اگر از وادی تعارفات مرسوم بگذریم باید گفت آنچه از آن بهعنوان مشکل اساسی ما در عراق یاد میشود به هیچعنوان مربوط به بازار این کشور نیست، چراکه بههرحال کم و بیش تجار ایرانی در بازار عراق حضور داشته و از آن سهم میبرند. حال ممکن است در دورههایی این بازار به مانند همه بازارهای دنیا با افت و خیزهایی مواجه باشد، اما بههرحال مردم در این بازار حضور داشته و خرید خود را انجام میدهند. حال ممکن است این سوال مطرح شود که با این حساب مشکل از کجاست؟ در واقع میتوان گفت مشکل اصلی بهنوعی از ماست چراکه ما صادرکننده نیستیم و بهنوعی به سندرومی دچار شدهایم که شاید بتوان آن را سندروم اقتصاد نفتی نام نهاد.
در این سالها سازوکارهای اقتصادی و تجاری ما به نحو مطلوب و آنطور که باید و شاید رشد نکرده، قوام نیافته و به بلوغ نرسیده است. اکنون کشوری مانند ترکیه که در همسایگی ما هم قرار دارد با داشتن منابع ملی بهمراتب کمتر از ما توانسته راه خود را به بازارها باز کند، چراکه سازوکارهای اقتصادی آنها براساس صادرات شکل گرفته است. نمونه دیگر کشور کره جنوبی است، اما در مقابل این کشورها اگر عربستان یا ونزوئلا را در نظر بگیریم متوجه میشویم که آنها هم به مانند ما با تکیه به داشتههای نفتی خود بهنوعی از حضور موفق در عرصه صادرات غیرنفتی بازماندهاند.
در واقع دسترسی به نفت در این سالها موجب شده ما از صادرات غیرنفتی غفلت کنیم و سازوکار اداری مناسب این بخش شکل نگیرد. حتی از زیرساختهای ما نیز حمایت مطلوبی صورت نمیگیرد. در بخش دولتی ما اکنون سخنرانیهای متعددی در زمینه لزوم حمایت از صادرات صورت میگیرد و ممکن است در این زمینه حتی مصوباتی نیز صادر شده یا دیدارهایی انجام شود، اما همچنان زیرساختهای صادراتی مناسب مهیا نیست؛ البته مشکلات تنها به بخش دولتی محدود نشده و عملکرد صادرکنندگان هم خالی از ایراد نیست.
بهطور معمول تجار ما بهدنبال بازاری فوری و مقطعی هستند که بهراحتی کالای خود را به این بازار روانه کرده و آن را در رزومه خود جای دهند، درحالیکه برای صادرات موفق لازم است سرمایهگذاریهای متعددی برای توسعه زیرساختها صورت گیرد و روی موضوعات مختلفی مانند تبلیغات و تأسیس دفترتجاری در کشور هدف تمرکز شود. در بازار عراق نیز نیاز است شرکای عراقی آماده شوند؛ البته در سالهای گذشته تجربیات موفقی نیز در این بخش داشتهایم و بهعنوان مثال یکی از برندهای مطرح در حوزه لبنیات در این کشور بسیار خوب کار کرده است.
به سندروم اقتصاد نفتی دچاریم
حال ممکن است به این نکته اشاره شود که با این وجود با وضع تعرفههای سنگین بر سر راه صادرات لبنیات هم سد گذاشتهاند؛ این مسئله نیز بهنوعی ریشه در دیپلماسی سیاسی-اقتصادی ما دارد. ما در تمام این سالها از جان و مال خود گذشته و برای امنیت عراق تلاش بسیار کردهایم، اما حالا عربستان که در بسیاری مواقع در جبهه مقابل عراق قرار داشته و سعی در ایجاد ناامنی در این کشور میکرده بهواسطه عضویت در اتحادیه عرب و تفاهمنامههایی که میان اعضای این اتحادیه وجود دارد شرایط بهتری دارد.
از سوی دیگر با سرنگونی داعش حتی میتوان گفت که رقابت ما با سایر کشورها سختتر خواهد شد و این احتمال وجود دارد که از کشورهایی چون ترکیه، عربستان یا امارات هم عقب بمانیم، چرا که در سایه امنیت ایجاد شده برای این کشورها شرایط بهتری بابت حضور در بازار عراق فراهم میشود؛ البته طبیعی است در بخشهای مختلف عراق نیز مانند تمام کشورها بهدنبال راهی برای پیشرفت و رسیدن به خودکفایی است، در نتیجه تلاش خواهد کرد از کالاهای مصرفی بهتدریج روند تولید داخل را در دستور کار قرار دهد، چنین روندی قطعا طبیعی است و این مشکل از جانب ما و تولیدکنندگان ماست که بهسمت ایجاد کارخانههای مشترک در این کشور پیش نرفته و به این نکته توجه نکردهایم که یک کشور تا ابد مصرفکننده کالایی خاص باقی نمیماند.
حال شاید راه برونرفت از مشکلات پیشآمده در عراق آن است که ایجاد کارخانههای مشترک در این کشور را در دستور کار قرار دهیم تا برای طرف عراقی نیز ادامه این همکاریها توجیه اقتصادی داشته باشد و انگیزههای آن بیشتر شود.
مهدی کرمیپور مقدم
- 14
- 2