در حالی که صادرات نفت ایران به دوران پیش از تحریمها بازگشته و قیمت نفت نیز طی ماههای گذشته رو به افزایش است، اما همچنان شاهد تداوم کاهش ارزش ریال در برابر دیگر ارزهای بینالمللی هستیم. برخی بر این باورند که اجرای سیاستهای اقتصادی در آمریکا که به تقویت دلار منجر شده است، دلیل کاهش ارزش ریال در بازار ایران بوده، اما در صورت صادقبودن این مساله چرا ارزش ریال در برابر ارز دیگر کشورها کاهش داشته است؟ این در حالی است که در ایران حتی شاهد رونق تولید داخل هم نیستیم.
برخی معتقدند که دولتها در زمان رکود و برای جبران کاهش کسری بودجه عمدا ارزش پول را در سطح پایین نگه میدارند. کاهش ارزش پول ملی یکی از سیاستهایی است که دولتها در مواجهه با رکود و کاهش صادرات به آن پناه میبرند. بهطور کلی افزایش ارزش پول ملی یک کشور هزینه واردات را کاهش داده و هزینه صادرات را افزایش میدهد و بالعکس کاهش ارزش پول ملی به افزایش هزینه واردات و کاهش هزینه صادرات منجر میشود که این مساله به رونق اقتصادی با تکیه بر افزایش صادرات منجر میشود.
در آمریکا افزایش ارزش دلار به کاهش قابل توجه صادرات این کشور منجر شده است. کاهش ارزش پول ملی یک کشور به کاهش هزینه تولید منجر شده و در نتیجه بهرغم افزایش قیمت کالا در داخل، به کاهش قیمت آن به ارزهای مرجع نظیر دلار منجر میشود. در نتیجه رقابتپذیری کالاهای صادراتی این کشور در بازار جهانی افزایش مییابد و همین امر به گسترش صادرات و در نتیجه رونق و بهبود اوضاع اقتصادی میانجامد. اما حتی اگر اینگونه هم فرض کنیم که دولت با هدف افزایش صادرات و غلبه بر رکود دست به چنین کاری زده است، باید قبول کنیم که تراز تجاری اقتصادی ایران چنان نیست که بتواند با کاهش ارزش ریال رونق را به اقتصاد برگرداند. بسیاری معتقدند که کاهش ارزش پول ملی ضربههای سختی به اقتصاد ایران زده است. بسیاری دیگر نیز برعکس معتقدند کاهش ارزش پول باعث رشد صادرات خواهد شد، چراکه هزینه تولید داخلی پایین و درآمد ارزی برای کالای تولید داخل بالا خواهد رفت.
افزایش تولیدات غیرنفتی و مزیتهای صادراتی
به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی، پایینآمدن ارزش پول ملی لزوما به معنای ضربهزدن به اقتصاد نیست. اگر بالابودن ارزش پول ملی تا این اندازه در اقتصاد کشورها موثر است، چرا کشورهایی نظیر چین به شکل مصنوعی آن را پایین نگاه میدارند؟ کارشناسان اقتصادی دلیل این موضوع را در مزیتهای صادراتی کشورهایی نظیر چین عنوان میکنند. کارشناسان اقتصادی معتقدند چین با این اقدام، محصول نهایی خود را در بازار جهانی با قیمتی پایینتر عرضه میکند و قدرت رقابت را از کشورهای دیگر میگیرد. اما واقعیت آن است که کاهش ارزش پول ملی ما از چند جهت به معنای شرایط خوب برای تولید داخلی و صادرات نیست.
یک دلیل این موضوع آن است که بخش عمده صادرات ما وابستگی مستقیم به واردات مواد اولیهای دارد که با کاهش ارزش پول ملی افزایش قیمت چشمگیر خواهند داشت و به این ترتیب هزینه تمامشده محصول داخلی با کاهش ارزش پول ملی بالاتر میرود. ما جز نفت مزیت صادراتی چندانی نداریم که آن هم قیمتش بهصورت جهانی تعیین میشود و به همین دلیل کاهش ارزش پول ملی چندان به کار ما نخواهد آمد. نیمنگاهی به ترکیب صادرات ایران بیانگر تمرکز نزدیک به صددرصدی به نفت و گاز و فراوردههای آن است.
