"اوضاع خیلی بد است. " ، "اگر ترامپ سرِکار نمیآمد هم چندان فرقی نمیکرد" دلار پایین می آید چون مردم توان خرید بیشتر ندارند" ، "اگر روابط خارجی بهبود نباید، بعید است وضعیت همین طور بماند" ، "شاید آقای روحانی اولویتها را جورِ دیگری میبیند که ما نمیبینیم " ،"با این وضعیت نمیتوان کشور را اداره کرد" ، "هیچکشوری نمیتواند بلندمدت با تحریمها زندگی کند و اقتصاد سرحالی داشته باشد" "رتبه ۱۲۰ کنکور هنوز نتوانسته کار پیدا کند و دارد کار کارگری میکند"، "من فکر نمیکنم در روابط ایران و امریکا در چهارده پانزده ماه آینده تغییری حاصل شود" ، "بهنظر میرسد آقای طبیبیان وضعیت را بهتر دیده بود و پیشبینی درست تری داشت."
آنچه دربالا خواندید مهمترین حرفهای حسین عبده تبریزی است که درتازه ترین شماره چاپ شده اندیشه پویا است. حسین عبده تبریزی درسالهای پس از ۱۳۷۰ و دروضعیتی که اقتصادایران روی ریل خصوصی سازی می رفت با تاسیس بانک خصوصی و شرکت سازی های پرشمار خودرا بر اقتصادایران تحمیل کرد. او دردولت خاتمی رییس سازمان بورس و اوراق بهادار تهران شد و دردوره روحانی مشاور ارشد عباس آخوندی وزیر مسکن کناررفته شده بود.
این تحلیل گر بازارهای مالی به دلیل نشست و برخاست با گروه اقتصاددانان آزادیخواه ایرانی با آنها سازگارشده و از اقتصاد آزاد دفاع می کند. درهمین مسیر است که رفتارهای روشنفکرانه او در بستررسانه و فرهنگ به چشم می آید و نشریه روشنفکری مثل اندیشه پویا علاقمند است بااو هم صحبت شود. آنچه درزیر می خوانید بخش های انتخاب شده ساعت ۲۴ از مطلب منتشر شده درشماره ۶۲ – آبان ۱۳۹۸ - نشریه اقتصاد پویا است.
حرفهای صریح عبده
اوضاع خیلی بد است. آقای روحانی خیلی ضعیفتر از آن عمل کرد که میتوانست باشد. دولتی که ۳۰ درصد قدرت را دارد حداقل در حد همین ۳۰ درصدش باید اعمال قدرت کند. من در تبلیغات انتخاباتی دور دوم آقای روحانی به اینطرف و آنطرف رفتم و در دفاع از دولت سخنرانی کردم اما الان از عملکرد آقای روحانی نه دفاع میتوانم بکنم و نه تاییدش. مثلا در حوزه بانک مرکزی باید میگفت که چه چیزی را دارم تحویل میگیرم. آقای آخوندی در حوزه مسکن گفت من دارم چه چیزی را تحویل میگیرم، در حوزه بانک مرکزی هم باید همین اتفاق میافتاد. درباره بودجه و صندوق بازنشستگی هم باید همین را میگفتند. ایشان موضعی نگرفت، نگفت، و الان در همه حوزهها بدهکار است. بحران مؤسسات مالیاعتباری در سال۱۳۹۲ خیلی کوچکتر بود. سال ۱۳۹۲ حجم پول کشور یک چهارم امروز بود. دولت باید همان سال ۱۳۹۲ جلوی مؤسسه های مالی اعتباری میایستاد.
اما دولت اجازه داد بانکها شبه پول زیادی خلق کنند و وقتی بحران به بدترین موقعیت خود رسید، وارد کار شد. طبیعی است در تداوم این فرایند خود دولت هم مقصر بود. این وضعیت را میدید اما ۵ سال گذشت و متناسب با آن عکسالعمل نشان نداد. نباید میگذاشت حجم پول به این حد برسد. اما به جز همه این اشکالات، آقای روحانی متأسفانه فکر میکرد اگر برجام حل شود تمام است و به سالهای طلایی ۱۳۸۳و ۱۳۸۴ برمیگردیم و میتوانیم رشد اقتصادی بالا داشته باشیم. مشکلات اقتصاد ما جدیتر از این حرفها بود. اگر ترامپ سرِکار نمیآمد هم چندان فرقی نمیکرد. ما نمیتوانستیم به وضعیت اقتصادی گذشته برگردیم. این رؤیای خوشی بود که آقای روحانی داشت.
