دکتر امیر لعلی پژوهشگر حوزه اقتصاد معتقد است که هایپرمارکتها نهفقط بر ناپایداری مشاغل آزاد تاثیرگذارند بلکه در درازمدت تعیینکننده حضور یا عدمحضور تولیدکنندگان نیز در بازار هستند.
در ادامه گفتوگوی «آرمان » را با دکتر امیر لعلی پژوهشگر اقتصادی پی میگیریم.
در حال حاضر مهمترین عامل ناپایداری شغلهای آزاد در ایران چیست؟
پاسخ به این سوال، شاید به تحلیل دقیق هر رده شغلی در ایران نیاز داشته باشد و بسته به نوع شغل پارامترهای متعددی را برای آن میتوان مطرح کرد اما اگر بهصورت عمومی بخواهیم بررسی کنیم، شغلهای آزاد را شاید بتوان به دو دسته تقسیم کرد: مشاغل مهارتی و مشاغل عمومی. ناپایداری بیشتر در حوزه مشاغل عمومی مانند شغلهای ناشی از واسطهگری، فروش کالاها و... رخ میدهد. در این مشاغل، کسب درآمد به شرایط اقتصادی بستگی دارد. معمولا تورم مهمترین مؤلفهای است که بر این نوع مشاغل اثرگذار است. تغییرات متعدد و غیرقابل پیشبینی در اقتصاد معمولا تاثیر سریعتری بر این مشاغل دارند، تقاضای آنها را سریعتر تحریک کرده و به عدمتعادل در بازار آنها دامن میزنند.
جدای از نوسانات اقتصادی و تغییرات روندها، آیندهنگری و عدم درک درست از شرایط بازار، چالشهای قابلتوجهی برای این گروه ایجادکرده و میکند، برای مثال، با گسترش شبکههای اجتماعی و انتقال بخشی از کسبوکارها بر بستر اینترنت، وب، شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها و...، بسیاری از صاحبان این مشاغل از جمله رانندگان تاکسی، بنگاههای معاملات ملکی و... دچار مشکل شدهاند.
در کنار این موارد، میتوان مسائل دیگری را نیز در ناپایداری شغلی این گروهها برشمرد؛ از جمله سهولت ورود و خروج افراد و نهادها به بازار مشاغل آزاد بهدلیل عدمنیاز این مشاغل به تخصصهای حرفهای و پیچیده، نبود منبع تامین مالی مستحکم برای مقابله با نوسانات اقتصادی، عدمتخصص فعالان این حوزه در عرضه بازاریابی، بازارسازی و... که هر کدام تحلیلهای مفصلی را نیاز دارند.
به ورود فناوری اطلاعات و تکنولوژیهای ارتباطی اشاره کردید. چقدر تکنولوژی در از بین بردن و ایجاد مشاغل در کشور نقش داشته است؟ کفه این ترازو در کشور ما به کدام سمت سنگینی میکند؟
انتقال کسبوکارها از فضای فیزیکی به فضای وب، شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها و... در وهله اول قطعا محدودکننده فعالان سنتی بازار محسوب میشود اما باید در نظر داشت این موضوع، منجر به کاهش تقاضا برای خرید کالا و خدمات نشده است، یعنی صرفا شکل تقاضا از تقاضای فیزیکی بهسمت تقاضا بر بستر اینترنت و فضای برخط تغییر پیدا کرده است و این یعنی مصرفکنندگان از نیازهای خود دست نکشیدهاند.
از طرفی بخشی از فعالان سنتی بهدرستی و با درک پیشرفت تکنولوژی، خودشان را با آن وفق داده و سعی کردند از این بستر کسبوکار خود را توسعهداده یا حداقل جلوی محدودشدن آن را بگیرند. اما برخی دیگر، فقط نظارهگر این پیشرفتها ماندند و بخشی از بازار را به این ترتیب از دست دادند. در مقابل، استفاده از ظرفیتهای کسبوکار بر بستر اینترنت، موجب شده ورود به بازار برای گروهی فارغ از موضوعاتی مانند در اختیار داشتن مکان فیزیکی، دویدن بهدنبال مجوزهای صنفی و... آسانتر شده و شاهد ورود افراد متعددی به این حوزه هستیم. در مجموع تصور میکنم حتی فضای فروش اینترنتی، به ایجاد تقاضای جدید در بسیاری از بازارها نیز دامن زدهاند و در مجموع، در ایجاد اشتغال یا خوداشتغالی مؤثر بودهاند.
