سیدحمید حسینی، یک فعال اقتصادی شناختهشده است که میانه خوبی با رسانهها دارد و در عین حال یک اکتیویست شبکههای اجتماعی و بهخصوص کلابهاوس است. بر خلاف اکثر همتایانش، بدون لکنت و پردهپوشی و ملاحظات معمول، نوع حکمرانی اقتصاد در ایران را نقد میکند. در ساعتی که میهمان انصافنیوز بود هم به صراحت دولت سیزدهم را ضعیف و بیبرنامه خواند.
حمله روسیه به اوکراین و تلاشهای اروپا برای کاهش وابستگی به روسیه از طرفی و اعتراضات اخیر و کمرنگتر شدن احتمال به نتیجه رسیدن برجام از طرف دیگر، آینده نامعلومی برای بازار انرژی رقم زده است. با توجه به اینکه بخش عمدهای از درآمد ارزی کشور به تحولات این بازار بستگی دارد، تحلیل شما از این شرایط چیست؟ ایران اکنون در کجای بازار جهانی انرژی ایستاده است؟
به نظر من، ریشه اعتراضات اخیر در نارضایتی اکثر مردم از روندها و رویههای جاری کشور است. ۶۰، ۷۰ درصد مردم به این رویکردها و عملکردها باور ندارند و به آن معترضند. یکی از علتهایش این است که کشور هیچ افقی ندارد و مردم هیچ چشماندازی و هیچ امیدی به آینده ندارند. وقتی امید را از یک نسل بگیرید، آن را به یک نسل شورشی تبدیل میکنید چون یا باید از کشور برود و یا بماند اما هیچ آیندهای برای خود متصور نباشد.
دلیل تاکیدم بر برجام این است که آن را تنها عامل امیدآفرین در شرایط کنونی میدانم. برجام میتواند امید را به کشور بازگرداند و فضای اقتصادی را تحت تاثیر مثبت خود تحرک بدهد. همه ما هم شاهد بودهایم که وقتی فشار به دولت زیاد میشود، مواضع خود را درباره برجام اصلاح میکند. الان هم به نوعی در حال گدایی برجام هستند و دائما پیگیرند و پیغام و پسغام میدهند که ما انعطاف نشان دادیم، با نگاه مثبت درخواستهای خود را اصلاح کردیم و…
اما مواضع دولت این را نشان نمیدهد؛ دولتیها بهخصوص در نشستهای غیررسمی، واقعا بیاعتقادی خود به برجام را به رخ میکشند.
من باور نمیکنم که سران دولت به برجام اعتقادی نداشته باشند. شاید در بدنه کسانی وجود داشته باشند که باوری به برجام نداشته باشند اما عدهای از مقامات دولت باور دارند که با برجام میتوانند بخشی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند. ممکن است برای خوراک رسانهای چیزی علیه برجام بگویند ولی خودشان میدانند که چقدر به این توافق احتیاج دارند. وقتی رئیس سازمان برنامه و بودجه میگوید ۲۰۰ هزار میلیارد تومان کسری داریم، معنیاش این است که با منابع فعلی که در اختیار است، امکان جبران چنین حجمی از کسری بودجه وجود ندارد. البته میگویند که درآمد نفت بیشتر شده اما معنایش فروش نفت بیشتر نیست. معادل ریالی آن افزایش داشته چون دلار ۴۲۰۰ تومانی را دارند چند برابر میفروشند. ضمن اینکه تحقق همان درآمدهای پیشبینی شده در بودجه از بابت فروش نفت نیز مبهم است. الان متاسفانه آمارها را دیگر منتشر نمیکنند اما در ۴ ماهه نخست امسال فقط ۳۹ درصد پیشبینی محقق شده بود. بنابراین فکر میکنم هنوز بخشی از دولت دنبال برجام هستند.