دولت نهم و دهمِ آقای احمدینژاد شرایط را به صورت عجیب و غریبی تغییر داده بود. قدرتهایی که وارد اقتصاد شده بودند بزرگ و متفاوت بودند. جامعه هم تغییر کرده بود. بنابراین برگشتنِ به دورۀ رشد سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ خیلی سخت بود. البته نمیخواهم بگویم هیچ کاری نمیشد انجام داد.
همین کارهای کوچکی را که آقای همتی اواخر سال ۱۳۹۷ و سال ۱۳۹۸ انجام داد میتوانستیم سال ۱۳۹۲ انجام دهیم. میشد بانکها را کنترل کرد. هنوز گرفتاری بانکها در این ابعاد نبود و میشد بحران را کنترل کرد. لازم نبود ترامپ از برجام خارج شود و تغییرات قیمت ارز اواخر ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ اتفاق بیفتد که به این فکر بیفتیم. مسئله اساسیای که باعث پایین آمدن قیمت دلار شد به تقاضای کل برمیگردد. مردم توان خرید بیشتر ندارند. وقتی دلار بالا رفت مالکان واحدهای مسکونی هم میخواستند اجارهها را صددرصد بالا ببرند اما اصلا قدرت خرید وجود نداشت و درنتیجه اجارهها فقط ۱۶ درصد بالا رفت. ارزینیست که تزریق کنند. یک مقدار اقتصاد را امنیتی کنترل کردند و در کوتاهمدت نتیجه داد.
اینکه یک نفر بداند اگر بخواهد پولی را به خارج انتقال دهد ممکن است برایش مشکل ایجاد شود، حتما میترسد و این کار را نمیکند. خیلی از مدیران شرکتها هم که ارزشان را خارج نگه میداشتند، ارزها را به داخل برگرداندند. مجموعه اینها بیتاثیر نبود. اما این وضعیت ضرورتا پایدار نیست. آقای همتی خیلی که همت کند این وضعیت را تا آخر دولت میتواند حفظ کند. اگر ثروتی خلق نشود، اگر صادرات گستردهتر نشود، اگر روابط خارجی بهبود نباید، بعید است وضعیت اینطور بماند. همه چیز بستگی دارد به اینکه چگونه کسری بودجهمان را تأمین کنیم. اگر کسری بودجه را از طریق بانک مرکزی و چاپکردن پول تأمین کنیم دوباره کار از دستمان خارج میشود.
یک راه تامین کسری بودجه قرض کردن است، به صورت اوراقی که تصمیم گرفتهاند منتشر کنند. قطعا هم میتوانند چهل پنجاه هزار میلیارد تومان از طریق آن جمع کنند. ولی با این کار، دیگر پولی برای بخش خصوصی نمیماند که برود کاسبی کند. بنابراین رشد اتفاق نمیافتدآدم که همیشه امیدوار است.
من آدم سیاسی نیستم که بخواهم توضیح درستی از اوضاع سیاسی بدهم. اما تصور میکنم کارهایی که دولت آقای روحانی میتوانست انجام دهد به رغم همۀ محدودیتها، خیلی بیشتر از اینها بود. ایشان حتی در نوع آدمهایی که به عنوان وزیر انتخاب کرده دقتهای لازم را نداشته. وزرا در برخی حوزهها میتوانستند قویتر انتخاب شوند و برخی که رفتند میتوانستند سرِکار باشند. شاید نگاه آقای روحانی این است که باید با آدمهایی توافق کنم و بقیه امور خیلی مهم نیست. اما به هرحال شما با هر آدمی کار را ببندی باز هم برای پیشبردِ کار خودت، مدیریت لازم است. باید آدمهای مدیر در مجموعهات داشته باشی .شاید آقای روحانی اولویتها را جورِ دیگری میبیند که ما نمیبینیم.
اما بههرحال ما زمانی میتوانیم نسبت به اقتصاد امیدوار باشیم که مجموعه متغیرها در وضعیت پایدار قرار بگیرد. همین الان برای ما مهمتر از نرخ بیکاری، نرخ مشارکت در اقتصاد است. نرخ مشارکت در اقتصاد ما خیلی پایین آمده است. مشارکت زنان زیر ۲۰ درصد است و مشارکت مردان فقط ۶۰ درصد است. بقیه ناامید شدهاند و کار کردن را رها کردهاند. با این وضعیت نمیتوان کشور را اداره کرد. اینکه فکر کنیم با نرخ مشارکت ۱۷ درصدِ زنان در اقتصاد میتوانیم اقتصاد سرحالی داشته باشیم تصور اشتباهی است.
