روزنامه جهان صنعت نوشت: فقر بیداد میکند و بسیاری از مردم با بیپولی دست و پنجه نرم میکنند. هر روز زندگی سختتر میشود و جامعه بیش از پیش در باتلاق فقر فرو میرود. اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد که خط فقر در تهران به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. حال در این شرایط بر اساس تازهترین گزارش بانک جهانی، ایران پنجمین کشور دنیا از نظر تورم مواد غذایی در جهان است. وقتی خط فقر در یک کشور به طور قابلتوجهی بالاتر از پایه حقوق کارگران و شهروندان آن باشد، دولتمردان باید بدانند چندین مشکل اجتماعی به وجود میآید که در نهایت چون بومرنگ به سمت مدیریت دولتی برمیگردد و ضربه وارد میکند. البته به عقیده بسیاری از کارشناسان این حوزه درآمد زیر خط فقر لزوما مرگ در لحظه را ایجاد نمیکند بلکه زنجیرهای از مشکلات و آسیبهایی را شکل میدهد که زندگی فرد دیگر فقط نام زندگی دارد و او تنها زنده مانده است. درآمد زیر خط فقر سلامت جسمی و روحی افراد و خانواده را دچار مشکلات جدی میکند، این در حالی است که دولت را هم در حل معضلات و مشکلات اقتصادی و اجتماعی وارد چالشهای پیچیده میکند.
چالشهای پیش روی دولت درخصوص مسکن
اختلاف درآمد قابل توجه منجر به عرضه ناکافی گزینههای مسکن مقرونبهصرفه برای افراد و خانوادههای کمدرآمد میشود و این خود به گسترش بحران مسکن و حاشیهنشینی و آسیبهای ناشی از آن میانجامد. از سوی دیگر افراد برای تامین هزینههای مسکن مناسب دچار مشکل میشوند که منجر به افزایش بیخانمانی و چادرنشینی میشود.
انزوا و خشم اجتماعی
برای افراد کمدرآمد انجام فعالیتهای تفریحی یا دسترسی به امکاناتی مانند مراکز ورزشی و مکانهای فرهنگی دشوار میشود که به انزوای اجتماعی و آسیبهای ناشی از آن میانجامد، محدودیتهای مالی شرکت در رویدادهای اجتماعی، سرگرمیها و گردهماییهای اجتماعی را محدود میکند و به طور بالقوه منجر به افزایش انزوای اجتماعی میشود و خشم اجتماعی را میافزاید.
شکاف آموزشی و پیشرفت
خانوادههای با درآمد پایین برای ارائه آموزش باکیفیت برای فرزندان خود از جمله دسترسی به منابع آموزشی تلاش میکنند ولی به هدف نمیرسند. در این شرایط اختلاف درآمد شکاف پیشرفت را بین دانشآموزان با پیشینههای کمدرآمد و همسالان مرفهترشان افزایش میدهد و بر دورنمای بلندمدت آنها و کشور تاثیر میگذارد، زندگی آنها را دچار فقر و کشور را دچار توقف در توسعه میکند.
نابرابری سلامت
فقر مالی یعنی شکلگیری نابرابری سلامت و بهداشت و درمان، درآمد کم در برابر هزینه کلان مراقبتهای بهداشتی، مراقبتهای پیشگیرانه و داروهای ضروری، گسترش بیماریها که هزینه زندگی سالم را هم برای شهروندان زیاد میکند و هم به دولت ضرر میرساند. از سوی دیگر نابرابری درآمد با تورم، نابرابریهای بهداشتی را تشدید میکند و منجر به پیامدهای سلامت ضعیفتر در میان جمعیتهای حاشیهنشین میشود.
چالشهای دولت با خط فقر ۳۰ میلیونی
دولتهایی که توقف و مهار تورم را درست اجرا نمیکنند درگیر چالشهای جدی میشوند. در وضعیت تورم بزرگ و فاصله درآمد شهروندان با قیمتها دولت نیز برای ارائه برنامههای رفاه اجتماعی، یارانهها یا طرحهای مسکن مقرونبهصرفه برای رسیدگی به بحران مسکن و کاهش فقر با فشار بیشتری مواجه میشود. درآمد زیر خط فقر لزوما مرگ در لحظه را ایجاد نمیکند بلکه زنجیرهای از مشکلات و آسیبهایی را شکل میدهد که دیگر زندگی فرد فقط نام زندگی دارد و او تنها زنده مانده است. درآمد زیر خط فقر سلامت جسمی و روحی افراد و خانواده را دچار مشکلات جدی میکند. فقر دسترسی به غذای مغذی را محدود میکند و منجر به رژیمهای غذایی ناکافی و سوءتغذیه میشود. تغذیه نامناسب سیستم ایمنی را ضعیف و افراد را مستعد ابتلا به بیماریها و عفونتها میکند.
گفتنی است، تلاش مداوم برای تامین هزینههای زندگی منجر به استرس مزمن، اضطراب و افسردگی شود. قرار گرفتن طولانیمدت در معرض هورمونهای استرس میتواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند و خطر ابتلا به مشکلات مختلف روحی و جسمی را افزایش دهد. جوامع کمدرآمد اغلب با چالشهایی مانند مسکنهای بیش از حد شلوغ و محلههای ناامن روبهرو هستند. این عوامل بیماریهای تنفسی، مسمومیت با سرب و سایر مسائل بهداشتی را افزایش میدهد.
فقر پیشرفت تحصیلی را محدود و چشمانداز اشتغال را مختل میکند. فقدان تحصیلات و فرصتهای شغلی پایدار میتواند منجر به درآمد کمتر، دسترسی محدود به مراقبتهای بهداشتی و سطح استرس بالاتر شود و بر سلامت جسمی و روانی تاثیر بگذارد. پرداختن به فقر و اثرات بهداشتی مرتبط با آن مستلزم مداخلات اجتماعی و اقتصادی همهجانبه، از جمله بهبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، ارتقای آموزش و آموزش شغلی، تضمین دستمزد معیشتی و ایجاد شبکههای ایمنی، اجتماعی و حمایتی است.
سوءتغذیه ۸۰۰ هزار کودک ایرانی در سنین رشد
لازم به یادآوری است که آبان ماه گذشته میزان تورم کمی کمتر از زمان فعلی بود. آمارهای وزارت بهداشت از سوءتغذیه ۸۰۰ هزار کودک ایرانی در سنین رشد معادل ۱۵ درصد از کودکان کشور خبر داده بود. این دسته از کودکان ایرانی «در مجموع با کمبود انرژی و مواد پروتئینی و همچنین کمبود ریزمغذیها مواجهاند» براساس مطالعات، در چهار استان سیستانوبلوچستان، هرمزگان، ایلام و کهگیلویهوبویراحمد کوتاهی قد، کموزنی و لاغری شیوع بالایی دارد که ناشی از سوءتغذیه است. استان سیستانوبلوچستان جزو استانهایی است که پیشتر نیز نسبت به وضعیت سوءتغذیه کودکان در آن هشدار داده شده است.
- 15
- 6