود اختراع شیوه ارتباط از راه دور را تمام و کمال به اسمِ مورس آمریکایی بزنیم. کار مهم مورس که با همکاری «آلفرد ویل» موفق به انجامش شد، ایجاد «کد» برای ارتباط و درواقع نوآوری در اختراع تلگراف بود.
مورس ثابت کرد که سیگنالها میتوانند توسط سیم منتقل شوند و از پالسهای جریان برق برای منحرف کردن مغناطیس الکتریکی استفاده کرد. اما دستگاه مورس دقیقا چی بود و چطور کار میکرد؟ دستگاه تلگراف مورس شامل فرستنده، گیرنده و سیم تلگراف بود. فرستنده، مولد برق و دستگاه کلید مانندی داشت که با آن، جریان قطع و وصل میشد. دستگاه گیرنده، از یک آهنربای برقی با توانایی جذب خازنِ متحرک، تشکیل شدهبود و سیم هم باتری را به دستگاه فرستنده متصل میکرد. اگر به وسیله کلید مدار برق را میبستند، جریان برقرار و آهنربای برقی (هسته)، مغناطیسی میشد. هسته مغناطیسیشده، خازن را به سمت خود میکشید و از برخورد آنها صدای «تق» شنیده میشد؛ با قطع جریان، همه چیز به حال اول برمیگشت و از برخورد خازن با مانعی که برای متوقف کردن حرکت آن در دستگاه نصب شده، هم صدای «تق» تولید میشد. این دو «تقِ» سریع، تشکیل «نقطه» را میدادند برای مخابره «خط»، فرستنده باید کلید را مدت بیشتری در حالِ متصلکردن جریان نگه میداشت. مورس، در برابر هر حرف الفبا تعدادی نقطه و خط تعیین کردهبود و کد یا الفبای مورس اینگونه شکل گرفت. سیستم اولیه مورس یک کپی کاغذی با نقطهها و خطوط تیره برآمده، تولید که بعدا اپراتور آن را ترجمه میکرد.
کی به ایران رسید و اولین برخوردها با آن چطور بود؟
شعبده عهد ناصری
انتشار اخبار اختراع وسیله ارتباطی جدید در اروپا باعث شد ناصرالدین شاه قاجار دستور دهد خطی برای ارتباط تلگرافی در ایران هم راهاندازی شود؛ بهاین ترتیب سیزدهسال بعد از افتتاح رسمی تلگراف در دنیا (۱۸۳۸م)، اولین خط تلگراف ایران در سال ۱۲۳۶ شمسی راه افتاد. آن اوایل اما بیشتر حکم اسباببازی را داشت و در یک فاصله دوکیلومتری میان عمارت خاصه سلطانی تا باغ لالهزار احداث شد. اولین استفاده جدی از تلگراف در ایران، یکسال بعد صورت گرفت که بهدستور شاه، سیم تلگراف از تهران به سلطانیه زنجان و از آنجا تا تبریز (مقر ولیعهدان قاجار) کشیدهشد. «عباسعلیخان دنبلی»، از شاگردان دارالفنون، اولین کسی بود که در ایران، زبان مورس را یادگرفت و اولین پیام را با تلگراف فرستاد. عباسعلیخان کارش حسابی گرفت؛ بعدها بهعنوان اولین تلگرافچی به استخدام اداره پست و تلگراف درآمد. وظیفه تلگرافچیان این بود که بهطور مرتب اوضاع شهر خود را به دربار گزارش کنند و کسانی که برای این کار انتخاب میشدند، معتمد دربار بودند.
گزارش تلگرافچیها به دربار که معمولا محرمانه بود، تمام اتفاقات مهم رخداده در شهرها را شامل میشد. مردم اما از این پدیده جدید و ناشناس، چندان استقبال نکردند. در کتاب «ایران در دوره سلطنت قاجار» در اینباره آمده: «تاعوامالناس چیزی را باور نکنند بهراحتی نمیتوان این قضیه را در ذهن آنان آورد. برای همین «علیقلیخان مخبرالدوله»، وزیر تلگراف با اجازه سلطان صاحبقران اجازه داد تا چند روزی مردم مجانی پیامهای خود را به شهرهای دیگر بفرستند. مردم که دیدند فرستادن پیام برایشان مجانی تمام میشود، کمکم برای فرستادن پیامهای مجانی خود راهی تلگرافخانه شدند. آنها رفتند تا با پرسیدن سوالی و گرفتن جوابی، از دوستی در شهری دیگر، مطمئن شوند که تلگراف شعبده نیست. آنچه مینوشتند نیز حرفهای شوخی و جدی و گاه احوالپرسیهایی بود که زیاد هم دانستن و ندانستن آنها فرقی برای فرستندگان تلگراف نداشت. دولت وقت، چند روزی را بر این منوال گذراند تا مردم به راحتی هرچه «حرف مفت» دارند بزنند که دیگر تلگراف را به شعبده و جادو مربوط نکنند. مخبرالدوله که خیالش از رفع این شبهه راحت شد، دستور داد جملهای را بر سر در تلگرافخانه نوشتند به این مضمون: «از امروز به بعد حرف مفت قبول نمیشود». از آن روز به بعد هم مقرر شد تا برای هر کلمه مثلا یک عباسی یا چیزی کمتر و بیشتر حقالمخابره بگیرند. از همان زمان به بعد بود که «حرف مفت» زدن بهعنوان حرکتی ناخوشایند در میان مردم رواج یافت و ضرب المثل شد. تلگراف دربین مردم که پیشتر دکلها و سیمهای خطوط تلگراف را قطع میکردند، با وقوع انقلاب مشروطه اهمیت پیدا کرد؛ در غائله مشروطه خطوط تلگراف نقش مهمی در انتقال اخبار و رویدادهای سیاسی داشت؛ بهعلاوه، مردم معترض که امکان بستنشینی در سفارتخانهها را نداشتند، برای تحصن به تلگرافخانههای اروپایی در ایران پناه میبردند.