معمولا دولتها در برابر استفاده از تکنولوژی های ارتباطی (مانند شبکه های اجتماعی تلگرام و فیسبوک و ...) مقاومت کرده و آن را رسمی اعلام نمیکنند. ولی واقعیت این است که افراد بسیاری از آن استفاده و از طریق آن تجارت میکنند. در این بین یکسری مشاغل در لایههای پنهان جامعه به وجود میآید که از طرفی انکار میشوند اما در واقعیت یکسری از شغلها را از بین میبرند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
قطعا پیشرفت تکنولوژی به ایجاد مشاغل جدید کمک میکند، همانطور که قبلا هم پیشرفت صنعتی به ایجاد مشغل جدید کمک کرده است. اشتباهی که دولتها معمولا مرتکب میشوند، کتمانکردن برخی مشاغل یا واسطهگریها و حتی ایجاد محدودیت برای شکل جدید کسبوکارهاست در حالی که این موضوع، در نهایت فراگیر شده و بهترین کار، پذیرش آنها و تلاش برای ساماندهی آنهاست.
برای ایجاد موازنه بین شغل های برآمده از تکنولوژیهای ارتباطی و شغلهای سنتی (مقوله ای مانند اسنپ و تاکسیدارها) چه باید کرد؟
صاحبان مشاغل سنتی، باید بهجای مقابله با کسبوکارهای جدید یا شکل جدید فعالیتهای تجاری، آن را پذیرفته و درصدد بهرهبرداری بیشتر از این تکنولوژیها در راستای توسعه فعالیتهای خود باشند. بهعنوان مثال، با فعالیت سایت دیوار، بسیاری از بنگاههای معاملات ملکی اذعان کردند بازارشان را از دست دادهاند، بعضیها تعطیل کردند و بعضیها هم سعی کردند با اعتراض، تجمع و... آن سایت را تعطیل کنند اما بنگاههای زیادی هم وجود دارند که با پذیرش موضوع، سعی کردند خودشان را در قالب این سایت معرفی کرده، خدمات خود را بر این بستر ارائه کنند و از ظرفیت ایجادشده جدید، برای توسعه و سرعتبخشی به فعالیتهای خود بهره گیرند. این موضوع در حوزه تاکسیهای اینترنتی و.... هم دیده میشود.
اینگونه پیشرفتها و استفاده از تکنولوژیهای جدید برای انجام فعالیتهای تجاری، امری محتوم است و امکان مقابله با آنها وجود ندارد. مساله اصلی، پذیرش آنها و تلاش برای استفاده از ظرفیتهای بسیار آنها در راستای توسعه فعالیتهای اقتصادی موجود است.
ایجاد هایپرمارکتها توسط سرمایهداران از یکسو و از بین رفتن مشاغل آزاد، چه آسیبهای اجتماعی و اقتصادی را بهدنبال دارد؟
نیازهای خرد هیچگاه از بین نمیروند. بنابراین مشاغل آزاد کوچک، در مقابل هایپرمارکتها حذفشدنی نیستند بلکه احتمالا باید بپذیرند بخشی از تقاضای خود را از دست خواهند داد. در سه دهه قبل، شعار «کوچک، زیباست» مطرح بود اما حالا شاهد هستیم برای حفظ بقا، حتی بنگاههای بزرگ اقتصادی دست به ادغام میزنند تا امکان رقابت بیشتری پیدا کنند. برخی بنگاههای خرد لازم است با یکدیگر ادغام شوند و سرمایهگذاریهای مشترک انجام دهند تا توان رقابتی آنها حفظ شود. امروز آنچه بیش از سود برای بنگاه اقتصادی حائز اهمیت است، بقا و ماندگاری است. بنگاهها برای بقا تلاش میکنند، حتی اگر مجبور به کسب حداقل سود باشند.
تأثیرات اجتماعی حضور هایپرمارکتها را چگونه تحلیل میکنید؟
از نظر من مهمترین موضوع هایپرمارکتها بهویژه هایپرمارکتهای زنجیرهای، سوقدادن مصرف بهسمت موارد خاص است.
یعنی تغییر ذائقه مصرفکنندگان؟
دقیقا.