تاثیر شرایط بینالمللی بر احیا یا مرگ برجام را چگونه ارزیابی میکنید؟
انتخابات اخیر آمریکا نشان داد بر خلاف تبلیغات و تصورات جاری، بایدن بازنده نیست. دموکراتها در انتخابات مجلس نمایندگان چند کرسی از دست دادند و سنا را هم حفظ کردند در حالیکه در همه ادوار قبل، حزب رئیسجمهورِ در قدرت، در اولین انتخابات میاندورهای، ۳۰ تا ۷۰ کرسی در مجالس را از دست داده است. این حتی درباره اوباما هم صدق میکرد. از آنطرف هم کسانی که مورد حمایت ترامپ بودند رای حداقلی آوردند. در کنگره فقط ۲ نفر و در سنا فقط ۵ نفر از نزدیکان او رای آوردند. این نتایج نشان داد که مردم عادی آمریکا دیگر حاضر نیستند به ترامپ رای بدهند در حالیکه رادیکالهای داخلی همواره روی رای آوردن ترامپ تاکید داشتند و میگفتند میرویم توافق میکنیم اما ترامپ میآید و مجددا توافق را معلق میکند. با همین بهانه هم برای توافق مجدد مانع ایجاد میکردند در حالی که الان دیگر هیچکس نمیتواند با قطعیت بگوید ترامپ به قدرت بازمیگردد و رئیسجمهور بعدی آمریکاست.
دموکراتها در مواجهه با ایران قطعا به دنبال براندازی نیستند و بنابراین برای حل مساله ایران یا باید بروند دنبال فشار بیشتر و بردن پرونده به شورای امنیت که از اینطرف هم با خروج از NPT پاسخ میگیرد و در نهایت فضا تقابلی و جنگی میشود، یا باید بالاخره به نوعی توافق با ایران برسند. بنابراین ممکن است برجام به آن شکل قبلی احیا نشود ولی من فکر میکنم هر دو طرف مایلند توافق و به سمت کاهش تنش حرکت کنند چون به هر حال به نظر میرسد نه منطقه، نه اروپا و نه امریکا تمایلی به رادیکالتر شدن ایران ندارند و بنابراین اگر برجام هم احیا نشود، نوعی از توافق حداقلی یا حداکثری مورد نیاز طرفین است.
تحلیلتان از بازگشت نتانیاهو به قدرت در اسرائیل چیست؟ به نظر میرسد او آرام نمینشیند که ایران و غرب به سمت عادیسازی روابط و کاهش تنش حرکت کنند.
به نظرم حضور او در قدرت، عامل مشوق آمریکاییها و اروپاییها برای تسریع در توافق با ایران است چون با حضور او در دولت اسرائیل، هر لحظه امکان بروز درگیری و جنگ وجود دارد اما به نظر میرسد دنیا آماده درگیری جدیدی در خاورمیانه نیست کما اینکه دولت جدید عراق، با وجود نزدیکیاش به ایران و جریان مقاومت، تقریبا از سوی همه دنیا حمایت شد. در حالت عادی دلیلی نداشت دولتی با این مختصات در عراق به قدرت برسد و حمایت جهانی را هم کسب کند اما شرایط حاکم بر دنیا به خصوص در حوزه انرژی، باعث شده ثبات در خاورمیانه به خواست قدرتهای موثر تبدیل شود.
به نظرم حضور نتانیاهو، عاملی برای سوق دادن آمریکاییها به سمت حل مساله ایران خواهد بود چون اگر این درگیریهای لفظی به درگیریهای فیزیکی بیانجامد، عاقبتش معلوم نیست و میتواند به سرعت از کنترل خارج شود.
