به گزارش آرمان ملی، ۶ ماه برای قضاوت پیرامون عملکرد دولت سیزدهم کم است اما این مدت برای نگاه به کارنامه دولت و اشاره به یک نکته بسیارمهم زمان کوتاهی نیست. آقای رئیسی درانتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ حاضر شد و اتفاقا در آن زمان هم درنهایت نامزداصلی اصولگرایان بود. قاعدتا ایشان بیش از چهارسال است که تمایل به سکانداری قوه مجریه داشتهاند و فرصت کافی در اختیارشان بوده است که برای همه حوزههای کشور برنامه داشته باشند.
افزون برآن برای پیاده کردن برنامههای خود باید مجریانی کاملا توجیه شده فراهم کرده و هرکدام از وزرا هم مدیران خود را از قبل شناسایی کرده ودر مجموع باانسجام وسرعتی معقول ومنطقی قدم به قدم پیش روند ومشخص باشدکه دولت ازنقطه الف شروع کرده میخواهد به نقطه ب برسد.
اکنون پس از ۶ ماه هنوز مدیران بخشهای مختلف درحال عزل ونصبند وبسیاری ازدستگاهها در بلاتکلیفی ماندن یا رفتن مدیران خود هستند و روشن است که از همین ناحیه آسیبهای فراوانی حاصل میشود. اماظاهرا نه تنها پیش ازچهارسال گذشته برنامه مدونی پیشبینی نشده و در سالهای منتهی به خرداد ۱۴۰۰ هم برنامه دقیقی تهیه نکردهاند بلکه طی ۶ ماه گذشته هم باوجود برخورداری ازدستگاههای گسترده تحقیقاتی ومطالعاتی وعملیاتی دولتی هنوز برای حوزههای مختلف برنامه مشخصی اعلام نشده و آنچنان که کارشناسان خصوصا اقصاددانان انتظارش را میکشند نقشه راه دولت مشخص نیست.
اگراین سخن غلط است حداقل اعلام شود که برنامه دولت برای مهار تورم چیست؟ آیا با تشدید نظارتها تورم قابل کنترل است؟ آیا تمام برنامههای دولت دراین زمینه به گسترش نظارتها محدود میشود؟ اگر برای مهار تورم به این تک برنامه اکتفا شده است آیا موفقیتی هم حاصل شده یا گرانی هرروز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد؟ بجز انواع کالاهای اساسی افزایش شدید قیمت برنج وگوشت چگونه رخ داده است؟ آیا دولت پیشبینیهای لازم دراین زمینه را نداشته است؟ چرا باید ابتدا قیمت هرچیزی صعود کند و ده قدم جلو برود بعد دولت ورود کند وآنها را چند قدم به عقب بازگرداند؟ مگر مسئولان مربوطه کارشان رصد دقیق بازارنیست؟
چرا توان پیشبینی افزایش فلان یا بهمان کالا را ندارند؟ اگر اصلاحطلبان برای اداره کشور برنامه نداشته باشند که معمولا دارند اساسا تا روز اعلام نامزدهای انتخاباتی تایید صلاحیت شده نمیدانند که آیا امکان حضور در انتخابات راخواهند داشت یانه؟ اما اصولگرایان چه؟ آیا آنها هم مشکل ردصلاحیت نامزدهای انتخاباتی خود را دارند؟ چرا از ایشان برنامههای مدون با جزئیات کامل دیده نشده و نمیشود!؟ آیا پرکاری و تعدد سفرهای استانی وحل موردی برخی از مشکلات جزئی که درجای خود پسندیده هم هست خلأ برنامههای دقیق وهمه جانبه ملی را پر میکند؟ درهر حال این سوال جدی ازاصولگرایان و حامیان آنها وجود دارد که چرا با امکانات وسیعی که دارند و اطمینانی که برای ایشان جهت حضور درانتخابات هست از پیش اقدام به برنامهریزی نمیکنند؟
آیا اعتقادی به برنامههای کارشناسانه ندارند؟ کسی از اصولگرایان انتظار ندارد که مثلا اقتصاددانان چپگرا را مامور تهیه و تدون برنامه کنند، ولی کارشناسان مستقل زیادی وجود دارندکه میتوانند به ایشان مشورتهای مهم راهبردی بدهند تا هنگام تصدی دولت دستشان ازبرنامه خالی نباشد. آنهاخیلی بهتر حتی میتوانند از امتیازات خود سود برند و ازپیش برای برنامههای خویش باارکان قوا هماهنگ باشند ومثلا اگرجراحیهای اقتصادی لازم است همه مقدمات کار را فراهم کنند.
اکنون پس از۶ماه هنوزدولت قاطعانه نمیداند که میخواهد و میتواند ارز۴۲۰۰ تومانی را حذف کند یاخیر؟ و اگر میداند نمیتواند مجلس همسو با خود را در این زمینه هماهنگ کند و برای عوارض ناشی ازاین اقدام حساس و سخت روشهای جایگزین رابرگزیند! در دیگر زمینهها هم گویی وضع به همین منوال است و دیده نشده که هنگام وقوع حادثهای دولت ازپیش آماده باشد و چون کسی که ازقبل فکر همه چیز را کرده باشد وارد عمل شود.
امید میرود برای هرچه برنامه نداشته باشند برای موفقیت یاعدم موفقیت در برجام فکرکرده باشند و با خویش نگویند: چوفردا بیاید فکر فردا کنیم ! رسیدن یا نرسیدن به توافق و حتی طولانی شدن مذاکرات فوقالعاده مهم است و آثار بسیار زیادی در همه شئون کشور دارد که برنامه نداشتن برای آنها ممکن است به فاجعه ختم شود. عاقلانه و مسئولانه آن است که حداقل ۲ گروه کارشناس مامور شوند که شرایط بعداز رسیدن یا نرسیدن به توافق هستهای را دقیقا بررسی ونتیجه را به تصمیمگیران نظام ارائه کنند تااز طرفی فرصتها ازدست نروند و ازطرف دیگربحران غیرقابل کنترل پیش نیاید.
جعفرگلابی روزنامهنگار
- 14
- 4