مراحل سیم کشی و بلند کردن تیرهای تلگراف برای دایر کردن تلگراف خانه در کرمان - از مجموعه عکس های سرپرلی سایکس، تاریخ نامعلوم
چه تأثیری بر مناسبات اجتماعی، سیاسی و نظامی زمان خودش گذاشت؟
حکمرانی خطها و نقطهها
تلگراف، شروعکننده عصر ارتباطات دوربرد بود. از طریق تلگراف، اخبار و اطلاعات اقتصادی، سیاسی و پیامهای فوری نظامی ردوبدل میشد و به اینترتیب نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی نیمه دوم قرن نوزدهم ایفا کرد. به تبع تغییر در سرعت و بعد مسافت پیامرسانی، روابط بینالمللی هم وارد حوزه جدیدی شد. از آنجایی که کشورهای مختلف از نظامهای متفاوتی استفاده میکردند و برای حفظ اسرار پیامهای تلگرافی سیاسی و نظامی رمز خاص خودشان را بهکار میگرفتند، لازم بود پیامها قبل از ارسال به کشورهای همسایه از طریق شبکههای تلگرافی، ترجمه شود و به رمز قابل فهم برای کشور متبوع دربیاید. این وسیله ارتباطی جدید، فاصلهها را از میان برداشتهبود و برای استفاده بهتر از آن لازم بود مقررات واحد و چارچوب مشخص و دستورالعمل یکسان تعیین شود؛ به این ترتیب اتحادیه بینالمللی تلگراف بنیان نهاده شد که نقطه آغاز اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد محسوب میشود. امروز با گذشت بیش از یک قرن از تأسیس اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد، اهداف بنیادی آن همچنان بدون تغییر عمده باقی مانده که یعنی دامنه تأثیر تلگراف در مناسبات اجتماعی و سیاسی تا زمان ما پیش آمدهاست. روزنامهنگاری، یکی دیگر از حوزههایی بود که با تولد تلگراف، تکان اساسی خورد؛ یکی از اولین بهرهبرداریها از تلگراف، گزارش جنگ کوبا و اسپانیا در سال ۱۸۹۷بود. روزنامههای قرن نوزدهمی آنقدر تحت تأثیر این شیوه ارتباطی جدید بودند که حتی اسم و رسمشان را هم به آن منسوب میکردند؛ مثل «ساندیتلگراف» و «دیلیتلگراف» تا بهاین ترتیب، سرعت انتشارشان در اخبار را هم به رخ بکشند. نکته مهم آنکه به رغم تغییر و تحول در سیستم تلگرافی، اصول آن درطول سالها تغییری نکرد؛ تلگراف همانطور که گفتیم براساس قطع و وصل متناوب جریان برق و علاماتی که بهصورت نقطه و خط روی نوار ضبط میشد، عمل میکرد؛ الفبای مورس در تلگراف بیسیم هم که امواج رادیویی ناقل پیام بودند، استفاده میشد. بعدها در اختراع تلفن، رادیو و تلویزیون هم از سیستم عملکرد تلگراف الهام گرفتهشد.