جنگ اوکراین چه تاثیری بر شرایط جهانی ایران داشته است؟
حمله روسیه به اوکراین، جغرافیای سیاسی جهان را تغییر داد و به تحولات گستردهای در بازار انرژی منجر شد که در جاهایی به زیان ایران بود و در جاهایی هم میتواند به نفع ایران تمام شود. در اینکه جنگ اوکراین موقعیت استراتژیک ایران را ارتقا داده شکی نیست، در اینکه راهآهن ایران میتواند مسیر جایگزین چین برای صادرات به اروپا باشد شکی نیست، در اینکه شرایط برای احیای جاده ابریشم به عنوان یک کریدور مهم و تعیینکننده محیا شده شکی نیست اما از آنطرف روسها با دامپینگ محصولات پتروشیمی خود، بازار تولیدات ایرانی را به شدت تحت تاثیر قرار دادهاند. به هر حال این جنگ موقعیت آن را فراهم کرده که هم کریدور شمال جنوب و هم کریدور شرق غرب ایران دوباره احیا و فعال شود اما استفاده از این موقعیت نیاز به هشیاری دارد.
منظورتان از هشیاری چیست؟
ما کلا در شناسایی تهدید بسیار توانمندتر از شناسایی فرصت هستیم. در شناسایی فرصتها و استفاده از آن ضعف جدی داریم. میتوانیم تهدید داعش در سوریه را شناسایی و با آن مقابله کنیم اما از فرصتهای اقتصادی و تجاری سوریه پس از جنگ نمیتوانیم بهرهبرداری کنیم.
الان هیچ تحرکی در کشور مشاهده نمیکنیم که علامتی مبنی بر شناسایی این فرصت باشد. بالاخره این شرایط الان وجود دارد، ممکن است چند ماه دیگر وجود نداشته باشد. به نظرم دولت برنامهای برای بهرهبرداری از این موقعیت ندارد. کاهش تنش بین چین و آمریکا یا پشت پردههای اجلاس بیست ممکن است موقتی باشد. به هر حال همانطور که گفتم کسانی که میتوانند تهدیدهای امنیتی را شناسایی کنند، توانایی شناسایی فرصتهای اقتصادی را ندارند و به همین دلیل ما هم در بازار عراق و هم در بازار سوریه، بسیار از رقیبی مانند ترکیه عقبتریم.
گفتید جنگ اوکراین در جاهایی به زیان ایران تمام شده است. مشخصا در چه حوزههایی آسیب دیدهایم؟
هم در بازار نفت خام، هم در بازار فراوردهها و هم در بازار محصولات پتروشیمی، فعالیت روسها برای فروش بیشتر با تخفیف بیشتر، به بازارهای ما لطمه زد. الان هم غربیها تصمیم خطرناکی گرفتهاند که به نظر من بازنده اصلیاش ایران خواهد بود. همانطور که میدانید اروپاییها از پایان این سال میلادی، دیگر از روسها نفت خام نمیخرند. حالا برای اینکه بازار با کمبود مواجه نشود و قیمتها بالا نرود به روسیه اجاه دادهاند که در سایر بازارها به شرط رعایت چارچوب قیمتی ۶۰ دلار نفت بفروشد.
یعنی به نوعی سقف قیمت هر بشکه نفت را روی ۶۰ دلار تثبیت کردهاند.
بله، روسیه به شرط رعایت این چارچوب از تحریم کشتیرانی و بیمهها معاف میشود. این تصمیم اروپا نوعی پاس گل به هند و چین است که با نفت ارزانتر اقتصادشان را اداره کنند، از اینسو هم بازار ما را دچار مشکل میکند. بالاخره ما در بازار خاکستری حدود یک میلیون بشکه نفت میفروختیم. الان نگرانیم که ایران هم مجبور شود به شدت قیمتهای فروش غیررسمی خود را کاهش دهد. اگر این اتفاق بیافتد، آن درآمد ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی که دولت از فروش نفت انتظار داشت به دست بیاورد، کاهش جدی پیدا میکند و این به معنای تشدید کسری بودجه و تشدید مشکلات اقتصادی خواهد بود. همین الان گزارشهایی از کاهش ۷۰ درصدی صادرات گاز و کاهش نزدیک به ۸۰ درصدی صادرات معیانات خبر میدهند در ۶ ماهه اول سال خبر میدهند. اینها اقلام بزرگی در صادرات ما هستند. ضمن اینکه گزارشهای جهانی هم نشان میدهد دو سال پیشِ رو، دو سال خوبی برای اقتصاد ایران نیست.