اقتصاد ایران خیلی به سیاست وابسته است و از این نظر آسیب دیده است؛ تحریمها واقعیتی است که نمیشود اثر آن را نادیده گرفت. نمیتوانید پنجاه شصت میلیارد درآمد نفتی را ظرف یکسال با تغییر سیاست جایگزین کنید. فقط هم نفت نیست. اگر شرایط و مناسبات بینالمللی ما بهتر بود، پتروشیمیهایمان هم بهتر میتوانستند کار کنند و صادرات غیرنفتیمان هم بیشتر بود. گردش پولمان هم میتوانست بهتر باشد. هزینههای مبادله و بیمههامان هم پایینتر میبود. هیچکشوری نمیتواند بلندمدت با تحریمها زندگی کند و اقتصاد سرحالی داشته باشد. .مساله دومِ ما نقدینگی است که درحال حاضر خیلی برای کشور مسئله ایجاد کرده.
یکی از نگرانیهای دیگر این است که به مقداری که ابزار تولید از رده خارج میشود، یعنی به اندازه استهلاک، سرمایهگذاری نمیکنیم و این مسئله باعث میشود نرخ رشد منفی شود. اینها همه نگرانکنندهاند. همین چند روز قبل یکی از دانشجویان فوقلیسانس دانشگاه شریف که رتبه ۱۲۰ کنکور بود، گفت هنوز نتوانسته کار پیدا کند و دارد کار کارگری میکند. از چند دانشگاه خارج از ایران هم امکان بورسیه دارد، اما نتوانسته دههزار یورو برای خرج سفرش جمع کرده و سفر کند. چنین وضعیتی را چطور باید توضیح داد؟ وقتی میبینم تعداد زیادی از دانشجویان بهترین دانشگاههای ما دارند میروند خیلی نگران میشوم. اینها باید بمانند و مدارس و صنعت و سیاست و دولت ما را اداره کنند.
اما انگار این رفتنها کسی را نگران نمیکند و ما داریم حجم بالایی از نیروی انسانی قابل قبولمان را از دست میدهیم. تا شرایط هم تثبیت نشود کاری نمیتوان برای نرفتن آنها کرد«این روزها غیر از نالهکردن حرفی نداریم که بزنیم. من فکر نمیکنم در روابط ایران و امریکا در چهارده پانزده ماه آینده تغییری حاصل شود. نه امریکا کوتاه خواهد آمد و نه ایران در موقعیتی است که به امریکا امتیاز بدهد. بنابراین وضعیت سخت فعلی تداوم خواهد داشت. در این وضعیت سخت، فقط باید مراقب باشیم یک پرش ارزی دیگر نداشته باشیم. یک پرش ارزی دیگر زندگی مردم را کاملا و به شکلی وحشتناک مختل میکند.»
سیاستگذاری چشمانداز بلندمدتتر میخواهد و الان دولت ندارد. چشمانداز و خوشبینیای که همه ما در سال ۱۳۹۲ داشتیم، الان وجود ندارد. ما نیاز داریم به نرخ رشد پنج تا شش درصدی، اما چشماندازی برای رسیدن به این نرخ رشد نداریم. همین یک ماه پیش وزیر اقتصاد گفت بسیج اصناف را تعیین کردهایم تا قیمتها را کنترل کنند. بعد از چهل سال چانه زدن بر سر به رسمیتشناختن بازارها، حالا به چنین وضعیتی رسیدهایم. از دل این نگاه، سیاستگذاری درنمیآید؟ وقتی شاخص بورس بالا رفت آقای رییسجمهور خوشحال شدند، حالا هم که شاخص پایین آمده، مردم جمع شدهاند جلوی ادارات. این نشان میدهد درک درستی از اقتصاد وجود ندارد.
آقای نیلی قبل از آنکه از دولت استعفا دهد، میگفت من همه تلاشم را کردم اما انگار هیچ تأثیری نتوانستم بگذارم. آخرش هم که آقای رییسجمهور گفت اینها جماعتی هستند که فکر میکنند اقتصاد خواندهاند و… دکتر طبیبیان آدم معتقد و ملیای است، اما به این جمعبندی رسید که در این شرایط نمیشود کاری کرد و برای همین هم مدتهاست کنار کشیده است. جمعبندی ایشان این است که اگر متغیرها این طور باقی بمانند، امکان پیشرفت وجود ندارد. حالا هم بهنظر میرسد آقای طبیبیان وضعیت را بهتر دیده بود و پیشبینی درستتری داشت.
- 29
- 15