روزنامه هم میهن نوشت: اعتراضات به نحوی آغاز شد و ادامه یافته است که بسیاری معتقدند مسائل اقتصادی در آن نقش اصلی را ندارد یا حتی نقشی ندارد. این را به دو دلیل میگویند؛ اول، ترکیب معترضان که برخلاف سال ۹۸ از مناطق مرفهتر جامعه هستند. دوم، براساس شعارهایی که میدهند. اگرچه این تحلیل بخشی از واقعیت را تبیین میکند، ولی مغفول ماندن اثر مشکلات اقتصادی ضعف بزرگ آن است. علت هم روشن است؛ زیرا معترضان اصلی در بطن جامعهای عمل میکنند که دردهای اقتصادی بزرگی دارند و این مشکلات موجب رویکرد مثبت آنان به اعتراضات شده است و اگر تصور کنند که ادامه وضع جاری به بهبود امور معیشتی آنان نمیانجامد، احتمالا از این پس شاهد شعارهای اقتصادی هم باشیم. بهعلاوه، مردم بهطور طبیعی هر مشکلی را که حل یا شنیده نشود، در نهایت پس از مدتی، آن را به زبان سیاسی ترجمه و بیان خواهند کرد.
با این ملاحظات سال گذشته امیدی در جهت حل مشکلات براساس وعدههای دادهشده ایجاد شده بود که متاسفانه به علل گوناگون محقق نشده است. اصلیترین وعدهها را باید در رشد اقتصادی و نصف شدن تورم و افزایش سالانه بیش از یک میلیون شغل و وعده ساخت سالانه یک میلیون مسکن و بهبود بورس ببینیم که هیچکدام محقق نشده است. متاسفانه مدیریت دولت هم اصرار دارد همه نارساییها را به عهده دولتهای قبلی بیندازد؛ غافل از اینکه وعدهها را این دولت داده و نه دولتهای قبلی. یا نباید وعده میدادید یا اگر دادهاید، باید مسئولیت بپذیرید. هرکس سود این وعده دادنها را هنگام انتخابات برده، اکنون که نوبت حسابکشی است باید هزینه آن را نیز بپردازد. اگر میگفتید کاری نمیتوانیم بکنیم، ایرادی به عملکرد شما نبود. بیایید صادقانه ببینیم.
آیا وضعیت سیاستهای ارزی هم تقصیر دولت سابق است؟ آیا وضعیت مدیریت بورس هم تقصیر آنان است؟ آیا وزیر کار شما را هم دولت سابق نصب کرد که پس از استعفای وزیر سابق، تعیین جانشین او این همه مدت در کشاکش چند نفر بود؟ آیا وزیر راه و شهرسازی شما را دولت سابق آورده؟ آیا سیاستهای خودرویی شما را خودتان مصوب نکردید؟ ادامه تورم ناشی از چیست؟ شما که مدعی فروش زیاد نفت و دریافت پول آن هستید، پس چرا همچنان تورم بالاست و حتی تورم مواد خوراکی نیز کم نشده و روند رو به رشد و عجیب آن ادامه دارد؟
پاسخ به همه این پرسشها روشن است. دولت کنونی فاقد راهبرد و رویکرد و برنامه منسجم و تعریف شده اقتصادی است و تصمیمات آن بهصورت اقتضایی است و بدون ارجاع به یک راهبرد و رویکرد و برنامه تصمیم میگیرند. گفتند ۷۰۰۰ صفحه برنامه دارند. این، یعنی هیچی نداشتند که امروز میگویند به دولت کمک کنید. مشکل فراتر از نداشتن برنامه است. حتی قادر به انتخاب افراد هم نیستند. حدود چهارماه معطل وزارت کار بودند. موضوعی که فقط چند روز وقت لازم داشت.
حالا هم چند هفته است که وزارت راه در راه مانده و تازه میگویند در آینده خبرهایی خواهید شنید؛ درحالیکه قبلا خبرهایش منتشر شده است. البته، اگر در آخرین ساعت تغییر نکند. آیا اینها هم تقصیر دولتهای گذشته است؟ مشکل فراتر از این دو است. در پذیرش مسئولیت ناتوان هستند ولی انتظار دارند دیگران نیز بر مسئول نبودن آنان صحه بگذارند. اگر همه اشکالات را نادیده بتوان گرفت، این اشکال را نمیتوان.
- 13
- 51
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۹/۱ - ۱۳:۳۲
Permalink