چطور؟
مثالی میزنم: شما به یک سوپرمارکت کوچک محلی سر میزنید. خودتان از بین قفسهها برند مواد غذایی مورد علاقهتان را انتخاب میکنید. اگر آن برند موجود نباشد، به فروشنده درخواست میدهید آن را در لیست سفارشهایش قرار دهد یا اینکه به سوپرمارکت محلی دیگری در نزدیکی محل زندگیتان سر میزنید تا آن برند خاص را پیدا کنید. اما فروشگاههای زنجیریای بزرگ، وقتی شما را جذب خودشان کردند و شما تصمیم میگیرید یک روز بروید و نیاز دو هفتهتان را یکجا و با یک خرید انجام برآورده کنید، آن برندی که خودش مد نظر دارد به شما عرضه میکند. شما مجبور میشوید از برندهایی که او عرضه میکند بردارید و کمکم اوست که ذائقه و نوع خرید شما را تعیین خواهد کرد.
فروشگاههای بزرگ کمکم حتی میتوانند تصمیم بگیرند کدام برندها در بازار باقی بمانند و کدامها تعطیل شوند. آنها هر آنچه خودشان تشخیص بدهند عرضه میکنند چون با حجم تقاضای بالایی مواجه هستند و برای آنها یک یا چند مشتری با ذائقه خاص اهمیت ندارد. اینجاست که دیگر بحث مشاغل آزاد و خردهفروشان مطرح نیست، بلکه حتی آنها بر تولیدکنندگان نیز اثرگذارند.
اصناف معتقدند برخی خدمات دولتی به مردم مانند نمایشگاهها (نمایشگاه کتاب، نمایشگاههای بهاره و...) به رونق کار اصناف آسیب میزند. ارزیابی شما از این موضوع چیست ؟
بسیاری از این نمایشگاهها توسط خود اصناف سامان داده میشوند. برگزاری نمایشگاه، به مشاغل واسطهای لطمه میزند. بهعنوان مثال، نمایشگاه کتاب، به این معناست که فروش کتاب به مصرفکننده، بهطور مستقیم از سوی ناشر صورت میگیرد و کتابفروشیها و موزعین در جریان فروش، نفعی نمیبرند. این موضوع قطعا در کوتاهمدت به نفع ناشر است و در یک بازهزمانی کوتاه، نقدینگی قابل توجهی به او تزریق میکند اما باید توجه داشت، این موزعین و کتابفروشیها هستند که در بلندمدت میتوانند به بقای ناشران منجر شوند. اگر منابع مالی مناسب از محل فروش به کتابفروشی نرسد، اگر کتابفروشیای تعطیل شود، یعنی فروش ناشران کمتر میشود.
هر کتابفروشی تحریککننده تقاضای خرید کتاب است. هر کتابفروشی بستری برای فروش بیشتر است. بنابراین با برگزاری نمایشگاه، اگرچه یک بخشی از صنف کتاب یعنی ناشران سود کوتاهمدت دارند، اما ممکن است تبعات منفی بر تامین نقدینگی کتابفروشیها داشته باشد که در نهایت بهنفع خود ناشران هم نخواهد بود. در مورد برخی از نمایشگاهها، این مصداق وجود دارد؛ مانند نمایشگاه چاپ، تبلیغات و...
بسیاری از صاحبان مشاغل آزاد معتقدند که معافیتهای مالیاتی برخی فروشگاهها از طرفی و فشار مالیاتی برای آنها یک نوع نابرابری اقتصادی و اجتماعی به وجود آورده است. تحلیل شما از این امر چیست ؟
مالیات از مشاغل و کسبوکارها، یک اصل مهم در تمام دنیا محسوب میشود. موضوعی که در ایران مایه انتقاد است، شیوه نابسامان مالیاتستانی است، یعنی متر و معیار مشخصی برای اخذ مالیات وجود ندارد. حتی ممیزان مالیاتی در دو شهر یا حتی در دو منطقه مختلف، تفسیرهای مختلفی از قوانین مالیاتی، ضرایب و... دارند. اگر شیوه پرداخت مالیات و چگونگی اخذ مالیات شفاف و صحیح باشد، قطعا عدالت اقتصادی که از نتایج و دلالتهای اخذ مالیات است، محقق میشود.
فرشته اثنیعشری
- 11
- 6