بنابراین نگرانیهای جدی برای آینده اقتصاد کشور و انباشت نارضایتیها وجود دارد. هر چقدر هم که بگوییم کشور دارد پیش میرود و داریم پیشرفت میکنیم، وقتی برای مردم ملموس و عینی نشود، مورد پذیرش و باور قرار نمیگیرد. مردم نه در زندگی روزمره خود پیشرفتی را حس میکنند و نه اصلاحی در رویهها و رفتارها میبینند. به نظرم جمله آقای خاتمی که گفته بود هم ساختارها، هم رویکردها و هم رفتارها باید اصلاح شود، یک پیشنهاد کلیدی برای خروج از وضع موجود و بازگشت ارامش به جامعه است. حرف مااین است که اگر اصلاح ساختارها در شرایط کنونی امکان ندارد، رویکردها و رفتارها را که میتوانید اصلاح کنید. بالاخره یکجایی باید مردم ببینند صدایشان شنیده شده است. مگر اجباری داریم که اقای جنتی ۹۰ ساله را بگذاریم راس شورای نگهبان یا مگر مجبوریم صداوسیما کشور را بسپاریم دست جبهه پایداری؟ چه اجباری وجود دارد که این مدیران ضعیف و بیتجربه در راس کارها باشند.
آقای قالیباف گفتهاند آرامش که به کشور بازگردد، اصلاحات را آغاز میکنند…
این حرف یعنی اصلا متوجه نشدهاند چه اتفاقی رخ داده و مساله مردم چیست. یکی از مهمترین مسائل مردم، رفتارهای حاکمیت است. اصلاح رفتار که ربطی به آرامشدن یا نشدن فضای کشور ندارد. شما هر وقت که بخواهید میتوانید رفتار خود را اصلاح کنید. برکناری مدیری که کل سابقهاش شرکت در راهپیمایی اربعین بوده، چه نیازی به آرامشدن فضای کشور دارد؟ این حرف عباس عبدی به نظرم بسیار دقیق است که رفاقتها جایگزین لیاقتها شده است. آدم احساس میکند مجموع معاونین رئیسجمهور روی هم، در حد و اندازه آقای جهانگیری نیستند. جمع همه معاونان آقای رئیسی، توانایی و تجربه جهانگیری را ندارند. اما چیزی که فراوان است، اعتماد به نفس کاذب و حاشای واقعیتهاست. کار این دولت شده انکار واقعیتها و لجبازی.
الان اوضاع در کسبوکار خود شما چگونه است؟
همین بیبرنامگی و بههم ریختگی در حوزه پتروشیمی هم به چشم میخورد. مجموع سیاستهایی که اتخاذ شده، چشمانداز صنعت را تیره و تار کرده از جمله گرانکردن قیمت یوتیلیتی و خوراک یا سیاستهای مالیاتی به خصوص در مورد ارزش افزوده بسیاری از شرکتهای بخش خصوصی را به این نتیجه رسانه که فعلا فعالیتهای خود را متوقف کنند. الان زمستان در پیش است و باز احتمال قطع گاز صنعت و پتروشیمی وجود دارد. فقط یک نمونه از ناهماهنگی و بیبرنامگیهای دولت را برایتان میگویم؛ پارسال آمدهاند و پلمپهای محیطزیست را شکسته و به شکل اجباری به واحدهای سیمانی و فولادی و نیروگاهها مازوت دادهاند و الان تعزیرات این شرکتها را دادگاهی کرده است. یعنی وزارت نیرو گفته اشکال ندارد مازوت بسوزانید، تعزیرات میگوید نباید مصرف میکردید و بنابراین آنان را جریمههای چند میلیارد تومانی کرده، هیچکس هم پاسخگو نیست و مسئولیت نمیپذیرد.
- 13
- 6
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۹/۱۴ - ۱۷:۲۴
Permalink