کدام راههای ارتباطی را حذف کرد؟ کِی و چطور حذف شد؟
پیروز بر نامه و مغلوب تلفن
ارسال پیام از طریق تلگراف بهمراتب سریعتر از فرستادن نامه با پست بود. تلگراف در هر دقیقه میتوانست ۱۰ کلمه مخابره کند. این سرعتِ الان خندهدار را با نامههایی مقایسه کنید که روزها در راه میماندند. کمکم تیرهای تلگراف، در همه نقاط دنیا بالا رفتند و روشهای قدیمی ارتباطی یعنی سیگنالهای دود و چراغها و بازتابهای نور، فراموش شدند. تلگرافِ سریع و محبوب اما مشکل بزرگی داشت و آن هم هزینه زیادش بود؛ مبلغ تلگراف کلمهای حساب میشد و پیامهای طولانی هزینه زیادی روی دست مردم میگذاشت؛ به همین دلیل بود که پیامهای تلگرامی، با حداقل کلمات مخابره میشدند. بههرحال تا سال ۱۸۷۷، همه ارتباطات راه دور سریع به تلگراف وابسته بود تا اینکه فناوری رقیب توسعه پیداکرد؛ رقیبی که دوباره صنعت ارتباطات را متحول کرد: تلفن! تلگراف که در نیمه اول قرن ۱۹، وظیفه انتقال سریع اطلاعات را برعهده و در توسعه اجتماعی نقش مهمی داشت، به تدریج با افزایش خطوط تلفن در خانهها و بعدتر سرعت یافتن پست، با خطر روبهرو شد. گرچه شیوه سنتی ارسال تلگرام، یعنی مراجعه حضوری به تلگرافخانه بعد از مدتی تغییر کرد و مشتریان در کشورهای مختلف میتوانستند از طریق تلفن با مرکز مخابره تلگراف تماس بگیرند و پیام تلگرافی خود را بخوانند، اما آمار استفاده از این فناوری در نیمه دوم قرن نوزدهم نسبت به نیمه ابتدایی این قرن، کاهش زیادی پیداکرد. با اینهمه تلگراف تا اوایل قرن بیستم، دوام آورد. در سال ۲۰۰۶، شرکت «وسترن یونیون» با سابقه ۱۵۵سال فعالیت در زمینه تلگراف، آخرین پیام را فرستاد و عصر تلگراف در آمریکا –زادگاه این وسیله ارتباطی- به پایان رسید.
تلگرامهای سرنوشتساز
در تاریخ تلگراف، پیامهای زیادی به عنوان تلگرام ردوبدل شدهاست؛ اتفاقات مهم مملکتی، روزمرههای از سر دلتنگی، اخبار محرمانه و جاسوسی، عاشقانههای مختصر و پیامهای سرنوشتساز؛ این آخری، نمونههای شگفتانگیزی دارد، چندتایش را با هم بخوانیم:
پیغامِ جنگافروز
زمانیکه آتش جنگ جهانی اول، اروپا را در خود میسوزاند، «وودروو ویلسن» برای دومین دوره متوالی و در سال ۱۹۱۶ به ریاستجمهوری آمریکا برگزیده شد. شعار انتخاباتی او این بود: «او ما را از جنگ دور نگاه داشت». ایالات متحده مدتی بود که روابط دیپلماتیک خود را با آلمان به دلیل حمله آنها به زیردریاییهای آمریکایی قطع کردهبود و تمایلی نداشت خود را در باتلاق اروپا درگیر کند. یکی از عواملی که این بیمیلی را به عطش شدید شرکت در جنگ تبدیل کرد، یک تلگراف بود. «زیمرمن»، وزیر خارجه آلمان، در تلگرافی به سفیر کشورش در مکزیک نوشت تا زمانی که آمریکا برخورد خنثی با جنگ دارد، آلمان از فرصت استفاده میکند، با مکزیک متحد میشود و کمک خواهدکرد که مکزیک، سرزمینهای ازدسترفتهاش در ایالتهای تگزاس، نیومکزیکو و آریزونا را پس بگیرد. یک کپی از این تلگراف به دستِ ویلسن رسید و چنین بود که کنگره آمریکا علیه سرزمین رایش سوم اعلام جنگ کرد.
پیامی که هیتلر را به خودکشی کشاند
«هرمان گورینگ» از مشاوران امین هیتلر بود که نقشی اساسی در به قدرت رسیدن و تحکیم رژیم نازی داشت. نفوذ او تا حدی بود که برای مدتها شخص دوم رژیم محسوب میشد اما با شکست نیروهای تحت فرمانش در عملیات جنگی، کمکم از نفوذش کاسته شد. پیش از پایان جنگ و درشرایطی که پیروزی متفقین قطعی بود، گورینگ که عملا همه سمتهای خود را از دست دادهبود، تلگراف مشهوری به هیتلر فرستاد. او در این تلگراف، از هیتلر خواست که استعفا کند و رهبری آلمان را به او بسپارد تا او بر سر شرایط تسلیم با متفقین مذاکره کند. هیتلر در پاسخ، تلگرافِ او را خیانتی آشکار دانست و او را از حزب اخراج کرد. یک هفته پس از دریافت این تلگراف، هیتلر خودکشی کرد. بعضیها این تلگراف را در تصمیم نهایی هیتلر به خودکشی، موثر دانستهاند.
- 8
- 12