به عبارت دیگر، تامین ارز مورد نیاز واردات کشور که طیف وسیعی از کالاهای مصرفی، واسطهای و سرمایهای را شامل میشود وابستگی تقریبا کاملی به ارز حاصل از صادرات نفت، گاز و فراوردههای نفتی دارد. با این توضیح چنین میتوان نتیجه گرفت که کاهش ارزش پول ملی که هر از گاهی در برابر پولهای خارجی روی میدهد نتیجه تمرکز شدید بر صادرات کشور است. اقتصاد ایران حداقل طی نیم قرن گذشته، معتاد به نفت و ارز حاصل از آن بوده و ارزش موجود ریال در برابر ارزهای مختلف، نتیجه دوپینگ اقتصاد ایران با دلارهای نفتی برای دهههای متمادی است و چنین ارزشی، مصنوعی بوده و دوام و قوام ندارد. پول ملی زمانی ارزش مییابد که واردات کشور جای نفت با تولید کالاها و خدمات گوناگون پاسخ داده شود. اینکه گفته میشود ارزش پول ملی به قدرت اقتصادی کشورها بسته است، دقیقا به همین معنی است.
فضای سفتهبازی و کاهش ارزش ریال
کارشناسان ارز بر این باورند که قاعده کلی در بازار ارز و تعیین ارزش ارزی یک کشور بر مبنای میزان عرضه و تقاضا در آن کشور است. در تشریح این موضوع یک اقتصاددان به «آرمان» میگوید: یکی از عواملی که موجب افزایش یا کاهش تقاضا میشود قدرت اقتصادی یک کشور در کنار توان تولیدی آن است. وقتی این قدرت در کشوری بالا باشد تقاضا از سوی کشورهای مختلف برای دریافت پول آن کشور نیز بالا میرود. این تقاضا میتواند خرید کالا یا حتی گردش باشد. اما اگر یک کشور چشمانداز خوبی نداشته باشد چنین تقاضایی برای پول آن کشور نیز پایین خواهد آمد، بنابراین اصلیترین عاملی که تقاضای پول را کاهش میدهد، موضوع تولید در آن کشور است.
مرتضی عزتی اشارهای به جایگاه کشورها در اقتصاد بینالملل دارد و میافزاید: نرخ ارز یک کشور مهم نیست، بلکه مهم ثبات نرخ ارز است که برای یک کشور تعیینکننده است. بهعنوان نمونه در ژاپن اصلا تمایلی برای گرانترشدن واحد پولی «ین» وجود ندارد. اکنون نیز ۱۰۷ین این کشور یک دلار است، در حالی که در برخی دیگر از کشورهای کوچک که درآمد سرانه بالا دارند و از اقتصاد بزرگی برخوردار نیستند چهبسا هر یک واحد پولی آنها پنج دلار هم باشد.
این استاد دانشگاه در ادامه اشارهای به وضعیت کشور کویت دارد و میگوید: کویت کشور کوچکی است، اما مقدار تولید این کشور به نسبت جمعیتش بالاست، بنابراین میتواند نرخ ارز کشورش را با ثبات نگاه دارد، اما ممکن است در برخی کشورهای بسیار بزرگتر با جمعیت بیشتر بهدلیل ضعف تولید سرانه آن کشور، نرخ ارز بیثبات بماند یا ارزش پول پایین بیاید. این کشورها از رشد مداوم خوبی برخوردار نخواهند شد و در ادامه نرخ ارز با تلاطم مواجه شده و هر روز ارزش ارز این کشورها کاهش یابد. عزتی ادامه میدهد: بهعنوان نمونه کشور ژاپن از پشتوانه اقتصادی خوبی برخوردار است. از اینرو لازم است نرخ ارز افزایش داشته باشد. ولی تمام تلاش دولت و سیاستگذارانش در ثابت نگاهداشتن نرخ ارز بوده و در طول ۵۰ یا ۶۰ سال گذشته نرخ ارز در این کشور شاید دوبرابر شده باشد.
ارز کشور طی هر شرایط ولو فشار اقتصادی تحت کنترل بوده تا دچار افزایش نرخ نشود. شاید اگر این کشور از اقتصاد آزاد بهره میبرد، نرخ ارز در این کشور بیشتر از دهها برابر نیز میشد، ولی تلاش کرد که این اتفاق نیفتد. این سیاست اقتصادی کشور به افزایش صادراتی آن کشور کمک میکند و البته در ادامه از افزایش واردات نیز جلوگیری میکند. علاوه بر اینها انتظارات قیمتی در کنار فضای سفتهبازانه کشور ما در تعیین نرخ ارز بیتاثیر نیست. در فضایی که انتظار است نرخ ارز کشور (ریال) کاهش بیابد، یا زمانی که انتظار است افراد در فعالیتهای اقتصادی موثر نتوانند از سود بالابرخوردار شوند، در این مقطع شوکهای کوچک در بازار ارز میتواند نرخ ارز کشور را بهشدت تحت تاثیر قرار داده و البته کاهش دهد.
سهیلا وکیلی
- 18
- 1