به گزارش جهان صنعت، اقتصاد ایران در دهه ۱۳۸۰ به طور میانگین هر سال تا ۷۰ میلیارد درآمد ارزی از صادرات نفتخام را تجربه کرده، اما در دو سال نخست دهه ۱۳۹۰ رشد اقتصادی ایران روی هم ۸ درصد منفی شد و نیز قیمت هر دلار آمریکا از حدود ۱۱۰۰ تومان به میانگین ۳ هزار تومان در سال ۹۲ رسید.
به این ترتیب میتوان اثبات کرد مشکل اقتصاد ایران در سالهای تازهسپریشده تنها کاهش درآمد ارزی سرچشمه گرفته از کاهش صادرات نفت نیست. اما کاهش درآمد ارزی تنگناهای کسبوکار ایرانیان را پرشمار کرده و نیز بر کورشدگی گرهها افزوده است.
اقتصاد ایران به این دلیل در غبار فرو رفته و نزدیک دره مرگ است و روی لبه تیغ راه میرود که سیاستهای اقتصادی آن تابعی از سیاست خارجی غربستیز شده و به دامی افتاده که رهایی از آن به این زودیها ناممکن است. حالا در این وضعیت است که انسان دلسوز ایرانی از گفتههای آغشته به شور و شعف عجیب مدیران اقتصاد و سیاست کشور بهت زده میشود که با سرافرازی از آزاد شدن احتمالی بخشی نامشخص از منابع ارزی بلوکهشده ایران در آیندهای مبهم سخن میگویند.
رییس بانک مرکزی ایران گونهای سخن میگوید که گویا ماه را به ضرب سیاستهای اقتصادی با مقصد خارج از کشور دو نیم کرده است.
برخی روزنامهها و رسانهها نیز چنان با خرسندی از پیروزیای که هنوز هیچ چیز آن مشخص نیست و تازه اگر هم باشد باید دید با چه هزینهای به دست آمده است تیتر میزدند که گویا فتحالفتوح شده است.
در دنیایی که یک شرکت هندی یا کرهجنوبی میتوانند سالانه دستکم تا ۴۰ میلیارد دلار صادرات داشته باشند برای سرزمین ایران ناامیدکننده است که از صدر تا ذیل مدیران اقتصادیاش و نیز رسانههایی که دائم از بیاثری تحریمها میگویند حالا با راهبرد شوک دادن به بازار ارز و جلوگیری از پیشرفت قیمت هر دلار به مرزهای بالاتر از ۳۵ هزار تومان هر روز برای آزاد شدن منابع ارزی به میزان نامعلوم و تا زمان نامعلوم و از کشور نامعلوم پایکوبی میکنند.
اگر ایران تحریم نبود و زندگی عادی اقتصادی داشت و میتوانست روند رشدیابنده صادرات نفت در دهه ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ را دنبال کند و در صورتی که میتوانست از منابع گاز خود به اندازه کشور قطر پول درآورد لازم نبود اینقدر خرسندی نشان دهد.
این میزان خوشحالی برای ارزی که هنوز نیامده است به مثابه باز کردن مشت نظام جمهوری اسلامی در برابر کشورهای تحریمکننده نیست؟
جشن و پایکوبی برای دلارهای نیامده
«جهانصنعت» در ادامه نوشت: اقتصاد ایران در دهه ۱۳۸۰ به طور میانگین هر سال تا ۷۰ میلیارد درآمد ارزی از صادرات نفتخام را تجربه کرده، اما در دو سال نخست دهه ۱۳۹۰ رشد اقتصادی ایران روی هم ۸ درصد منفی شد و نیز قیمت هر دلار آمریکا از حدود ۱۱۰۰ تومان به میانگین ۳ هزار تومان در سال ۹۲ رسید.
به این ترتیب میتوان اثبات کرد مشکل اقتصاد ایران در سالهای تازهسپریشده تنها کاهش درآمد ارزی سرچشمه گرفته از کاهش صادرات نفت نیست. اما کاهش درآمد ارزی تنگناهای کسبوکار ایرانیان را پرشمار کرده و نیز بر کورشدگی گرهها افزوده است.
اقتصاد ایران به این دلیل در غبار فرو رفته و نزدیک دره مرگ است و روی لبه تیغ راه میرود که سیاستهای اقتصادی آن تابعی از سیاست خارجی غربستیز شده و به دامی افتاده که رهایی از آن به این زودیها ناممکن است. حالا در این وضعیت است که انسان دلسوز ایرانی از گفتههای آغشته به شور و شعف عجیب مدیران اقتصاد و سیاست کشور بهت زده میشود که با سرافرازی از آزاد شدن احتمالی بخشی نامشخص از منابع ارزی بلوکهشده ایران در آیندهای مبهم سخن میگویند.
رییس بانک مرکزی ایران گونهای سخن میگوید که گویا ماه را به ضرب سیاستهای اقتصادی با مقصد خارج از کشور دو نیم کرده است.
برخی روزنامهها و رسانهها نیز چنان با خرسندی از پیروزیای که هنوز هیچ چیز آن مشخص نیست و تازه اگر هم باشد باید دید با چه هزینهای به دست آمده است تیتر میزدند که گویا فتحالفتوح شده است.
در دنیایی که یک شرکت هندی یا کرهجنوبی میتوانند سالانه دستکم تا ۴۰ میلیارد دلار صادرات داشته باشند برای سرزمین ایران ناامیدکننده است که از صدر تا ذیل مدیران اقتصادیاش و نیز رسانههایی که دائم از بیاثری تحریمها میگویند حالا با راهبرد شوک دادن به بازار ارز و جلوگیری از پیشرفت قیمت هر دلار به مرزهای بالاتر از ۳۵ هزار تومان هر روز برای آزاد شدن منابع ارزی به میزان نامعلوم و تا زمان نامعلوم و از کشور نامعلوم پایکوبی میکنند.
اگر ایران تحریم نبود و زندگی عادی اقتصادی داشت و میتوانست روند رشدیابنده صادرات نفت در دهه ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ را دنبال کند و در صورتی که میتوانست از منابع گاز خود به اندازه کشور قطر پول درآورد لازم نبود اینقدر خرسندی نشان دهد.
این میزان خوشحالی برای ارزی که هنوز نیامده است به مثابه باز کردن مشت نظام جمهوری اسلامی در برابر کشورهای تحریمکننده نیست؟
- 10
- 2